*تربیت وخانواده*
(۵۴)
💢 اخلاق بزرگمردان ،در شیوهی رفتار با همسرانشان مشخص میشود؛
🔹 زن نزد شوهرش مانند اسیری بیاختیار است ...
می فرمایند:
*«آگاه باشید و در مورد زنانتان توصیهی خیر مرا قبول کنید؛زیرا آنان اسیرانی در دست شما هستند و شما مالک هیچ چیز از آنها جز آن (پیوند زناشویی و حفظ مال و ناموسشان) نیستید.»*
👈 و پیامبر ﷺ به خاطر بیان عظمت حق و حقوق زن و اینکه واجب است با او به نیکی و لطافت رفتار شود میفرماید ...و بدانید که اخلاق بزرگمردان و جوانمردان در شیوهی رفتار و برخورد با همسرانشان مشخص میشود.
👈 همانطورکه پیامبر ﷺ میفرماید :
«بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش از همه بهتر باشد و من از همهی شما نسبت به خانوادهام بهتر هستم.»
◇ هرکسی میتواند با افراد غریبه و در بیرون از چهارچوب خانهاش خوشبرخورد و خوشاخلاق باشد؛ 👈 اما اخلاق انسان در برخورد با خانوادهاش مشخص میشود، چون نمیتوان تظاهر به اخلاقی کرد که همیشه همراه انسان است.
📚التفسیر و البیان (۳/۱۶۳۳)
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:*
(۳۵)
موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با مخالفین فکری (1)
▪️پرسش سی و چهارم (34): سیره امام علی علیه السلام را در مواجهه با مخالفین اعتقادی و سیاسی شان بیان کنید.
🔶پاسخ اجمالی : 🔸روش اسلام اساسا در مواجهه با افکار مخالف موضعگیری به شکل : ساکت شو یا حق سوال در این مسائل را نداری - و نظیراين قبیل روش ها و حرفها نیست در زمان خود پيغمبر مىآمدند سؤال مىكردند، حضرت جواب مىداد.
🔸... على عليه السلام در زمان خلافت شيخين -ابوبکر و عمر -مخصوصا زياد به مسجد مىرفت و [در بيان علت اين كار] مىفرمود: براى اين كه ندای اسلام در جهان بلند شده است، از اطراف و اكناف مردم دانشمندى مىآيند، سؤالاتى دارند، كسى بايد به آنها جواب بدهد.. ..-حتی ان حضرت به فردی که- با بيان جسارتآميزش خواستار مباحثه با ان حضرت شد ، خطاب به اصحابش که خواستند او را بسبب اهانت به ان حضرت تنببه كنند فرمود:
با عصبانيت نمىشود دين خدا را قائم و راست كرد، با عصبانيت برهان خدا ظاهر نمىشود، بنشينيد سر جايتان!
و به فرد جسارت کننده فرمود: اسْئَلْ بِكُلِّ لِسانِكَ وَ ما فى جَوانِحِكَ. بپرس با تمام زبانت، يعنى هرچه مىخواهد دل تنگت بگو، هرچه در درون دل دارى بگو. همين يك جمله كافى بود كه اين آدم را از ابتدا نرم كند. شروع كرد به سؤال كردن. چندين سؤال كرد و حضرت جواب دادند.
🔶پاسخ تفصیلی :
1️⃣ بخشى از كتابهاى حديثى ما احتجاجات است. مثلا بحار الانوار يك جلد در احتجاجات دارد. ما يك كتاب داريم در احتجاج: احتجاج طبرسى. بايد اين احتجاجات را خواند. اينها مباحثاتى است كه علماى اديان ديگر و به طور كلى دانشمندان ديگر- كه بعضى از آنها دهرى و مادىمسلك، بعضى يهودى، بعضى مسيحى، بعضى زردشتى، بعضى صابئى و حتى بعضى بتپرست بودند- با ائمه عليهم السلام داشتهاند. اينها مىآمدند نزد ائمه سؤال مىكردند، جواب مىشنيدند و مىرفتند.
