eitaa logo
سبعه ابحر
151 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
33 فایل
ـ✨﷽✨ـ 😍تو فقط لیلی باش(رمان واقعی) @WomanArt 💡استاد می‌گفت(متن‌کوتاه) @RezgheSoty 📀صوت رایگان مزاج شناسی @Zendegi_Bakhsh 💟منِ دیگرِ ما @manedigarema 💌نسل ظهور @manedigaremaa ☂طب اسلامی کودکان @tebeslami_koodakan ارتباط: https://gkite.ir/es/9700924
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۲ ۳۱ فروردین ۱۴۰۱/ سال دوم سوگ نوشتی برای تشیع: آیا پس از چهارده قرن، هنوز هم کسی نیست که سوالی از علی بپرسد؟ از من بپرسید که دانش های فراوانی مانند دریاهای خروشان در سینه من است. بپرسید از آنچه در مافوق عرش الهی و آنچه در پایین عرش است. بپرسید از راه‌های آسمان، که به آنها از راه‌های زمین آشناترم. بپرسید پیش از آنکه مرا از دست دهید چرا که وارث علوم همه انبیاء هستم. اینها بخشی از سر ریز اقیانوس بی قرار علم أمير المؤمنين عليه السلام است که تاریخ، بخش اندکی از جوش و خروش آن را در سینه خود ثبت کرده. دست کمیل را می‌گرفت و به دل صحرا می زدند و می فرمود ای کمیل: هیچ علم و دانشی نیست إلا اینکه من آنرا برایتان باز میکنم. ای کمیل: دانش را جز از ما اخذ نکن تا از ما بشوی( بحارالانوار ج٧٤ ص ٢٦٦). و آنگاه چه ساده لوحانه است که ایشان را امام هدایت ازلی و ابدی بخوانی، اما فرمایشات سخن گذار منبر "سلونی" را، مخصوص همان زمان بدانی و برای مخاطب آن جامعه. و حقيقتا در سوگ کدام تیغ باید بیشتر گریست؟ تیغ آن یهودی زاده یا تیغ بی توجهی شیعه، به ندای هزار و چهارصد ساله ی مولا: سَلوُني، از من بپرسید. حال ای امام اولین و آخرین، ای پدر و ای عدالت: برای ما بگویید که چگونه و با چه روش‌هایی، اقتصاد را مدیریت کردید و فقر را ریشه کن، که در همان زمان اندک حکومتتان فرمودید: امروز همه کوفیان از زندگی خوبی برخوردارند، آنقدر که شان نان گندم میخورند، سرپناه دارند و آب آشامیدنی سالم و گوارا می نوشند.(بحارالانوار ج۴۰ ص ۳۲۷). کتاب فقه المکاسب تلاشی است برای پاسخ به این پرسش بنیادین. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۶۶ ۲۵ اسفند ۱۴۰۰ معنویت را در درگیری با کفر می دهند برادر! چگونه مراسمات مذهبی را ضربدر نصرت امام علیه السلام بکنیم؟ عزیزی می گفت چندین سال است که سه شنبه ها با پای پیاده از حرم به جمکران می روم اما معنویت و روشنی خاصی در خود احساس نمی کنم. من با استناد به دو آیه بنیادین قرآن عظیم( ۶۹ عنکبوت/ ۲۹ فتح) به او گفتم: معنویت را در درگیری با کفر می دهند برادر. اگر سال‌ها پیاده بیایی و بروی، اما ازین رفت و آمدها خراشی بر گُرده پلید کافر کیشان نیفتد، یعنی که همراه با رسول نیستی و در نتیجه احساس معنوی و روشندلی هم نخواهی داشت. معیار گرانقدر معیت با رسول، در همه ساحات زندگی بشر، اصلی ترین مقیاس ها و سنجه هاست. به عنوان نمونه: یک هیئت، یک سخنرانی، حتی یک ایستگاه صلواتی به میزانی که با تمسک به علم امام، با تمسک به قرآن عظیم، وارد درگیری با نظم غلط موجود شود، به همان میزان هم در طریق صحيح نصرت امام گام بر می‌دارد. این روزها که حاکمیت کدکس آلیمنتاریوس یهودیان بر اطعمه و اشربه مردم، روز به روز مریض ترمان کرده، چه خوب است که تلاش شود در تمامی مجالس، پذیرایی ها، ایستگاه صلواتی ها بویژه در مسیر حرم تا جمکران، با طیبات قرآنی و سالم از مردم پذیرایی شود. مثلا می‌توان از شکر، روغن،نمک، آبلیموی طبیعی و نان سبوس دار استفاده کرد. تا کی قرار است در ندبه ها "يابن العلوم الكاملة" بخوانیم و صفر تا صد زندگی مان را بر اساس راهبردهای ضد انسانی یهود بنا کنیم؟ و مگر برای امام غربتی بالاتر ازاینهم وجود دارد؟ @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۳ ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ /سال دوم چقدر این نام عمیق است: دعای زره بزرگ!؟!؟! نمیدانم چقدر توجه داشته اید که یکی از مهم ترین اعمال جامعه ی ایمانی در مهم ترین شب زندگی شان، خواندن دعایی است به نام زره بزرگ یا همان جوشن کبیر! و می دانستید که خداوند متعال، این دعا را در یکی از جنگهای پیامبر و به عنوان جایگزینی برای سپر سنگینی که ایشان را می آزرد نازل کرده است؟ و آیا به این هم توجه داشته اید که عدد جنگهای پیامبرِ رحمت صلوات الله علیه را، در همان ده سال حکومتشان تا ۹۰ جنگ هم ذکر کرده اند؟ ( دانشنامه بزرگ اسلامی، واژه غزوه و سریه). این یعنی هر سال ۹ جنگ و هر یک ماه و نیم حداقل یک جنگ!!! و این یعنی یک زندگی فوق جهادی که حقیقتا از حد تصور ما خارج است. و مگر برای زدودن آتش‌های دائمی سرسپردگان ابلیس( زنده به گور کردن دختران، غارت کاروان ها، دعوت به ربوبیت بتهای سنگی، خرید و فروش زنان و...) راهی جز نبرد دائمی هم هست؟ البته این همان معنایی است که خداوند متعال در قرآن متذکر شده. اولین ویژگی نزدیک ترین افراد به پیامبر، آن تربیت یافتگان صالح و مقربان درگاه الهی، شدت، غلظت و دشمنی آشکار آنان با طواغیت و کفار  و ظالمان علمی و عملی است(سوره فتح آیه ۲۹).اساسا زندگی مومنانه و همراهی با رسول یعنی یک نبرد دائمی با همه عوامل ایجاد نا امنی و ظلم در عالم. به همین دلیل است که نام مؤمن، قرین امان و امنیت داشتن جان و مال مردم است(علل الشرایع ج ۲ ص ۵۲۳). در این نبرد دائمی است که مؤمن نیاز به یک سلاح دائمی هم دارد و سلاحش دعاست(مکارم الأخلاق ج ۱ ص۲۶۸) و یکی از بهترین اسلحه مومنان، دعای زره بزرگ یا جوشن کبیر است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۶ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ / سال دوم تمرکز بر کشاورزی، نقطه ثقل دشمن شناسی قرآنی هرچقدر انسان بیشتر برای تفکر در قرآن وقت میگذارد، بیشتر به غریب و مظلوم بودن این کتاب پی می برد و از دیگر سوی، به عجیب و واقعی بودنش و البته به گیج بودن خودمان هم!! مثلا اگر از من بپرسند أمّ الفساد جامعه ی کنونی ما چیست؟ به دلایل مختلف خواهم گفت . اما تقریبا نمی بینیم منبر و کتاب و درس خارج فقه و برنامه ی تلویزیونی که دغدغه اش تربیت و دعوت به اعمال صالح باشد و حتی درین خصوص بیندیشد، چه رسد به اینکه به ارائه راهکار و مدل پیشنهادی جایگزین از دل آیات و روایات بپردازد. از آپارتمان و معماری غریب تر و بی اهمیت تر در نگاه ما، موضوع فوق بنیادین است. حال آنکه خداوند متعال به صراحت تمام تاکید میکند که تمرکز «أَلَدّ الخِصام» یعنی دشمن ترین دشمنان دین، در وهله ی اول بر روی مسئله ی کشاورزی است (سوره بقره آیه ۲۰۵). ذهنیت سکولار و جامع ندیدن اسلام یعنی همین. قرآن زندگی می فرماید: دشمن ترین دشمنان برای ایجاد فساد و تخریب هدایت و تربیت، از کشاورزی و ایجاد فساد در غذا شروع می کنند. بر این اساس می توان گفت که اولین گام برای نظام سازی قرآنی، تغییر ذهنیت ها بر مدار و محور قرآن است. بنابراین در این عرصه محتاج یک طبقه بندی جدید و جامع از شغل های برتر در اسلام هستیم، آنگاه خواهیم فهمید که چرا امام صادق علیه‌السلام، کشاورزان را گنجهای خدا در زمین می دانند(تهذیب ج۶ ص۳۸۴) و هیچ پیامبر هدایتی مبعوث نشد، مگر اینکه کشاورزی را پیشه خود قرار داد(مستدرك ج۱۲ ص۴۶۱). طبقه‌بندی مشاغل در اسلام @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۷ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ / سال دوم جبر تخم مرغ های مدرنیته و اختیار تولید اسلام از بن دندان معتقدم که نظام عقب افتاده زندگی مدرن، بالهای پرواز