eitaa logo
پیروان امام خامنه ای 🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
20.4هزار ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 96 سوره آل عمران 🌸 إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِى بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدىً لِّلْعاَلَمِينَ 🍀 ترجمه: همانا اوّلین خانه اى كه براى (عبادت) مردم مقرّر شد، همان است كه در سرزمین مكّه است، كه مایه ى بركت و هدایت برای جهانیان است. 🌷 : خانه 🌷 : مقرر شد 🌷 : برای مردم 🌷 : مکه ، به معناى محلّ ازدحام و اجتماع مردم است از آنجایی که مکه محل اجتماع مردم است به آن بکة هم گفته می شود. 🌷 : برای جهانیان 🔴 : یكى از ایرادهاى بنى اسرائیل این بود كه چرا مسلمانان با توجّه به قدمت بیت المقدّس كه هزار سال قبل از میلاد توسط حضرت سلیمان ساخته شده است، آن را كنار گذاشته و كعبه را قبله ى خود قرار داده اند. این آیه نازل شد. 🌸 در پاسخ آنان مى فرماید:إن أول بيت وضع للناس للذى ببكة مبارکا و هدی للعالمین: همانا اولین خانه ای که برای عبادت مردم مقرر شد، همان است که در سرزمین است، که مایه ی برکت و هدایت برای جهانیان است. كعبه از روز نخستین، اوّلین خانه ‌ى عبادت بوده و قدمت آن بیشتر از هر جاى دیگر است. حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 192 مى فرماید: تمام مردم را از آدم علیه السلام تا آخرین نفر با همین سنگ هاى كعبه آزمایش مى‌كند. امام باقر علیه السلام فرمود: حضرت آدم و سلیمان و نوح علیهم السلام نیز دور همین كعبه، حج انجام داده اند. هیچ جا برای خانه نمی شود ، خانه محل امن و آرامش است به این خاطر خداوند حرم خودش یعنی کعبه را با نام البيت یعنی خانه یاد می کند. یعنی کعبه محل آرامش و شادی و نشاط است. 🔴 در ، از كعبه تعابیر متعدّدى یاد شده است كه برخى از آنها را بازگو مى كنیم: 1⃣ ، اوّلین خانه است. «اوّل بیت» 2⃣ مركز پایدارى و قیام مردم است. «قیاماً للناس» 3⃣ محل تجمّع و خانه مردم است. «مثابة للنّاس وأمنا» 🔹 پيام های آيه96سوره آل عمران 🔹 ✅ ، اوّلین خانه اى است كه براى عبادت و نیایش مردم بنا نهاده شده است. ✅ خیر و كعبه، تنها براى مؤمنان یا نژاد خاصّى نیست، بلكه براى همگان است. ✅ مردمى بودن براى ، یک ارزش است. ✅ ، مایه‌ ى هدایت مردم است. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیه 83 سوره نساء 🌸 و إِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رُدُّوهُ إلى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِى الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قليلاً (83) 🍀 ترجمه: و هنگامى كه خبرى از امنیت یا ترس به آنان برسد، آن را منتشر مى كنند و اگر آن را به پیامبر و اولیاى امور خود ارجاع دهند، قطعاً آنان که اهل درک و استخراج حقایق هستند، حقیقت آن را در مى یابند. و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، به جز اندکی، از شیطان پیروی می کردید. 🌷 : امنيت 🌷 : ترس 🌷 : منتشر می کنند 🌷 : ارجاع دهند 🌷 : استخراج می کردند 🌷 : پیروی کردید 🌷 : اندک 🔴 : این آیه همانند سایر آیات سوره نساء در مدينه نازل شده است. روایت شده عده ای وقتی خبر پیروزی یکی از لشکرهای را می شنیدند و یا پیامبر وعده پیروزی می داد و یا خبر شکست مسلمانان را می شنیدند بدون آنکه فکر کنند و یا تحقیق کنند که خبر صحت دارد یا نه آن را می کردند و گاهی مصلحت نبود بعضی خبرها منتشر شود. که این آیه 83 سوره نساء نازل شد. 