🌹سهشنبههایجمکرانی💚
چِقَدَر خوب میشود وقتی
عضو مستان بی کران باشم...
و به یاد رخ تو مشغول
ذکر یاصاحب_الزمان باشم...
میشود من نماز را پشتت،
موقع گفتن اذان باشم؟
در پی یک نشانه آمده ام،
میشود لایق نشان باشم؟
هر سه شنبه بهانه ام باشی...
من ز خُدام جمکران باشم؟
🌹اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌘 هر شب ماه رجب این ندا میآید
👤 قدرشناسی از فرصت بینظیر ماه رجب در بیان مرحوم آیتالله حقشناس (ره)
♨️ دو سوم از رجب گذشته...😔
📿 ندای ملک داعی را لبیک بگو...
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از غم عشق با تو می گویم
و نفس هایم به شماره می افتد،
چقدر تو برایم کافی هستی،چقدر عشقت شیرینست
چه اندازه بی ارزش می شود همه چیز و همه کس
وقتی آتش عشق تو در دلم شعله ور می شود.
مهربانم چگونه مرا آفریدی که بی تو هیچم
و هیچ و با تو دنیایی در مقابلم به زانو می افتد.
من خوب یاد گرفتم که فقط با عشقت کامل میشم
پس همیشه مواظبم باش که این
رنگارنگ های دنیا، هیچ وقت و
هیچ زمان و مکانی یاد تو را از دلم نبرد.
⭐شبتون آرام و در پناه خداوند مهربان🍃🌸
@Emam_kh
عَنْ اَبى عَبْدِاللّه ِ عليه السلام قالَ
مَنْ اُعْطِىَ الشُّكْرَ اُعْطِىَ الزِّيادَةَ، يَقُولُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ; لَئِنْ شَكَرْتُمْ لاََزيدَنَّكُمْ. ;
امام صادق عليه السلام فرمود
كسى كه توفيق شكر يابد، افزايش نعمت هم نصيب او خواهد شد خداوند متعال مى فرمايد; اگر سپاسگزاى كنيدزياد خواهم كرد.;
بحارالأنوار، ج 71، ص 40 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 در این روز زیبا
🌸 سلام به خدا
سلام به زندگی
سلام به قلبهای مهربان
سلام به شما خوبان
صبح همگی بخیر
روزی سرشار از عشق
پر از خیر و برکت
برای شما عزیزان آرزومندم
🌸 امیدوارم چهار شنبه تون
🌸 پر از اتفاقهای قشنگ و
🌸 سر ریز ازنعمتهای الهی باشه..
@Emam_kh
🌹خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و پنجاه و دوم
❇️ ملاقات با خوارج
🔸ملاقات با عبداللهبنودیعه انصاری
[ در ادامهٔ مسیر با عبداللهبنودیعهانصاری ملاقات کردم و از او نیز پرسیدم: ]
🔻دربارهٔ کار ما چه شنیدهای؟ مردم چه میگویند؟
[ او گفت: برخی مردم خوشحالاند و برخی دیگر ناراحت. مردم همانگونهاند که خداوند فرموده است: { وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}
(وآنها همواره اختلاف دارند). پرسیدم: ]
🔻صاحبنظران چه میگویند؟
[ او پاسخ داد: میگویند علی جمع بزرگی در اختیار داشت؛ ولی آنان را پراکنده ساخت. او دژی استوار داشت؛ ولی آن را ویران کرد و چقدر زمان لازم است تا بتواند آن دژ ویرانشده را از نو بسازد و چگونه خواهد توانست آن جمعی را که پراکنده ساخته است، بار دیگر جمع کند! میگویند بهتر و عاقلانهتر این بود که علی با همراهی افراد فرمانبٓر خود به مقابله با کسانی میپرداخت که از فرمان وی خارج شده بودند، چه در این نبرد پیروز میشد و چه نابود.
به وی گفتم: ]
🔻من ویران کردم یا آنان ویران کردند؟ جمع را من پراکنده کردم یا آنان پراکنده ساختند؟ دربارهٔ اینکه میگویند بهتر و عاقلانهتر این بود که با همراهی افراد فرمانبٓر خود، به مقابله با کسانی میپرداخت که از فرمان وی خارج شده بودند، چه در این نبرد پیروز میشد و چه نابود، باید بگویم به خدا سوگند که این دیدگاه از نظر من پنهان نبود. من در گسستن از این دنیا و رفتن به استقبال مرگ بسیار گشادهدست بودم و هستم.
