eitaa logo
فیش های مطالعاتی یک طلبه
550 دنبال‌کننده
36 عکس
22 ویدیو
0 فایل
در این کانال، فیش هایی پراکنده از مطالعات خودم یا دیگر دوستان که جالب و مهم باشد، گذاشته میشود، در حیطه های مختلف. فیش های قرآنی و روایی در این کانال مستقلا گذاشته میشود: @AyatRevayatEjtemai ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد امام اشاره به یک شگرد و میکند که همین امروز هم به شدت پرتکرار است و توجه به آن برا تشخیص اینکه امروز چه موضعی باید بگیریم خیلی مهم است. امام در ادامه میگویند:👇👇👇
«من پيشتر گفته بودم -زمان طاغوت- كه ما در مواقع معينى مى ‏بينيم كه يك بلند مى ‏شود. آن مواقع معين، يك وقت قبل از ماه است و يك وقت قبل از ماه . ماه رمضان براى دولت سابق يك خطرى داشت كه نبادا روحانيون -در مساجد [كه‏] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا يك تبليغ سوئى بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارك يك غائله درست مى ‏كردند! غائله- قضيه مثلًا- «»! يك ماه مبارك را ماها غفلت مى‏ كرديم، كه ما از كجا داريم، اشتباهمان از كجاست. يك ماه مبارك ما سر يك به جان هم مى ‏افتاديم. دو طايفه مى‏ شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه اين ور! علما و مثلًا ... طلبه ‏هاى ما دو طايفه مى ‏شدند: يك طايفه از آن ور، يك طايفه ... يك ماه مبارك را ما هدر مى ‏داديم كه دولت را بايد در اين ماه مبارك ما تنبيهش بكنيم به يك چيزهايى، يك مطالبى بگوييم، آنها درست مى‏ كردند اين مطلب را و ما را مى‏ كردند به شهيد جاويد! يك ماه، دو ماه، سه ماه اين مى ‏شد. همچو كه اين طرف [رو به‏] سردى می‏رفت و ماه محرّم مثلًا نزديك مى ‏شد، مسئله مرحوم «» را پيش مى‏ آوردند. اى بسا كه شمس ‏آبادى، حالا شايد هم خودشان يك همچو كارى مى‏ كردند كه اين غائله درست بشود! حالا خودشان هم نكرده باشند كس ديگرى كرده باشد اما آنها غائله را درست مى‏ كردند و دو دسته راه مى ‏انداختند، يك دسته از آن ور و يك دسته از آن ور. و قواى ما و نيروى ما كه بايد صرف بشود در ، سر اين قضيه هدر مى‏ دادند تا اينكه اين يك خرده ‏اى سرد مى ‏شد. وقتى كه اين سرد مى ‏شد، نزديك مى ‏شد- مثلًا- يا ماه رمضان يا ... مى ‏شد، قضيه «» را پيش مى‏ كشيدند؛ از آن ور يا اللَّه شروع مى ‏كردند تبليغات بر له او، از آن ور شروع مى‏ كردند تبليغات عليه او. تمام قوا صرف مى ‏شد سر اين. و الآن هم مشغولند. الآن هم آنهايى كه مى ‏خواهند نگذارند كه اين مسائل ايران روى [درست‏] بشود، حالا هم اين مسائل هست. وقتى اين هم سرد شد، يك مسئله ديگر! حالا شما خواهيد ديد بعد از اينكه مثلًا اين غائله اخير از بين رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقاى هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات كردند و خود ايشان هم ناراحت از اين مسائل شدند كه يك همچو حرفهايى درست كردند- بعد از اينكه اين غائله [تمام‏] شد، يك غائله‏اى درست مى ‏كنند. حالا يا خودشان مى ‏فرستند -مثلًا فرض كنيد كه- يك كسى را مى ‏گيرند، مثلًا [خمینی] ما را مى ‏گيرند- و لو اينكه اگر احمد را بگيرند بكُشند هم من حرفى نمى ‏زنم اما مى ‏خواهند اينها [غائله‏] درست بكنند- يا مثلًا ... از يكى از علماى ايران، پسرش را مى‏ گيرند يك كارى سرش مى‏ آورند، اين يك غائله پيدا مى ‏شود. تا اين شد، خودشان شروع مى‏كنند قبل از اينكه صاحبكار مشغول بشود و اظهار تأثر بكند، آقايان [اظهار] تأثر مى ‏كنند، «وا مصيبت» آقايان مى ‏گويند! خود صاحبكار هيچ حرفى نمى‏ زند اما آقايان سينه مى ‏زنند! اين چيست؟ براى اين است كه نمى ‏خواهند كه اين مملكت ما به دست خودمان باشد. اينها مأمورند كه اين مملكت را كارى بكنند كه آن مسائل سابق دوباره با يك فرم ديگر فرم شاهنشاهى ديگر نمى ‏شود اما با يك فرم ديگرى- عود بكند و ما باز همان اختناق ها و همان چپاولگري هايى كه آنها داشتند و همان مال مردم را خوردن دوباره بيايد... ما بايد الآن تمام قوايمان را صرف كنيم در اينكه اين طور مسائل را كه اينها پيش مى‏ آورند بكنيم.»
امروز عجیب گرفتار همین روش ها هستیم، عجیب! امام در اینجا اشاره به مسئله اصلی-فرعی کردن مسائل اجتماعی میکنند. همیشه باید متوجه بود چیست، چیست، گاهی طرف مسئله ای فرعی را وسط می اندازد تا جامعه و نخبگان را از مسئله اصلی منحرف کند. ماجرای کتاب ، ماجرای مرحوم ، ماجرای دکتر از مثال هایی است که اینجا ایشان به آن اشاره میکند که مسائل فرعی برای منحرف کردن مسائل اصلی بود و ساواک هم در آن میدمید که ماجراها دارد. ماجرای انگشتر دادن آیت الله به فرح نیز مثال دیگری است که ایشان جای دیگری اشاره میکنند و حتی در خاطرات آمده که امام نقل این ماجرا را اصلا حرام اعلام کرده بودند. آیت الله طالقانی نیز در آن برهه زمانی از همین سنخ مسائل فرعی بود. حالا شما خود حدیث مفصل بخوانید که امروزه چقدر گرفتار مسائل فرعی هستیم. تقابل جدی و در بین بچه حزب اللهی ها در انتخابات مصداق واضح همین مسئله بود که تا همین امروز هم ادامه پیدا کرده است.
دیروز سالروز شهادت آیت الله بود. است که از ایشان یادی نشود. یکی از شخصیت هایی که به شدت در در نجف موثر بود، همین ایت الله مدنی است. متاسفانه شخصیت ایشان کمتر شناخته شده و ما هم معمولا این بزرگان را کمتر میشناسیم.
وقتی امام در دهه 40 به تبعید شد، آیت‌الله یکی از اساتید بزرگ حوزه نجف محسوب میشد. اگر در درس افراد دیگر 10 تا 30 نفر شرکت می‌کردند اما در درس ایشان حدود 150 ـ 100 نفر ‏‎ ‎‏حاضر می‌شدند. ایشان با این‌که از نظر علمی مستغنی بودند، اما در درس امام به طور ‏‎ ‎‏منظم شرکت می‌کردند. به خاطر همین بود که عده ای از آیت‌الله مدنی دلگیر شدند؛ آن‌ها‏‎ ‎‏می‌گفتند که اگر بناست شما درس بروید! چرا در درس فلان آقا شرکت نمی‌کنید و به ‏‎درس آقای می‌روید. لذا همین ها شروع کردند آیت الله مدنی را به صراحت کردن و ‏‎ ‎‏عده‌ای نیز ایشان را به کردند. اما در همه این مراحل، این سید بزرگوار با و متانت تا آخر خود را نسبت به امام حفظ کرد و مردانه استقامت کرد.‏ به نقل از حجت الاسلام سیدهادی موسوی، کتاب خاطرات سال های نجف، ج2، ص177
مسجد محل درس و نماز آیت الله بود. هرگاه ایشان به دلیلی نمی توانست به نماز بیاید، این آیت الله بود که به جای ایشان اقامه نماز میکرد. این نشان از جایگاه بلند ایشان در آن موقعیت میکند. اتفاقا متولی این مسجد، نامی است که جزو مخالفان سرسخت امام بود اما در بیت آیت الله خویی نیز نفوذ داشت. وقتی امام به نجف تبعید میشود، آیت الله مدنی به مسجد ایشان میرود و پشت سر امام نماز میخواند و در درس ایشان شرکت میکند. این نکته، خیلی سریع باعث واکنش انصاری، متولی مسجد خضرا میشود و به آیت الله مدنی می گوید، اینگونه نمیشود، یا کلا اینجا بیا و یا کلا برو آنجا؟ شاید محکم بتوان گفت، آیت الله مدنی، مهمترین شخصی است که در ابتدای ورود امام به نجف، در جا افتادن شخصیت امام موثر بود. شهید مدنی از زندگی حوزوی اش، از نماز و درسش زد تا جایگاه امام در نجف را تثبیت کند. این نهایت از مردی بود که میدانست امروز به دست است و همه باید پشت سر او سینه بزنند.
💠 وضعیت دین داری پیش از انقلاب 🔺آن روزى كه اين به پيروزى رسيد، وضع در دنيا اين نبود كه امروز هست؛ خيلى متفاوت بود. آن روزى كه اين شروع شد، وضع اسلام و دين و در داخل همين كشور هم اين نبود كه شما امروز مشاهده مى‌كنيد؛ 🔺دين، و و بود؛ از دين مى‌جستند؛ حتّى از دين‌دارى مى‌كشيدند! وضع فرهنگ غير دينى بلكه ضد دينى به جايى رسيده بود كه از يك جوان اين بود كه بگويند فلان جوان است! 🔺همه چيز به سمت و دورى از خدا بود. در و ديوار اين كشور را به آلوده كرده بودند. بعضى از محفوظ بود؛ اما از دين، از ، از به سمت خبرى نبود؛ 🔺و اين در بود كه مردمش يكى از مردمان مسلمان در كشورهاى گوناگون بودند. در بعضى كشورهاى ديگر اسلامى، وضع مثل اينجا بود؛ در بعضى جاها هم وضع بدتر بود. 🔺 يادشان نمى‌آمد كه مسلمانند! در مجامع سياسى و رسمىِ اسلامى، چيزى كه مطلقاً به ياد كسى نمى‌آمد، اين بود كه يك حركت و يك انجام بگيرد، يا از يك تظاهر ضد اسلامى جلوگيرى بشود؛ اصلًا چيزى به عنوان اسلام مطرح نبود! 🔺امروز كار به جايى رسيده است كه و دين منظور، دشمنان فردى و شخصى و اعتقادى نيست؛ است؛ آن‌هايى كه را سدى در مقابل اطماع و هوسها و شهوات خود مى‌بينند، 🔺از گسترش دين در سطح عالم، به عنوان يك پديده‌ى ياد مى‌كنند! ما بايد به اين واقعيت خيلى توجه كنيم؛ اين كارِ كيست‌؟ اين كارِ شماست؛ اين كارِ عظيمى است كه انجام داد. 📚 بیانات در دیدار فضلای حوزه علمیه قم، 1/12/1370. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 هرزگی در نُهم ربیع! 🎙 سخنرانی آیت‌الله شهیدبهشتی پیرامون مراسمات عیدالزهرا و رفع القلم 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍
فیش های مطالعاتی یک طلبه
💠 چند کلمه به بهانه 9 ربیع و حواشی آن: 1️⃣ چرا نباید به مخالفین خود دشنام داد؟(سه بخش) 2️⃣ نامه مه
این چند یادداشت رو در کانال آیات و روایات اجتماعی نوشتم، درباره 9 ربیع و برخی حواشی آن. البته نخواستیم بحث خیلی طولانی بشه و فقط چند گزارش رو از سیره اهل بیت آوردیم و یک جمع بندی به نظرم مورد پنجم که نوشته یکی از دوستان عزیز هست رو حتما بخوانید، تا اساسا را خوب فهم کنید. ارادت
💠 تفاوت تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام و غیر حاکمیت اسلام 🔺 در دورانى كه حاكميّت اسلام نيست، يك تفاوت اساسى با تبليغ در دوران حاكميت اسلام دارد. ▫️در ، تبليغ هر بخشى از دين، مى‌تواند درست در جاى خود واقع شود؛ يعنى بيان يك بخش از مجموعه‌اى كه براى اداره زندگى مردم لازم است. ▫️در حالى كه وقتى حاكميت اسلام وجود ندارد، اين طور نيست؛ بخشها از هم جداست، به هم بى‌ارتباط است و همه مجموعه، كامل نيست. 