2️⃣در تاريخ امده است كه : على عليه السلام در زمان خلافت شيخين - ابوبکر و عمر - مخصوصا زياد به مسجد مىرفت و [در بيان علت اين كار] مىفرمود: براى اين كه ندای اسلام در جهان بلند شده است، از اطراف و اكناف مردم دانشمندانى مىآيند، سؤالاتى دارند، كسى بايد به آنها جواب بدهد.
3️⃣گاهى اصحاب خاص خودش مثل سلمان و ابوذر را مىفرستاد و به آنها مىفرمود: برويد در مسجد، مراقب باشيد اگر افرادى پيدا شدند كه راجع به اسلام سؤالاتى داشتند مبادا كسى باشد كه نتواند جواب آنها را بدهد، مبادا آدم جاهلى باشد با تندی و خشونت آنها را رد كند، اگر ديديد دانشمندى از يك جاى جهان پيدا شد و سؤالاتى درباره اسلام دارد فورا بياييد مرا خبر كنيد كه بروم جوابهايش را بدهم.
4️⃣در تاريخ امده است كه : اميرالمؤمنين على عليه السلام در زمان خلافتشان مكرر اين جمله را مىفرمود كه : تا من زنده هستم هر سؤالى داريد از من بپرسيد كه اگر بميرم و در ميان شما نباشم ديگر كسى را پيدا نخواهيد كرد كه اين گونه از شما بخواهد كه از او سؤال كنيد: سَلونى قَبْلَ انْ تَفْقِدونى.
🔸نوشتهاند يك مرتبه شخصى از پاى منبر بلند شد و با يك بيان جسارتآميزى گفت: «ايُّهَا الْمُدَّعى ما لا يَعْلَمُ وَ الْمُقَلِّدُ ما لايَفْهَمُ، انَا السّائِلُ فَاجِبْ» یعنی : اى مدعىِ- العياذ باللَّه- جاهل و اى كسى كه نفهميده حرف مىزنى! من سؤال مىكنم تو جواب بده. وقتى به قيافهاش نگاه كردند ديدند به مسلمين نمىخورد. فقط قيافهاش را توضيح دادهاند كه آدم لاغر اندامى بود و موى مجعّد و درازى داشت، كتابى را هم به گردنش آويخته بود «كَأنَّهُ مِنْ مُهَوَّدَةِ الْعَرَب» يعنى قيافهاش شبيه بود به عربهايى كه يهودى شدند.
تا اين گونه جسارت كرد، اصحاب اميرالمؤمنين با ناراحتى بپاخاستند و خواستند اذيتش كنند: اين كيست كه جسارت مىكند؟! 🔸على عليه السلام جملهاى دارد، فرمود : بنشينيد؛ انَّ الطَّيْشَ لايَقومُ بِهِ حُجَجُ اللَّهِ وَ لاتَظْهَرُ بِهِ بَراهينُ اللَّهِ. فرمود: اين شخص سؤال دارد، از من جواب مىخواهد، شما خشم گرفتيد، مىخواهيد خشونت به خرج بدهيد، غضب كرديد، عصبانيت به خرج مىدهيد، با عصبانيت نمىشود دين خدا را قائم و راست كرد، با عصبانيت برهان خدا ظاهر نمىشود، بنشينيد سر جايتان!
گفت من مىگويم: الى ما تَدوسونَ هذَا الْبَيْدَرَ وَ تَحومونَ حَوْلَهُ حَوْمَ الْبَقَر؟! (و از اين گونه تعبيرات) تا كى شما مىخواهيد مثل گاو دور اين خرمن بچرخيد؟ بعد شروع كرد به سؤال كردن راجع به خدا.
🔸امام صادق عليه السلام جواب دادند و متنش در كتب حديث هست. گفت: اگر خدا راست است چرا خودش را نشان نمىدهد؟ حضرت فرمود: خدا چگونه خودش را نشان بدهد از اين بهتر؟! يك صانع چگونه مىتواند خودش را در صنعتش نشان بدهد كه خدا خودش را در اين عالم نشان نداده است؟ آيا خدا خودش را در خلقت تو نشان نداد؟ در خلقت آسمان و زمين نشان نداد؟ در چشم و دست و پا و جهاز هاضمه و ريهات نشان نداد؟ در فلان گياه نشان نداد؟ 🔸ابن ابى العوجاء مىگويد: آنقدر گفت كه يكمرتبه پيش من مجسم شد كه الان خدا خودش مىآيد و مىخواهد خودش را به من نشان بدهد! 🔵شما نظير و شبيه اين رفتارها را در كجا پيدا مىكنيد؟ علت اين امر چه بود؟ اين بود كه اسلام به منطق خودش اعتماد داشت... و اين كه پايه اين دين روى منطق و فكر و تفكر است.
مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، 399-397
بعد رو كرد به آن مرد و فرمود: اسْئَلْ بِكُلِّ لِسانِكَ وَ ما فى جَوانِحِكَ: بپرس با تمام زبانت، يعنى هرچه مىخواهد دل تنگت بگو، هرچه در درون دل دارى بگو. همين يك جمله كافى بود كه اين آدم را از ابتدا نرم كند. شروع كرد به سؤال كردن. چندين سؤال كرد و حضرت جواب دادند. 🔸متأسفانه در نقل، متن سؤال و جوابها ذكر نشده است.
همين قدر نوشتهاند كه در آخر يكمرتبه ديدند آن شخص گفت: اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ انَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّه. مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 396-40
موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام با عقاید و اندیشه های مخالف (2)
▪️پرسش : سیره امام صادق علیه السلام را در مواجهه با مخالفین فکری و اعتقادی شان بیان کنید.
🔶پاسخ :
نمونه ذیل بیانگر سیره امام صادق علیه السلام در مواجهه با اندیشه های مخالفین می باشد :
🔸مفضّل بن عمر يكى از اصحاب امام صادق عليه السلام است. رفت در مسجد مدينه نماز بخواند. خلوت بود. خودش مىگويد: «بعد از نماز، من درباره پيغمبر و عظمت او فكر مىكردم.»
در همان حال ابن ابى العوجاء- كه يكى از زنادقه -کفار- بود يعنى اصلا خدا را قبول نداشت، آمد كنارى نشست به طورى كه فاصله زيادى با مفضّل نداشت. بعد يكى از همفكرانش هم آمد كنار او نشست. شروع كردند با همديگر صحبت كردن.
در بين صحبتها يكدفعه ابن ابى العوجاء گفت: من هرچه درباره عظمت اين آدم - پیامبر ص - كه در اينجا مدفون شده فكر مىكنم، متحيرم. ببين چه كرده است! چگونه به گردن مردم افسار زده است! در پنج وقت صداى شهادت به پيامبرى او بلند است. شروع كرد به كفر گفتن راجع به خدا، پيغمبر، قيامت و ...
مفضّل آتش گرفت، نتوانست طاقت بياورد. آمد نزد او و با عصبانيت گفت: اى دشمن خدا! در مسجد پيغمبر خدا چنين سخنانى مىگويى؟! او پرسيد: تو كيستى و از كدام نحله -مذهب - از نحلههاى - مذاهب - مسلمين هستى؟ از اصحاب كلامى؟ از فلان فرقه هستى؟
🔸بعد گفت: اگر از اصحاب جعفر بن محمد هستى، ما همين حرفها و بالاتر از اينها را در حضور خودش مىگوييم، با كمال مهربانى همه حرفهاى ما را گوش مىكند به طورى كه ما گاهى پيش خودمان خيال مىكنيم كه تسليم حرف ما شد و بزودی او هم حرف ما را قبول مىكند. بعد با يك سعه صدرى شروع مىكند به جواب دادن، تمام حرفهاى ما را جواب مىدهد. يك ذره از اين عصبانيتهايى را كه جنابعالى داريد او ندارد، ابدا عصبانى نمىشود.
🔸مفضّل برمىخيزد مىرود خدمت امام صادق عليه السلام و مىگويد: يا ابنَ رسول اللَّه! من يك چنين گرفتارى پيدا كردم. 🔸حضرت تبسّم مىكند و مىفرمايد: ناراحت نباش، اگر دلت مىخواهد فردا صبح بيا من يك سلسله درس توحيدى به تو مىگويم كه بعد از اين اگر با اين طبقه مواجه شدى بدانى چه جواب بدهى. كتاب توحيد مفضّل كه امروز در دست است مولود اين جريان است. 🔵...اينگونه بوده كه اسلام توانسته باقى بماند. اگر روش امام صادق غير از اين بود امروز اثرى از اسلام نبود. ( ادامه دارد ) مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج24، ص: 396- 298؛ ص 131-132
موضوع : سیره اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با عقاید مخالف (3)
🔶ادامه پاسخ به پرسش (سیره امام صادق علیه السلام را در مواجهه با مخالفین اعتقادی بیان کنید. )
🔸نمونه دیگری از سیره امام صادق علیه السلام نسبت به مخالفین فکری - :
ابن ابى العوجاء - ماتریالیسم و منکر خدا - يك سال در فصل حج به مسجدالحرام رفته بود! با رفقاى زنديق -مادی - خود حلقهاى را تشكيل داده بودند و با هم سخن مىگفتند. ظاهرا ابن مقفّع هم در آنجا بوده.يك وقت ابن مقفّع مىگويد: اين مردم را ببين، مثل گاوى كه به خرمن بسته باشند دور اين سنگها مىچرخند و در بين اينها يك نفر آدمى كه قابل صحبت كردن باشد نيست مگر آن شيخ - اشاره به امام صادق علیه السلام - كه آنجا نشسته. 🔸ابن ابى العوجاء بطرف حضرت رفت اما چقدر جسارتآميز! ابتدا كه نشست، گفت: يا ابن رسول اللَّه! مىدانى آدم وقتى در راه حلقش سرفه بگيرد بايد سرفه كند. فرمود: بله. گفت: آدم شك هم كه در دلش پيدا مىشود بايد بگويد. فرمود: بله.
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
{همدلی از هم زبانی بهتر است}
☀️سلام بر شما که صبور و مقاومید،دلتان گرم از آفتاب امید
ذهنتون پر از افکار پاک
و قلبتون مملو از مهربانیباد🌹
✍🏻احساس مسئولیت نسبت به دیگران، وظیفه اسلامی همگان است
#امامخامنهای؛
بینش سرمایهداری غربی مردم را برای به دست آورن مال و سرمایه و یا در رسیدن به پست و مقام تشویق و وادار به مسابقه میکند اما بینش اسلامی، مسابقه مادیات را کامل نفی میکند. رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج فقه به ذکر حدیثی از پیامبر عظیم الشأن اسلام در این خصوص پرداخته و فرمودند:
مَن أصبَحَ مِن اُمَّتِی و هِمَّتُهُ غَیرُ اللّهِ فلیسَ مِنَ اللّه، و مَن لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المؤمِنینَ فلیسَ مِنهُم، هر کس صبح کند درحالی که در انگیزهها و نیتهایش رضای الهی تأثیر نداشته باشد جزو جندالله و عاملان لله محسوب نمیشود و هرکس صبح کند و نسبت به مصالح و مفاسد مردم و جامعهی مسلمین بیتفاوت باشد، در زمرهی مسلمین واقعی بحسابنمیآید!
یا رب چنان که خلعت ایمان بخشیدهای پیرایۀ تقوا کرامت فرما
#اللهمعجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mah_daviat313
https://t.me/mah_daviat313
https://chat.whatsapp.com/DnUmMzlRHl46MOUQiv5q6A
*درسهایی ازقران کریم*
(۲۲۸)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و یازدهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️۲_ امام كيست؟از آيه مورد بحث اجمالا چنين استفاده میشود:مقام امامتی كه به ابراهيم بعد از پيروزی در همه اين آزمونها بخشيده شد. فوق مقام نبوت و رسالت بود.توضيح اينكه: امامت معانی مختلفی دارد:۱_" امامت" به معنی رياست و زعامت در امور دنيای مردم (آن چنان كه اهل تسنن میگويند).
🔶۲_" امامت" به معنی رياست در امور دين و دنيا (آن چنان كه بعضی ديگر از آنها تفسير كردهاند).۳_امامت عبارت است از تحقق بخشيدن برنامههای دينی اعم از حكومت به معنی وسيع كلمه، و اجرای حدود و احكام خدا و اجرای عدالت اجتماعی و همچنين تربيت و پرورش نفوس در" ظاهر" و" باطن" و اين مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است، زيرا" نبوت" و" رسالت" تنها اخبار از سوی خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت و انذار است.
