🔵 #دعای_عرفه
✅ هیچ کس نمیتواند بفهمد که خدای متعال چه مقدار او را دوست دارد؛ آن خالق به این مخلوق چقدر محبت دارد. چنین خالقی برای مخلوق خودش، خودش میداند که در این دنیا چه مقدار وسیله درست کرده که این مخلوق، سعادتمند بشود؛ این مخلوق، خودش را ضایع نکند. این مخلوق، خودش را تباه نکند. این خدا با این وضعیت اجمالی که یک شبحی در ذهن ما میآید، ما هم نمیتوانیم بفهمیم، برای سعادت انسان چقدر راه خلق کرده؟ خودش میداند.
⚡️🍃 اگر بنده بخواهم بنشینم و وقتم را بخواهم صرف این جهت بکنم که از قرآن کریم، انواع جاذبهها و اظهار لطفهای خالقمان را نسبت به مخلوقش از آیات استخراج بکنم، تا حالا کسی نکرده، خیلی وقت میبرد.
✅ البته این کار را انسان وقتی میکند که شک داشته باشد، ولی اگر انسان یقین داشته باشد، خدای خودش چقدر او را دوست میدارد، دیگر چنین وقتی هم مصرف نمیکند که آیات را جمع کند.
⚡️🍃 وقتی میفرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛ به این انسانِ مخلوقِ خود، ما از رگ گردن نزدیکتر هستیم.
⚡️🍃 چون طرفِ (سخن خداوند سبحان) ما هستیم، خدای متعال باید آن حقیقت نامتناهی را در قالب الفاظ متناهی بگذارد. در الفاظ متناهی که قالب گذاشته باشد، در این قالب متناهی، این تعبیر دیگر از این بیشتر نمیشود، بهتر نمیشود، «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»؛
✅دیگر صحبت پدر و مادر و دوست و پسر و اینها نیست! اما همین عبارت که آیه قرآن است، همین عبارت چون آمده در قالب الفاظ، دیگر این عبارت هم نمیتواند تمام آن حقیقت را به رخ ما بکشد. قاصر است؛ کوچک است؛ تنگ است؛ ظرفیتش بیشتر از این نیست.
✅ اگر نگذاشتیم که دل ما خیلی تاریک بشود، یک مقداری از نور فطرت در آن باقی گذاشتیم، حفظش کردیم، اگر همیشه اینطور نباشیم، گاهی آنقدر باطن ما روشن میشود که به تعبیر عامیانه ما در پوستش نمیتواند بگنجد، که در این شرایط، این خدای متعال بود که من را از این شر نجات داد و کسی غیر او نمیتوانست؛
⚡️🍃 اما اگر خدای نکرده روی این فطرت، پوسته پوسته، پوسته پوسته، پوسته پوسته، از غبارهایی که از طوفان غفلت میآید، روی آن پوشیده بشود، میشوم من. اما اگر این آینه را که ما اسمش را فطرت میگذاریم، خدا هم اسمش را فطرت گذاشته، خلق فرموده، از این شفافیت آینه و از اینکه واقعیتها را یک رخی از آن نشان میدهد، این پُر شد، دیگر فرقی بین آینه و دیوار و گِل و سنگ و سیمان نیست.
✅ ممکن است شما بفرمایید که یک مثلی برای ما بزنید که ما کمی باور کنیم که شما این قصه را از خودت جعل نکردهای و نساختهای. عرض میکنم که یک نمونه به شما میگویم. خدا بندههایی دارد که آن بندهها دلشان از نور حقتعالی روشن شده، یکی از آن بندهها سیدالشهداء صلواتاللهعلیه است. شاهدش دعای عرفه است.
✅ کسی که دلش روشن به نور توحید نباشد، آنطور حرف میزند؟ آن حرفها را میزند؟ دو تا برادرِ راوی میگویند که اوایل دعا آنقدر مجذوب این دعا شده بودیم که ما دعا را نمیتوانستیم با حضرت بخوانیم، مبهوت بودیم! فقط گوش ما کار میکرد.
