eitaa logo
دفاع مقدس
4.8هزار دنبال‌کننده
25هزار عکس
16هزار ویدیو
1.3هزار فایل
🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷 ✅مرجع‌ نشر آثار شـ‌هدا و دفاع‌مقدس ⚪️روایت‌گر رویدادهای جنگ تحمیلی #کپی_آزاد 🌴اینجا سخن از من و ما نیست،سخن از مردانی‌ست که عاشورا را بازیافته،سراسر از ذکر﴿یالیتناکنامعک﴾لبریز بوده و بال در بال ملائک بسوی کربلا رهسپار شدند🕌
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 تلخ‌ترین عکس از جنایت حلبچه 🔹روزهای پایانی اسفند ماه سال ۱۳۶۶ شهر حلبچه عراق که در جریان عملیات والفجر ۱۰ آزاد شده بود، با دستور مستقیم صدام و با گازهای مختلف سمی، مورد حمله شیمیایی قرار گرفت. 🔹در جریان این حمله جنایتکارانه هزاران نفر از مردم این شهر بدون آنکه فرصتی برای فرار پیدا کنند، به شهادت رسیدند. 🔹شهید سعید جان بزرگی عکاس ستاد تبلیغات جنگ قاب های تلخ اما ماندگاری را از این جنایت تاریخی ثبت کرده است و خود نیز تحت تاثیر مواد شیمیایی استفاده شده در حلبچه در سال ۱۳۸۱ جمع یاران شهیدش پیوست. 🔹در عکس بالا که برای اولین بار از آرشیو خبرگزاری ایرنا منتشر می شود، مرحوم ذبیح الله بخشی معروف به حاجی بخشی به همراه دیگر رزمندگان در حال فعالیت برای دفن شهدای پرشمار این جنایت هستند. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی و مرثیه سرایی در جمع رزمنده های برخی گردانهای لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) // در یک بعداظهر قبل نماز مغرب به تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۶۴ // دو شب قبل از عملیات والفجر هشت 🌴 در اردوگاه ل ۲۷ واقع در روستایی در حومه اروندکنار // در حیاط بزرگ منزل روستایی 🌱 فضای معنوی، معطر به وجود بسیاری رزمندگان با صفا و مخلص 🎞 مرحوم حاجی بخشی در بین نیروهای سرود خوانده و رجز خوانی می کند ... به همراه عطرافشانی... 🎙 سپس شهید حسن شیخ زاده آذری، معاون گردان عمار، به مداحی و نوحه سرایی می‌پردازد. 🕌 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِالله ...🚩🚩🚩 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🌗 دو شب بعد، در عملیات والفجر ۸ که با نام و رمز یا فاطمة الزهرا(س) آغاز گشت، بسیاری به فیض شهادت رسیدند🕊🕊 خوشا به سعادتشان ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🔹خاطره‌ای از حاجی بخشی، رزمنده پیر جبهه‌ها 🌴 ای ساربان آهسته رو...... به من ماموریت دادند که برای استفاده عملیات در مناطق کوهستانی تعدادی قاطر بخرم و من هم برای خرید این چهارپا به مناطق عشایری و روستایی رفتم در یکی از روستاها تعدادی قاطر انتخاب کردیم و قرار شد که نزد اهالی روستا بماند تا ما کامیون تهییه کنیم و اونها رو به جبهه انتقال دهیم. رفتیم و با کامیون برگشتیم و قاطرها رو سوار کامیون کردیم.یکی از اونها کم بود...سراغش رو گرفتیم و گفتند : صاحب قاطر برده لب رودخانه تا آبش بدهد...با ماشین رفتیم سمت رودخانه که از وسط ده رد میشد وبا منظره عجیبی مواجه شدیم..