💥تفاوت فقیه مُنزوی با فقیه اجتماعی در استنباط دین
✍استاد شهید #مطهری:
🔹فقیه و مجتهد، کارش استنباط و استخراج احکام است، اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان بینی اش در فتواهایش زیاد تاثیر دارد.
🔸اگر فقیهی را فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادله شرعیه و مدارک احکام مراجعه کنند، اما هر کدام یک جور و یک نحو به خصوص استنباط می کنند.
📚 مجموعه آثار ج.21 ص. 292
#نقد_حوزه
#مشاوره_طلبگی
💠کشکول ناب حوزوی🔻
✳️ @kashkolenab
#نکات_اجتهادی
💠 اجتهاد روح خودش را از دست داده است!
🔹ابن سینا در کتاب شفا مینویسد: حوایجی که برای زندگی بشر پیش میآید بینهایت است. اصول اسلام ثابت و لایتغیر است و نه تنها از نظر اسلام تغییرپذیر نیست، بلکه اینها حقایقی است که در همه زمانها باید جزء اصول زندگی بشر قرار گیرد، حکم یک برنامه واقعی را دارد؛ اما فروع الی ما لا نهایه است.
🔸میگوید: به همین دلیل اجتهاد ضرورت دارد؛ یعنی در هر عصر و زمانی باید افراد متخصص و کارشناس واقعی باشند که اصول اسلامی را با مسائل متغیری که در زمان پیش میآید تطبیق کنند؛ درک نمایند که این مسئله نو داخل در چه اصلی از اصول است.
🔹 اتفاقاً اجتهاد جزء مسائلی است که میتوان گفت روح خودش را از دست داده است. مردم خیال میکنند که معنای اجتهاد و وظیفه مجتهد فقط این است که همان مسائلی را که در همه زمانها یک حکم دارد رسیدگی کند، مثلًا در تیمم آیا یک ضربه بر خاک زدن کافی است یا حتماً باید دو ضربه بر خاک زد؟ یکی بگوید اقوی یک ضربه کافی است و دیگری بگوید احوط دو ضربه بر خاک بزند، یا مسائلی از این قبیل، در صورتی که اینها اهمیت چندانی ندارد.
👈🏻 آنچه اهمیت دارد مسائل نو و تازهای است که پیدا میشود و باید دید که این مسائل با کدام یک از اصول اسلامی منطبق است. بوعلی هم لزوم اجتهاد را روی همین اساس توجیه میکند و میگوید به همین دلیل در تمام اعصار باید اجتهاد وجود داشته باشد.
📚 ر.ک: اسلام و نیازهای زمان، شهید #مطهری، ج۱، ص۱۴۰
📌 ارسالی از حجت الإسلام کوخایی (از طلاب پایه ۱۰ مدرسه شهیدین)
👈 نکات #اجتهادی بیشتر را اینجا ببینید.
🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین قم