6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیـــــزم حسیـــــن
چقدر خوبه که برای تو اشک میریزم
حسیــــن
#شب_جمعه
#زیارت
#دلتنگی
@Delneveshteeee
بادکنکهای رنگی🎈
بادکنکهای رنگی من را یاد زمستان میاندازد. یاد بهمن ماه. یاد راهپیماییهای صبح روزی که انقلاب پیروز شده بود.
بابا آن روز سرکار نمیرفت و همهی خانواده با هم صبحانه میخوردیم.
بیست و دو بهمن برای من همیشه بوی تعطیلات نوروز را میداد اما با طعم دلچسب سرما.
بیست و دو بهمن برای من بوی نان سنگک و پنیری میداد که صبح زود ما را دور یک سفره جمع میکرد، تا بعد از خوردن آن برای رفتن به راهپیمایی آماده شویم.
پدر من روانشناس نبود، اما خیلی خوب بلد بود از روزهای مهم برای ما خاطرات زیبا درست کند، یکیش همین بیست و دو بهمن، آن روز یا با خرید بادکنک رنگی برایمان خاطره درست میکرد یا با خریدن پرچم کوچک ایران🇮🇷، که چرخاندنش با دستان کوچکمان دنیایی از غرور را در دلمان جا میداد.
حتی بزرگتر که شده بودیم و دیگر بادکنک مناسب روحیهمان نبود، پدرم کارش را بلد بود.
پدرم خوب میدانست چطور یک راهپیمایی بلند و خستهکننده را به یک تفریحِ به یاد ماندنی تغییر دهد، مثلا وقتی سال دوم یا سوم راهنمایی بودم و برای خودم شخصیتی داشتم و دیگر در شأن خودم نمیدیدم که بادکنک دست بگیرم، شب بیست و دو بهمن به من و برادرانم میگفت: مقوا بیاورید تا تاج درست کنیم، آن تاج را قرار نبود من روی سرم بگذارم ولی همین که من در درست کردنش مشارکت داشتم، شوق و ذوق فردا و دیدن آن تاجهای مزین به پرچم ایران و شعار انقلابی بر روی سر برادران کوچکم من را وادار میکرد تا بیصبرانه منتظر صبحی باشم که قرار است مسیری طولانی را پیاده برویم.
✍🏻 زهرا کبیری پور
#بیست_و_دو_بهمن
#همه_میآییم
💠 @Delneveshteeee
تکبیر
این تکبیر گفتنها هم برای ما دهه شصتیها عالمی داشت.
یکی از میادین افتخار به پدرانمان، بلندییِ صدای تکبیر آنها نسبت به دیگر مردان همسایه بود، هرچقدر صدای تکبیر پدرمان بلندتر، افتخار ما بیشتر.
کوچک و بزرگ شال و کلاه کرده و همراه پدرمان پلههای پشتبام را دو تا یکی کرده و پنج دقیقه زودتر از ساعت نُه به پشتبام میرسیدیم.
مشتهای گره کردهمان را آماده کرده و منتظر صدای بلندگو مسجد بودیم تا زمان گفتن #تکبیر فرا برسد.
رأس ساعت نُه مشتهای گره کردهی ما هم بالا میآمد و همه یک صدا میگفتیم:
اللهاکبر
اللهاکبر
امسال هم مثل سالهای گذشته همراه با مشتهای گره کردهی خودم مشتهای گره کردهی کوچک دخترانم را هم بالا برده و در چهل و چهارمین بهار #انقلاب به جای تمام آنهایی که رفتند تا ما بتوانیم بر بالای پشتبامهایمان تکبیر بگوییم، تکبیر خواهم گفت.
به نیابت از #شهید حاج #قاسم_سلیمانی
و به نیابت از تمام شهدای #مدافع_امنیت و #مدافع_حرم
✍🏻 زهرا کبیری پور
#بانگ_الله_اکبر
💠 @Delneveshteeee
همه آمدیم🇮🇷
کوچک و بزرگ، پیر و جوان، پرچم زیبای سه رنگمان را در دست گرفته و بار دیگر در چهل و چهارمین بهار انقلاب با آرمانهای انقلاب عزیزمان تجدید بیعت کردیم.