انسان را شکسته، پاهایش را قطع کرده و بعد از اینها با منت به او عصا داده! زندگی مدرن آنقدر انسان ها را فلج و ضعیف میکند که از تخم مرغ هم برای ملتی هشتاد میلیونی ایجاد چالش می کند. ربط تخم مرغ و مدرنیته و حرّیت، به نظام تولید متمرکز صنعتی باز میگردد که بصورت ساختاری طاغوت ساز است و متقابلاً برده پرور. در هر شهری دو سه نفر به صورت متمرکز، مسئول تهیه تخم مرغ هستند و کل شهر، برده مدیریت آنها، کیفیت آنها و قیمت محصولاتشان است. اما نظام تولیدی اسلام که یکی از اصلی ترین ارکان هدایت الهی است، غیرمتمرکز، خُرد و محله ای است. یعنی تولید و بازار اسلامی بر خلاف اقتصاد عقب افتاده مدرن، به گونه ای است که اختیار انسان ها را به رسمیت شناخته و تقویتش میکند. بر این اساس، انسانی که زیست مسلمانانه دارد، بسیاری از نیازهای غذایی خانواده از جمله تخم مرغ را در خود و به صورت خودکفا تولید میکند. برای تهیه غذای مرغها هم ابدا به بودجه های کلان حکومتی نیازی ندارد، چرا که او تنها متکفل تولید تخم مرغ خانواده خود و حداکثر چند همسایه است. نه نگران ارز ترجیحی و تحریم است، نه نگران قیمت و کیفیت تخم مرغ ها. با وجود زیر ساخت های تولید اسلامی، طیبات مصرف میکند و آقای خودش است: بنده ی دیگران مباش که خداوند تو را آزاد آفریده ( نهج البلاغه نامه ۳۱).کاش دولت آقای رئیسی، به روند انتشار تومور سرطانی آپارتمان سازی در این کشور پایان دهد. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۸ ۵ خرداد ۱۴۰۱ / سال دوم امام صادق علیه‌السلام: من جزو ثروتمندترین افراد مدینه هستم یکی از نقاط بنیادین و متاسفانه مورد غفلت ما، مجموعه عملکرد اقتصادی اهل بیت علیهم السلام است. اینکه حضرات معصومین علیهم‌السلام چه شغلی داشته اند، منبع درآمدشان چه بوده و مهمتر از همه، چگونه ساز و کارهای اقتصادی را ضربدر هدایت می‌کرده اند؟ ازین طرف و به همان اندازه که این مسائل حیاتی مورد غفلت ماست، آیات و روایات گرانقدر اسلام، مملو از مجموعه راهبردهای اقتصادی و بنیادین اهل بیت علیهم السلام است. مثلا همان امام صادق علیه‌السلام که می فرمایند: عقل آن چیزی است که با آن خدا عبادت میشود( كافي ج ١ص١١)در جایی دیگر می فرمایند که تجارت کردن عقل را زیاد میکند(كافي ج ٥ ص١٤٨) و متعرض تجارت بشوید که بی نیازی شما از آنچه در دست مردم است با تجارت خواهد بود( وسائل الشیعه ج ۱۷ ص۱۱). امام اهل تجارت و از ثروتمند ترین افراد مدینه بوده اند( كافي ج١ ص٥٣٨). ایشان اصلاح مال و دارایی را از نشانه های ایمان می دانستند(من لايحضره الفقيه ج ٣ ص١٦٦).امام علیه‌السلام کشاورزان را گنج های خدا در زمین معرفی می کنند(تهذيب ج٦ ص ٣٨٤).ایشان در توصیف مدل بازار حضرت پدر، آقا امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: جد ما از طرف حکومت بازار درست می کردند و بصورت رایگان در اختیار تمام مردم قرار می دادند(كافي ج٢ ص٦٦٢). شرح مفصل و طبقه بندی شده نظام اقتصادی اسلام را می توانید در کتاب فقه المکاسب مطالعه بفرمایید. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷۹ ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ /سال دوم کتاب گرانسنگ عیون أخبار الرضا، بزرگترین غایب حرم امام رضا علیه السلام از تلاشهای کفار نحس بگذریم که همیشه ی تاریخ خواسته اند با دهانهای نجسشان نور خدا را خاموش کنند( سوره صف آیه۸). اعمال پلید و متعفن آنها را وانهید که "از کوزه برون همان تراود که در اوست"( سوره إسراء آیه ۸۴). اما درین سوی هم عملکرد آستان قدس در شناساندن امام رضا علیه السلام می توانست خیلی بهتر باشد. مثلا یکی از ابتدایی ترین کارها برای شناساندن حضرت، معرفی و عرضه ، در قفسه های کتب مناجات