⚡️🍃 وقتی حضرت آن حالش اوج گرفت که بنده تعبیر کردم که اگر یک کمی انسان اطلاع پیدا کند از اینکه خدای او چقدر به او محبت دارد، دیگر در پوست خودش نمیگنجد. آنوقت دوسوم دعا که رد میشود، آن یکسوم آخرش، کسانی که اهل هستند، امثال ما که نمیفهمیم، میبینید سقف آن چقدر فاصله با اول دعا دارد.
🍃 آیت الله استاد مرتضی تهرانی (ره)
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥چرا مچ پا و دست و دکمه مانتو ها در مد جدید باز است🤔
این ۴ دقیقه ارزش دیدن رو برای حفظ شخصیت انسان دارد
⚠️پ. ن یازهــــــــــــــرا:
امام علی علیه السلام
دو چیز را اگر رعایت نکردید از دشمنان ما اهلبیت خواهید شد
مانند دشمنان ما لباس نپوشید (مدلینگ)
مانند دشمنان ما غذا نخورید (فست فود و..)
🔻تشبّه به کفّار یقینا اثر روی روح و روان میگذارد...
در زمان رضاخان لباس بلند مردان از وسط نصف و از قبای بلند به کت تبدیل شد...وکلاه شاپوری باب شد
... اینها اتفاق نبود، خراب کردن تمدن ایرانی در پوشش که نماد ملیت و ایرانی بودن را هرچه بیشتر حذف کنند
🔻بعد نوبت صنعت شهرسازی و قوطی کبریت سازی و قفس سازی و زیاد کردن پارکهای سبز که همیشه محلی برای ارتکاب خلاف بوده و الان بیشتر شده
کم کم همه چیزمان غربی شد....
خرمشهرهای پیش رو بازپسگیری فرهنگ است
🔻حمایت از طراحان مد و لباس ایرانی
#نهضت_بیدارگری
حتما.....ببینید
@Emam_kh
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
🌷 آیه 268 سوره بقره
🌸 الْشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَآءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَ فَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
🍀 ترجمه:شیطان به شما وعده ی فقر وتهیدستى مىدهد و شما را به فحشا و زشتىها امر می کند ، ولى خداوند از جانب خود به شما وعده ى آمرزش و فزونى مىدهد و خداوند بسیار عطا کننده و داناست.
🔴 به هنگام انفاق، شیطان به سراغ انسان مىآید و القاء مى كند كه اگر امروز انفاق كنى فردا خودت فقیر خواهى شد، بهتر است اموالت را ذخیره كنى تا به هنگام پیرى و بیمارى و...، خرج نمایى. اینها القائات و وعده هاى شیطانى است. نیاز ما در فرداى #قیامت به مغفرت الهى، به مراتب بیشتر از نیاز ما در فرداى دنیاست. مبادا مغفرت الهى را با خیال رفاه در زندگى مبادله كنیم. زیرا:
1⃣ شاید پیر نشدم و نیازمند نشدم، ولى در قیامت نیاز من قطعى است.
2⃣ شاید مالى كه امروز براى فردا نگه مى دارم، باقى نماند، ولى انفاقِ امروز حتماً براى فرداى قیامت باقى است.
3⃣ شاید از مال اندوخته ى امروز در فرداى پیرى نتوانم بهره مند شوم، ولى از انفاق امروز بهره مندى در قیامت قطعى است.
4⃣ بهره مندى انسان از اندوخته خود در دوران پیرى، موقّتى است، ولى بهره گیرى انسان از انفاق در قیامت ابدى است.
🔹 پیام های آیه268سوره بقره 🔹
✅ شیطان، انسان را از انفاق اموال مرغوب ، باز مى دارد. «انفقوا من طیّبات... الشیطان یعدكم الفقر...»
✅ بخل، فقرا را به فساد وفحشا مى كشاند. «یعدكم الفقر ویأمركم بالفحشاء»
✅ انسان در انتخاب راه خدا یا شیطان، آزاد است. «الشیطان یعدكم... واللّه یعدكم»
✅ اطرافیانى كه انسان را از انفاق باز مى دارند و از آینده مىترسانند، ولى نسبت به گناهان تشویق مى نمایند، شیطانند. «الشیطان یعدكم»
✅ میان فقر و فحشا، رابطه است. بسیارى از گناهان به خاطر ترس از فقر است. «یعدكم الفقر ویأمركم بالفحشاء»
✅ انفاق نكردن ویا انفاق از اموال نامرغوب، از نمونه هاى زشتى وفحشا مىباشد. «لا تیمموا الخبیث... الشیطان یعدكم...»
