eitaa logo
『حـَلـٓیڣؖ❥』
299 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
2هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ‌‌ و قسم به دست علمداری ات...❗ • • • که تا پای جان .. پای پیمان خواهیم ماند..✋🌲 • • • حلیف ...👀🕊🖇 مقری به وسعت پیمان با علمدار حرم جمهوری اسلامی🍀 • • • • •کپی؟! •با ذکر صلوات برای ظهور آقا امام زمان •از تمام مطالب کاملا آزاد..🙂✅ • • • • • •
مشاهده در ایتا
دانلود
『حـَلـٓیڣؖ❥』
🎥 سریال گاندو 🎞 فصل ۱ 💿 قسمت ۱۷ #همراه_گاندو @GandoNottostop
خب دوستان عزیزم پیام دادن که ادامه بدیم پس از امروز قسمت های بعد رو ارسال میکنم من تا قسمت ۱۷ ارسال کردم قسمت های ۱۸ ، ۱۹ و ۲۰ امروز ارسال میشه
41.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علاقه مندان به گاندو حتما تماشا کنند 🎬⭕️ کپی از این پست آزاده😊🔗 فوروارد قشنگ تره🤤💕 به ما بپیوندید👑 =====[👒🎬 @GandoNottostop ]=====
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊ادمین های عزیز لطفا چند ثانیه سکوت کنید همگی... درحال تایپ رمان هستم. بعدا به حساب تک تکتون خواهم رسید😂😐 (زندتون نمیزارم😂)
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا☺️ #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_صد_و_بیست #رسول ساعت دقیقا 2 ظهر بود... $ خانم مهرابی...
به نام خدا😄🦋 چند لحظه ای گذشت که گوشیم زنگ خورد.. $ سلام .. درخدمتم😅 ٪ الو رسول ... سلام .. چه خبر ؟؟ $ شوخیت گرفته😐 وسط ساعت کاری با این همه کار زنگ زدی احوال پرسی؟؟😂 ٪ نه میخواستم ببینم واسه شام میای خونه؟؟ $ اگه مثل دیشب میخوای حاضری بارم کنی نه😐😂 ٪ نه بابا.. $ آره جون داداشت... سرکاریه .. دس تت به یکی کردین ٪ نه به جون رسول... سرکاری چیه ... علی آقا ولخرجی کردن ،، میخوان شام سفارش بدن🤣🤣 صدای جیغش اومد... معلوم بود علی یه کاری به سرش داد😂 ¤ بده من گوشیو ... من بعدا کامل به حسابت میرسم الو ... سلام رسول.. $ سلام .. چیه باز افتادین به جون هم.. ¤ خیلی نگرانی بیا خونه... از صبح منو کلافه کرد... هر جا میریم اگه رسول بود ال میشد... اگه رسول بود فلان میکرد😂 شام منتظرم ها.. $ ببینم چی میشه.. ¤ من این حرفا حالیم نمیشه... بیا خونه من از دست این ظله شدم😐 $ ای بابا... خیلی خوب... اگه شد میام.. ¤ خداحافظ😎 قطع کرد... ۱ ساعتی گذشت که محمد اومد.. $ سلام آقا... خسته نباشید... چی شد؟؟ € هیچی دیگه ... گفت تونسته اعتماد کامل شهسواری رو به دست بیاره... و اطلاعات دیگه که توی جلسه فردا میگم.. $ فردااا؟؟؟؟ € اره چطور مگه؟؟ $ ساعت چند؟؟ € ۸ ... $ آخه آقا .... علی رو ... ساعت ۸ باید برسونم ترمینال.... € خیلی خوب ... پس جلسه رو با وجود تمام مشکلات به خاطر گل روی شما میندازیم ۱۰... $ واقعا؟؟ € اره.... $ ممنون میشم.. € بگو رسول.. $ امشب.. € قبلنا کاری تر بودی ها😁 باشه... امشب هم برو.... $ اخه میدونین.... علی رها نیست که خیلی وقت باهم نبودن.... الان یه جورایی لجن... علی گفت برم خونه ... € برو😄 ولی یادت باش فردا شب ت.م. رئوف شمایی ها😅 $ چشم چشم.. € درضمن ... رسول ... اون اطلاعاتی که از جنیفر داشتی رو بفرست روی سیستم خودم.. $ چشم..