♦️اما در مورد" امامت" همه اينها وجود دارد به اضافه" اجرای احكام" و" تربيت نفوس از نظر ظاهر و باطن" (البته روشن است كه بسياری از پيامبران دارای مقام امامت نيز بودهاند).در حقيقت مقام امامت، مقام تحقق بخشيدن به اهداف مذهب و هدايت به معنی" ايصال به مطلوب" است، نه فقط" ارائه طريق".
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و دوازدهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️۲_ادامه امام كيست؟علاوه بر اين" هدايت تكوينی" را نيز شامل میشود يعنی تاثير باطنی و نفوذ روحانی امام و تابش شعاع وجودش در قلب انسانهای آماده و هدايت معنوی آنها (دقت كنيد).امام از اين نظر درست به خورشيد میماند كه با اشعه زندگی بخش خود گياهان را پرورش میدهد، و به موجودات زنده جان و حيات میبخشد نقش امام در حيات معنوی نيز همين نقش است.
🔶در قرآن مجيد میخوانيم" خدا و فرشتگان او بر شما رحمت و درود میفرستند تا شما را از تاريكيها به نور رهنمون گردند و او نسبت به مؤمنان مهربان است" (احزاب- ۴۳).از اين آيه بخوبی استفاده میشود كه رحمتهای خاص خداوند و امدادهای غيبی فرشتگان میتواند مؤمنان را از ظلمتها به نور رهبری كند.
♦️اين موضوع در باره امام نيز صادق است، و نيروی باطنی امام و پيامبران بزرگ كه مقام امامت را نيز داشتهاند و جانشينان آنها برای تربيت افراد مستعد و آماده و خارج ساختن آنان از ظلمت جهل و گمراهی به سوی نور هدايت تاثير عميق داشته است.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
4_825047343362474790.mp3
12.92M
تفسیر قرآن کریم
جلسه ۱۲
سوره بقره
آیه ۸
💠 محمد رضا رنجبر
*پرسش وپاسخ براساس نظر اندیشمندان*
(۳۶)
موضوع : ازاد اندیشی در مسائل عقیدتی
▪️پرسش سی و ششم (36) : ایا اندیشیدن در مسائل عقیدتی – نظیر خداوند ، نبوت ، معاد - که سبب بروز برخی از شبهات می گردد در اسلام جائز است ؟
🔶پاسخ اجمالی : دينى –نظیر اسلام- كه از مردم در اصول خود تحقيق مىخواهد (و تحقيق يعنى به دست آوردن مطلب از راه تفكر و تعقل) خواه ناخواه براى مردم آزادى فكرى قائل است. به پیروانش مىگويد : اصلا من از تو «لا الهَ الَّا اللَّه» ى را كه در آن فكر نكردهاى و منطقت را به كار نينداختهاى نمىپذيرم، نبوت و معادى را كه تو از راه رشد فكرى انتخاب نكردهاى و به آن نرسيدهاى من از تو نمىپذيرم.پس ناچار به مردم آزادى تفكر مىدهد. مردم را هرگز نمىترساند و نمىگويد مبادا در فلان مسئله فكر كنى كه اين، وسوسه شيطان است و اگر وسوسه شيطان در تو پيدا شد به سر در آتش جهنم مىروى.
🔶پاسخ تفصیلی :
1️⃣ از جمله امورى كه بايد بشر را در آنها آزاد گذاشت رشد فكرى است. ...اگر به مردم در مسائلى كه بايد در آنها فكر كنند از ترس اين كه مبادا اشتباه كنند، به هر طريقى آزادى فكرى ندهيم يا روحشان را بترسانيم كه در فلان موضوع دينى و مذهبى مبادا فكر كنى كه اگر فكر كنى و يك وسوسه كوچك به ذهن تو بيايد به سر در آتش جهنم فرو مىروى، اين مردم هرگز فكرشان در مسائل دينى رشد نمىكند و پيش نمىرود.
