👆⚠️‼️ علیرضا اکبری ملعون اطلاعات مهمی در حوزههای نظامی، هستهای، دیپلماتیک و سیاستهای منطقهای ایران را در اختیار سرویس جاسوسی انگلیس قرار داده بود، امروز صبح به دار مجازات آویخته شد.
💢 در این دو تصویر، خلاصهای از سوابق و مسئولیتها و خیانتهای وی، ذکر شده است.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
💥💥💥💥💥💥💥
💢 دبیر شورای عالی امنیت ملی تغییر میکند.
🔹 شنیده ها حاکیست دبیر شورای عالی امنیت ملی به زودی تغییر میکند و جانشین علی شمخانی از بین چند نظامی انتخاب خواهد شد. سرلشکر رشید، سردار نجار و سردار وحیدی جزو گزینه ها هستند.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸شب که به خانه برگشتم. از فرط خستگی و مریضی در بستر افتادم. به قول معروف روبهقبل
⛔️ حتما بخونید ⛔️
🔸 در پیشگفتار نویسنده، خاطره آشناییاش با ننه علی را میگوید که هممحلهای با هم درمیآیند و کلید اولین مصاحبه میخورد. در همان شروع کار راوی آب پاکی را روی آقامرتضیِ نویسنده میریزد:
-خیلیا به قصد نوشتن #خاطرات_بچههام و ساختن فیلم پا گذاشتن به این خونه، اما رفتن و پشت سرشون رو هم نگاه نکردن. شما هم...
این #نویسنده_جوان هم اعتراف کرده است به خاطره این #سوژه_خاص مثل بقیه بیخیال شده است:
-نباید این بخش جنگ را با صدای بلند فریاد زد. از قدیم گفتهاند سری که درد نمیکند، دستمال نمیبندند! کلی سوژه و موضوع بیدردسر زمین مانده؛ یکی را انتخاب میکنم و بدون استرس مینویسم. رفتم و پشت سرم را هم نگاه نکردم.
همین ابتدای کتاب جذب شدم تا ادامه بدهم. فصل اول انگشت به دهان ماندم. تا حالا چنین #مادر_شهیدی نه دیده بودم نه شنیدم بودم و نه خوانده بودم! هاج و واج مانده بودم! مگه داریم؟ مگه میشه؟! جلوتر که رفتم درد و رنج روحیام نیز به دردهای تنم اضافه شد. هی جلوتر میرفتم تا شاید قصه روحیهبرانگیزتر و امیدوارکنندهتر بشود اما نشد که نشد. به خودم که آمدم فهمیدم این خودش عین #امید است، عین #روحیه است، عین #استقامت است. «آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم.» به کلی نگاهم نسبت به #کتاب عوض شد. کل خانواده با تعجب بهم نگاه میکنند. انگار یک خوره میدیدند که با چشمهایش کتاب را میجود. کل وجودشان علامت سؤال شده بود که این چه کتابی هست که حاضر نیست دست ازش بردارد! واقعا دوست نداشتم کنار بگذارمش. اما چه چاره کنم که برقها خاموش شد و گوشیام هم روی شارژ بود و از نورش نمیتوانستم استفاده کنم. صبح سردردم آرامتر شده بود ولی گلودرد هنوز اذیتم میکرد. با معجون آبلیمو عسل صبحم را شروع کردم و باز «#قصه_ننه_علی» در دستم جای گرفت. بیصبحانه و چایی تا قبل نماز ظهر کل کتاب را تمام کردم.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸 در پیشگفتار نویسنده، خاطره آشناییاش با ننه علی را میگوید که هممحلهای با هم
⛔️ حتما بخونید ⛔️
🔸 خدا را صدهزار مرتبه شکر کردم که با ظهور چنین آثاری، #خاطرات_دفاع_مقدس از روالهای خشک و کلیگوییهای مرسوم در حال خروج است و شاید شاهد انقلابی دیگر در عرصه #ادبیات_پایداری هستیم که نسل جوان سردمدار آن هستند. نسل که جنگ را ندیدند ولی میتوانند برای جنگ قلم بزنند. برعکس کسانی که جنگ را دیدند ولی هنر بیان و روایت ندارند و فکر میکنند صرف تجربه زیسته کافی است و بدون هیچ علم و مطالعه و تمرینی خودشان را #نویسنده مینامند!