دیدم یک پارچه سبزی روی این حیوان انداخته وبا علاقه ای خاص دارد اون رو شستشو میدهد وبا این حیوان داره حرف میزنه...من به شوخی گفتم بابا چیکار میکنی... رهاش کن کار داریم..داری لوسش میکنی..اون روستایی با صفا در جواب ما گفت:حاجی این حیوان از این به بعد سعادتمند است ...او انتخاب شده ..اون مرکب مجاهدان راه خدا خواهد شد. اون ذوالجناح رزمندگان خواهد بود. حاجی بخشی میگفت : این مرد روستایی آنقدر گفت تا اشک ما رو درآورد... گردانی در لشگر سیدالشهداء(ع) داشتیم به نام گردان صابرین ، یا به قول رزمندگان لشگر، گردان قاطریزه...این گردان وظیفه اش از یک طرف رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه بود....خدایی ماموریت سخت و طاقت فرسایی هم داشتند و شاید به خاطر صبوریشان به آنها گردان صابرین می گفتند...رزمندگان این گردان آدم های ورزیده ای بودند ... آنها پای پیاده در حالی که مقدار زیادی مهمات و آذوقه بار قاطرها بود چندین کیلومتر طی می کردند تا به خط مقدم برسند و در این مسیر خطرات زیادی را به جان می خریدند و از همه سخت تر وقتی بود که باری از مهمات رو با قاطر حمل می کردند و کافی بود با یک انفجار خودشون هم دود بشند.... و شاید سخت ترین لحظه برای رزمندگان این گردان وقتی بود که باید پیکر شهیدی رو به عقب می آوردند. (راوی : مرحوم حاج بخشی) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ عکس پایین👇👇👇مربوط به عملیات بیت المقدس 6 است که در اواخر اردیبهشت ماه 67 در ارتفاعات شیخ محمد که مشرف به شهر ماووت بود انجام شد.و در تصویر پیکر دو رزمنده شهید لشگرده سیدالشهداء (ع) دیده میشود که روی مرکب بسته شده است ...شاید ساعت ها طول کشید که این ابدان مطهر تا پشت جبهه رسید...و این دو رزمنده که مرکب مسافران بهشت را هدایت می کنند چه حالی داشتند. ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌴 ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود .....آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود...من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود...و خوشا به حال این حیوان که مرکب بهشتیان شد.
دفاع مقدس
🔹خاطره‌ای از حاجی بخشی، رزمنده پیر جبهه‌ها 🌴 ای ساربان آهسته رو...... به من ماموریت دادند که برای
📷عکس مربوط به عملیات بیت المقدس ۶ است که در اواخر اردیبهشت ماه ۱۳۶۷ در ارتفاعات شیخ محمد که مشرف به شهر ماووت بود انجام شد.و در تصویر پیکر دو رزمنده شهید لشگرده سیدالشهداء (ع) دیده میشود که روی مرکب بسته شده است ...شاید ساعت ها طول کشید که این ابدان مطهر تا پشت جبهه رسید...و این دو رزمنده که مرکب مسافران بهشت را هدایت می کنند چه حالی داشتند. ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️ 🌴 ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود .....آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود...من با دو چشم خویشتن دیدم که جانم می رود...و خوشا به حال این حیوان که مرکب بهشتیان شد.