2️⃣دينى كه از مردم در اصول خود تحقيق مىخواهد (و تحقيق يعنى به دست آوردن مطلب از راه تفكر و تعقل) خواه ناخواه براى مردم آزادى فكرى قائل است. مىگويد اصلا من از تو «لا الهَ الَّا اللَّه» ى را كه در آن فكر نكردهاى و منطقت را به كار نينداختهاى نمىپذيرم، نبوت و معادى را كه تو از راه رشد فكرى انتخاب نكردهاى و به آن نرسيدهاى من از تو نمىپذيرم. پس ناچار به مردم آزادى تفكر مىدهد. مردم را از راه روحشان هرگز نمىترساند، نمىگويد مبادا در فلان مسئله فكر كنى كه اين، وسوسه شيطان است و اگر وسوسه شيطان در تو پيدا شد به سر در آتش جهنم مىروى.
3️⃣-پيغمبر اكرم فرمود: ... يكى از چيزهايى كه امت مرا هرگز به خاطر آن عذاب نخواهند كرد اين است كه انسان درباره خلقت، خدا و جهان فكر كند و وسوسه هائی در دلش پيدا شود. مادام كه او در حال تحقيق و جست و جوست، هرچه از اين شك ها در دلش پيدا شود، خدا او را معذب نمىكند و آن را گناه نمىشمارد.
4️⃣در حديث معروفى امده است -که پیامبرص به شخصی که در اثر تفکر در مسائل خداشناسی دچار شک و وسوسه گردیده و بشدت از این حالت پیش امده نگران بود – فرمود : ذلِكَ مَحْضُ الْايمانِ - همین حالت شک تو ، عین ایمان است -
🔸 (عجبا!) فرمود: چرا تو فكر كردى كه هلاك شدى؟! اين عين ايمان است؛ يعنى همين تو را به ايمان واقعى مىرساند، اين تازه اول مطلب است. چنين فكرى كه در روح تو پيدا شد، اين شك كه پيدا شد [بايد براى رفع آن تلاش كنى.]
5️⃣شك منزل بدى است ولى معبر خوب و لازمى است. –هرگاه بعد بروز حالت شک،سر جايت نشستى. اين، شك تنبلهاست، هلاكت است. اما –تو كه فورا آمدى نزد پيغمبرت سؤال كنى كه اگر من چنين شكى پيدا كردم چه كنم؟ آيا اين شك را با يك عمل رد كنم يا با يك فكر؟ ذلِكَ مَحْضُ الْايمانِ اين عين ايمان است؛ چرا از چنين چيزهايى مىترسى؟! اين است آزادى در تفكر. مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى،
ج24، ص:391-393 - با تغییرات جزئی ویرایشی -
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
#تلنگر ؛
📌ای انسان!
💠«هرگاه نفست تو را به گناه 🔥دعوت کرد.
👈با این آیه با نفست گفتگویی لطیف انجام بده.....»
✨«قُلْ أَ ذٰلِکَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُالْخُلْدِالَّتِي
وُعِدَ الْمُتَّقُونَ»✨
❗️بگو:«آیا این(لذت گناه) 🔥بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟!»
فرقان/15
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
تلگرام؛
https://t.me/mah_daviat313
واتساپ؛
https://chat.whatsapp.com/JV0n9wbu7vBIowCIHxP57v
درسهایی ازنهج البلاغه📔:
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۹۵)
*⚜️#حکمت_170_نهج_البلاغه⚜️*
وَ قَالَ (علیه السلام): تَرْكُ الذَّنْبِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ [التَّوْبَةِ] الْمَعُونَةِ.
🟡ضرورت ترك گناه (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: ترك گناه آسان تر از در خواست توبه است.
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 170🔰*
👌🔆راه نزديكتر!
🔮بخش اول🔮
📜امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به نکته مهمى در مورد ترک گناه و مقایسه آن با توبه از گناه اشاره کرده مى فرماید: 🔻«ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است»;
💠امام(علیه السلام) فرمود ترک گناه از تقاضاى توبه آسان تر است این نکته دلایل زیادى دارد،
💎زیرا از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکاب گناه توفیق توبه نیابد و از دنیا برود به خصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد آن گونه که سیره بسیارى از غافلان است.
💎از سوى دیگر توبه شرایط زیادى دارد پشیمانى قطعى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن و کفاره اگر عملى است که داراى قضا و کفاره بوده مانند ترک روزه واجب و جبران کردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آینده، زیرا در قرآن مجید کرارا بعد از جمله «تابُوا» واژه «اَصْلَحُوا» ذکر شده است.
✴️از همه اینها گذشته گناه رسوباتى در روح انسان از خود بجاى مى گذارد که برطرف ساختن آن بسیار مشکل است و درست به این مى ماند که به کسى بگویند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند. او بگوید مهم نیست اگر مجروح شد مداوا مى کنم و اگر شکست به شکسته بند مراجعه مى نمایم در حالى که بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان هاى شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقى مى ماند که گاه تا آخر عمر همراه انسان است.
🔰مرحوم علامه مجلسى در روضه بحارالانوار در حدیث معروف «هشام بن حکم» از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) جمله اى از حضرت مسیح نقل مى کند و آن جمله این است: «بِحَقِّ أقُولُ لَکُمْ إنَّ مَنْ لَیْسَ عَلَیْهِ دَیْنٌ مِنَ النّاسِ أرْوَحُ وَأقَلُّ هَمّاً مِمَّنْ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَإنْ أحْسَنَ الْقَضاءَ وَکَذلِکَ مَنْ لَمْ یَعْمَلِ الْخَطیئَةِ أرْوَحُ هَمّاً (مِمَّنْ) عَمِلَ الْخَطیئَةَ وَإنْ أخْلَصَ التَّوْبَةَ وَأنابَ; 🔻به حق براى شما مى گویم. کسى که بدهى به مردم ندارد راحت تر و کم غصه تر است از کسى که دینى بر ذمه اوست، هرچند مى تواند به خوبى آن را ادا کند. همین گونه کسى که گناهى نکرده راحت تر و کم اندوه تر است از کسى که مرتکب گناهى شده، هرچند توبه خالصانه اى بعد از آن کند و به خدا باز گردد».
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
*🔰شرح و تفسیر حکمت 170🔰*
🔮بخش دوم(پایان) 🔮
🔰مرحوم کلینى در کافى و مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار داستان جالبى از عابدى از بنى اسرائیل نقل مى کند که ذکر آن در اینجا بسیار مناسب است.
🔰در این حدیث امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «مرد عابدى در بنى اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى در امور دنیا نشده بود (و گناهى نکرده بود) به گونه اى که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند.
▪️ ابلیس گفت: چه کسى مى تواند براى من این عابد را گمراه سازد؟ یکى از آنها گفت: من آماده ام.
▪️ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از ناحیه زنان (و شهوت جنسى که بسیار نیرومند است).
▪️ابلیس گفت: کار تو نیست این عابد مسائل مربوط به زنان را تجربه نکرده است. دیگرى از شیاطین گفت: من آمادگى داردم
▪️ابلیس گفت: از کجا به سراغ او مى روى؟ گفت: به وسیله شراب و لذات.
▪️ ابلیس گفت: کار تو نیست او علاقه اى به این امور ندارد سومى گفت: من آماده ام (که او را گمراه سازم).
▪️ابلیس گفت: از چه راه به سراغ او مى روى؟ گفت: از طریق کارهاى نیک (و عبادت!) ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعه عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد. عابد از عبادت خسته مى شد و مى خوابید و آن شیطان چشمش به خواب فرو نمى رفت، عابد استراحت مى کرد ولى شیطان استراحت نمى کرد. عابد در حالى که خود را در برابر او قاصر و عمل خود را کوچک مى دید گفت: اى بنده خدا از چه راه این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردى؟
▪️شیطان جوابش را نداد. بار دوم و بار سوم تکرار کرد.
▪️ شیطان در جواب او گفت: اى بنده خدا! گناهى از من سر زده و من از آن توبه کردم هر زمان که گناه به خاطرم مى آید قوتى بر نماز پیدا مى کنم. عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم
▪️شیطان به او گفت: به شهر مى روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو. عابد گفت: من دو درهم ندارم اصلاً نمى دانم دو درهم چیست. شیطان دو درهم از زیر پاى خود در آورد و به او داد. مرد عابد (ساده لوح) با همان لباس عبادت وارد شهر شد و سراغ منزل آن زن آلوده را گرفت. مردم او را راهنمایى کردند و تصورشان این بود که آمده است او را موعظه کند تا دست از کار زشت بر دارد. فرد عابد هنگامى که به سراغ آن زن آمد دو درهم را نزد او افکند و گفت: برخیز! برخاست و به داخل منزلش شد و به عابد گفت: داخل شو. آن گاه زن آلوده گفت: تو با وضع و هیئتى به سراغ من آمده اى که هیچ کس به این صورت به سراغ من نمى آید. (با لباس عابدان و پارسایان آمده اى) بگو ببینم چه خبر است. عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت: ترک گناه آسان تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى کنند ممکن است موفق به توبه نشوند».
