eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
297 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ خیلی خوشحال بودم . خدا قرار بود بهم یه پسر بده . توی راه همش درباره اسمش حرف میزدیم . مریم:مهران خوبه؟ فرشید:نه فرهان خوبه! مریم:باید اولش (م)باشه ! فرشید:چرا؟پسر بابایی هست پس باید (ف) باشه ! مریم:(ف) باشه ولی فرهان نه! فرشید:فرزاد؟ مریم:میگم (م) باشه :( فرشید:خوب چی بزاریم؟ مریم:اصلا نه (ف) نه (م) ، طاها خوبه؟ فرشید:قشنگه! مریم:پس بزاریم طاها؟ فرشید:من حرفی ندارم ، چیزی میخوری؟ مریم:نه! فرشید:پس میخوری! مریم:گفتم نه! فرشید:خوب حالا چی میخوری که سفارش بدم ؟ مریم:دیوونه ! فرشید:ممنونم واقعا ، جلو بچه آبرو نزاشتی برامون! مریم:یه آیسپک لطفا . فرشید:پسرم چی میخوره؟ مریم:بزار بپرسم ، اقا طاها شما چی میخوری ؟آها پسرم میگه با ۴ اسکوپ بستنی شکلاتی . فرشید:پسرت گفت دیگه؟ مریم:آره ، مشکلیه ؟ فرشید:نه ، اصلا ! مریم:پس برو ! از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت بستنی فروشی . حدودا ۲۰ دقیقه طول کشید . وقتی برگشتم رفتیم یه پارک نزدیک و شروع کردیم به خوردن . وقتی تموم شد رفتیم خونه . رفتم یه دوش گرفتم و بعد جلوی تلوزیون ولو شدم . چون بستنی خورده بودیم دیگه شام نخوردیم . فقط مریم یه پفک آورد و دو نفری هم فیلم نگاه میکردیم و هم می خوردیم . چند دقیقه بعد زنگ زدم آقا محمد و بهش گفتم که بچه دختره ، بهم تبریک گفت و ازش ۱ روز دیگه مرخصی گرفتم، تا بیشتر پیش مریم جان باشم . اینم از این ، فردا هم نمیرم سر کار و در خدمت خانوم هستم . صبح زود رفتم سایت . من و داوود با هم رسیدیم . وقتی وارد شدم همه بودن به جز فرشید و نرگس خانوم! نرگس خانوم که خود آقا محمد بهش مرخصی داده بود. پ.ن:نرگس داخل خونه هم استراحت نداره . ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند: ممنون داداش گلم ! ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
✨پایان پارت گذاری ✨ نظر درباره رمان یادتون نره . دوست دارید در ادامه چه اتفاق هایی بیوفته ؟ حتما بهمون بگید تا از نظرات شما در رمان استفاده بشه .🌻🌾🌿🌸 💙💛🧡💙💛🧡💙💛🧡💙🧡💛
💛💙فال گاندو ای 💙💛 *با توجه به سنت* ۸ تا ۹ سال :داوود🥋🥊 ۹ تا ۱۰ سال :رسول🤓 ۱۰ تا ۱۱ سال :امیر😄 ۱۱ تا ۱۲ سال :فرشید👱🏻‍♂ ۱۲ تا ۱۳ سال :سعید 🧔🏻 ۱۳ تا ۱۴ سال: آقا محمد 👑😉 ۱۴ به بالا : آقای عبدی 😅 *با توجه به تعداد خاله هات* 0:تو کربلا 😍 ۱:تو مشهد ☺️ ۲:داخل تِلِکابین 😳 ۳:داخل کشتی😃 ۴:تو باغ 🌳😄 ۵:تو خونتون 😐😂 *با توجه به تعداد دایی هات* 0:دلداریت میده😂😁 ۱:بهت میخنده🙈😐 ۲:باهات میجنگه😳😏 ۳:بهت گل میده 😝🌸 ۴:باهات نماز میخونه 😍 ۵:میزنتت😡😱 ۶ به بالا :بهت میگه این همه دایی برا چته😜😂 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استوری های آقای افشار پ.ن: خب اولین عکس کاملا طبیعی به نظر می رسه اماااااا دومین عکس مایه عذاب فن پیجا و فالوورای آقایون افشار و دلاوری است 😂😂 @GandoNottostop
سلام بر همه عزیزان صبح زیباتون به خیر و شادی .🌿🌸 امروز هم مثل همشه یه جمله انگیزشی داریم.👌🌻❤️✨🌳 ¤◇خدا ما دوست دارد چون یک روز دیگر را به من هدیه داد◇¤ 💛❤️💙🧡💛❤️💙🧡💛❤️💙🧡
۲ پارت امروز تایپ شده و الان تقدیم حضورتان میشه . 💐🍄💐🍄💐🍄💐🍄💐🍄💐🍄
سلام صبحتون بخیر😍😁البته باید بگم نزدیکای ظهره😁😂