🌸 بعضی ها متأسفانه هر خبرى که می شنوند بدون تدبر، بدون فکر آن را منتشر می کنند حالا فرقی نمی کند که با این خبر دیگران احساس کنند یا بترسند. نشر و پخش اخبار محرمانه و اخبار دروغ و شایعات همیشه به ضربه زده است. و همچنین افرادی که ایمانشان ضعیف است دست به این کار می زنند که آیه 83 سوره نساء درباره اینگونه افراد می فرماید:《و إذا جآءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به: و هنگامی که خبری از امنیت یا ترس به آنان برسد، آن را منتشر می کنند. 》 زیرا بسیار می شود که این ، بی اساس بوده و از طرف دشمنان به منظورهای خاصی بیان می شود. 🌸 سپس می فرماید:《و لو ردوه إلى الرسول و أولى الأمر منهم لعلمه الذين يستنبطونه منهم: و اگر آن را به پیامبر و اولیای امور خود ارجاع دهند، قطعاً آنان که اهل درک و استخراج حقایق هستند، حقیقت آن را در می یابند.》منظور از یعنی صاحبان امر ، ائمه معصومین علیهم السلام می باشد. سپس می فرماید: 《و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشيطان إلا قليلاً: و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از شیطان پیروی می کردید مگر اندکی.》یعنی تنها و خاندان پیامبر و صاحب نظران می توانند خود را از وسوسه های شایعات و شایعه سازان دور کنند و اما بیشتر اجتماع اگر از رهبری صحیحی بمانند گرفتار عواقب دردناک شایعه سازی و نشر شایعات خواهند شد. 🔹 پيام های آیه 83 سوره نساء 🔹 ✅ رازدارى و حفظ اخبار امنیّتى وظیفه است و افشاى اسرار آنها حرام است. ✅ ، از حربه هاى منافقان است. ✅ و اسرار نظامى باید به یک نقطه برسد و پس از ارزیابى و تشخیص به اندازه ى مصلحت منتشر گردد. ✅ عوام و عموم مردم، باید به اهل استنباط رجوع كنند. ✅ مسلمانان باید داراى و تشكیلات و رهبرى باشند. ✅ مسایل نظامى، سیاسى و امنیّتى باید تحت یک مدیریّت داراى اجتهاد و استنباط باشد. ✅ كنترل و هدایت اخبار امنیّتى و اسرار اجتماعى، ایجاد تشكیلات خبرى براى جمع آورى و ارزیابى خبرهاى سرنوشت ‌ساز و عرضه آن به مردم از شئون است. ✅ خنثى سازى از راه قرار دادن مراجع صلاحیّت دار در جریان اخبار و بررسى آنها، مصداق فضل و رحمت الهى است. ✅ تعیین رسول اللّه و اولی الامر به عنوان مرجع مردم، و رهانیدن مردم از پیروى شیطان بزرگترین فضل و رحمت خدا است. ✅ مركزیّت صحیح مانع است و جامعه ى بى رهبر در دام شیطان مى افتد. ✅ انتشار اخبار نظامى و عدم مراجعه به رهبران الهى، پیروى از است. ✅ اكثر فریب شایعات را مى‌ خورند. ✅ امروزه که بیشتر انتشار مطالب از طریق فضای مجازی است مراقب باشیم هر متن و تصویری را نکنیم. تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🌷🕊🕊🌷🇮🇷🌷🕊🕊🌷 💚رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی 🤍 از_روزی_که_رفتی ❤️ قسمت ۵۵ و ۵۶ _....تمام عشقش به این بود که اجازه داده! غرق لذت بود که اذن داده! برای مردن نرفت! برای رفت! میگفت باید بشه و مثل بی‌بی جانم حضرت معصومه و پر از زائر باشه!میگفت یه روز سه تایی میریم که دل سیر زیارت کنیم! من زنجیر پای مَردَم نبودم... من نفس امّاره نبودم....من ابلیس نبودم براش! قرآن بالای سرش گرفتم، پشت سرش آب ریختم! آیةالکرسی خوندم براش و سپردمش دست علمدار کربلا! مگه نمیگن پشت هر مرد موفقی یک زنه؟ من اونو به بالاترین مقام رسوندم... حالا اون رها شده از دنیا و من تو فشار قبر موندم! آیه حرف میزد و هق هق میکرد.... رها نوازشش آیه حرف میزد و سایه کنارش اشک میریخت. حاج علی به در تکیه داده بود. ارمیا حسرت به دلش مینشست. صدرا در خود میپیچید! چقدر درد در قلب این زن است! چقدر حرفهای ناگفته دارد این زن! این آیه‌ی زندگی سیدمهدی است، چرا آیه‌اش را میشکنند؟ آیه که به خواب رفت،... هیچ چشمی روی هم نرفت... حال بدی بود. حرف‌های مانده بر دل آیه حال بدش را به همه داده بود. حالا خوب آیه را میدانستند. بخشی از درد بزرگ آیه! اذان که گفتند، حاج علی در سجده هق هق میکرد. نماز صبح که خواندند، چشمها سنگین شد و کسی نگاه خیره مانده به پنجره زنی که قلبش درد داشت را ندید! 🕊سید مهدی: _سر بلند کن بانو! اینهمه صبر کردم تا مَحرمم بشی، اینهمه سال نگاه دزدیدم که پاکی عشقم به گناه یه نگاه گره نخوره، حالا نگاه نگیر که دیگه طاقت این خانومیتو ندارم بانو!چشماتو از من نگیر بانو! همیشه نگاهتو بده به نگاه من! آیه که سر بلند کرد، سید مهدی نفس گرفت: 🕊_خیلی ساله که منتظر این لحظه‌ام که بانوی قصه‌ام بشی... که بزرگ بشی بانو! که بیام خواستگاریت! نمیدونی چقدر سخت بود که صبر کنم...که دلم بلرزه و بترسه که کسی زودتر از من نیاد و ببردت... که کسی بله رو ازت نگیره و دست من از دامنت باز بمونه بانو! آیه دلبری کرد: _دلم خیلی سال پیش لرزید، برای یه پسر که یه روز با لباس نظامی اومد تو کوچه... دلم لرزید برای قدم‌های محکمش، قدم‌هایی که سبک و بیصدا بود... دلم لرزید برای چشمای خسته‌اش، چشمایی که نجیب بود و نگاه میدزدید از من! 🕊سید مهدی: _آخ بانو... بانو... بانو! نگو که خستگی من با دیدن دختر حاجی به در میشد، که امید من اون دختر حاجی بود! به امید دین تو هر هفته میومدم تا قم که نفس بکشم توی اون کوچه... آیه ریز خندید! َ آه کشید. جایت خالی‌ست مرد... روز بعد، همه رفتند و رها ماند. سوم و هفتم را که گرفتند، باز هم همکاران سید مهدی خود را رساندند. ارمیا این‌بار با همکارانش آمده بود. با آن لباس‌ها و کلاه سبز کجش... حاج علی متعجب به ارمیا و یوسف و مسیح نگاه میکرد: _نمی دونستم همکار سید مهدی هستین! ارمیا: _ما هم تا موقع تشییع نمیدونستیم! ارمیا از همیشه آرامتر بود... از همیشه ساکت‌تر! این یوسف و مسیح را میترساند. ارمیای این روزها، با همیشه فرق داشت. ************** حاج علی چهار پاکت مقابل آیه گذاشت. مراسم هفتم به پایان رسیده بود و پدر و دختر در خانه تنها بودند. رها هم با صدرا به تهران بازگشته بودند. حاج علی: _امانتی‌های سید مهدی، صحیح و سالم تحویل شما! آیه نگاه به پاکتها انداخت. دست‌خط زیبای سید مهدی بود: "برای بانوی صبورم" پاکت را باز کرد. 🕊✍بانوی صبورم سلام! شاید بتوان نام این چند خط را وصیت گذاشت، باید برایت کنم؛ بایدبدانی که من بدون فکر، تو را رها نکرده‌ام بانو!چند شب قبل، خوابی دیدم که وادارم کرد به نوشتن این نامه‌ها...بانو! من شهادتم را دیده‌ام! یادت نرود بانو، در این فراق! صبرکن که اجر صبر تو با شهادت من است... میدانم چه بر سرم می‌آید. میدانم که تقدیرت از من جدا میشود، به تقدیرت پشت نکن بانو! از من بیاد داشته باش که را هوای دنیا از سرت بر ندارد! از من داشته باش که تنهایی فقط شایسته‌ی خداست! از من داشته باش که بهترین تو در این دنیاست! بانو... من دخترکم را در خواب دیده‌ام... دخترک زیبایم را که شبیه توست را دیده‌ام. نگران من نباش! من تمام لالایی‌هایی که برایش خواهی خواند را شنیده‌ام! من تمام شبهای بی‌تابی‌ات را دیده‌ام... من لحظه‌ی تولد دخترکم را هم دیده‌ام! بانو... من حتی مردی که نیازمند دستان توست را هم دیده‌ام! مردی که بدون تو توان زندگی کردن ندارد. تو من بودی بانو، اما کسی هست که را از تو خواهد داشت! بانو نکند به غرّه شوی که به مویی بند است! به غَرّه نشو که به شبی بند است! به ..... 💚ادامه دارد..... 🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری