eitaa logo
قرارگاه فرهنگی مه شکن
618 دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
212 فایل
امام خامنه ای حفظه الله: "در فضای مه آلود فتنه چراغ #مه_شکن لازم است که همان بصیرت است." ارتباط با مدیر: @M_khaadem
مشاهده در ایتا
دانلود
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝گزارش 💢حلقۀ شهید جابری 📚سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓جمعه 14خرداد 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ شهید ورز
📸گزارش 💢حلقۀ شهید جابری 📚سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓جمعه 14خرداد 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ شهید ورزنده @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🎧🎧 🔹عتاب استاد 📘داستان راستان 👤سیدحسن مهرحسینی @Gharargah_mehshekan
🔹عتاب استاد سید جواد عاملی، فقیه معروف، صاحب كتاب مفتاح الكرامة، شب مشغول صرف شام بود كه صدای در را شنید. وقتی كه فهمید پیشخدمت استادش سید مهدی بحرالعلوم دم در است با عجله به طرف در دوید. پیشخدمت گفت: «حضرت استاد شما را الآن احضار كرده است. شام جلو ایشان حاضر است اما دست به سفره نخواهند برد تا شما بروید. » . جای معطلی نبود. سید جواد بدون آنكه غذا را به آخر برساند، با شتاب تما به خانه ی سید بحرالعلوم رفت. تا چشم استاد به سید جواد افتاد، با خشم و تغیر بی سابقه ای گفت: «سید جواد! از خدا نمی ترسی، از خدا شرم نمی كنی؟ ! » . سید جواد غرق حیرت شد، كه چه شده و چه حادثه ای رخ داده؟ ! تاكنون سابقه نداشته اینچنین مورد عتاب قرار بگیرد. هرچه به مغز خود فشار آورد تا علت را بفهمد ممكن نشد. ناچار پرسید: «ممكن است حضرت استاد بفرمایند تقصیر اینجانب چه بوده است؟ » . «هفت شبانه روز است فلان شخص همسایه ات و عائله اش گندم و برنج گیرشان نیامده. در این مدت از بقال سر كوچه خرمای زاهدی نسیه كرده و با آن به سر برده اند. امروز كه رفته است تا باز خرما بگیرد، قبل از آنكه اظهار كند، بقال گفته نسیه ی شما زیاد شده است. او هم بعد از شنیدن این جمله خجالت كشیده تقاضای نسیه كند، دست خالی به خانه برگشته است و امشب خودش و عائله اش بی شام مانده اند. » . - به خدا قسم من از این جریان بی خبر بودم، اگر می دانستم به احوالش رسیدگی می كردم. » . - همه ی داد و فریادهای من برای این است كه تو چرا از احوال همسایه ات بی خبر مانده ای؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع بگذرانند و تو نفهمی؟ اگر باخبر بودی و اقدام نمی كردی كه تو اصلا مسلمان نبودی، یهودی بودی. » . - می فرمایید چه كنم؟ . - پیشخدمت من این مجمعه ی غذا را برمی دارد، همراه هم تا دم در منزل آن مرد بروید، دم در پیشخدمت برگردد و تو در بزن و از او خواهش كن كه امشب با هم شام صرف كنید. این پول را هم بگیر و زیر فرش یا بوریای خانه اش بگذار، و از اینكه درباره ی او كه همسایه ی تو است كوتاهی كرده ای معذرت بخواه. سینی را همان جا بگذار و برگرد. من اینجا نشسته ام و شام نخواهم خورد تا تو برگردی و خبر آن مرد مؤمن را برای من بیاوری. پیشخدمت سینی بزرگ غذا را كه انواع غذاهای مطبوع در آن بود برداشت و همراه سید جواد روانه شد. دم در پیشخدمت برگشت و سید جواد پس از كسب اجازه وارد شد. صاحبخانه پس از استماع معذرت خواهی سیدجواد و خواهش او دست به سفره برد. لقمه ای خورد و غذا را مطبوع یافت. حس كرد كه این غذا دست پخت خانه ی سیدجواد، كه عرب بود، نیست، فوراً از غذا دست كشید و گفت: «این غذا دست پخت عرب نیست، بنابراین از خانه ی شما نیامده. تا نگویی این غذا از كجاست من دست دراز نخواهم كرد. » . آن مرد خوب حدس زده بود. غذا در خانه ی بحرالعلوم ترتیب داده شده بود. آنها ایرانی الاصل و اهل بروجرد بودند و غذا غذای عرب نبود. سیدجواد هرچه اصرار كرد كه تو غذا بخور، چه كار داری كه این غذا در خانه ی كی ترتیب داده شده، آن مرد قبول نكرد و گفت: «تا نگویی دست دراز نخواهم كرد. » سید جواد چاره ای ندید، ماجرا را از اول تا آخر نقل كرد. آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول كرد، اما سخت در شگفت مانده بود. می گفت: «من راز خودم را به احدی نگفته ام، از نزدیكترین همسایگانم پنهان داشته ام، نمی دانم سید از كجا مطلع شده است! » سرّ خدا كه عارف سالك به كس نگفت/ در حیرتم كه باده فروش از كجا شنید؟ ! 📘داستان راستان/جلد2 🌷 @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگاه فرهنگی مه شکن
🎧🎧 🔹اوضاع کواکب 📘داستان راستان 👤سیدحسین عالم زاده @Gharargah_mehshekan
