«درسهای پاییزی»
پاییز دوست داشتنی است؛ زیرا به
فصل تغییر و دگرگونی، شناخته می شود! آنهم تغییری که خبر از خزان می آورد!
از این رو می توان دریافت که تغییر طلبی، یکی از صفات ذاتی آدمی است که اتفاقاً، سبب رشد و بالندگی او خواهد شد!
با آنکه پاییز، بهار سرسبز و تابستان پر برکت را پشت سر نهاده تا متولد گردد؛ اما از آنجا که روحیه تنوع طلبی آدمیان را سیراب می کند، همیشه مورد توجه اهل تفکر و نظر بوده است!
پس جذابیت پاییز را شاید بتوان، به این ویژگی اخیر، نسبت داد و نتیجه گرفت که انسان یکنواخت عموماً، خواستار زیادی ندارد!
در این میان اما؛ آنچه برگ ریزان طبیعت رنگین خداوند را در منظر بینندگان، دهشتناک نمی کند؛ یقین، ایمان و امید حتمی به تولدی دیگر است که در نهایت به نو شدنِ طبیعت در اندیشه ها مرتبط می باشد!
از این رهگذر نیز میشود فهمید که ایمان، یقین و امید حتمی به فردای بهتر، یکی از عوامل مهم تحمل مشقتها و تغییرات ناخوشایندی است که گهگاه در زندگی با آن روبرو هستیم…
پاییزتان از سبد تفکر و اندیشههای متنبه، مملو باد!
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#پاییز
#پندانه
@Ghalamzaniii
در کلام مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها، مصیبتی که از دین به انسان می رسد، بسی ناگوار تر توصیف شده، ایشان فرمودهاند؛ اَللّهُمَّ لا تَجعَل مُصیبَتی فی دینی وَ لا تَجعَلِ الدُّنیا اَکبَرَ هَمّی وَ لا مَبلَغَ عِلمی
خداوندا ! مصیبت مرا در دینم قرار مده، و «دنیا» را بزرگ ترین همّ و غم من و نهایت علم و هدف دانشم قرار مده*
گاهی یک روایت از معصوم که چند جمله هم بیشتر نیست، دنیایی از اسرار را در خود پنهان دارد!
مصیبت در دین، آنقدر بزرگ است که مصائب دنیا، در برابرش ذره ای ارزش دیدن ندارد!
و دنیا آنقدر ناچیز و کوچک است که کسب نهایت علم و دانش آن نیز، ذرهای توان سیراب نمودن روح آدمی را ندارد!
در کلام بزرگان و مفسران احادیث، مصیبت در دین به سستی و بازگشت از اعتقادات پیشین، نسبت داده شده، بریدن از محراب، ناامیدی از لطف و رحمت الهی و هر آنچه که مانع احساس نزدیکی عبد به خداوند می شود، در دایرهی همین آفت خانمانسوز است.
راستی هیچگاه فکر کردهایم که اگر آدمی چنین نگاهی به دین داشت و هم و غم خود را در دنیا محصور نمی دید، چقدر روح و روان ها در سلامت بودند و تحمل ناخوشی های دنیایی آسان تر بود…
خدایا گرچه ما آن بانوی اندیشمند را دوست داریم، اما از سیره ایشان، فاصله ای اندوهبار گرفتهایم، خودت ما را به پایان این دوری، یاری فرما که فراموش کاری مان را در قرآن، بارها به رخمان کشیدهای…
*بحارالانوار، ج 83، ص 85
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#پندانه
#فاطمیه
@Ghalamzaniii
«غزه خیلی تنهاست»
آنقدر این تصویر، خالق اندوه بود که انگار برشی از یک فیلم هالیودی را به تماشا نشستهام!
چندباری زیرلب گفتم، غزه خیلی تنهاست!
مگر می شود چنین به خاک و خون نشسته باشی و حتی صدای شکستنات را جز دو گوشات، کسی شنوا نباشد!
آمدم با قلب فریاد بکشم که بارالها اگرچه این قوم فریادرسی ندارند، اما تو را که دارند… یادم افتاد قرآن فرموده است؛ آنجا که دیگر حتی رسولان از یاری خداوند به ناامیدی رسیدند و یا شک کردند، یاری پروردگار به آنان رسید… (یوسف:۱۱۰) پس براساس آنچه سنتهای الهی بر تقدیر نانوشتههای این عالم کشیده؛ اکنون وقت یاری آن فرشتگانی است که الله، وعدهی بال زدنشان را برای نجات زمینیان، سالهای پیش فرموده است…
بازهم با خود زمزمه می کنم، غزه خیلی تنهاست…
سنتهای الهی به کم کاری ما چه کار دارد؟!
ما حتی در کشور امام زمان عج الله تعالی که مردمانش، پوشیدن رخت عزای اهل بیت (ع) را خوب آموختهاند، حقانیت دفاع مشروع از غزه را نهادینه نساختهایم…
تا قیمت دلار و سکه اوج می گیرد، همان جمعیتی که با افتخار به دولت فعلی رای دادهاند؛ صدای صاف شده از گلویشان را پرتاپ می کنند که پول مظلوم ایران را خرج لبنان و فلسطین کردید، ما باید دلار را گران بخریم!
سمعکشان هم که کار نمیکند؛ ما پول نبردهایم، خرج نبرد را خودشان می دهند…
بگذریم… آسمان پر از ستارگانی درخشان گشته که عنقریب است تا با آمیختن نورشان، چشم آدمیان کور شود، مگر آن دیدگانی که نور را عمریست به نظاره نشستهاند…
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#غزه
#لبنان
@Ghalamzaniii
بعد از اتمام جنگ بدر که با پیروزی قاطع مسلمانان همراه بود، به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله پیکرهای کشته شدگان کفار به یکی از چاههای بدر ریخته شد . رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در کنار آن چاه آمد و آنان را با نامهایشان صدا کرد و فرمود: «بئس عشیرة الرجل کنتم لنبیکم، کذبتمونی و صدقنی الناس و اخرجتمونی و آوانی الناس و قاتلتمونی و نصرنی الناس … هل وجدتم ما وعدکم ربکم حقا؟ فقد وجدت ما وعدنی ربی حقا; چه بد بستگانی بودید برای پیامبرتان، شما مرا دروغگو خواندید، اما دیگران مرا تصدیق کردند، مرا [از شهر و دیارم] بیرون کردید و مردم [دیگر] پناهم دادند، با من به جنگ برخاستید و دیگران مرا یاری کردند، … آیا شما وعده های پروردگارتان را حق یافتید؟ من وعده های پروردگارم را حق یافتم*
با توجه یه سیره رفتاری رسول الله آیا باید باور کنیم که مسلمان، انسان نیست اگر که در غم کشته شدن کفار ناراحت نشود؟!
آیا در گزارش های تاریخی، در سیره ی اهل بیت (ع) خبری پیدا می شود که ایشان از کشته شدن کفار، به اندوه دچار شده باشند؟
ایکاش که صادقانه بگوئید تفسیر دینتان را از چه کسی دریافت می کنید که اینچنین با توهم ها هم سو شدهاید؟!
*اعلام الهدایه، ج 1، ص 134; شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14، ص 178
#فاطمه_شکیبرخ
@Ghalamzaniii
آدمها هرگز نمیتوانند تصور کنند وقتی یک مادر از حیات جسمانی می رود، دنیا چگونه بی روح می شود…
باورش سخت است ولی حسرت دیدار یک لحظهی او ذرهذره قلب آدمی را آب می کند…
عطر وجود مادرانههایش و آن چادر گلگلی به هنگام نمازش و یا سجده های طولانی و نمازهای نیمه شبش با هیچ جبرانی، پُر نمی شود…
نه گمان نمی برم، کسی بتواند درک کند؛ وقتی خاک بهشت زمین را از دست می دهد، وقتی آن نگاه مهربان و خالص و پناه را دیگر ندارد؛ چه التماسهایی تمام وجودش را پُر می کند…
اینها را اینجا می نویسم تا آنان که نعمت مادر را در این سرای زمینی دارند، یادشان نرود که اگر او را از دست بدهند؛ حسرت تمام لحظه های تلخ و شیرین مادرانه اش را عمری در اعماق جان، حمل خواهند کرد…
شادی تمام عزیزان سفر کرده و مادر مرحوم بنده “من یقرا الفاتحه مع الصلوات”.
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#برای_مادرم
#شب_جمعه
@Ghalamzaniii
ننه زهرا.m4a
2.73M
اومدی سایه رو سرم شدی دیدی بی بال و پرم، پرم شدی…
مهربونیت با همه فرق میکنه مهربون بودی که مادرم شدی…
#فاطمیه
@Ghalamzaniii
«اسلام منهای روحانیت»
بعد از صدور فرمان تاریخی «تحریم تنباکو» مرحوم آيت الله سيدحسن مدرس، زمانی که طلبه جوانی بودند به سامرا رفته تا با مرحوم ميرزای شيرازی ملاقات کنند؛ ميرزای شيرازی وقتی متوجه می شود که سید، اهل ايران است، از اوضاع و احوال ايران پرسوجو می کند، شهيد مدرس در پاسخ مرحوم شيرازی، از تاثیر اعجاب انگیز فتوای تحریم تنباکو در ایران می گوید، میرزای شيرازی با شنیدن اين سخنان شروع به گريه کرده که آيت الله مدرس از ايشان علت را جویا می شوند، ميرزا می فرمايد؛ من از اهميت دادن مردم به سخن عالمان دينی ناراحت نيستم، بلکه گريه و ناراحتی من به اين دليل است که دشمنان اسلام که تاکنون نمی دانستند قدرت اسلام در کجاست از همين امروز براي شکستن قدرت اسلام کار خواهند کرد…*
به راستی که شناخت قدرت اسلام توسط نظام مستبکران، زنگ خطری بود که تهدید امنیت روانی جوامع مسلمین را به حاصل نشاند و اثرات این شناخت هم اکنون نیز دامن گیر کشورهای اسلامی است؛ چراکه در حال حاضر، شبکه های معاند و فعال علیه نظام جمهوری اسلامی، مانند #اینتر_نشنال و امثالهم، گاهی بیش از دهها ساعت از برنامه های خود را اختصاص به تمسخر بیانات سیاسی و غیره علمای ایران اختصاص داده و تمام همت خود را معطوف به نفرت پراکنی عمومی از این قشر می کنند!
این درحالی است که در برابر برنامه های تخریب زای معاند علمای ایران، نظام جمهوری اسلامی برنامهی مدون و مثمری برای خنثی نمودن طرح های در دست آنان ندارد!
خب نتیجه چه می شود؟!
ملت مسلمانی که از منبر و محراب مسجد فاصله بگیرند؛ تربیت شان را همان رسانه های پر زرق و برق برعهده می گیرند که جز عادی سازی فحشاء و انحرافات جنسی، آموزش مهم دیگری برای ملتها ندارند!
«اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا»
*برگرفته از کتاب سده تحریم تنباکو، ص ۱۳۸.
✍🏻فاطمه شکیب رخ
#جهاد_تبیین
#جهاد_روایت
@Ghalamzaniii
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
[دوم]. برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
[سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
[چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
[پنجم]. حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
✍️قلم زنی✒️
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست! 🖊مهدی جمشیدی [یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای د
«ضمانت شغلی، ضمانت بی اخلاقی»
چند روز پیش که نوشته آقای جمشیدی در خصوص وضعیت نسل زد و آشفته بازار مدارس دولتی را دیدم، ذهنم مثل یک آهنربا در جملههای متن قفل کرد!
تجسم مخدوش برخی مدارس دولتی در بحث اخلاقیات، همیشه سوال برانگیزترین بخش مهم فرهنگ دانش آموزی فرزندان ایران زمین در نزد دغدغه مندان تربیتی بوده است!
بارها از خود پرسیدهام چه می شود که برای تدریس در یک مدرسه غیر دولتی، ملاک های خاص رفتاری، تربیتی و اخلاقی و حتی مذهبی وجود دارد؛ اما وقتی درب مدارس دولتی، گشوده می شود، آنچه کمرنگی آن چشم را می آزارد، سبکی وزنهی اخلاق و تربیت خواهد بود!
متاسفانه پس از نقش فضای رهای مجازی که عهدهدار تربیت دانش آموزان ما است، بخش مهمی از این جریان، برخاسته از تربیت معلمانی بوده که متخلق به اخلاق اسلامی نیستند و وظیفه انسانی خود را به خوبی نمی شناسند!
در تجربه حضور اندکم در دبیرستانی دخترانه دیدم که در زنگ های تفریح، مهمترین بحث و دغدغه بین معلمان مدرسه، آن قسط نداده و حقوق و مزایای درخواستی ایشان بود! نارضایتی و طلبکاری از نظام و دولت هم که سرریز مباحث بین آنان دیده می شد و بیشتر آنان فکر می کردند، در قبال حقوقی که دریافت می کنند؛ مسئولیتی به این بزرگی ندارند!