🔻من تصمیم به جنگ هم گرفتم؛ اما به این دو، حسن و حسین، نگریستم که قبل از من آمادهٖ رفتن به میدان جنگ بودند. میدانستم که اگر این دو به شهادت برسند، نسل محمد صلیاللهعلیهوآله از میان این امت برچیده میشود، و این برایم خوشایند نبود که امت اسلام از وجود این دو بیبهره شوند. به خدا سوگند، اگر از این پس بار دیگر با دشمنی روبهرو شوم، حتماً این دو همراه من نخواهند بود.
🔸ملاقات با حرببنشُرَحبیلالشبامی
[ در ادامهٔ مسیر، به منطقهٔ «ثورهمدان» رسیدیم. صدای گریه به گوشم رسید. علت آن را پرسیدم. گفتند: این گریه برای کشتگان در صفین است. گفتم: ]
🔻آری، من شهادت میدهم هر یک از آنها که با ایستادگی در راه حق کشته شده باشد، شهید در راه خدا محسوب میشود.
[ به منطقهٔ «شبامیّین» که رسیدیم، صدای گریهٔ شدید و نالههای جانسوز شنیدیم. حرببنشرحبیلالشبامی که بزرگ آن منطقه بود، به استقبال ما آمد. به وی گفتم: ]
🔻آیا زنان شما بر شما غالب آمدهاند؟ چرا آنها را از این شیون و ناله بازنمیدارید؟
[ او پاسخ داد: یا امیرالمؤمنین، اگر یک یا دو یا سه خانه بود، میتوانستیم آرامشان کنیم؛ اما فقط از این یک قبیله صدوهشتاد تن کشته شدهاند! و دیگر خانهای نمانده است که در آن سوگواری نباشد. ولی ما جماعت مردان گریه نمیکنیم و از اینکه آنان توفیق شهادت در رکاب شما را پیدا کردهاند، شادمانیم. برای دلداری وی گفتم: ]
🔻خداوند کشتگان و درگذشتگان شما را رحمت کند.
🔸سخنانی چند با ساکنان دیار باقی!
[ به کوفه نزدیک شده بودیم. گذار ما به قبرستان کوفه افتاد. در کنار قبرها ایستادم و خطاب به آنان گفتم: ]
🔻ای ساکنان خانههای وحشت و محلههای تهی و گورهای تاریک، ای درخاکخفتگان، ای غریبان، ای تنها ماندگان، ای وحشتزدگان، شما در رفتن بر ما پیشی گرفتید و ما از پی شما میآییم و به شما خواهیم رسید.
[ اگر بخواهید از آنچه پس از شما گذشت مطلع شوید، بدانید که: ]
🔻خانههایتان را دیگران تصرف کرده و در آن سکونت گزیدهاند؛ همسرانتان به ازدواج دیگران درآمدهاند؛ اموال شما در میان دیگران تقسیم شده است. اینها خبرهایی بود که ما داشتیم. حال، شما چه خبر دارید؟
[ و روی به اصحابم کردم و گفتم: ]
🔻بدانید، اگر اینان اجازهٔ سخنگفتن داشتند، به شما خبر میدادند که «بهترین توشهها تقواست».
📚منابع:
۱. قرآنکریم، سورهٖهود، آیه۱۱۸
۲. وقعةصفین، ص۵۲۹
۳. تاریخطبری، ج۲، ص۴۳
۴. الکامل، ج۳، ص۳۲۲
۵. الفصولالمهمة، ص۹۹و۱۰۰
۶. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۰
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | نقطه مقابل
🔻 رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: سفارش من به جوانهای عزیزمان این است که امروز ببینند دشمن در چه خطّی حرکت میکند، دشمن چه چیزی را هدف گرفته، نقطهی مقابل آن را عمل کنند و حرکت کنند.
👈🏻 دشمن این دو راه را در پیش گرفته: دشمنیِ اقتصادی، دشمنیِ رسانهای
🔺 جوانها در مقابل اینها باید بِایستند؛ ملّت ایران باید در مقابل این دو حرکت بِایستد.
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ 💯 سرنوشت متفاوت یک ملت در پایان دو قرن
روایتی از ملتی که سرنوشت خود را از ذلت به عزت تغییر داد.
#ایران_قوی
@Emam_kh
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
نعل اسب رو نماد خوش شانسی؟!!!
استاد رائفی پور:
یه سوال
مگه امام حسین (ع) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.اونایی که رفتن کربلا میدونن بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟
تو کربلا یه عده اومدن گفتند نه، براین پیکر باید اسب تاخته شه.
این "باید"رو کی تعیین کرده بود؟ (نقش یهود در حادثه کربلا)
تو گودال نمیشد اسب تاخت.پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند...
واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبها جدا میشه.