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا😄🦋 #رمان_پرواز_تا_امنیت #ادامه_پارت_صد_و_بیست #رسول چند لحظه ای گذشت که گوشیم زنگ خورد..
به نام خدا🐰 ¡¡ عرضه هیچ کاری رو ندارید.... عرضه هیچ کاری.. ◇ با من درست صحبت کن.... من مثل اون سینا نیستم هرچی دلت خواست بارم کنی... ¡¡ خیلی خوب.... قرار قبلیمون که سر .. جاشه؟؟ ◇ .... تقریبا غیر م ممکنه.... ¡¡ یعنی چی... ما با هم حرف زدیم‌.. ◇ من این چند وقت کاملا روی رسول و رفتارش سوار بودم... امکان نداره از این مامور بتونیم چیزی در بیاریم... در ثانی... اون فقط یه کارمند ساده است... سطح اطلاعاتشاونقدری که ما میخوایم بالا نیست.. ¡¡ چی داری می گی... اصلا میفهمی.... حتی کارگرای خدماتی اونجا هم میتونن اطلاعات ارزشمندی داشته باشن.... چه برسه به یه مامور... ◇ امکان نداره از اون کسی که من دیدم اطلاعاتی در بیاد.... خیلی محکمه.... اصلا غیر ممکنه.. ¡¡ خوب گوش کن ببین چی دارم میگم.... تمام حواست رو جمع میکنی روی این قضیه... بقیه کارا رو بسپر به علیرضا بقیه بچه ها... فقط روی همین موضوع تمرکز کن... هر جوری شده باید به یه اطلاعاتی برسیم... ♤ آخه چجوووورریییی ¡¡ من چه میدونم... تشویش... تشویق... تحدید... هرکاری که لازم بکن.... اینم بدون... تنها زمانی میتونی ازش اطلاعات بگیری که.. ♤ لازم‌نکرده این چیزای تکراری رو به من بگی... بای... لعنت بهت.. لعنتتتت... آرزو داشتم هرچی زودتر این ماموریت تموم بشه... برگردم... دیگه خسته شده بودم... تو حال خودم بودم که ویشکا زنگ زد.. ~ مهمونی امشب اوکی دیگه؟؟؟ ◇ تو دیگه چی میگی.... من حوصله این جنگولک بازی ها رو ندارم... ~ چته باز... دوهفتس دارم بهت میگما.. ◇ خیلی خوب... علیرضا کجاست.. ~ چه میدونم باز کجاست... حتما رفته سراغ همون پسر... تو چه خبر.. ◇ هیچی ... باز این جنیفر زنگ زد .... از همون حرفای احمقانه همیشگی
🌳🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳🌳 🌳🌳🌳 🌳🌳 🌳 رمان✨امنیتی ✨ 🖇🌻 رفتم پشتش و بهش گفتم قبول باشه بعد رفتم پایین تا آماده بشم برای رفتن به ماموریت امروز خیلی سر حال بودم ، با نرگس صبحانه خوردیم و آقا محمد یه توضیح دیگه درباره ماموریتم بهم داد . ۲ ساعت بعد آقا رسول ok داد و به عنوان یه خریدار وارد ساختمان شدم . حدودا ۱ ساعت طول کشید بعضی جاهارو نتونستم ببینم که اونا دیگه کار آقا فرشید بود . از یک طرف نگران بودم که دوربین روی لباسم تصویرا رو خوب میگیره یا نه و از یک طرف باید عادی میبودم . برای اولین ماموریت خوب بود ! از ساختمان خارج شدم و سوار ماشین شدم . توی گوشی پایان ماموریتم رو اعلام کردم و به سمت اداره به راه افتادم. بالاخره رسیدم و وارد شدم. آقا محمد خیلی خوشحال بود و میگفت که عالی بودم . جلسه امروز رو ساعت ۱۰ برگزار کردیم . هر روز آماده تر از قبل بودیم . کم کم داشت روز ماموریت فرا می رسید. بر عکس قبلا اصلا استرس نداشتم . 