این مسئله در حالی ست که مطالبات معلمان دولتی در مقایسه با معلمانی غیر دولتی که تحت فرمان مجموعه خویش هستند، قابل تامل است؛ حقوق و مزایایی به مراتب کمتر در ازای بذل نشاط بیشتر، مهم ترین تفاوت این دو حیطه است! ضمن آنکه، معلمان شاغل در مدارس غیر دولتی با کوچکترین برخورد غیر اتفاقی با دانش آموزان، باید به والدین و کل مجموعه پاسخگو باشند و به محض کسب عدم رضایت عموم والدین در نظرسنجی آخرسال، باید با تدریس خداحافظی کنند!
درست است؛ تنها مسئلهای که سبب اینتفاوت بزرگ در مدارس دولتی و غیر آن می شود، ضمانت شغلی معلمان دولتی و نظارت قوی بر اعمال معلمان، در مدارس غیر دولتی است!
در واقع، متاسفانه این ضمانت شغلی در باور برخی از انسان ها، ساختاری ایجاد کرده که حتی آنان را از قبول وظایف انسانی خویش باز داشته است! و گرنه که اگر رعایت ادب و احترام به دانش آموز توسط مجموعه های تربیتی رعایت می شد و حفظ کرامت دانش آموز اولویت آنان بود؛ اینطور شاهد تنزل اخلاق و زوال هویت نسل زد نبودیم!
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#زوال_هویت
#تنزل_اخلاق
@Ghalamzaniii
«چه انتظاری داریم…»
به یاد شهیدحسیناخضر که می گفت چه انتظاری دارید؟!
شما در دنیایی هستید که فاطمه زهرا (س) در آن طعم آرامش را نچشیده است..
و به راستی ما چه انتظاری داریم از دنیایی که در آن دختر رسول خدا (ص)، تنها یادگار، وارث و پارهی تن او، تنها پس از گذشتِ ایامی کوتاه، به شهادت رسیده است!
و باور نکردنی است آنکه، قاتلان و حرمت شکنان، تنها به بهانهی دلسوزی و قیم دین بودن، به خویشتن اجازهی برافروختنِ شعله ای جان سوز را بر درب خانهی ولی خدا دادهاند!
چه انتظاری داریم از روزگاری، که حفظ حریم وارثان حق در آن ممکن نبود، آنهم حریمی که به فرمودهی قرآن هر پلیدی را از آنان زدوده بود!
چه انتظاری داریم از دنیایی که پُر از مسلمانانی بود که به وقت آرامش امت اسلام، بر چهرهی نورانی و مظلوم خاندان عصمت و طهارت با شوق مینگرستیند اما؛ به هنگام یاری حق ربوده شدهی اسلام، درب های منازلشان را بر فاطمه و علی (ع) نگشودند!
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#فاطمیه
@Ghalamzaniii
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
انسیه الحوراء (س)، با ترسیم سیره زنانه محجوب و عفیفانه، موید حضوری فعال و سازنده در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در جامعه بود؛ ایشان در حیطه اجتماعی با توجه نمودن به احوال نیازمندان، همواره به کمک آنان میشتافت و شبانه به همراه همسرش، امیرالمومنین(ع)، به خانههای آنان میرفت، لباس و پوشاک خود را به زنان فقیر و محروم اهدا میکرد، احوال بیماران را جویا میشد و در شبهای قدر، حوائج و خواسته های مؤمنان و مسلمانان را برخویشتن مقدم می دانست.
درباره حجاب سیدة نساء العالمین، روایات بسیاری گزارش شده است، از جمله آن هنگامی بود که پیامبر (ص) به همراه جابربن عبدالله، قصد ورود به خانه فاطمه (س) را داشت که با شنیدن خبر حضور یک نامحرم، خویشتن را به حجاب اسلامی پوشیده ساخت (ابن شهرآشوب، ج۳: ۱۱۷). مکمل این بحث در عفاف حضرت نیز گفتنی است؛ تا آنجا که این بانوی بزرگوار، به هنگام حضور مرد نابینا در مجلس نیز، از نزد نامحرم خارج می شود تا مبادا آن مرد، حضور یک بانو را استشمام کند (مجلسی، ج۴۳: ۹۱) و در این هنگام است که صاحب خلق عظیم (ص)، شهادت میدهد که فاطمه (س) پاره تن اوست (نوری طبرسی، ج۱۴: ۱۸۹). این بانوی مکرم، به هنگام کوچ از این دنیا نیز در جستجوی حیاء بود و برای آنکه حجم بدن مبارک، در برابر انظار نامحرمان نمایان نباشد به پیشنهاد اسماء بنت عمیس، تابوتی تهیه ساخت (اربلی، ج۲: ۶۷).
فرارسیدن سالروز شهادت غریبانه صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را تسلیت می گوییم...
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#فاطمیه
@Ghalamzaniii
حضرت زهرا (س) به عنوان میراث دار علم لدنی حضرت ختمی مرتبت (ص)، دست پرورده ی باغبان اسلام بود که با تمام اندوخته های معرفتی خویش به فضل الهی توانست، گوهر ناب اسلام را در نسلی پر برکت به جریان اندازد. همان انوار الهی در زمین که حقیقت دین به یمن وجود ایشان و به رغم تمام تهاجمات اصحاب شیطان در طول تاریخ، همچنان استوار ماند؛ تا بلکه جویندگان حقیقت تا زمان موعود، بی نصیب از اسلام ناب نمانند.
وسعت قلمرو علم حضرت (س) که آمیخته با علم لدنی بود، همپهنای هستی و به وسعت کلمات الهیه و ذرات کائنات نام برده شده و در اثر این بعد مهم، مصحف خانم فاطمه الزهرا (س)، که نتیجه هم کلامی با جبرائیل بود، نزد امامان شیعه به یادگار باقی نهاده شد.
افزونبر آن، مواجهات علمی حضرت (س) نیز در قالبهای متفاوت به قلم تاریخ آمده است، و برای ایشان شاگردانی در جلسات و ملاقات ها دانسته اند که از دریای علوم بیکران ایشان تعلم دیده اند.
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#فاطمیه
@Ghalamzaniii
امروز، ۱۶ آذر روز گرامی داشت دانشجو است. دانشجو را جوینده دانش نامیدند، زیراکه علم جویی، فهم و بصیرت می افزاید و بینش، جوامع انسانی را به رشد می رساند.
روز دانشجو، فرصتی برای گرامیداشت نشیب و خیزهای سخت دانشجویی و ارجمندی تلاش و کوشش های بی وقفه در تحمل رنج های علم آموزی است.
۱۶ آذر را روز دانشجو نامیدند، تا جوینده علم، بخاطر بسپارد; علمی سبب فرهیختگی می شود؛ که صدای مبارزه با ظلم و ستم در آن رسا باشد.
به یاد ۱۶ آذر ۱۳۳۲، روز تلخ و تاریک از تاریخ ایران، روزی که زخم عمیقی در دل جامعه علمی و انسانی ایران عزیز برجسته شد، روزی که خون پاک جوانان دانشگاهی بر دستان یک رژیم ستمگر فرو ریخت و امیدهای مقاوم کشور، فدای جهالت خشمگین مزدوران شدند.
روز دانشجو بر جویندگان حق و حقیقت مبارکباد.
✍فاطمه شکیبرخ
#روز_دانشجو
@Ghalamzaniii
✍️قلم زنی✒️
امروز، ۱۶ آذر روز گرامی داشت دانشجو است. دانشجو را جوینده دانش نامیدند، زیراکه علم جویی، فهم و بصیرت
دانشجو که باشی و پای مکتب استاد بنشینی، دیگر سن و سال اهمیتی چندان نمی یابد!
زیرا که دانش، روح آدمی را جوان می کند و گاهی احساس می کنی، قالب وجودت، همان دانشجوی سال اولی گشته که برای نخستین بار، پا را فراتر از محیط مدرسه نهاده است…
برخی خاطرات دوران آموزشی مقطع دکترا، گهگاهی خنده، بر لبانم می نشاند، مثل آن هنگامی که همکلاسی ارجمند ما تا گله شتران درب دانشگاه را مشاهد کرد، قالب عنوان و مقام را تهی نمود و همسو با کودک درون، یک عکس یادگاری ناب با موجودات استثنایی خداوند گرفت…
بگذریم که صاحب این قلم سهمش از ساختمان دانشگاه در دوران لیسانس نیز فراتر از دکترا نبود و همسایگی با یک گاو داری، از جمله موضوعات همیشه مهم خانوادهی ما بود که تا حس دانشگاه رفتن به بنده غلبه می کرد، مادر جان از آنور خانه، صدا می زد که ای دختر، مگر کجا می روی؛ کنار یک گاو داری رفتن که اینهمه آراستن و پیراستن ندارد!🤭
من باب مزاح عرض شد، بلکه تلخ لبخندی، مهمان همراهان ارزشمند کانال شود!
✍🏻فاطمه شکیبرخ
#روز_دانشجو
#خاطرات
@Ghalamzaniii