🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌹 آیات 161 و 162 سوره نساء
🌸 و أَخْذِهِمْ الرِّبوا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْواَلَ النَّاسِ بِالْباَطِلِ وَ أَعْتَدْنَا لِلكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِيما
ً
🍀 ترجمه: و به خاطر ربا گرفتنشان كه از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم به ناحقّ و براى كافرانِ از آنان عذابی دردناک فراهم ساخته ایم.
🌸 لَٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ ۚ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰٓئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا
🍀 ترجمه: ولی از میان آنان، ثابت قدمان در علم و مؤمنان به آنچه بر تو و آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و برپا دارندگان نماز و پرداخت کنندگان زکات و ایمان آورندگان به خدا و روز قیامت. به زودی آنان را پاداش بزرگی عطا خواهیم کرد.
🌷 #الربوا: ربا، رباخواری. رسم الخط قرآنی کلمه ربا را با واو و الف به صورت الربوا ضبط کرده است.
🌷 #أکل: خوردن
🌷 #أعتدنا: فراهم ساخته ایم
🌷 #أليم: دردناک
🌷 #الراسخون_فی_العلم: ثابت قدمان در علم. آنها کسانی هستند که در علم دانشور هستند و علم در آنها ریشه کرده است و شکی بر آنها عارض نمی شود.
🌷 #المقیمین: برپا دارندگان
🌷 #الصلاة: نماز
🌷 #المؤتون_الزكاة: پرداخت کنندگان زکات
🌷 #سنؤتيهم: به زودى به آنان عطا خواهیم کرد
🌸 این آیات همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است و موضوع آن در ادامه آیات قبلی می باشد و به اعمال دیگر #یهود اشاره می کند و می فرماید: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ: و به خاطر ربا گرفتنشان که از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به ناحق. علاوه بر كيفر #دنيوى به كيفرهاى #اخروى هم گرفتار خواهند شد وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً: و برای کافران از آنان عذابی دردناک فراهم ساخته ایم. سپس به واقعيّت مهمّى اشاره می کند كه #قرآن بارها به آن تكيّه كرده است و آن اين كه مذمّت و نكوهش قرآن از #يهود به هيچ وجه جنبه ی مبارزه نژادى و طایفه اى ندارد، اسلام هيچ نژادى را به عنوان « #نژاد » مذمّت نمى كند.
🌸 بلكه مذمت های آن تنها متوجّه آلودگان و منحرفان است، لذا در آیه 162 سوره نساء افراد با ايمان و پاكدامن #يهود را استثنا كرده، و مورد ستايش قرار داده و پاداش بزرگى به آنها نويد مى دهد، و مى فرمايد: لكِنِ الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْراً عَظِيمًا: ولى از ميان آنان، ثابت قدمان در علم و مؤمنان به آنچه بر تو و آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان می آورند و بر پا دارندگان نماز و پرداخت کنندگان زکات و ایمان آورندگان به خدا و روز قیامت. به زودی آنان را پاداش بزرگی عطا خواهیم کرد. به همين دليل مىبينيم كه بعضى از بزرگان #يهود به هنگام ظهور پيامبر اسلام «صلّى اللّه عليه و آله» و مشاهده دلايل حقانيّت او به اسلام گرويدند و با جان و دل از آن حمايت كردند و مورد احترام #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» و ساير مسلمانان بودند.
🔹 پيام های آیات 161و162 سوره نساء
✅ #رباخوارى اگرچه به ظاهر منبع درآمد است، ولى در واقع زمینه ى محرومیّت و عذاب است.
✅ همه ى #ادیان_آسمانى، نسبت به روابط مالى انسان ها و چگونگى دخل و خرج، سخن و حساسیّت دارند.
✅ تا ظلم و ربا و حرام خوارى، انسان را در مدار #كفر قرار نداده، راه بازگشت آسان است. و گرنه این گونه گناهان زمینه ى كفر و عذاب است.
✅ در انتقاد باید #انصاف داشت. در این آیه مؤمنانِ یهود از ظالمان و حرامخواران استثنا شده اند.
✅ علمی ارزشمند است كه ریشه و رسوخ در جان داشته باشد.
✅ هدف و باورهاى #مشترک مهم است، نه نژاد و قبیله و زبان.
✅ #ایمان به همه ى اصول در همه ى ادیان الهى لازم است.
✅ با آنكه #نماز و #زكات، در همه ى ادیان بوده اند، ولى به خاطر اهمّیت جداگانه ذكر شده اند.
✅ #نماز از زكات جدا نیست و اهل نماز باید اهل انفاق هاى مالى هم باشند.
✅ #نماز جایگاه مخصوص دارد.
تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استوری | حاج قاسم سلیمانی: رهبری ما، یک رهبری متقی است که همهی حکمت هایی که امروز به عنوان سیاستها ابلاغ میکند، اعلام میکند، انسان یقین میکند برخواسته از عمق تقوای اوست.
🏴 ۶ روز تا دوّمین سالگرد
@Emam_kh
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 چند سوال جنجالی از یک آخوند، بالای منبر!!
تفاوت #حضرت_والا و #حضرت_آقا چیه؟!
فرق عمامه با تاج چیه؟!
فرق «مقام عظمای ولایت » و « شاهنشاه آریامهر» چیه؟
فرق «بیت» و «کاخ» چیه؟
فرق «رای ملوکانه» و «حکم حکومتی» چیه؟
و ...؟
@Emam_kh
4_5915605748389251710.mp3
13.01M
#مادری_از_عرش ۴
استادشجاعی | استادعالی
- چرا اینقدر برقراری ارتباط با حضرت زهرا سلاماللهعلیها، سنگین است؟
-چرا برای من راحت نیست او را، مادر صدا کنم؟
-چرا بعضیها راحت به ایشان توسل میکنند و نتیجه میگیرند، اما برای من این اتفاق ممکن نیست؟
#فاطمیه
@Emam_kh
⭕️رزمایش سپاه، زمین بازی را عوض کرد
🔻 مبنای ذهنی برخی سیاستمداران آمریکایی و رژیم صهیونسیتی در مذاکرات فعلی بر معتبرسازی تهدیدات نظامی استوار است. برای مثال دنیس راس مشاور سابق اوباما می گوید برای اینکه به دیپلماسی شانس بدهیم باید ترس ایران از خودمان را برگردانیم.
🔻 لذا مطرح کردن پلن بی از سوی صهیونیست ها و تاکید بر اینکه درصورت شکست مذاکرات، احتمال حمله نظامی به تاسیسات هستهای وجود دارد دقیقاً بر این اساس استوار است. به زبان ساده «بترسان و امتیاز بگیر».
🔻 بر این اساس دنیس راس در یادداشتی مشترک با فرماندهان سابق نظامی، وزرای سابق دفاع و رؤسای موساد، پیشنهاد یک رزمایش مشترک با برخی شرکای منطقه ای آمریکا را داده و نوشت که وظیفه این رزمایش «شبیه سازی حملات هوا به زمین علیه اهداف مستحکم ایران و نابودی آتشبارهای موشکی آن» است. حرفی که ایران در عمل عکس آن را نشان داد.
🔻 در این شاخه و شانه کشیدنهای صهیونیستها و آمریکاییها رزمایش سپاه زمین بازی را عوض کرد. یک پیام رزمایش این بود دیگر مذاکره زیر سایه تهدید وجود ندارد. ایران در قبال امنیتش با هیچ کسی شوخی ندارد.
🔻این حرف درستی است که پلن بی صهیونیست ها و توهم حمله به ایران به پلن زد تبدیل شده است؛ آنها باید به فکر قصه ای دیگر باشند.
@Emam_kh
‼️ نماز با زخم و دمل
🔷 اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم، جراحت یا دمل باشد، چنانچه آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض كردن لباس برای بيشتر مردم يا برای شخص او سخت و مستلزم حرج و مشقت است، تا وقتی که زخم، جراحت یا دمل خوب نشده است، میتواند با آن خون نماز بخواند. همچنین چرکی که با خون بیرون میآید یا دوایی که روی زخم میگذارند و نجس میشود، همین حکم را دارد.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۶۴
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت هشتادو سوم
برگشتنه دیر وقت میشه میام دنبالت...
- الزام نیست خودم میام...
صدایش جدي شده بود...
از همان لحن هایی انقدر محکم،که اصلا نمی توانست نقض شود...
- اونو دیگه من تعیین میکنم...
آدرس و میفرستی میام دنبالت خداحافظ...
با این که صدایش ارام بود...
اما چنان صلابتی داشت که اجازه لجبازي را اصلا به من نداد...
سریع ابی به صورتم زدم...
وبه. رژ صورتی رنگی اکتفا کردم...
مانتو و شال زرشکی را زیر چادرم سرم کردم واز در بیرون رفتم...
میدانستم به خاطر تاخیرم مینا کله ام را میکند اینقدر با عجله از در بیرون رفتم که پشت کفشم را
در حال راه رفتن بالا دادم...
در را باز کردم و به سرعت از دربیرون رفتم...
که صداي بوق پرایدي که جلو در بود از جا پراندم...
به سمتش برگشتم تا چشم غره اي نثارش کنم...
که مینا کله اش را از پنجره بیرون آورد...
- بیا بالا خانوم خوشگله برسونمت...
چشمانم گرد شد...
مینا؟! تو اینجا چیکار میکنی؟!...
ابرویی بالا انداخت...
- گفتم امروزو بهت حال بدم...
ما اینیم دیگه...
خندیدم و سوار ماشین شدم...
سریع کولر را روشن کردم...
- واي مردم از گرما، خوب شد تو اومدیا وگرنه چطور تا انقلاب تو این گرما میومدم...
چپکی نگاهم کرد...
- اي خرس تنبل...
و دست برد کولر را خاموش کرد...
- پول بنزینم میدي اینجوري دست و دلباز واس خودت کولرروشن میکنی؟...
خندیدم...
- اره الکی دختر حاجی نشدم که...
خودش دکمه کولر را زد...
- وووي حاجی رو ولش اون شوور جیگر خرمایه تو بخورم...
کوفتت شه محیا...
چپکی نگاهش کردم،میدانستم شوخی میکند...
- اول اون جیگر مبارك صاحبش باشه...
در ضمن مگه میخواد پولشو بکنه تو جیب من وتو...
کف دستش را نزدیک سرم اورد...
- یعنی خاك محیا...
خاك...
بابا زنشیا یه علائمی از خودت نشون بده...
حاال اینارو ول کن،به جون خودم این هدي مشکوکه...
لب فشرم...
- رفتن خرید عروسی با عمم...
پوفی کشید...
- بابا مگه نمیگی عمت خیلی دوسنت داره؟!...
متعجب نگاهش کردم...
- خوب؟...
چه ربطی داره چون منو دوست داره نباید بره واسه عروسش خرید کنه...
غیر منطقی حرف میزنی مینا...
کلافه دنده را عوض کرد...
- راست میگی از حرص غیر منطقی شدم...
ول کن این حرفارو بابا اومدیم خوش بگذرونیما...
برو یه جا که دارم میمیرم از گشنگی...
- یعنی کارت بخوره محیا...
تازه پنجم نشده اونوقت گشنته...
معدت عین جوراب میمونه به خدا...
نمی دونم چرا چاق نمیشی با این خورد و خوراك قشنگت...
بیچاره هر کی جاي تو بود الان کنج عزلت نشسته بود...
بد بخت شوورت داره زن میگیره تو بفکر خوردنی؟...
زهر خندي زدم...
مثل اینکه او هم فهمید زیادي حرف زده که دستش رفت سمت ضبط...
و آهنگ شادي را پلی کرد...
تا به روش خودش مثال دلم را شاد کند...
و او انگار نمی دانست،دل من خیلی وقته مرده...
و تنها لبمه که میخنده...
سرم را تکان دادم تا هر چه اسم هدي و امیر عباس بوداز سرم برود...
دلم می خواست بی خیال باشم...
آزاد...
رها...
دلم اصلا فکر کردن نمی خواست...
مینا صداي ضبط را کم کرد...
- خب،کجا بریم؟!...
نگاهش کردم...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