🔹اوضاع كواكب عبد الملك بن اعین، برادر زرارة بن اعین، با آنكه از راویان حدیث بود، به نجوم احكامی و تأثیر اوضاع كواكب اعتقاد راسخ داشت. كتابهای زیادی در این باب جمع كرده بود و به آنها مراجعه می كرد. هر تصمیمی كه می خواست بگیرد و هر كاری كه می خواست بكند، اول به سراغ كتابهای نجومی می رفت و به محاسبه می پرداخت تا ببیند اوضاع كواكب چه حكم می كند. تدریجا این كار برایش عادت شده و نوعی وسواس در او ایجاد كرده بود به طوری كه در همه ی كارها به نجوم مراجعه می كرد. حس كرد كه این كار امور زندگی او را فلج كرده است و روز به روز بر وسواسش افزوده می شود و اگر این وضع ادامه پیدا كند و به سعد و نحس روزها و ساعتها و طالع نیك و بد و امثال اینها ترتیب اثر بدهد، نظم زندگی اش به كلی بهم می خورد. از طرفی هم در خود توانایی مخالفت و بی اعتنایی نمی دید و همیشه به احوال مردمی كه بی اعتنا به این امور دنبال كار خود می روند و به خدا توكل می كنند و هیچ درباره ی این چیزها فكر نمی كنند رشك می برد. این مرد روزی حال خود را با امام صادق در میان گذاشت. عرض كرد: «من به این علم مبتلا شده ام و دست و پایم بسته شده و نمی دانم از آن دست بردارم. » امام صادق با تعجب از او پرسید: «تو به این چیزها معتقدی و عمل می كنی؟ ! » . - بلی یا ابن رسول اللّه! . - من به تو فرمان می دهم: برو تمام آن كتابها را آتش بزن. فرمان امام به قلبش نیرو بخشید، رفت و تمام آنها را آتش زد و خود را راحت كرد. 📘داستان راستان/جلد2 🌷 @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝گزارش 💢حلقۀ شهید جابری 📚سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓جمعه 14خرداد 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ شهید ورز
🔹شكایت از روزگار مفضل بن قیس سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد. یك روز در محضر امام صادق لب به شكایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح كرد: «فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا كنم. فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم. بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام. به هر در بازی می روم به رویم بسته می شود. . . » در آخر از امام تقاضا كرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فروبسته ی او بگشاید. امام صادق به كنیزكی كه آنجا بود فرمود: «برو آن كیسه ی اشرفی كه منصور برای ما فرستاده بیاور. » كنیزك رفت و فوراً كیسه ی اشرفی را حاضر كرد. آنگاه به مفضل بن قیس فرمود: «در این كیسه چهارصد دینار است و كمكی است برای زندگی تو. » . - مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود. » . - «بسیار خوب، دعا هم می كنم. اما این نكته را به تو بگویم، هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نكن، اولین اثرش این است كه وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شكست یافته ای. در نظرها كوچك می شوی، شخصیت و احترامت از میان می رود. » «لا تخبر النّاس بِكلّ ما انت فیه فتهون علیهم. » 📘داستان راستان/جلد2 🌷 @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠💠💠💠 💠💠💠 💠💠 💠 🔷 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🔷 ❇️ ...فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ... ﴿المزمل: ٢٠﴾ ❇️ ✳️✳️ هرچه می توانید قرآن بخوانید... ✳️✳️ 🔴 ثبت نام دوره ی تابستانی " جلسه قرآن شهید چمران" آغاز شد. 🔷 برادران می توانند برای نام نویسی در دورۀ « تابستان 1400 » حداکثز تا 25 خردادماه، اقدام نمایند. 1️⃣ سطح تخصصی با کارشناسی قاری ممتاز بین المللی استاد ✅ یکشنبه ها ساعت 18:30تا اذان مغرب 2️⃣ سطح مقدماتی با حضور مربی ارجمند آقای ✅ سه شنبه ها ساعت17 تا 19 🔴 شرایط ثبت نام: متقاضیان برای ثبت نام در این دوره لازم است فایل صوتی تلاوت ترتیل و یا تحقیق خود را جهت تعیین سطح به شمارۀ 09196654380 در پیام رسان " ایتا " ارسال نمایند. ⚠️ ضروری است اطلاعات ذیل نیز به همراه فایل صوتی ارسال گردد: - نام ونام خانوادگی - کد ملی - شماره همراه - نوع تلاوت (تحقیق یا ترتیل) - آدرس آیات تلاوت شده - تقلیدی یا غیرتقلیدی بودن تلاوت ارسالی 🕰 مدت زمان تلاوت ارسالی حداکثر 5دقیقه باشد. 🗓اولین جلسه،یکشنبه 30 خرداد برگزارخواهدشد إن شاءالله 💠 💠💠 💠💠💠 💠💠💠💠 🆔 @Qeraat_ir •┈┈••✾☘️🌸☘️✾••┈┈• @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝گزارش 🚩مراسم سوگواری 🚩بزرگداشت 15خرداد 📖شنبه 15 خرداد 🌷پایگاه شهید چمران 🌲حوزۀ شهید ورزنده @Gharargah_mehshekan
دعای هفتم.mp3
1.06M
💠دعای هفتم صحیفه سجادیه 👤سیدحسین عالم زاده @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرائت قرآن کریم.mp3
3.06M
🎧🎧 💠قرائت قرآن کریم 👤امیر پورصابری @Gharargah_mehshekan
سخنرانی.mp3
9.69M
🎧🎧 💠سخنرانی 🔹موضوع:فقط برای خدا 👤 @Gharargah_mehshekan
زمینه.mp3
1.69M
🎧🎧 🔹زمینه 👤سیدحسین موسوی @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو دمه .mp3
1.16M
🎧🎧 🔹دو دمه 👤تقوایی @Gharargah_mehshekan
شور.mp3
1.43M
🔹شور 👤سیدمرتضی واعظی @Gharargah_mehshekan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا