eitaa logo
قهوه تلخ
143 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
575 ویدیو
1 فایل
نمیدونم.. یه جایی که کنار شومینه قهوه تلخ داغ میخورن و به برف پشت پنجره نگاه میکنن و راجع به همه چی حرف میزنن.. https://harfeto.timefriend.net/17148256023464 بیاین حرف بزنیم
مشاهده در ایتا
دانلود
_✨️
میشه کامل متنی که واسه جالش شاید نویسنده فرستادیو برفستی؟ همونی که یه تیکشو گذاشتع بود __ سلام ممبر جان حسن توجهتون>>>>>>>>>* چیز جالبی نبود ولی چشم(:
قهوه تلخ
میشه کامل متنی که واسه جالش شاید نویسنده فرستادیو برفستی؟ همونی که یه تیکشو گذاشتع بود __ سلام ممبر
بی حال تر از قبل روی تخت لم می‌دهم.. دیگر چیزی در این زندگانی مرا به وجد نخواهد اورد.. دیگر نوری قلب تیره مرا روشن نخواهد کرد.. من در همین باتلاق اندوهی که فرو رفتم خواهم ماند‌.. چقدر دلتنگم برای مادربزرگم.. برای برادرکم.. برای دایی.. برای رفیق آشنای قدیمی.. برای تک تک انسان هایی که فقط چند ماه طول کشید تا صورت گرمشان را زیر خاک های سرد بگذارم.. عجب جان سختی دارم که هنوز زنده‌ام.. البته.. اگر زنده ماندن فقط به نفس کشیدن باشد.. قلبم فشرده می‌شود.. از دوری.. از تنهایی.. از دلتنگی.. حس غریبی می گوید این دلتنگی از جنس دلتنگی های یادگار های خاک نیست.. دلتنگی از جنس بلور است.. با بغض از پنجره آسمان تیره را نگاه میکنم.. _ «شما که غریب بودید.. شما که داغ چشیده بودید.. داغ برادر.. پدربزرگ.. پدر.. خواهر.. پسر.. دوست.. عزیز.. شما که می دانستید با این همه غم، منی نخواهد ماند.. چرا صدای بغض آلود مرا نشنیدید امام غریب من؟ اینقدر از شما دور بودم؟ که هیچ کدام از فریاد های حزین من به گوشتان نرسید؟ که هیچ کدام از عزیزان مرا از تخت های سرد بیمارستان ها برنگرداندید؟ حال چه کنم؟ من با دوری شما چه کنم؟ با این دل تنگ چه کنم؟ دل تنگی که دیگر برای هیچ کدام از جسد هایی که گذاشتم زیر خاک تنگ نیست.. دلی که فقط دلتنگ شماست..» به هق هق می‌افتم.. _ «اصلا.. اصلا مگر نمی‌گویند ادم دلتنگ چیزی که ندیده نمی‌شود؟.. پس.. پس چرا من.. من اینقدر برای آغوش حرمتان بیقرارم.. امام رضای من.. من پناهی جز شما ندارم.. شما را به امام جواد پناهم باشید.. من تاب این همه دلتنگی را ندارم..» مثل ابر بارانی پشت پنجره اشک می‌ریختم.. که صدای ناهنجار تلفن مرا از خودم بیرون کشید.. با دلخوری و صدای خش دارم برش داشتم.. _«بله؟ بفرمایید» صدای گریه می‌آمد:« مادر.. مادر ساکتو ببند..» قلبم لرزید.. باز باید شاهد کدام خاکسپاری باشم.. باز باید کدام تکه از قلبم را راهی سفر کنم.. _«چی شده مامان؟» +« هیچی عزیز دلم.. فقط زود باش، سماورو خاموش کن، پرده هارو بکش، خرماها و میوه هارو بزار یخچال، ساکتو جمع کن » همیشه برعکس این حرف ها را می زد.. سماور را روشن کن، الان مهمان ها می ایند، روی خرما ها دارچین بریز، پرده ها را کنار بکش خانه روشن باشد.. +« چرا ماتت برده دختر؟ زود باش دیگه، یه ساعت دیگه پروازمونه» _«پرواز؟ کجا» +«مشهد» خشکم می زند.دست هایم شل می شود.. تلفن از دستم سُر می‌خورد.. صدای «الو؟ الو؟» های مامان گنگ و مبهم به گوشم می‌رسد.. بی اختیار برگشتم به سمت پنجره.. چیزی داشتم بگویم؟ لبخند بی صدای زدم.. فقط سکوت میکنم.. سکوتی که پر از صداست توهم سکوت میکنی.. سکوت علامت رضاست..
آقا لطف دارین به من ((: خوشحال شدم* ولی اون متنی که انتخاب کرده بودین حقیقتا شاهکار بود.. خیلی قشنگ.. کیف کردم با خوندنش
صدبار به خودت میگی بابا به خدا کنار اومدم که زیر خاکاست و دیگه نمیبینمش ولی باز با کوچکترین تلنگری اینقد اشک میریزی که نفست بند بیاد..
قهوه تلخ
صدبار به خودت میگی بابا به خدا کنار اومدم که زیر خاکاست و دیگه نمیبینمش ولی باز با کوچکترین تلنگری
دلم میخاد شب یلدا رو یکی یه لطفی بهم بکنه قرص خواب‌آوری چیزی بهم بده، بخوابم صبح بلند شم واقعا نمیتونم بدون لبخنداش برم بشینم تو خونش.. واقعا نمیتونم جای خالیشو ببینم من واقعا کنترلی رو اشکام ندارم.. وقتی حرف از نبودنشه..
Omid Nasri - Mahe Ghalbam.mp3
7.33M
_اون فقط یه آهنگه چرا گریه میکنی؟ +اون اهنگیه که من موقع خاکسپاریش گوش میکردم..