《روز ماموریت》 روز آغاز عملیات رسیده بود. چند ساعتی زیر دست گیریمور بودم . بالاخره تموم شد ، خودمو که نگاه کردم عالی شده بودم . کار آقا داوود هم تموم شد. با هم وارد ساختمان شدیم . دونه دونه خونه هارو نگاه میکردیم و ادای کسایی که خوششون نیومده رو در میاوردیم تا به طبقه پنجم که بلیک داخلش بود رسیدیم و خونه کناریش رو که نگاه کردیم گفتیم که عالیه داوود: همین خونه عالیه ! فروشنده:واقعا! با قیمت مشکلی ندارید؟ داوود:اصلا فروشنده:پس بریم قولنامه کنیم؟ داوود:بعععععله پ.ن:عملیات آغاز شد 😉 ادامه دارد...🖇🌻 آنچه خواهید خواند : وسایل رو داخل خونه چیده بودیم . چند تا میکروفون کار گذاشتم ! ✨با ما همراه باشید ✨ نویسنده:آ.م
😅🦋 از همراهان عزیز به خاطر بحث بین ادمین ها معذرت میخوام... به هر حال اختلاف سلیقه بین همه افراد وجود داره😊 همراهمون باشید🕊🐰
Zanco - Bande Delam (320).mp3
6.78M
این آهنگی هست که نرجس گوش میداد 💕🌻✨🖇🌸 عاشقتونیم 😘
پرش به پارت اول رمان پرواز تا امنیت🤩🦋
پرش به قسمت اول مصاحبه وحید رهبانی در برنامه زنده رود😄
پرش به قسمت دوم مصاحبه وحید رهبانی در زنده رود
پرش به اولین پست کانال😅 چه روزای خوبی رو داشتم😅 چه خاطراتی... اول توی کانال فقط ۲ نفر بودیم😂😂😂 خودم و رفیقم😂 شاید باورتون نشه ولی الکی الکی کانال زدم😂 فکرشم نمیکردم یه روزی به ۴۳۵ نفر برسیم😂❤️ ممنون که همراهمونید😎🖤
بچه ها .. برای اشنایی باهشتگ های کانال روی پیام ریپلای شده بزنید💕
سوالتونه😊 سلام ببخشید رمان عشق وطن شهادت پس چیشد؟؟ جوابمونه😁: میگن نویسندش الان چند وقت اصلا انلاین نشده. اگه بفرسته حتما میفرستیم😊
سوالتونه😊: چرا دیگه ناشناس نمیذارید جوابمونه: از این به بعد میزاریم😁
درخواستتونه😊: رمان پرواز تا امنیت رو بیشتر بگذارید جوابمونه: چشم... به نویسنده ابلاغ میکنم😄
سوالتونه😊: سلام ببخشید مشکلی نداره اگه رمان رو کپی کنیم؟ جوابمونه: 😄❤️نه عزیز... فقط کانال ما رو جدا اگه دوست داشتید معرفی کنید😁
دوستانم که رمان ارسال میکنند هر زمان که رمان ها به دستشون برسه ارسالش میکنند پس صبور باشید و مطمئن باشید ما برای شما کم نمیذاریم در ضمن خیلی متشکرم و خوشحالم از این که کانال ما مورد رضایت شماس🌹 @GandoNottostop
رضایت شما خوشنودی ماست 😍 متشکرم از ادمین که این رمان زیبا رو ارسال میکنن و همه ادمین های دیگه که برای این کانال زحمت میکشن 🙏🏻 @GandoNottostop