✅ انفاق، مال را زیاد مى كند وسبب آمرزش گناهان است. «انفقوا... اللّه یعدكم مغفرة منه وفضلاً»
✅ با موانع انفاق و افكار شیطانى، مبارزه كنید. در برابر ترس از فقر، به یاد فضل و لطف خدا باشید. «مغفرة منه و فضلاً...»
✅ هر فكر و توهّمى كه براى شما تنگ نظرى، ترس و اثر منفى بیاورد، شیطانى است و هر فكر و الهامى كه براى شما حركت، نشاط و سعه صدر آورد، #الهى است. «واللّه یعدكم مغفرة منه و فضلا...»
آیه268🌹ازسوره بقره 🌹
الشَّيْطانُ: شیطان
يَعِدُكُمُ :وعده می دهد شمارا
الْفَقْرَ:به تنگدستی
وَ يَأْمُرُكُمْ :وفرمان می دهد شمارا
بِالْفَحْشاءِ :به زشتکاری
وَ اللَّهُ:والله
يَعِدُكُمْ :وعده می دهدشمارا
مَغْفِرَةً :به آمرزشی
مِنْهُ :ازسوی خود
وَ فَضْلًا:وبخششی
وَ اللَّهُ :والله
واسِعٌ :گشایش گر
عَلِيمٌ :داناست
🌹🍃🌹🍃🌹
02.Baqara.268.mp3
1.49M
آیه ۲۶۸ ازسوره بقره
🌹 استاد قرائتی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ متفاوت خوندن دعای عرفه رو باید بلد باشیم!
با یه چشم دیگه،
با یه گوش دیگه،
• و گرنه عرفه با روزهای دیگه هیچ فرقی نداره.
استاد شجاعی
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 تصویر حاج قاسم سلیمانی در صحرای عرفات
🔺مراسم برائت از مشرکین
@Emam_kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️فروش کلّه و پاچه ی گوسفند قربانی برای فقرا
🔷س ۶۶۹۶: با کمک مردم گوسفندانی برای قربانی عید قربان خریداری و قربانی شد. آیا می توان بعضی از اعضای آنها مثل کله و پاچه و جگر را به هر دلیلی فروخت و تبدیل به گوشت نمود تا گوشت به مصرف فقرا برسد؟
✅ج: با اجازه صاحبان پول اشکالی ندارد.
📕منبع: leader.ir
@Emam_kh
🔴روز عرفه،روز اعتراف ملی به گناه
مطالب کمتر شنیده شده از رهبر انقلاب در سال ۱۳۷۲ خطاب به آحاد امّت اسلامی...
@Emam_kh
یوزارسیف
قسمت ۷۳؛
انگار که در خواب,زندگی میکردم ,همه چیز انچنان خوب بود,خوب خوب,خوب که گاهی میترسیدم این ارامشی قبل از طوفان باشد...
گرچه طعنه ومتلکهای اقوام ونگاههای ریشخندانه ی همسایه ها واشنایان تمامی نداشت اما من فرشته اسمانی به تمام معنایی در روی زمین خاکی بدست اورده بودم وگاهی,فکر میکردم من یوزارسیف را از همان گریه های بر حضرت عباس ع دارم وگاهی ترس از نبودن یوزارسیف واز دست دادنش سراسر وجودم را فرا میگرفت اما در این چند وقته که با یوزارسیفم زیر یک سقف بودیم بیش از پیش به خدا توکل واعتماد پیدا کرده بودم ,روزم را همراه وهمقدم با یوسفم پیش به سوی مسجد ونماز جماعت صبح شروع میکردم و بعد با یوزارسیف زمانی که همه ی شهر در خواب بودند ,پشت ترک موتورش سیر شهری خلوت میکردیم واز,زندگی لذتی میبردم که تا به حال نچشیده بودم...
