*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ
سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد هميشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد اين زيارت را خداوند آخرين بار زيارت من از شما
*- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
سلام بر حسين و بر على بن الحسين و بر فرزندان حسين و بر اصحاب و ياران حسين
ا🌴🚩🚩 🌴🚩 🌴🚩🚩 🚩
دفاع مقدس
*- اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْك
🏴 باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهٔ کنار رسول خدا حسین
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
ز آن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعلهٔ برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیمابوار گوی زمین بیسکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
گر انتقام آن نفتادی به روز حشر
با این عمل معاملهٔ دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند
آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
پس آتشی ز اخگر الماس ریزهها
افروختند و در حسن مجتبی زدند
وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
وز تیشهٔ ستیزه در آن د
شت کوفیان
بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند
پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنهٔ خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در حرم کبریا زدند
روحالامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
چون خون ز حلق تشنهٔ او بر زمین رسید
جوش از زمین بذروه عرش برین رسید
نزدیک شد که خانهٔ ایمان شود خراب
از بس شکستها که به ارکان دین رسید
نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید
یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روحالامین رسید
کرد این خیال وهم غلط کار، کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بیملال
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعلهٔ آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصهٔ محشر قدم زنند
جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 نسیمی جانفزا می آید
بوی کرب و بلا می آید...
دوران #دفاع_مقدس
🎞 کلیپی که سالهاست آغازگر مستند "روایتِ فتح" سید مرتضی آوینی شده است
🎥 #فیلم | مداحی ماندگار از🌷شهید حسن اردستانی
لحظاتی قبل از شهادت🕊🕊
🌴 #شلمچه -- ساعاتی پیش از آغاز عملیات کربلای ۵
🚩🚩 سینه زنی رزمنده ها به همراه نوحه خوانی شهید اردستانی
🌷حسن اردستانی، جمعی گردان عمار - لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)
🌱 متولد: خرداد ۱۳۴۷ - 🕊🕊 شهادت: ۲۳ دی ۱۳۶۵
⚪️ خاکسپاری بهمن ۱۳۷۵ - مزار: بهشتزهرا (س) - قطعه ۲۶ردیف ۶۹مکرر شماره ۵۳
📡 کانال #دفاع_مقدس 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
📡 کانال #دفاع_مقدس 🕊🕊
🌱 نشر مطالب، صدقه جاریه است🌱
حسین معلم شهادتم من (2).mp3
5.11M
یادمان دفاع مقدس
حسین معلم شهادتم من
سفینة النجاة امتم من
شب اول محرم ۱۳۶۵
مصلی اهواز
حاج صادق آهنگران
شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷عزاداری شب اول محرم در خانقاه عشق "بازی دراز"
☘️
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
هنوز هوا روشن بود که حرکت کردیم .
سه تا وانت بچه های اطلاعات عملیات و 3 تا وانت هم بچه های تخریب و چند تا ماشین هم بچه ها عملیات و ستاد لشگر10 بودند که به سمت بازی دراز حرکت کردیم و به سختی توانستیم خود را به نزدیکی قله 1150برسونیم .
دشمن از روی ارتفاعات "بمو" بر روی این قله دید کامل داشت.زمین مسطح محدودی بالای قله پیدا کردیم و چند تا پتو پهن کردیم و این شد حسینیه ما.بعضی از فرمانده هان میگفتند اینجاجان پناه نداره.اونها نگران بودند که اگر دشمن تیر اندازی کنه و یا با توپ و خمپاره بزنه بچه ها آسیب ببینند اما بچه ها اصرار داشتند که مراسم عزاداری بالای ارتفاع باشه.
نماز مغرب و عشاء رو خوندیم و مشغول تعقیبات نماز بودیم که تیر های رسام دشمن بود که از روی ارتفاعات مجاور ما به سمت آسمان شلیک میشد.
بعضی ها گفتند اینها برای این است که شب اول محرم شب اول سال قمری است جشن گرفتند و بعضی هم نظرشون بود که شلیک تیرها به خاطر ترس از عملیات رزمندگان است.
قبل از عزاداری یکی از دوستان چند جمله از فلسفه قیام امام حسین علیه السلام بیاناتی فرمود و بعد من شروع کردم به روضه خوندن و بعد هم سینه زنی ، که یادمه اون شب از حضرت حر (ع) خوندم و این نوحه رو دم دادم که:
من آمدم بر درگهت حسین جان.
تاکه شوم خاک رهت حسین جان.
ویی که آمال منی.مستحضر از حال منی
مظلوم حسین جان.
بچه ها سر پا شدند و سنگین سینه میزدند و بعد هم شور حسین جان گرفتیم و در آخر سینه زنی هم شور معروف جبهه رو که تازه رسم شده بود خوندم..قال رسول الله نور عینی...حسین و منی انا من حسینی...حسین جان کربلا...حسین حسین...حسین جان نینوا...حسین حسین...
وقتی بچه ها حسین حسین میگفتند صداشون با برخورد به صخره ها و در تاریکی شب توی ارتفاعات میپیچید انگار روی تمام قله ها سینه زنی برپا شده .... از روی تمامی قله ها از قعر دره های بازی دراز صدای حسین جان به گوش میرسید به طوری که فرماندهان تذکر دادند زود جلسه رو تمام کنید..چون نگران بودند این سروصدا به دشمن برسه و ارتفاعات رو زیر آتیش بگیرند...اداره سینه زنی از دست من نوحه خون خارج شده بود و هیچ جور نمیشد بچه ها رو آروم کرد...تازه از وسط حلقه عزاداری نوحه شور عوض شد و دیدم بچه ها میخونند...شور شهادت به سرم آمده...کرببلا در نظرم آمده...و یک صدا فریاد میزنند ..حسین جان زیارت...حسین جان شهادت.... اونشب اونقدر بچه ها بر سر و سینه زدند تا از حال رفتند ... آنشب حال عجیبی بود . حتی بعد از اتمام عزاداری بعضی ها هنوز گریه میکردند.
فردای اونروز یعنی روز اول محرم وقتی اومدیم حسینیه گردان تخریب لشگر10 در سرآبگرم برای نماز ظهرو عصر دیدیم شهید حاج کاظم رستگار به عنوان امام جماعت جلو ایستاده و نماز رو به امامت ایشون خواندیم و بعد از نماز ایشون چند دقیقه صحبت کردند و در آخر صحبتشون فرمودند که شنیدم دیشب برای عزاداری رفتید بازی دراز؟؟؟؟ عزاداری تون قبول باشه...اما اگرخدای نکرده اتفاقی می افتاد چی...من به فرمانده هاتون تذکر میدم که دیگه از این کارها نکنند...
راوی:جعفرطهماسبی
من_به_زمین_کربلا_حسین_معلم_شهادتم_من (2).mp3
8.25M
یادمان دفاع مقدس
من به زمین کربلا
بهر فدا آمده ام
حسین تشنه لب منم
شب اول محرم ۱۳۶۵
مصلی اهواز
بانوای حاج صادق آهنگران
شعر: مرحوم حاج حبیب الله معلمی
دوران #جنگ_تحمیلی
🏴 رنگ و بوی ماتم عزای امامحسین (ع) در جبههها
💠 ماه محرم در جبهه رنگ و بوی خاص خود را داشت و هر یگان در مقر خود مراسم ویژهای برگزار میکردند.
🔹همزمان با گرفتن رنگ و بوی عزا در کل کشور روزهای محرم در دوران دفاع مقدس و در جبهههای جنگ غرق در ماتم و عزاداری اباعبدالله میشد. محرم اوج دلدادگی رزمندهها به خدا بود. با اینکه ذکر "یا حسین" از لب، و فکر کربلا از ذهن رزمندهها جدا نمیشد، اما محرم بهانهای بود برای یادآوری بیشتر قیام عاشورا. رزمندهها در حسینیهها و گاه در سنگرها و مقرها از هر فرصتی برای برپا داشتن عزاداری استفاده میکردند.
🚩فضای مقرها رنگ عزا به خود میگرفت. نیروهای تبلیغات تمام سعی خود را برای فضاسازیهای محرمی با نوشتن پلاکاردها و پرچمهای مشکی به کار میگرفتند. شعارها و نواهای دسته جمعی صبحگاه متناسب با حال و هوای محرم گفته میشد، برای بسیاری از رزمندهها محرمهای جبهه منحصر به فردترین محرمها در تمام عمرشان محسوب میشود.
🌷آرزوها برای شهادت در این ماه رنگ و بویی دیگر میگرفت، و گویی مشتاقان شهادت در این ایام مشتاقانهتر آغوش خود را برای شهادت باز میکردند. هرکسی دوست داشت تا شهادت در این ماه نصیبش شود، آرزویی که برای برخی به وقوع میپیوست و آنان را همراه با اصحاب امام حسین (ع) بر سر یک سفره مینشاند.
🌴 هر یک از لشکرها و یگانهای رزمی در محل مقرهای خود برنامههای ویژهای در این ماه برگزار میکردند.
دفاع مقدس
🏴 رنگ و بوی ماتم عزای امامحسین (ع) در جبههها 💠 ماه محرم در جبهه رنگ و بوی خاص خود را داشت و هر ی
🔴 | محرم_در_جبهه |
🔻 رزمندهها در ايام ماه محـرم و صفر بعد از نمازِ جماعتِ صبح، ظهر وعصر مراسم روضهخوانی برگزار و قبلاز نماز مغرب وعشا بصورت دسته عزاداری برای برپايی نماز به سوی حسينيه هاحركـت می كردند. هر گردان به طور جداگانه حسينيه ای سرپا میكرد و رزمندهها به برپايی عزاداری میپرداختند.
📍بهاين ترتيب كه گردانها بطور مخصوص برای خودشان چادر میزدند و از گردانهای ديگر دعوت میشد تا در مراسم عزای سيد و سالار شهيدان شركت كنند.
شب اول محرم96 شوشتر.mp3
9.26M
یا حسین از غمت در خروشم
می برم پرچمت را به دوشم
صوتی
شب اول محرم ۱۳۹۶
شوشتر
حاج صادق آهنگران
شعر: زنده یاد، محمد زمان گلدسته
هر شب محرم به نام کدام شهید کربلا است؟
شب اول:مسلم بن عقیل
مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیش تر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانی های این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین (ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.
جناب مسلم بن عقیل برادرزاده حضرت علی(ع) است و همسر او، رقیه دختر حضرت علی(ع) و کلبیه بود. وی در مکه اقامت داشت و در سال 60 ه.ق به شهادت رسید. چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین(ع) اعلام کردند، امام حسین مسلم بن عقیل را روانه کوفه کرد تا به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت با امام حسین(ع) منع کرده و آنها را متفرق ساخت و در نهایت مسلم را به شهادت رساند.
Shab01Moharram1396[03] (2).mp3
12.99M
🍁 28 تیر سال 1376 — سالروز رحلت عبد صالح و عارف زمان، آیت الله العظمی بهاءالدینی
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️
📷 👆دیدار فرماندهان جنگ با علمای قم از جمله آیتالله العظمی بهاءالدینی
⚪️ ملاقات هایی که با هماهنگی شهید ردانی پور(طلبه حوزه و شاگرد ایت الله بهجت و بهاء الدینی- جانشین شهید خرازی در لشکر امام حسین-ع) انجام می شد
فرماندهان منطقه در زمان هایی که برای شرکت در جلسه ستاد مرکز عازم تهران می شدند، در بین راه در قم زیارتی نموده و با برخی علما نیز دیدار می کردند
آیتالله العظمی بهاءالدینی از جمله مراجعی بود که همواره آغوش پرمهر خود را به روی رزمندگان و فرماندهان رشید جبهه ها می گشود و گرمابخش محفل عاشقان الله بود💕
🌈 دیدار صمیمانه
📷 وقتی که عالم ربانی، آیتالله العظمی بهاءالدینی در خانه خود از مهمانان پذیرایی می کرد. ایشان در کنار سماور کوچک ذغالی می نشست و برای تک تک میهمانان چایی می ریخت و با رویی گشاده پاسخگوی سوالات آنان بود.