بعدها که در دوره قاعونی بغداد میشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخونه هاشون میزدند که ما از هموناییم
اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی...
حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنند
🔹ایت الله جوادی آملی
تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته.
ابو ریحان بیرونی:
ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند.
او را با شمشیر ونیزه و سنگ باران از پای در اوردند سپس اسب بر بدنش تاختند...
بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندواین عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب میکرد...
در تاریخ آمده : یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (ع)و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند .
یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (...یوم تبرکت بهی بن امیه و ....)و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند...شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی .
در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل...
و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند
اين خرافه به اروپا هم رسيد شايد این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم)به اندلسی ها هم از امویان این اعتقادرسیدهامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک رونمی دونستن میگفتن شانس میاره
حالا امویان این اعتقادو از کجا آورده بودن ؟
تو عاشورا بعداین که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (ع) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردناین نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردنو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یه رسم شد.
👈 پخش این پیام ....
👈 یک شلیک فشنگ است ...
👈 به سوی جبهه دشمن در فضای مجازی.
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
@Emam_kh
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 آیات ۴۹ و ۵۰ سوره مائده
🌸 وَأَنْ احْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَآ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُون (۴۹) أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ ۚ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (۵۰)
َ
🍀 ترجمه: و میان آنان بر طبق آنچه خداوند نازل كرده حكم كن، و از هوس هاى آنان پیروى نكن، و از آنان بر حذر باش از این كه تو را از برخى از آنچه خداوند بر تو نازل كرده منحرف سازند. پس اگر آنان روى گرداندند، پس بدان كه خداوند مى خواهد آنان را به خاطر بعضی از گناهانشان مجازات كند، بى شک بسیارى از مردم فاسقند (۴۹) پس آیا داوری جاهلیّت را میخواهند؟ و برای قومی كه یقین دارند، چه كسی در داوری بهتر از خدا است؟ (۵۰)
🌷 #احْكُمْ: داوری کن
🌷 #أَهْوَآءَهُمْ: هوا و هوس هایشان
🌷 #احْذَرْهُمْ: از آنان بر حذر باش
🌷 #يَفْتِنُوكَ: تو را منحرف سازند
🌷 #تَوَلَّوْا: روی گردانند
🌷 #ذُنُوبِهِمْ: گناهانشان
🌷 #یبغون: می خواهند
🔴 #شأن_نزول_آیات: این آیات همانند سایر آیات سوره مائده در مدینه نازل شده است. از ابن عباس نقل شده: جمعى از بزرگان #يهود توطئه كردند و گفتند: نزد محمد «صلّى اللّه عليه و آله» مى رويم شايد بتوانيم او را از آيين خود منحرف سازيم، پس از اين، نزد #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» آمدند و گفتند: ما دانشمندان و اشراف يهوديم و اگر ما از تو پيروى كنيم ساير يهوديان نيز به ما اقتدا مى كنند ولى در ميان ما و جمعيّتى، نزاعى است اگر در اين نزاع به نفع ما داورى كنى ما به تو ايمان خواهيم آورد، #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» قبول نکرد و از چنين قضاوتى كه عادلانه نبود خوددارى كرد و اين آيات نازل شد.
🌸 در اين آيات #خداوند به پيامبر خود تأكيد مى كند كه در ميان اهل یهود بر طبق حكم خداوند قضاوت کند و هرگز تسليم خواسته های نامشروع و هوس هاى یهود نشود که می فرماید: «وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ: و میان آنان بر طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم کن، و از هوس های آنان پیروی نکن» سپس به #پيامبر «صلّى اللّه عليه و آله» هشدار مى دهد « وَ احْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ اللّهُ إِلَيْكَ: و از آنان بر حذر باش از این که تو را از برخی از آنچه خداوند بر تو نازل کرده منحرف سازند.»
🌸 و اگر اهل كتاب در برابر داورى عادلانه تو تسليم نشوند، بدان اين نشانه آن است كه #گناهان، آنها دامانشان را گرفته است و توفيق را از آنها سلب كرده است «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُرِيدُ اللّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ: پس اگر آنان روی گرداندند، پس بدان که خداوند می خواهد آنان را به خاطر بعضی از گناهانشان مجازات کند.» و اگر آنها در راه باطل اين همه پافشارى مى كنند، نگران نباش زيرا « وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النّاسِ لَفاسِقُونَ : و بی شک بسیاری از مردم فاسقند »
🌸 آيا اين ها كه مدّعى پيروى از كتاب های آسمانى هستند انتظار دارند با احكام جاهلى و قضاوت هاى آميخته با انواع تبعيضات در ميان آنها داورى كنى؟ که می فرماید: «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ: پس آیا داوری #جاهلیت را می خواهند؟ » در حالى كه هيچ داورى براى قومى كه اهل يقين هستند، بالاتر و بهتر از حكم خدا نيست «وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ : و برای قومی که یقین دارند، چه کسی در داوری بهتر از خدا است؟»
🔹 پيام های آیات ۴۹ و ۵۰ سوره مائده
✅ اساس #قضاوت و #حكومت، قانون خداست.
