eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
986 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
11.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺آموزش نرم افزار بسیار کاربردی foxit برای تدریس از روی پی دی اف کتاب درسی @Fahma_KanoonTaha
4_6016865241684509532.pdf
708.9K
🔺راهنمای ثبت نام دانش آموز و مربی در سامانه پیشتاز @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانون طه آب‌پخش
💠 شرحی بر زیارت #اربعین فراز دوم 🏴 گواهی امام صادق(ع) به برتری امام حسین(ع) #حسینیه_مجازی #ما_ملت_
💠 شرحی بر زیارت فراز سوم 🏴 اهداف قیام امام حسین(ع) خدایا «حسین» جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از نادانی، سرگردانی و گمراهی نجات دهد‌. @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانون طه آب‌پخش
✨زیارت حضرت صاحب الزّمان(عج) در روز جمعه ✨السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ، السّ
✨زیارت حضرت رسول اکرم(ص) در روز شنبه أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُهُ وَ أَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ رِسَالاتِ رَبِّک وَ نَصَحْتَ لِأُمَّتِک وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ أَدَّیتَ الَّذِی عَلَیک مِنَ الْحَقِّ وَ أَنَّک قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ وَ غَلُظْتَ عَلَی الْکافِرِینَ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصا حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ فَبَلَغَ اللَّهُ بِک أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُکرَّمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنَا بِک مِنَ الشِّرْک وَ الضَّلالِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِک وَ صَلَوَاتِ مَلائِکتِک وَ أَنْبِیائِک وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِک الصَّالِحِینَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَک یا رَبَّ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَ رَسُولِک وَ نَبِیک وَ أَمِینِک وَ نَجِیبِک وَ حَبِیبِک وَ صَفِیک وَ صِفْوَتِک وَ خَاصَّتِک وَ خَالِصَتِک وَ خِیرَتِک مِنْ خَلْقِک وَ أَعْطِهِ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الْوَسِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ وَ ابْعَثْهُ مَقَاما مَحْمُودا یغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ اللَّهُمَّ إِنَّک قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوک فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابا رَحِیما إِلَهِی فَقَدْ أَتَیتُ نَبِیک مُسْتَغْفِرا تَائِبا مِنْ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهَا لِی یا سَیدَنَا أَتَوَجَّهُ بِک وَ بِأَهْلِ بَیتِک إِلَی اللَّهِ تَعَالَی رَبِّک وَ رَبِّی لِیغْفِرَ لِی، آنگاه سه بار بگو إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ سپس بگو: أُصِبْنَا بِک یا حَبِیبَ قُلُوبِنَا فَمَا أَعْظَمَ الْمُصِیبَةَ بِک حَیثُ انْقَطَعَ عَنَّا الْوَحْی وَ حَیثُ فَقَدْنَاک فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ یا سَیدَنَا یا رَسُولَ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیک وَ عَلَی آلِ بَیتِک [الطَّیبِینَ] الطَّاهِرِینَ هَذَا یوْمُ السَّبْتِ وَ هُوَ یوْمُک وَ أَنَا فِیهِ ضَیفُک وَ جَارُک فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی فَإِنَّک کرِیمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَحْسِنْ ضِیافَتِی وَ أَجِرْنَا وَ أَحْسِنْ إِجَارَتَنَا بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَک وَ عِنْدَ آلِ بَیتِک وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَهُ وَ بِمَا اسْتَوْدَعَکمْ مِنْ عِلْمِهِ فَإِنَّهُ أَکرَمُ الْأَکرَمِینَ السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا خِیرَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا صِفْوَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا أَمِینَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّک رَسُولُ اللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّک مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللَّهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِک وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّک وَ عَبَدْتَهُ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ فَجَزَاک اللَّهُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَفْضَلَ مَا جَزَی نَبِیا عَنْ أُمَّتِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🚩 (روایتی از پیاده روی اربعین مهرماه۹۸) نصرالله شفیعی با دنیایی از حسرت از محدوده‌ی حرم خارج می‌شوم. می‌دانم خانم‌ها منتظر هستند تا ما زود برگردیم تا آن‌ها نیز به زیارت بروند. ازدحام شدید جمعیت مانع از آن شده بود که کیف و کفشمان را به امانت‌داری بسپاریم. به همین خاطر زمان را با خانم‌ها تقسیم کردیم. ابتدا آن‌ها از وسایل ما نگهداری کردند تا ما به زیارت برویم و بعد ما از وسایل آن‌ها نگهداری کردیم. تا از لابه‌لای جمعیت انبوه در بین‌الحرمین خود را به سمت انتهایی آن‌که نزدیک حرم ابوالفضل بود و خانم‌ها در آنجا منتظرمان بودند رساندیم مدت‌زمانی طول کشید؛ یعنی بعد از موعد مقرر رسیدیم. خانم که دل تو دلش برای زیارت آقا نمانده بود به‌محض دیدن من با نگاهی سنگین عصبانیت خود را از تأخیر ما نشان داد. به‌هرحال آن‌ها نیز برای زیارت کم‌طاقت شده بودند. به‌جای آن‌ها روی سنگفرش‌های بین‌الحرمین نشستیم. می‌شود گفت آنجا قطعه‌ای از بهشت است که دو سید و سالار بهشتی در طرفین آن ساقی رحمت الهی به مشتاقان این بزم الهی هستند. زمان می‌گذرد بسیار بیشتر از وعده‌ای که داده‌شده است در انتظارخانم‌ها می‌مانم. می‌دانم خانم‌ها به‌سادگی نمی‌توانند از این دو مظهر رحمت الهی دل بکنند. واقعاً هم سخت است، شخصی این‌همه مسیر را به عشق زیارت حضرت اباعبدالله و حضرت ابوالفضل طی کند، آن‌وقت مدت‌زمان کوتاهی فرصت ملاقات پیدا کند. وقتی از راه رسیدند آن‌چنان به وجد آمده بودند که حیفم آمد با یادآوری تأخیرشان عیش آن‌ها را منغص کنم. ازدحام لحظه‌به‌لحظه جمعیت، این هشدار را می‌داد که شاید برگشتن بهتر و مناسب‌تر باشد. ترجیح دادیم همان شب خود را به ایستگاه ماشین‌هایی که از کربلا به شلمچه می‌روند برسانیم. از همان بین‌الحرمین با حضرت ابوالفضل و امام حسین خداحافظی کردیم. هر طور شد خود را از لابه‌لای جمعیت فشرده به بیرون کشاندیم. شام نخورده بودیم. هنوز موکب‌هایی بودند که ‌به زائران غذا تعارف می‌کردند. جمعیتی را دیدیم که در صف غذا ایستاده‌اند. ما نیز به‌صف ایستادیم. دیر زمانی نگذشت که آن صف طولانی پراکنده گشت، متوجه شدیم غذا تمام‌شده است. مسیر را ادامه دادیم از موکبی دیگر شام گرفتیم. فاصله تا ایستگاه ماشین‌ها یا به تعبیر عراقی‌ها کراج هر چند زیاد طولانی نبود ولی برای ما که خسته بودیم و خانم‌ها نیز که پایشان تاول‌زده بود طولانی به نظر می‌رسید. گاهی چرخ‌های دستی نیز بودند که مسافران ناتوان از پیاده‌روی را با گرفتن اجرتی سوار می‌کردند و در لابه‌لای جمعیت به‌پیش می‌بردند. هرچند ما نیز خیلی خسته بودیم ولی حقیقتاً نمی‌خواستیم با سوارشدن بر این چرخ‌های دستی اعتراف کنیم که پیر و ناتوان شده‌ایم. وقتی به شوخی به همسرم گفتم اگر خیلی خسته شده‌ای می‌توانی سوار بر این چرخ‌ها شوی! با عکس‌العملی خاص به من گفت خودت برو سوار شو! در باره ی من چه فکر می‌کنی؟! به‌هرحال نشان داد که هنوز من به توانمندی او باید خیلی امیدوار باشم‌. نزدیک ایستگاه که رسیدیم جوانی عراقی در مقابلمان سد شد و گفت شلمچه، شلمچه، گفتم کرایه چند؟ گفت دویست هزار تومان، گفتم گران است. بالاخره با ۱۵۰ هزار تومان برای هر نفر موافقت کرد. مینی‌بوس تویوتا آن‌طرف‌تر منتظر بود. ساعت یازده شب بود که سوار شدیم، چند صندلی خالی داشت. یک‌ساعتی طول کشید تا مسافران تکمیل شدند. راننده در طول این‌یک ساعت به هر شیوه‌ای بود تلاش می‌کرد مسافران را که از انتظار برای حرکت خسته شده بودند سرگرم کند تا نسبت به تأخیر اعتراض نکنند. البته اعتراضات ما فایده‌ای هم نداشت. او نمی‌توانست یک مینی‌بوس را با چند صندلی خالی راهی مرز کند. ساعت ۱۲ شب بود که راهی شلمچه شدیم. آن‌قدر کم‌خوابی در یکی دو روز قبل داشتیم که کافی بود با خروج ماشین از شهر، خواب به سراغم بیابد. کاهی اوقات که بیدار می‌شدم متوجه می‌شدم مینی‌بوس با سرعت هرچه‌تمام‌تر مسیر خشک و بیابانی را طی می‌کند.‌ راننده نه نگران دوربین کنترل سرعت بود و نه نگران پلیس که در مسیر به خاطر سرعت یا سبقت غیر مجاز بخواهد او را جریمه کند. آنجا راننده اختیار تام دارد تا با هر سبکی که می‌خواهد رانندگی کند و هر کرایه‌ای که می‌خواهد از مسافران بگیرد. جاده‌ها نه تابلوی علائم رانندگی دارند و نه اگر تابلویی باشد رانندگان وقعی به این تابلوها می‌گذارند. 🖋 @Fahma_KanoonTaha