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸 خدا را صدهزار مرتبه شکر کردم که با ظهور چنین آثاری، #خاطرات_دفاع_مقدس از رواله
⛔️ حتما بخونید ⛔️
🔸بحث در مورد #جنگی است که شاید در دل خانوادهها بیشتر ظهور و بروز داشته است. جنگی که شهرها و خانوادهها را بیشتر درگیر کرد ولی کسی از آن دم نزند و سالهای سال مورد غفلت قرار گرفت و باز هم رهبری باید گوشزد میکردند تا اهالی فرهنگ و هنر به خودشان بیایند و ایده بگیرند. در همین سخنرانی اخیر #حضرت_آقا چندین و چندبار تاکید کردند زندگینامه #همسران_و_مادران_شهدا را بخوانید. اگر نخواندید بخوانید. خود من دغدغه و #تاکید_رهبری را نسبت به خانواده شهدا متوجه نمیشدم.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸بحث در مورد #جنگی است که شاید در دل خانوادهها بیشتر ظهور و بروز داشته است. جنگی
⛔️ حتما بخونید ⛔️
🔸 جمعه صبحی در دعای ندبه فاطمیون شرکت کردم. در آنجا راوی جوانی که خود مدافع حرم بود رویِ صحبتش متوجه پدر و مادر شهدا بود که بیشتر جمعیت دعای ندبه را هم ایشان تشکیل داده بودند. بعد از آن حمیدآقا صدوقی که خود از رزمندگان #دفاع_مقدس است از بین جمعیت بلند شد و شروع به خطابه کرد و گلِ کلامش این بود که پوز دشمن را رزمندگان به زمین نزدند بلکه #مادران_شهدا این کار را کردند. رزمنده در میدان عمل کاری نکرده است رسالت اصلی را آن مادر انجام داده است و دشمن هم از مادران شهدا شکست خورده و میخورد و از آنها ترس و واهمه دارد. در دلم گفتم این حرفها برای دلخوشی این جوانازدستدادهها میزند. مخصوصا در این مکان که اکثرشان خانواده شهدای مظلوم مدافع حرم #فاطمیون هستند. جرأت و جسارت این را نداشتم به زبان بیاورم و تو رویش بیاورم تا اینکه همان شب «قصه ننه علی» آمد جلوی دیدگانم تا همه بافتههای ذهنیام را پنبه کند.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸 جمعه صبحی در دعای ندبه فاطمیون شرکت کردم. در آنجا راوی جوانی که خود مدافع حرم ب
⛔️ حتما بخونید ⛔️
🔸 ذهنی که در سری پردرد قرار گرفته بود! «قصه ننه علی» فقط آمد بهم اثبات کند #مادران_شهدا برای فرزندانش حاضرند هر روز جانش به لبشان برسد ولی لب به #شکایت باز نکنند. هر روز زخم زبان بشنوند ولی زبان به دهان بگیرند. هر روز خوندل بخورند ولی سفره دلشان را برای هرکسی و ناکسی باز نکنند. ننه علی #قهرمان_مهربان_من است که قصهاش تا ابد برایم میماند و قصهاش شاید شرح ماوقع ناگفتههای جنگ است. دوست ندارم پیرنگ و تعلیق کتاب را اسپویل کنم یا ایرانیزهاش لو بدهم اما فقط در همین حد بگویم که این اثر گوشهای از واقعیتهای جنگ را به ما نشان میدهد و این را به رخ ما میکشد که همه خانواده شهدا علیهالسلام نیستند و بلکه بعضیهایشان ممکن است علیه اسلام هم باشند. لطفا خانواده محترم و معزز شهدا از این کلام من دلخور و دلگیر نشوند. این اثر را بخوانند تا متوجه منظورم بشوند. پیشنهاد میکنم این کتاب را به مادران #پیشنهاد_ندهید! خودتان اول بخوانید شاید با من همعقیده شوید.
📝 محسن ذوالفقاری / دیماهه ۱۴۰۱
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
⛔️ حتما بخونید ⛔️ 🔸 ذهنی که در سری پردرد قرار گرفته بود! «قصه ننه علی» فقط آمد بهم اثبات کند #مادرا
🔸 درپیام های بالا معرفی کتاب قصه ی ننه علی رو باهم از زبان محسن ذوالفقاری عزیز خوندیم...
🔸شما هم کامل خوندید؟
🔸اگر نخوندید برید از اول بخونید که کار داریم باهاتون
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
#معرفی_کتاب
📙 کتاب «قصه ننه علی»
🔸 «قصه ننه علی» یک کتاب با روایتی پر فراز و نشیب از زندگی دختری که مادر دو شهید شد.
🔸 این کتاب داستان زندگی خانم همایونی است، از همان سه - چهار سالگی که با خانواده به تهران مهاجرت کرد و در کودکانهترین روزهای زندگیاش خانمی شد برای خودش و آموخت که قدرتی بسیار بیشتر از رنجها دارد.
🔸 حالا قدم به قدم با او همراه شوید تا لحظه شهادت پسرانش علی و امیر شاه آبادی، شهدایی که مادر با هزار ترفند، اجازه سفرشان به آسمان را از پدر گرفت.
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📙 کتاب «قصه ننه علی» 🔸 «قصه ننه علی» یک کتاب با روایتی پر فراز و نشیب از زندگی دختری ک
🔸 شاید کتابهای زیادی از خاطرات مادران شهدا خوانده باشید؛ اما بی شک قصه ننه علی متفاوتترین روایتی از دفاع مقدس است که خواهید خواند.
🔸 کتابی که تا پایان دست از مطالعه آن نخواهید کشید، کتاب قصه ننه علی روایت زندگی پر فراز و نشیب مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی به قلم مرتضی اسدی در ۱۹۲ صفحه از سوی انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
— — — — — — — — — — — —
نویسنده: مرتضی اسدی
ناشر: حماسه یاران
تعداد صفحات: ۱۹۲ صفحه
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
مخاطب: عمومی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e
کانون طه آبپخش
🔸 شاید کتابهای زیادی از خاطرات مادران شهدا خوانده باشید؛ اما بی شک قصه ننه علی متفاوتترین روایتی ا
⏰ #دقایقی_با_کتاب 📚
گوشه ی لباسم را گرفت پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند. دست و پا می زدم نفسم بالا نمی آمد کم مانده بود خفه شوم از زمین بلندم کرد و با پای برهنه هلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست بلند شدم آرام چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز كن. شبه بی انصاف یه چادر بده سرم کنم زنجیر پشت در را انداخت و چراغ های خانه را خاموش کرد پشت در نشستم از خجالت سرم را پایین می انداختم تا رهگذری صورتم را نبیند پیش خودم گفتم اینم عاقبت تو زهرا مردم با این سر و وضع ببیننت چه فکری می کنن؟!
📙 برشی از کتاب قصه ننه علی
🌐 به کانون طه آبپخش بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e