✅ #پیامبر_اسلام علاوه بر مسلمانان، بر یهود و نصارا نیز ولایت دارد.
✅ در مسایل مهم و حیاتى، تكرار تذكّر ضرورى است.
✅ مراقب نفوذ فرهنگى #دشمنان باشیم.
✅ وقتى #پیامبر_خدا صلى الله علیه وآله باید از توطئه هاى كفّار در بیم باشد، تكلیف دیگران روشن است.
✅ حتّى دست برداشتن از بعضى احكام #الهى نشانه ى پیروى از هوس هاى مردم است.
✅ روى گردانى از داورى #پیامبر، عامل سقوط و سبب عذاب الهى است.
✅ ریشه ى اعراض كافران #فسق است، و گرنه در آیین الهى نقصى نیست.
✅ #فسق و #گناه انسان را به سوی فرهنگ جاهلیت می کشاند.
✅ زمان #جاهلیت، مخصوص یک دوران نیست، هر گاه که مردم از خدا جدا شوند، دوران جاهلیت است.
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
🔴سخنگوی دولت: در فروش نفت رکورد زدیم
🔹هرگز میز مذاکرات را رها نخواهیم کرد اما دولت برای خنثیسازی تحریمها اقداماتی انجام خواهد داد.
🔹در فروش نفت به اذعان رسانههای خارجی در این چند سال رکوردشکنیهایی صورت گرفته و منابع آن هم وارد کشور شده.
#مذاکره
#ایران_قوی
@Emam_kh
‼️ استفاده مردان از طلا
🔷 استفاده مردان از زنجیر و انگشتر طلا و نیز ساعت مچی طلا اگرچه برای مدتی کوتاه (مانند لحظه عقد) باشد، حرام است؛ هرچند به قصد زینت نباشد و از دیگران هم مخفی کند و بنابر احتیاط واجب نماز نیز با آن باطل است.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۹۰
@Emam_kh
🔻 شکنجه برای نماز 🔻
🌳 مشغول #نماز و راز و نیاز در پیشگاه خدا بودیم که نگهبان عراقی داخل اتاق شد و به یکی از افراد جمع ما تشر زد که نماز را قطع کند؛ ولی او هیچ توجهی نکرد و به نماز خود ادامه داد.
🍃 نگهبان عراقی که خشمگین شده بود، مهر را برداشت و بر سر او کوبید. آن رزمنده ی نمازگزار چیزی نگفت و به عبادت خود ادامه داد. نگهبان بعثی هم با کابل بر سر و پیکر آن اسیر مظلوم می زد تا این که او را خون آلود کرد.
🌳 او رفت و فرمانده شان را که سرهنگی بعثی بود، خبر کرد. سرهنگ آمد و به دستور او نمازگزار عزیز را بردند. سه روز بعد بدن خون آلود او را به داخل اتاق پرت کردند.
🍃 تمام بدنش کوفته شده بود. چند دندانش را شکسته بودند. از شدت کتک و شکنجه چهره اش تغییر کرده بود. فردای آن روز همه ی بچه های اردوگاه اعتراض کردند.
🌳 وقتی فرمانده ی بعثی آمد و دلیل اعتراض ما را پرسید، گفتیم: «ما مسلمانیم و نماز ستون دین ماست. باید هر کجا باشیم، نماز بخوانیم».
سرهنگ بعثی سری تکان داد و بیرون رفت.
🍃 نگهبان ها هم فوراً اتاق را تفتیش کردند و مهرها و جانمازها را بردند و سه روز ما را بازداشت نمودند. آن سه روز همه ی بچه ها #تیمم می کردند و نماز را به جماعت می خواندند.
📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 76، خاطره ی حسن نوروزی.
@Emam_kh
رمان #بغض_محیا
قسمت صدوچهلودوم
چی بهتر از این میتواند باشد؟!...
عشق درد است از آن دردهاي خوش آیندي که راضی به هیچ مسکنی نخواهی شد وقتی بسراغت
می آید...
بالاخره روز عقد هم رسید...
و خدا میداند چطور هدي و مینا اول صبح هماهنگ کرده بودند...