🔺فرضاً اگر كسى درباره در دوره حاكميت اسلام كار مى‌كند، آن احكام را دوگونه مى‌تواند مورد مطالعه و ملاحظه قرار دهد: 1️⃣ يك طور احكام فقهى مربوط به ، منهاى اين كه اين فرد در كجاى عالم زندگى مى‌كند. 2️⃣ يك‌وقت هم انسان همين حكم فقهى را به عنوان بخشى كوچك يا بزرگ از بررسى مى‌كند. 🔺اين‌ها باهم متفاوت است. حتى در فقهى هم تفاوتهايى به وجود مى‌آيد؛ حتّى در مسئله و ؛ حتّى در . 1️⃣ يك‌وقت به عنوان اداره‌كننده فرد و جامعه در حاكميت اسلام مطرح مى‌شود؛ 2️⃣ يك‌وقت هم نه، و فقط به عنوان يك حكم كه براى يك فرد مطرح است، مى‌باشد. 🔺اى‌كاش فضلاى روشن‌بين بنشينند، تفاصيل اين تفاوتها را براى پژوهشگران خودِ حوزه‌هاى علميه تشريح كنند. 🔺مسئله نيز همين طور است. مثلاً راجع به و حرف مى‌زنيم. 1️⃣ يك‌وقت يك است و به عنوان اخلاق اسلامى و يك دستور اخلاقى و روحىِ صرفاً فردى، يك مطرح مى‌شود: در مقابل مصائب صبر كنيم. اين، يك طور است. 2️⃣ يك‌وقت هم صبر اى كه با انواع مشكلات و فشارها و موانع و عوائق در كار و راه خود مواجه است، مطرح مى‌شود: بايد افراد در قبال اين موانع و اين شدايد، صبر بورزند. 🔺در اينجا، صبر يك طور ديگر مطرح مى‌شود. يك چيز است؛ مهمّ است. ▫️ بين دوگونه تبليغ كه عرض كرديم، اين است كه در دوران حاكميت اسلام، دين عبارت از: است كه هم جزو آن است، هم جزو آن است، و موضع‌گيريهاى مسلمانان در مقابل جناحهاى مختلف دنيا هم جزو آن است، مسائل هم جزو همين مجموعه است، با يكديگر و رعايت در امور مختلف زندگى هم جزو آن است. 🔺، يك مجموعه است كه شامل مسائل و فردى، مسائل ، مسائلى كه دسته‌جمعى بايد انجام گيرد، مسائلى كه ولو اجتماعى است، ولى يك‌يك افراد مى‌توانند آن را انجام دهند و مسائلى كه مربوط به سرنوشت دنيا يا سرنوشت آن كشور است، مى‌شود. 🔺وقتى‌كه مى‌خواهيم تبليغ كنيم، يعنى تبليغِ همه اين‌ها. ببينيد اين تبليغ، با نوع تبليغى كه ما در گذشته قبل از و حكومت الهى مى‌كرديم، چقدر متفاوت است. آن روز كافى بود ما همين موضوعى را كه مى‌خواهيم تبليغ كنيم، درست بلد باشيم؛ آن‌گاه يك مى‌شديم. 🔺امروز اگر ، يا لااقل را درست نشناسيم، هرچه هم كه آن موضوع را خوب بلد باشيم، نمى‌توانيم يك مبلّغ خوب باشيم. بايد بفهميم اين حرفى كه ما مى‌زنيم، به كجا ارتباط پيدا مى‌كند؛ چه جناحى را در سطح جهان نه در سطح كشور تقويت مى‌كند، چه جناحى را تضعيف مى‌كند. مثل يك . 🔺يك‌وقت يك نفر انسان، با دشمنى مواجه مى‌شود و مى‌خواهد از خودش دفاع كند. اين، يك طور دفاع است. يك وقت هم انسان در مجموع يك جبهه چند كيلومترى در سنگرى قرار گرفته است و مى‌خواهد دفاع كند. اين دفاع، طور ديگر است. يك‌وقت بايد به جلو رفت، يك‌وقت هم بايد به مصلحت عقب آمد. يك‌وقت انسان خيال مى‌كند كه در حال حمله به دشمن است؛ اما ناگهان مى‌بيند كه به خودى تيراندازى مى‌كند! 📚 بيانات در ديدار با روحانيان و مبلّغان، 13/2/1376. 📍منظومه فکری رهبران انقلاب|عضو شوید📍