و ادعیه حرم مطهر است. همچنین برگزاری جلسات متنوع علمی در حرم، به محوریت این کتاب که نوشته ی عالم گرانقدر اسلام، مرحوم شیخ صدوق رحمه الله علیه است. نویسنده عظیم الشان در این کتاب کم نظیر، تلاش کرده مجموعه‌ای از فرمایشات ناب و نورانی امام رضا علیه السلام را جمع آوری کند. کتابی گرانقدر در ۶۹ بخش که از شورانگیز ترین قسمت‌های آن می توان به مناظره های امام رضا علیه السلام و همینطور باب ۱۹ و ۲۰ اشاره کرد که احادیث مفصلی از حضرت درباره ی توصیف مقام امامت است. بی تردید هیچ کاری در دفاع از امام، بالاتر از نشر علوم لایزال ایشان نیست، که فرمودند: خدا رحمت کند کسی که امر ما اهل بیت را زنده کند. پرسیدند چگونه؟ پاسخ دادند ما را بیاموزد و به مردم آموزش دهد که اگر مردم محاسن کلام مارا می دانستند، از ما تبعیت می کردند( عیون أخبار الرضا باب ۲۸). در این سطح نیازمند یک طبقه بندی جدید از علم برا اساس معارف امام رضا علیه السلام هستیم. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۱ ۲۰ خرداد ۱۴۰۱/ سال دوم امام رضا علیه السلام: اولویت دار ترین مسئله ی جامعه،فراهم آوردن لذتهای حلال است!! هرچه بیشتر با فرمایشات بی‌بدیل اهل بیت علیهم السلام آشنا می شوید، بیشتر احساس می کنید که عمری به اشتباه رفته اید. عمری دین را ناقص، تک بعدی و چقدر بد و غیر جذاب فهم کرده اید.نمونه اش احادیث مربوط به تفریح، شادمانی و لذت در اسلام است و از نمونه های بسیار قابل تامل این دسته احادیث، فرمایش گرانقدر عالم آل محمد، آقا امام رضا علیه السلام است. امام علم در این حدیث(بحارالانوار ج۷۵ ص ۳۴۶) می فرمایند: اوقات زندگی تان را به چهار بخش تقسیم کنید: معاش، عبادت، دید و بازدید و ساعت مخصوص لذت !!!. نکته جالب و مهم، فرمایش پایانی امام است: با این زمانیکه برای لذت بردن اختصاص داده اید، توانایی انجام سه قسمت دیگر را پیدا خواهید کرد.این یعنی شما در قامت یک پدر، مدیر، امام جمعه و... که دغدغه ی تربیت الهی جامعه را دارید، اول و بیش از همه باید به فکر مدیریت لذت و تفریح مردم باشی. بدیهی است که در این منظر نمی توان عرفی عمل کرد و به نام دین و عقلا، هرچه را که در جامعه به اسم تفریح وجود دارد امضا کرد. مثلا پارکهای کنونی جایی در منظومه معارف اسلامی ندارند. از جمله اینکه که ضد حریم خصوصی اند. از طرفی اسلام عزیز به عنوان یک دستگاه دانشی کامل و مستقل، به فرموده آقا امام رضا علیه السلام در بردارنده جمیع حوائج مردم در تمامی ازمنه و امکنه است(عیون الاخبار باب ۲۰).حال اینکه از منظر علم لایتنهاهی آقا امام رضا علیه السلام، لذتهای حلال چیست؟ چند دسته است و چه زیرساخت هایی نیاز دارد، در یادداشت های بعدی. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۲ ۲۸ خرداد ۱۴۰۱/ سال دوم پذیرش پول اعتباری، جامعه را به سمت کفر می‌برد!!! از نظر مفاهیم گرانقدر آیات و روایات، اساس محرومیت، به اختلال در روابط انسانی به دلیل تضعیف زیر ساخت های هدایت باز میگردد. در مقابل، تمامی زیر ساخت های کفر، جامعه را به سمت محرومیت، فقر و ظلم سوق می دهد.به این چرخه محرومیت زا توجه کنید. زکات، یکی از چهار رکن اصلی تمامی حرکتهای انبیا و اولیای الهی در طول تاریخ بوده است(سوره حج آیه ۴۱). از طرفی امام صادق علیه‌السلام می فرمایند: اگر همه مردم زکات می دادند هیچ فقیری باقی نمی ماند(من لایحضره الفقیه ج۲ ص۷). از مهم ترین چیزهایی که از نظر اسلام زکات دارد، پول است، پولی که درهم و دینار باشد، یعنی سکه ی طلا و نقره ای که خرید و فروش و معامله با آن رواج دارد. در این منظر، پذیرش پول اعتباری یعنی اگر کسی میلیاردها تومان هم ثروت داشته باشد، اساسا زکاتی به مالش تعلق نمی گیرد، چرا؟ چون سرمایه اش صرفا یک اعتبار،کاغذ و اخیرا یک عدد است، نه پولی واقعی که مدنظر اسلام است. نتیجه هم واضح: تعطیلی زکات از پایگاه پذیرش پول اعتباری. پله بعدی زیاد شدن فقراست. از طرفی فقر قرین کفر است ( کافی ج۲ ص۳۰۷) و کافران اهل ظلم (سوره بقره آیه ۲۵۴). و هرجا کفر و ظلم باشد هدایتی نخواهد بود(سوره بقره آیه ۲۵۸،۲۶۴). و نبود هدایت یعنی افزایش کفر، ظلم، قتل، فحشا،چپاول و در یک کلام محرومیت(سوره انعام ۱۵۱و۱۵۲). این تنها یکی از دهها چرخه محرومیت زای مدرن در جامعه ماست. برای بررسی جامع این مسئله، مطالعه «پول اعتباری و طرح جایگزین» بسیار مفید خواهد بود، همین طور «برنامه ی ملی محرومیت زدایی». @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۴ ۱۳ تیر ۱۴۰۱/ سال دوم فروشنده با تعجب و لبخند گفت: چقدر نظر اسلام جالبه!!! چند روز پیش در فروشگاهی در حین پرداخت مبلغ، فروشنده نگاهی به کارتخوان کرد و با ناراحتی گفت:‌چقدر کاغذ اسراف میشه خدایا، این مملکت عقب افتاده کی میخواد درست ش!؟ لبخندی زدم و گفتم دقیقا همینطوره داداش. گفت: به خداااا، الان تو اروپا اصلا ازین سیستم کاغذیا نیست که! گفتم بنظرم اصل عقب ماندگی، که اتفاقا از اروپا اومده. طرف چهرش رو جمع کرد و با تعجب و تأمل منتظر ادامه حرفم موند. گفتم و بدتر از پول اعتباری، رمز ارزه، گفت چرا؟ گفتم ببین داداش یکی از اصلی ترین عوامل گرونی ها چیه؟ خودش گفت خلق پول. گفتم احسنت. بعد گفتم اما از نظر اسلام، پول بر خلاف کاغذهای فعلی باید مالیت و ارزش ذاتی داشته باشه. الان اگه پول ما سکه ی طلا بود، میشد به این راحتی پول خلق کرد؟ گفتم ببین خانوما در مورد مهریه شون اصلا نگران نیستن. می‌دونی چرا؟ چون مهریه به سکه است، به پول اسلامه و ارزش ذاتی داره. به اینجا که رسیدم فروشنده لبخند زد و همراه با تحسین و تامل گفت: عجب، چه نظر اسلام جالبه. منم متقابلا با لبخند و البته حسرت تاییدش کردم و از فروشگاه اومدم بیرون. حالا یک سوال مهم: قرآن کریم میفرماید: مال و ثروت خودتون رو به دست سفها ندین، چرا که ثروت عامل سرپا موندن و قوام شماست( نساء ۵). پول اعتباری هم صد درصد ارزشی که داره، دست مدیران کلان بانکی و اقتصادی کشوره و میزان درایت اقتصادی شون بر همه آشکار!! با این اوصاف چطور به این آیه قرآن عمل کنیم و مالمون رو دست بقیه ندیم، در صورتی که هیچ اختیاری نسبت به ارزش ثروتمون(پول اعتباری) نداریم؟!! @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۶ ۲۶ تیر ۱۴۰۱ / سال دوم رسانه مهمانی: پلتفرم بی بدیل نشر علم در اسلام! چگونه مردم را به امامت حضرت پدر علیه السلام دعوت کنیم؟ پاسخ واضح امام رضا علیه السلام: خدا رحمت کند کسی را که امر ما اهل بیت را زنده کند. پرسیدند چگونه؟ امام جواب دادند علم های ما را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد که اگر مردم محاسن راه ما را می دانستند از ما پیروی می کردند( معانی الأخبار ج ۱ ص۱۸۰). پرسش دیگر این است که در کجا امر امامت و مرجعیت علمی شما را زنده کنیم؟ باز بر اساس روایات، مهمانی های مومنین یکی از مهمترین بسترهای احیای امر امامت است. آقا امام باقر علیه السلام تصریح دارند که: همدیگر را در زیارت کنید که در این زیارت شما، زنده کردن امر امامت ما نهفته است ( خصال ج ۱ ص۲۲). ممکن است بگویید مگر در مهمانی قرار است چه اتفاقی جز دید و بازدید های معمول بیفتد؟ پاسخ امام صادق علیه‌السلام: همدیگر را زیارت کنید که در این زیارت، هم زنده شدن قلب‌های شماست و هم ذکر احادیث ما( کافی ج۲ ص۱۸۶). از طرفی در اسلام، ملاقات و مهمانی میان مومنین، یکی از کارهای معمول است تا جاییکه امام کاظم علیه السلام، آنرا یکی از چهار بخش اصلی زندگی روزمره دانسته اند( تحف العقول ج۱ص۴۰۹). جمع اینها یعنی: امام علیه‌السلام، ساختاری برای نشر علومشان طراحی کرده اند که از مهمترین ارکانش است که برخلاف رسانه های مدرن و بر اساس روایات: مملو از محبت است، موجب رشد و باروری عقل میشود، عمر ها را زیاد و غصه ها را ازبین میبرد، برکات را افزایش می‌دهد و همه اینها در بستر گفت و گوهای حدیث محور، دائمی، و خانگی میان مومنین شکل میگیرد. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۷ ۲۹ تیر ۱۴۰۱/ سال دوم جو بایدن و هارون الرشید!!! آخرین گزارش رسمی که حدود پنج شش ماه قبل شبکه الجزیره از تعداد پایگاه های آمریکا در جهان منتشر کرد، ۸۰۰ پایگاه نظامی در هفتاد کشور جهان بود. فی الواقع اصل بر این است که آمریکای جهانخوار در همه جا تسلط و دخالت حداکثری دارد مگر اینکه خلافش ثابت شود. ازین منظر میتوان حکومت جو بایدن را با حکومت قدرتمند عباسی در عهد هارون الرشید قیاس کرد. شهید رحمه الله علیه، در درس چهاردهم کتاب سنتهای تاریخی در قرآن میگوید: دامنه ی تسلط و گستره جغرافیایی حکومت عباسیان در عهد ، آنقدر زیاد بود که او خطاب به ابرها میکرد و می‌گفت: در هر کجا که ببارید، خراج و مالیاتش را برای من می آورند. حال پرسش جدی این است که حقیقتا امام کاظم علیه السلام که بودند و چه فعالیت هایی را یک تنه، علیه امپراتوری بلامنازع هارون سازماندهی میکردند که او مجبور شد برای مهار امام علیه السلام ایشان را زندانی کند؟ و حتی عجیب تر اینکه در زندان هم نتوانست ضربات مهلک سازمان و تشکیلات پنهان امام علیه‌السلام را تاب بیاورد و ننگ به شهادت رساندن ایشان را هم پذیرفت. یک نمونه از تشکیلات شگفت انگیز و پنهان امام علیه السلام، نفوذ دادن جناب به دربار و حتی رساندن ایشان تا مقام صدراعظمی هارون است. بر این اساس حقیقتا نیاز به یک بازخوانی جدی تمدنی در سیره پیشوایان ابدی بشریت داریم. بویژه امام کاظم علیه السلام که دو فرزند گرانقدرشان با هجرت تمدنی خود، ایران عزیز را آماده نقش آفرینی محوری در عصر ظهور کرده اند. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۷ ۲۹ تیر ۱۴۰۱/ سال دوم جو بایدن و هارون الرشید!!! آخرین گزارش رسمی که حدود پنج شش ماه قبل شبکه الجزیره از تعداد پایگاه های آمریکا در جهان منتشر کرد، ۸۰۰ پایگاه نظامی در هفتاد کشور جهان بود. فی الواقع اصل بر این است که آمریکای جهانخوار در همه جا تسلط و دخالت حداکثری دارد مگر اینکه خلافش ثابت شود. ازین منظر میتوان حکومت جو بایدن را با حکومت قدرتمند عباسی در عهد هارون الرشید قیاس کرد. شهید رحمه الله علیه، در درس چهاردهم کتاب سنتهای تاریخی در قرآن میگوید: دامنه ی تسلط و گستره جغرافیایی حکومت عباسیان در عهد ، آنقدر زیاد بود که او خطاب به ابرها میکرد و می‌گفت: در هر کجا که ببارید، خراج و مالیاتش را برای من می آورند. حال پرسش جدی این است که حقیقتا امام کاظم علیه السلام که بودند و چه فعالیت هایی را یک تنه، علیه امپراتوری بلامنازع هارون سازماندهی میکردند که او مجبور شد برای مهار امام علیه السلام ایشان را زندانی کند؟ و حتی عجیب تر اینکه در زندان هم نتوانست ضربات مهلک سازمان و تشکیلات پنهان امام علیه‌السلام را تاب بیاورد و ننگ به شهادت رساندن ایشان را هم پذیرفت. یک نمونه از تشکیلات شگفت انگیز و پنهان امام علیه السلام، نفوذ دادن جناب به دربار و حتی رساندن ایشان تا مقام صدراعظمی هارون است. بر این اساس حقیقتا نیاز به یک بازخوانی جدی تمدنی در سیره پیشوایان ابدی بشریت داریم. بویژه امام کاظم علیه السلام که دو فرزند گرانقدرشان با هجرت تمدنی خود، ایران عزیز را آماده نقش آفرینی محوری در عصر ظهور کرده اند. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۸۹ ۲۰ مرداد ۱۴۰۱ / سال دوم به بهانه ی روز تولدم: از عشق کوروش، شجریان و شریعتی تا شیخ صدوق و کلینی! از ساحل دریای مازندران تا بحارالانوار! راستش اصلا از این روز تولد ها خوشم نمی آید، چه رسد به اینکه در یک فضای عمومی اعلامش کنم. چه گلی بر سر دنیا زده ام که آمدنم را مبارک شمرند؟ اما آنچه قانعم کرد درباره‌ی ی خودم بنویسم ۱. بیان تجربه ای بود که ان شالله مرورش مفید باشد و ۲. استخاره ی امروزم درین خصوص: وَ هُدوا إلى الطَيّبِ مِنَ القَول، آیه ۲۴ سوره حج. درباره اهل بهشت می فرماید: و به سوی سخنان پاکیزه هدایت می شوند! زادروزم به قمری هشتم محرم است و به شمسی بیستم مرداد. در خراسان، آنجا که محل بر آمدن خورشید است. من روستایی ام و تا دلتان بخواهد از وقتی که میتوانستم درست و حسابی راه بروم چوپانی کرده ام. ابتدایی که بودم از حدود ساعت پنج صبح بیدار میشدم و حدود دو کیلومتر با گوسفندانم میرفتم، تا برسم به زمینمان که پدر و برادر بزرگم جو و گندم درو میکردند. راهنمایی که بودیم خانواده ام نگران دبیرستانم بودند. چه اینکه نمی توانستند مرا به شهر بفرستند و از طرفی در منطقه ما دبیرستانی نبود. اما به لطف خدا در مدرسه نمونه شهرمان قوچان قبول شدم و از آنجا آغاز دوازده سال زندگی خوابگاهی من هم شروع شد. در دبیرستان عاشق شجریان بودم و در کمد وسایلهایم پوستر شجریان زده بودم. تقریبا همیشه آواز می خواندم و در مدرسه به این وصف شناخته میشدم. از طرفی عاشق ایران باستان هم بودم. مثلا می رفتم ترجمه ی سنگ نوشته های خط میخی تخت جمشید را می خواندم. هنوز که هنوز است گاهی مادرم میگوید: یادت هست که همیشه میگفتی نام پسرانم را داریوش،کوروش و مینوچهر خواهم گذاشت و دخترانم را پریزاد و آناهیتا! زمان گذشت و نوبت کنکور ما شد. ما آخرین نسل دهه ی شصت بودیم و هنوز، چوب حراج طرح صهیونیستی کنترل جمعیت، بهار ایرانمان را خزان نکرده بود. علوم انسانی آن سال ۵۰۲ هزار نفر شرکت کننده داشت و من در منطقه، نفر ۵۷۶ شدم. عاشق دبیری تاریخ بودم اما مشاوری لیبرال به پدرم گفت: پسرت می‌تواند به راحتی حقوق قبول شود و پول پارو کند. از طرفی با نمره بالا در دانشگاه علوم اسلامی رضوی هم قبول شدم. در مصاحبه گفتند: دوست داری لباس طلبگی بپوشی؟ به صراحت گفتم نه! آنها هم گفتند خوش آمدید. نهایتا حقوق روزانه ی دانشگاه دولتی مازندران(بابلسر) قبول شدم.اما در دانشگاه فهمیدم که هیچ علاقه ای به حقوق ندارم. خاطرم هست روزی همراه پسرعمویم رفته بودیم از پاساژ مهتاب مشهد، برایش کتاب کنکور بخریم که کتابی جلد سیاه توجهم را جلب کرد: تشیع علوی و تشیع صفوی از دکتر علی شریعتی! پشت جلد را خواندم و عجب متن سحرانگیزی داشت. و آن شد آغاز یک مسیر جدید. آنقدر جذب شریعتی شده بودم که تا ساعت سه صبح کتابهای دکتر را میخواندم. فکر کنم حدود شانزده جلد از مجموعه آثار ۴۲ جلدی دکتر را خواندم. آن سالها در دانشگاه، همیشه موهایم تا شانه بلند بود. چهره ام به هر تیپ و خطی میخورد به جز حزب الله. اما در تمام این مدت، تلاشم این بود که همیشه سرم پایین باشد و چشمانم امین! گاهی به اصرار دوستانم در نمازخانه خوابگاه دانشجویی، امام جماعت میشدم و ترکیب عبا و آن موهای بلند و پیراهن آستین کوتاه تماشایی میشد. خوابگاه مان در ساحل دریای مازندران بود. روزی یکی از دوستانم که مسئول بسیج دانشکده بود گفت: بیا برو طرح ولایت! سال ۸۸ بود و آن اوضاع. رفتم و بماند که آنجا چه چالش‌هایی با یکی از بسیجیان سر موضوع دکتر شریعتی داشتیم. همانها که از شدت خودمرکزبینی، به تنهایی ظرفیت بیزار کردن همه را از انقلاب و اسلام را دارند. در طرح ولایت، برای اولین بار در عمرم به گلزار شهدا رفتم! تا آن موقع تمام اطلاعاتم