🔶سپس افزود: تصور مى کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد. مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن بدکاره آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است. مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت
════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم*
(۲۲۹)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و سیزدهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️۲_ادامه امام كيست؟شك نيست كه مراد از امامت در آيه مورد بحث معنی سوم است، زيرا از آيات متعدد قرآن استفاده میشود كه در مفهوم امامت مفهوم" هدايت" افتاده، چنان كه در آيه ۲۴ سوره سجده میخوانيم: وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ:" و از آنها امامانی قرار داديم كه به فرمان ما هدايت كنند، چون استقامت به خرج دادند و به آيات ما ايمان داشتند".
🔶اين هدايت به معنی ارائه طريق نيست، زيرا ابراهيم پيش از اين، مقام نبوت و رسالت و هدايت به معنی ارائه طريق را داشته است.حاصل اينكه قرائن روشن گواهی میدهد كه مقام امامت كه پس از امتحانات مشكل و پيمودن مراحل يقين و شجاعت و استقامت به ابراهيم بخشيده شد غير از مقام هدايت به معنی بشارت و ابلاغ و انذار بوده است.
♦️اين موضوع در باره امام نيز صادق است، و نيروی باطنی امام و پيامبران بزرگ كه مقام امامت را نيز داشتهاند و جانشينان آنها برای تربيت افراد مستعد و آماده و خارج ساختن آنان از ظلمت جهل و گمراهی به سوی نور هدايت تاثير عميق داشته است.اين حقيقت اجمالا در حديث پر معنی و جالبی از امام صادق ع نقل شده:خداوند ابراهيم را بنده خاص خود قرار داد پيش از آنكه پيامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان نبی انتخاب كرد پيش از آنكه او را رسول خود سازد، و او را رسول خود انتخاب كرد پيش از آنكه او را به عنوان خليل خود برگزيند.
🔶و او را خليل خود قرار داد پيش از آنكه او را امام قرار دهد، هنگامی كه همه اين مقامات را جمع كرد فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم، اين مقام به قدری در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد كه عرض نمود: خداوندا از دودمان من نيز امامانی انتخاب كن، فرمود: پيمان من به ستمكاران آنها نمیرسد ... يعنی شخص سفيه هرگز امام افراد با تقوا نخواهد شد.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت دویست و چهاردهم
🍃داستان امامت اوج افتخار ابراهيم (ع)🍃
♦️فرق نبوت و امامت و رسالت:بهطوری كه از اشارات موجود در آيات و تعبيرات مختلفی كه در احاديث وارد شده بر میآيد كسانی كه از طرف خدا ماموريت داشتند دارای مقامات مختلفی بودند:
۱_مقام نبوت_ يعنی دريافت وحی از خداوند، بنا بر اين" نبی" كسی است كه وحی بر او نازل میشود و آنچه را بوسيله وحی دريافت میدارد چنان كه مردم از او بخواهند در اختيار آنها میگذارد.
🔶۲_مقام رسالت_ يعنی مقام ابلاغ وحی و تبليغ و نشر احكام خداوند و تربيت نفوس از طريق تعليم و آگاهی بخشيدن، بنا بر اين رسول كسی است كه موظف است در حوزه ماموريت خود به تلاش و كوشش بر خيزد و از هر وسيلهای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او استفاده كند، و برای يك انقلاب فرهنگی و فكری و عقيدتی تلاش نمايد.
♦️۳_مقام امامت_يعنی رهبری و پيشوايی خلق، در واقع امام كسی است كه با تشكيل يك حكومت الهی و بدست آوردن قدرتهای لازم، سعی میكند احكام خدا را عملا اجرا و پياده نمايد و اگر هم نتواند رسما تشكيل حكومت دهد تا آنجا كه در توان دارد در اجرای احكام میكوشد.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