⚪️ این خانه محقر و ساده مکانی بود که آیت الله نزدیک به یک قرن با بیاعتنایی به زخارف دنیا در کمال غنا و بینیازی روحی در آن زندگی کرد (ظاهرا این منزل محقر هم مال همسرش بود!!)
فرماندهان جنگ از جمله شهید صیاد شیرازی نیز از مشتاقات پر و پا قرص ملاقات با ایشان بوده و هر از چند گاهی که به تهران می آمدند در بین راه به زیارت ایشان می رفتند. آقای بهاءالدینی ابتدا اگر آنها ناهار یا شام نخورده بودند می گفت بروند کبابی سرکوچه و پس از خوردن نان و کباب می آمدند و گرداگرد ایشان می نشستند و آن حضرت با چایی از میهمانانش پذیرایی می کرد💕
🌷شهید صیاد شیرازی در محضر آیتاللهالعظمی بهاءالدینی
🔹 علاقه خاص آقای بهاءالدینی به صیاد شیرازی
ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️
☀️نورانیت شهید صیاد شیرازی
رفتم قم رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی ...
ایشان به من نگاهی کردند ،
گویا منتظر بودند که پیغام را برسانم ،
گفتم که حاج آقا ! جناب صیاد به شما سلام رساندند و گفتند دلم برای شما تنگ شده ،
آقای بهاء الدینی فرمودند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
گفتم : حاج آقا فرمانده من است من چطور نشناسمش !
گفتند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
با سؤال دوم فهمیدم که حاج آقا به من می خواهد بگوید شما نمی شناسیدش .
گفتم : نه آن قدری که شما می شناسید .
گفتند : آقای صیاد را می شناسید؟
گفتم : نه حاج آقا
سه بار از من سؤال کردند و بار سوم گفتم نه حاج آقا.
ایشان گفتند : صیاد یک پارچه نور است ،
سه بار هم تکرار کردند
(نقل از یکی از شاگردان آقای بهاء الدینی)
ا🌱🌱🌱🌱🌱
🍁 ۲۸ تیر ۱۳۷۶ -سالروز رحلت آیت الله العظمی بهاءالدینی
🌴ایشان از نمونههای روحانیان زاهد و عامل بود؛ به نماز شب و رعایت جزئیات مسائل اخلاقی پایبندی بسیار داشت و از علاقمندان عالمان آزاده به شمار میرفت. ایشان شیفته کسانی همچون آیتالله سیدحسن مدرس بود و حتی با حالت بیماری نیز زیارت قبر او در کاشمر را از یاد نمیبرد. این عارف سترگ، در تحمل مصائب و سختیها صبور بود و به خواندن قرآن و ادعیه شوق فراوان داشت. به دفاع از حریم ایران اسلامی اهمیت فوقالعاده میداد و به همین خاطر، به رغم کهولت سن و رنج بیماری،چندین بار در زمان جنگ در جبههها حضور یافت و با نفس رحمانی خود، روحیهبخش رزمندگان اسلام بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شور و شعف آیت الله #بهاء_الدینی در هنگام شنیدن مدح #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) از زبان استاد #حبیب_الله_چایچیان (حسان)
۲۸ تیر سالگرد ارتحال آیت الله #بهاء_الدینی
🔹 🍁 ۲۸ تیر ۱۳۷۶ - سالروز رحلت آیت الله العظمی بهاءالدینی قدس سره
ا▫️💠▫️💠▫️💠▫️
🌴 آیتالله بهاءالدینی، از نمونههای روحانیان زاهد و عامل بود؛ به نماز شب و رعایت جزئیات مسائل اخلاقی پایبندی بسیار داشت و از علاقمندان عالمان آزاده به شمار میرفت. ایشان شیفته کسانی همچون آیتالله سیدحسن مدرس بود و حتی با حالت بیماری نیز زیارت قبر او در کاشمر را از یاد نمیبرد. این عارف سترگ، در تحمل مصائب و سختیها صبور بود و به خواندن قرآن و ادعیه شوق فراوان داشت. به دفاع از حریم ایران اسلامی اهمیت فوقالعاده میداد و به همین خاطر، به رغم کهولت سن و رنج بیماری، چندین بار در زمان جنگ در جبههها حضور یافت و با نفس رحمانی خود، روحیهبخش رزمندگان اسلام بود.