آمدیم تا دشمن بداند نه فشار اقتصادی، نه سیاسی و نه آشوبهای خیابانی نمیتواند مانع حضورمان و ثبت مجدد این شکوه در دفتر انقلابمان شود.
آمدیم تا دشمن بداند تا آخرین نفس پای نظام و انقلابمان میایستیم.
آمدیم تا به قاتلان آرمان عزیزمان بگوییم، جان تمام ما فدای رهبرمان است و تا ما هستیم نخواهیم گذاشت آسیبی به این انقلاب و رهبرمان برسد.
✍🏻 زهرا کبیری پور
#همه_آمدیم
#انقلاب
#انقلاب_اسلامی
@Delneveshteeee
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر خوبه مادرت توی خونه راه بره و تو هم دورش بگردی...
روزی نیست که به یادت نباشم 😔
عزیزِ قلبم 🖤
امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:
کوه کندن از دل کندن آسانتر است.
*تحفالعقول، ص۲۴٠
#مادر
#فراق
@Delneveshteeee
هفتمین نور
روز بیست و پنج ماه رجب، مصادف شده است با داغ امامی که حیاتش، تیری بود بر قلب آنهایی که نخل تناور امامت را ایستاده نمیخواستند.
امامی که خشم در برابر مهربانی و گذشت او به زانو درآمده بود و دریای گذشت و مهربانیِ او در دلهای شیعیان جاری بود.
سرو تنومندی که خواب را از چشمان هارون ربوده بود و ستونهای حکومت سراسر ظلم او را به لرزه درآورده بود و هارون از ترس اینکه مبادا وجود او پایههای حکومت جورَش را سست کند، امام را مسموم کرده و به شهادت رساند.
اما دربارهی نحوهی شهادت امام کاظم(علیهالسلام) سه روایت مختلف در منابع نقل شده است:
روایت اول
این روایت میگوید: شهادت آن حضرت در پى مسموم کردن امام صورت گرفته است که در روایتى از امام رضا(علیهالسلام) نیز ذکر شده است.
همچنین در روایت دیگرى که یحیى بن خالد را به قتل امام متهم مىکند نیز این نکته آمده است.
روایت دوم
در این روایت آمده است، که آن حضرت را در فرشى پیچانده و آنچنان فشار دادهاند که حضرت به شهادت رسیده است.
روایت سوم
در این روایت که از مستوفى نقل شده است، آمده، شیعه معتقد است به دستور هارونالرشید سُرب گداخته در حلق ایشان ریختهاند.
اما آن روایتى که بیش از تمام این روایتها شهرت دارد، مسموم کردن امام است.
پس از شهادت امام، پیکر مطهر ایشان را به دو دلیل در معرض دید خواص اهل بغداد و عموم مردم قرار دادند:
۱) بنا بر نقل اربلى، سِندى بن شاهک، فقها و وجوه اهل بغداد را که هیثم بن عدى نیز در میان آنها دیده مىشد، بر بالای پیکر مطهر امام آوردند تا ببینند زخم و جراحت و یا آثار خفگى در بدن آن حضرت وجود ندارد و به مرگ طبیعى از دنیا رفته است.
۲)از آنجایی که عدهای از شیعیان معتقد به مهدویت آن حضرت بودند و یا احتمال داشت اعتقاد به مهدویت او پیدا کنند، پیکر امام را روى پل بغداد بر زمین گذاشتند و یحیى بن خالد دستور داد تا فریاد بزنند، این موسى بن جعفر است که رافضه معتقد هستند او نمرده است.
جسم مطهر امام را در «بابالتین» بغداد در مقبرهی قریشىها دفن کردند.
تاریخ شهادت امام موسی کاظم(علیهالسلام) بنا بر نقل شیخ صدوق، بیست و پنجمین رو از ماه رجبِ سال ۱۸۳ قمری و بنا بر نقل شیخ مفید بیست و چهارمین روز از ماه رجبِ سال ۱۸۳ قمری بوده است.
_الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، ترجمه محمدباقر ساعدى خراسانى، انتشارات اسلامیة، ج۲، ص۲۱۵؛
_اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۳۴؛
سلام بر تو یا اباالمعصومه(سلامالله علیها) و سلام بر کاظمین، که چنین گوهری را در آغوش دارد!
✍🏻 زهرا کبیری پور
#امام_موسی_کاظم
#شهادت
#زندان
@Delneveshteeee