و باالي سرم ظاهر شدند و مرا کت بسته تحویل ساحل دادندتا مرا با خودش ببرد...
و من غر میزدم...
- ولم کنید بابا...
عروس یکی دیگستا...
اما گوششان بدهکار نبود...
نتیجه اش شد نه صبح توي ماشین عروس و داماد چرت زدن و باز هم خرمگس معرکه شدن...
اما به نظر نمی آمد آنها هم از چنین وضعیتی ناراضی باشند...
وقتی روي صندلی آرایشگاه نشستم هنوز خواب بودم...
انگار ساحل داشت سفارشات مینا و هدي را به آرایشگر میداد...
و انگار نه انگار داشتند راجع به پوشش من نظر میدادند...
بی خیال نشستم...
اما ساعتی که گذشت دیگر بی خیال نبودم و بدجور کالفه بودم...
خسته شده بودم...
بالاخره کار ساحل تمام شد...
خنده ام گرفت...
ساحل عروس بود و کارش زودتر از من تمام شده بود...
با دیدنش دهانم از تعجب باز ماند...
با آن لباس گلبهی و ابرو هاي هشتیه تمیز شده اش و آرایش دلبرش گمان کنم قلبی براي برادر
بیچاره ام نگذارد...
چشمکی زدم...
- عالی شدي ساحل عالی...
و اشک در چشمانم حلقه زد...
از عروس شدن ساحلِ از خواهر نزدیکترم...
که آرایشگر غر زد...
- اي بابا گریه نباشه ها آرایشت خراب میشه...
باالخره اجازه از جا بلند شدنم صادر شد...
و به کمک آرایشگر لباسم را پوشیدم و جلوي آینه ایستادم...
باورم نمی شد این من بودم با این موهاي فر و مواج اطرافم و رژ سرخم...
موهایم که رنگ و لایت ملایمش دل خودم را برده بود...
و پوست سفیدم که در لباس قرمز رنگ عجیب می درخشید...
ساحل به بازویم زد...
- کوفت نگیري از من خوشگل تر شدي
چشمانم گرد شد...
- مگه قراره امیرعباس تو این لباس منو ببینه...
خودش را جمع و جور کرد...
- نه بابا منم یه چی میگم...
تو به چرت و پرت من توجه نکن...
بیا بریم محسن زیر پاش علف سبز شد...
از آرایشگاه بیرون آمدیم و دیدم نگاه مشتاق محسن که روي همسرش میگشت...
لبخندي زدم و کنار ایستادم...
تا مزاحم صحنه ي عاشقانه شان نباشم...
خنده ام گرفته بود از محسنی که تا جایی که امکان داشت شنل ساحل را پایین کشید...
محسن انقدر حساس بود و نمیدانستم؟!...
بالاخره گلویی صاف کردم...
سالم خان داداش...
یه گوشه چشمی به ما بکنید بد نیستا...
میخواي با تاکسی برم...
محسن خندید...
- این چه حرفیه آبجی خانم...
بزن بریم که دیر شد...
دست ساحل را گرفتم و کمکش کردم تا سوار شود...
بیچاره انقدر شلنش پایین بود که جلویش را نمی توانست ببیند...
سوار شدیم و به سمت تاالر رفتیم...
سکوت کرده بودم و هر از گاهی نگاهی می انداختم...
به نگاهاي عاشقانه اي که نثار هم میکردند...
باالخره رسیدیم و من با سرعت هر چه تمام تر خودم را داخل سالن زنانه انداختم...
خجالت میکشیدم کسی مرا با این همه آرایش ببیند...
داخل رختکن مشغول آماده شدن بودم...
چند نفري هم بودند همراهم که حاضر میشدند...
چشمم افتاد به دختر عمه ساحل که همراه عمه اش آماده میشد...
که او هم مرا دید...
- عه محیا خانم خودتی؟!...
به ماشاالا چقدر خوشگل شدي...
خندید و ادامه داد...
- وااالله هر روز خوشگل تر میشی هزار ماشااالله...
من اگه شوهرم یه زن دیگه داشت دیونه میشدم ماشااالله به روحیت...
بی حرف زل زدم به او وزبان تلخش که ادامه میداد...
که صداي نگار متوقفش کرد...
- اي بابا محیا اینجایی؟!...
ادامه دارد...
💖 🧚♀●◐○❀
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ، وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ، وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلیائک
🌺امروز چهارشنبه روز زیارت امام رضا(علیه السلام)
اگر توفیق زیارت از نزدیک امام هشتم (علیه السلام ) را نداریم از دور به ایشان عرض ارادت کنیم...
🌺چهارشنبه_های_امام_رضایی
@Emam_kh