شب دوم محرم۹۹ روضه.mp3
11.76M
شب دوم محرم ۱۳۹۹
حسینیه ثارالله اهواز
روضه خوانی و ذکر مصیبت
با نوای حاج صادق آهنگران
🌴 محرم در اسارت
با شروع ماه محرم، اردوگاه حال و هواى خاصی به خود می گرفت، تا آنجایی که عراقی ها هم این مسأله را درک می کردند و طبعاً تدابیری هم برای مقابله با این مسأله در نظر می گرفتند....
از جمله این تدابیر تزریق واکسن به بچه ها بود. واکسنی که هیچگاه متوجه نشديم برای مقابله با چه بیماری بود و از آنجا که هر ساله، يك روز قبل از تاسوعای حسینی بلا استثناء به همه اسرا تزریق می شد، بچه ها به آن واکسن ضد عزاداری می گفتند! چرا که این واکسن دو سه روز همه را از پا در می آورد ودر تب و لرز شدیدی فرو می برد.
البته بچه ها دست بردار نبودند و قضاى عزاداری را در روزهای بعد به جا می آوردند! با اینکه با شروع ماه محرم هر آسایشگاه مراسم سینه زنی و نوحه خوانی را هر شب بر پا می کرد؛ ولی هر چه به تاسوعا و عاشورا نزدیکتر می شدیم، وعده های عزاداری و زمان آن بیشتر می شد.
مسائل امنیتی را هم باید رعایت می کردیم و با به کار گماردن چند تا از بچه ها در پشت پنجره های آسایشگاه، مواظب بودیم که سربازهای عراقی به ما شبیخون نزنند، با این حال یک شب که بچه ها گرم عزاداری و سينه زنی بودند، فرمانده اردوگاه با تعداد زیادی از سربازهایش به یکباره در آسایشگاه را باز کردند و به داخل هجوم آوردند.
بچه ها برای چند ثانیه در حالی که جا خورده بودند، دست از سینه زنی برداشتند، ولى ناگهان يك
«یا حسين» از میان جمعیت شنیده شد و همگى «یا حسین» گفتند و به سر و سينه زدند. فرمانده عراقی هم هر چه فریاد زد که ساکت باشيد بچه ها توجهی نکردند و همچنان ادامه دادند.
راستش خودمان هم باورمان نمی شد که اینطور جلو عراقی ها ایستاده و عزادارى می کنیم. فرمانده عراقی هم که درمانده شده بود، آمد جلو یکی از بچه ها و شروع کرد به استهزاء او، این برادر عزیزمان هم باصدای بلند فریاد زد:«يا ابوالفضل» به طوري كه با شنیدن این فریاد و اسم مبارک حضرت ابوالفضل (ع) عراقي ها دچار ترس شده، خیلی سریع آسایشگاه را ترک کردند!