امروز که بعداز,نماز صبح وشهرگردی یوزارسیف به شرکتشان رفت و نیمه های روز با شوروشوقی وصف ناپذیر مثل روزهای گذشته زنگ زد اما از هیجان صدایش میلرزید ,انگار حامل خبرهایی خوش بود,هرچه اصرار کردم چه شده,نم پس نداد و وعده کرد که زمانی به خانه رسید سورپرایزم میکند,یک لحظه شک کردم نکند نتایج کنکور امده,اما نه هنوز,تا اعلام نتایج چند روز مانده بود...از کنجکاوی به رسم بچگیهایم بادندان به جان ناخنهای دستم افتادم وتا این حرکتم را در ایینه روبه روی تخت دیدم ,از خودم خجالت کشیدم,تصمیم گرفتم با تدارک نهاری خوشمزه سرخودم را گرم کنم تا هم وقت بگذرد وهم نهار جشن مهیا شود گرچه اشپزیم انچنان تعریفی نبود اما یوزارسیف برنجهای شله شده وته دیگهای سوخته را با روی باز میخورد انگار که کباب کبک به دندان میکشد ومن از,اینهمه بزرگواری,همسرم شرمنده میشدم....
ادامه دارد...
یوزارسیف
قسمت۷۴:
همانطور که داشتم اشپزی میکردم وخورش الو اسفناج که یوزارسیف انگار عاشق این خورش بود را درست میکردم ,دوباره گوشیم زنگ خورد واز اهنگ زینب زینبش متوجه شدم ,شماره یوسفم هست,بدددو خودم را به گوشی رساندم وبدون اینکه اجازه بدم که طرف مقابل حرف بزنه ,گفتم:سلام یوزارسیفم....چی شده؟تغییر عقیده دادی؟میخوای تلفنی سورپرایزم کنی؟قربونت بشم من, که اینهمه روحیات من را میشناسی ومیدونی که صبر نشستن وانتظار کشیدن را ندارم...
که یکدفعه صدای خنده یوسف از پشت گوشی بلند شد وگفت:قربون اون دل کم صبرت بشم من ,اما کور خواندی ,سورپرایز را حضوری خدمتتان ابراز میکنم ,غرض از مزاحمت عرضی دیگر بود...
بااینکه تو پرم خورده بود ,اما باهمون لحن همیشگی گفتم:عرض که نی,امر بفرمایید اقا...
یوسف بدون حاشیه روی رفت سر اصل مطلب وگفت:زری جان حاضری,از اموالت انفاق کنی؟
من فکر کردم یه چی میخواد بپرونه وسر کارم بزاره,گفتم:در راه دوست هرچه رود نکوست...
یوسف:اولا این مثل را اشتباه گفتی ودرثانی چه خوش ان دوست که خدا باشد,زری بانو الان ما تو خونه چند تا فرش اضافی داریم؟
نگاهم از ظرف غذا کشیده شد به گوشه ی هال که یه تخته فرش از جهازم لوله شده بود وگفتم :خوب معلوم ,همون فرشهای مجردی شما که داخل انبار پایین هست,اضافه اند ...
یوسف:نه بانو.....ادم در راه دوست بهترین ها را میده,منظور چیز دیگری بود..
من که از اولشم فهمیدم منظورش چیه با یه دل نخواهانی گفتم:همین فرش نو که توهال هست وگذاشتم برا وقتی که به یه خونه دوخوابه اسباب کشی کردیم ,این فرش مال اتاق خواب بچه هامونه...
یوسف:حالا کوتا بچه بیاد,بعدشم اون دوست که میگی,بهترش را میده اگر تو در راهش از بهترینهات دل بکنی....
بااین حرفش لرزه بر اندامم افتاد,نه به خاطر اون تخته فرش که میدونستم یوسف براش نقشه داره وحتما قراره به یه مستحق بده,بلکه بهترین چیزی که توعمرم داشتم,وجود یوزارسیفم بود...از این میترسیدم که ان دوست, روزی بهترین گوهر زندگی ام را طلب کند......خدااا مرا با جان خودم امتحان کن وبا دوری یوزارسیفم نه....
ادامه دارد
نویسنده حسینی