هدایت شده از دفاع مقدس
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 سرود زیبایِ رزمندگان جبهه مقاومت و حزب الله لبنان .... در هِجرِ امام ‌زمان ‌(عج) 😭😭 🌖 غروب جمعه ------------------------------------------- 🍂 کانال 🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
۱۳ دیماه ۶۵ -- سالروز شهادت سردار تخریبچی، علیرضا عاصمی 💠 فرمانده‌ واحد تخریب قرارگاه‌های کربلا، نجف،خاتم،لشکر۴۳ امام‌ علی (ع) 🚀وقتی عراق با موشکهای جدید خود کرمانشاه را هدف قرار داده بود برای خنثی کردن یک موشک عمل نکرده داخل گودال رفت همه نیروها را از محل اصابت موشک دور کرد. گویی می دانست لحظه دیدار فرا رسیده. دقایقی بعد، صدای انفجار مهیبی آمد💥🔥....و روح ناآرام او به ملکوت پر کشید🕊🕊 ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ خاطره ای از شهید از زبان خودش: 🎙به ما از طریق بیسیم گزارش دادند که قراره دشمن، فردا صبح، نزدیکی ما عملیات کنه ماهم در روستا بودیم و مهماتی نداشتیم جز چند مین گوجه ای و ضد تانک، وسیله ای هم نداستیم. دل را سپردیم به خدا و تصمیم به این گرفتیم که همین چندتا مین را مقابلشان بکاریم. هرچه گشتیم وسیله ای پیدا نشد به جز یکی دوتا الاغ که مین‌ها را به مقصد برساند. نزدیک دشمن، الاغ ها شروع به عرعر کردند و ما هم پا بفرار گذاشتیم. الاغ ها رفتند سمت عراقی ها! صبح آن روز در کمال ناباوری، دیدیم دشمن عملیات نکرد! کنجکاو شدیم که قضیه از چه قرار است؟ یکی دوتا اسیر گرفتیم، و آنها در بازجویی ها اعتراف کردن که وقتی الاغ ها آمدند سمت ما کارشناسان ما گفتند : جلوی ما پر از مین هست و اینها اضافه بوده و ول کردن به امان خدا! " بله خدا کمک میکنه به شرط اینکه ما اقدامِ کنیم، اگر خودمان را جای شهید بذاریم همان اول میگویبم:یکی دوتا مین در مقابل ارتش تا بن دندان مسلح، تاثیری ندارد!! یا وقتی که وسیله ای نباشه شروع میکنیم به غرغر کردن ولی شهدای ما به خدا ایمان داشتند و دست خدا را بالاتر از همه دستها می‌دنستند.
دفاع مقدس
۱۳ دیماه ۶۵ -- سالروز شهادت سردار تخریبچی، علیرضا عاصمی 💠 فرمانده‌ واحد تخریب قرارگاه‌های کربلا، ن
💠 خاطره ای از شهید علیرضا عاصمی ( ۱۳ دیماه ۶۵ -- سالروز شهادت سردار قرارگاه‌های خاتم، نجف، کربلا ...) ▫️ شمالی ترین نقطه ی مناطق جنگی فعالیت می کنی، آیا خسته نمی شوی؟» گفت : « چرا خسته نشوم؟ من هم یک انسان هستم و با کار زیاد، خسته می شوم اما فرصت استراحت کردن ندارم. من جور آن کسانی را می کشم که به جبهه نمی آیند و در خانه هایشان نشسته اند و مرتب نق می زنند. اگر مردم ایران، آن هایی که توانایی دارند، به جبهه بیایند، این تعداد دفعات رفتن به جبهه، به من نمی رسد. امروز روز کار است، روز استراحت نیست » راوی : خواهر شهید خیلی دوست داشت من در مراسم دعا شرکت کنم. به خصوص زمانی که هنوز رسول متولد نشده بود و حامله بودم. یک روز گفت: «اگر زمانی پیش آمد که حال دعا خواندن را نداشتید، اول مناجات حضرت علی (عليه السلام) در مسجد کوفه (مولای یا مولای) را بخوانید ببینید چه حالتی به انسان دست می دهد. وقتی این دعا را خواندید و حال دعا خواندن پیدا کردید، دعایی را که می خواستید بخوانید، شروع کنید» راوی: همسر شهید زمانی که هنوز رسول به دنیا نیامده بود، هر وقت صحبتی از بچه می شد، علیرضا می گفت: «من می دانم فرزندم پسر است.» می گفتم: «خب معلوم نیست، شاید دختر باشد.» ایشان می گفت: «نه! به احتمال زیاد پسر است، چون خدا خودش می داند چه از او می خواهم! دوست دارم وقتی نیستم، لااقل فرزندم جای مرا بگیرد.» موقعی که می خواستم زایمان کنم، من در تهران بودم و علیرضا، در منطقه بود. وقتی این موضوع را شنید، به تهران آمد. موقعی که با هم به منطقه برمی گشتیم، در بین راه گفت: «یک شب خواب دیدم فرزندم متولد شده است؛ فرزند پسر بود و گوشه ی چشم چپش هم، خالی داشت.» وقتی به صورت بچه نگاه کردم، دیدم همان طور که ایشان گفتند، گوشه چشم چپ فرزندم، خال دارد. راوی : همسر شهید عبور از سیم خاردار به خصوص در مواقعی که عمق سیم های خاردار طولانی باشد، همواره برای نیروها مساله ساز بوده است. علی با یاریِ تنی چند از دوستان، برای حل این مشکل، فرش سیم خاردار را تهیه کرد که به تولید نیز رسید و در عملیات مختلف، با موفقیت مورد استفاده قرار گرفت. وقتی در یکی از عملیات ها هجوم متراکم و بی امان تانک های دشمن را دید، به فکر تهیه آتشبار آر پی جی افتاد و با تلاش شایان تحسین، اولین بار تیربار آر پی جی را با حضور مسئولین طراز اول سپاه پاسداران، با موفقیت آزمایش کرد. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
دفاع مقدس
💠 خاطره ای از شهید علیرضا عاصمی ( ۱۳ دیماه ۶۵ -- سالروز شهادت سردار #تخریبچی قرارگاه‌های خاتم، نجف
جان به کف...خنده به لب شعله به دل...شور به سر جان فدا در رهِ جانانه ی عشقیم هنوز 🌷شهیدان علیرضا و عباس عاصمی ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
⏳ دوشنبه ۱۴ دیماه ۱۳۶۰ --- محور عملیاتی کاوه زهرا 👆📷 سرکشی محسن رضایی (فرمانده جدید سپاه)، محمد بروجردی (فرمانده سپاه کردستان و قرارگاه حمزه) به همراه حاج احمد متوسلیان (فرمانده سپاه مریوان که به تازگی از سفر حج برگشته) از محور شمالی عملیات محمدرسول الله(ص) ▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️⚪️▫️ ✍ محسن رضایی که بتازگی از سوی امام خمینی، به فرماندهی جدید سپاه منصوب شده، به منظور بازدید از جبهه ها، به منطقه غرب کشور و کردستان رفته است.(او تا پیش از آن، مسئول اطلاعات سپاه بود) ▫️در طی بررسی های میدانی، و با توجه به قابلیت های فرماندهان جنگ آزموده و باتجربه مناطق غرب، برادر محسن، از شهید بزرگوار محمد بروجردی (فرمانده سپاه غرب و شمالغرب کشور) درخواست نمود حاج احمد متوسلیان (فرمانده سپاه مریوان) و شهید حاج همت (فرمانده سپاه پاوه) را آزاد کند تا اینها به همراه تعدادی از نیروهای زبده شان عازم جبهه جنوب شوند. 💠 برای بروجردی و شهید ناصر کاظمی، از دست دادن چنین سرداران شجاع و بانفوذ، بسیار دشوار بود، ..... ولی به دلیل نیاز مفرط به آنها جهت انجام عملیات های سرنوشت ساز فتح المبین و نبرد آزادسازی خرمشهر و ... بناچار به رفتن آنها تن دادند. به این ترتیب همت و متوسلیان به همراه تعدادی از نیروها و مسئولین، از کردستان منفک شده و عازم جبهه جنوب شدند. به این ترتیب ورود این مردان رزم‌آورک، در شرایط سخت کردستان، به ؛ منشأ راه اندازی و تأسیس قوی ترین یگان سپاه، یعنی لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص) گردید. ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🎞 خاطره گویی جانباز سرفراز از عملیات کربلای ۵ 🤣😂😂 🎥 وقتی به عمق این فیلم برویم به این می اندیشیم که چه بسیار آدمها با کمترین آسیب که از درد دنیا می بینند، دچار افسردگی و وادادگی شده و به زمین و و آسمان نفرین می کنند؛ در حالی که آنکه اهل خداست و زندگی و اعضا و جوارح خود را همه از آن او میداند با قطع شدن دست، چگونه به ماجرا نگاه می کند ... می گوید و می‌خندد و همان اتفاق تلخ را مبدل به تبسمی برای مومنین می سازد، شاید با زبان بی زبانی می خواهد بگوید: ⚪️ از هر منظری که به دنیا نگاه کنی، دنیا نیز جواب تو را همانگونه خواهد داد. 💠 صفای تموم داش‌مشتی‌ها 💕 ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