از دفاع مقدس، این بود که هشت سال بوده و یکی هم در این جنگ شرکت داشته به نام حاج همت! آنجا با کتابی به نام خاکهای نرم کوشک آشنا شدم و برای اولین بار در عمرم فهمیدم که شهدای ما خاطره هم دارند! آن کتاب را که شرح حال سردار شهید عبدالحسین برونسی بود، دو روزه خواندم و همان شد آغاز مطالعه ی حدود هفتاد جلد کتاب خاطره شهدا و اینکه بعدها راوی کاروان های دانشجویی راهیان نور بشوم. برخورد خوب اساتید طرح ولایت با من، که دگر اندیش محسوب میشدم و بسیاری از عوامل دیگر، مرا به این جمع بندی رساند که به حوزه بیایم. جایی که نه در مخیله من و نه هیچ کس دیگری، نمی گنجید که روزی از آنجا سر دربیاورم. تمام حرفم این است: ما انسان ها ربات، مغز و ذهن نیسیم. ما به تصریح آیات متعدد قرآن، قلبیم قلب! عقل و ذهن تنها یکی از اجزای وجودی ماست(۴۶ حج) و نوع تعامل با کسی که محور وجودش را قلب بدانی یا مغز، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. به انسانها فرصت بدهید، اختیارشان را به رسمیت بشناسید، حق را با محبت، احترام و رعایت کرامتشان به آنها عرضه کنید و مطمئن باشید که عاقبت از آن متقین است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹۱ ۲۹ مرداد ۱۴۰۱/ سال دوم سوره حمد یا شاخصه های توسعه سازمان ملل؟ توجه به و مفاهیم اختصاصی قرآن، از مهمترین عوامل فهم تمدنی وحی الهی است. چرا که مفهوم و اصطلاح اختصاصی، تمامی رویکردهای اختصاصی را در خود جای داده و به دنبال خود می آورد. مثلا «آن مفهومی که اهداف نظام اسلامی را تا حدود زیادی در خود جمع میکند، مفهوم است».( امام خامنه ای ۲۳مهر ۱۳۹۱). هر چقدر اصطلاحات جامع تر باشند، تأثیرشان در جهت دهی زندگی و تربیت بیشتر است. در حال حاضر (مغضوبین) به محوریت سازمان ملل و شاخص های مورد قبول خود، تمام کشورها را با اصطلاحات بنیادین «جهان اول، دوم و سوم» طبقه بندی میکند. فردی که با این اصطلاحات بنیادین رشد کرده باشد، حتی اگر بخواهد نمی تواند استفاده چندانی از قرآن داشته باشد. چرا که ارتباط مفهومی اش با قرآن قطع است و قرآن حتی یکبار هم این اصطلاحات را به کار نبرده. وحی الهی و احادیث، کلید های خاص خودشان را برای طبقه بندی و جهت دهی انسانها (و نه کشورها) دارند. مثلا طبقه بندی بر اساس معیارهای گرانقدر سوره حمد:صراط مستقیم، ضالین و مغضوبین. بین اینکه زندگی را بر مبنای سه گانه های سوره حمد بفهمی و تحلیل کنی یا بر اساس سه گانه های سازمان ملل، فرسنگ ها فاصله است. در این منظر، عظمت امام خمینی ره به عنوان مشخص میشود. ایشان به جای جهان اول و سوم، بر اصطلاحات قرآنی مستکبران و مستضعفان اصرار داشتند. مشابه: مباحثه شیخ و دکتر شیخ در مورد روانشناسی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹۳ ۱۹ شهریور ۱۴۰۱/ سال دوم تأملاتی در نظام حمل و نقل و مسافرت در اسلام: پیاده روی + اسب و الاغ یکی از مهم ترین و قابل تأمل ترین عکس العمل مخالفان انبیاء الهی این بوده که می گفتند: دوره ی حرفهای شما گذشته است و اینها داستان سرایی های پیشینیان است. تعبیر که حدود ۹ بار در قرآن تکرار شده است به همین معناست(۲۵ أنعام/ ۱۷ أحقاف/۶۸ نمل). پندار بنده این است که ما هم در بسیاری از عرصه ها، همین معامله را با آیات و روایات داریم. فی المثل وقتی میگوییم از نظر اسلامی_ و به دلایل مختلف_ پول باید همان طلا و نقره باشد، اولین پاسخی که می شنویم این است که درهم و دینار مال آن زمان بوده. یا وقتی از آداب گرانقدر مانند غذا خوردن با دست می‌گویی، بلافاصله می‌شنوی اینها مال جامعه آن روز بوده. یا اگر از احکام و آداب گرانقدر احتضار سخن کنی، خواهی شنید که اینها برای آن زمانی بود که بیمارستان وجود نداشت. ازینها بدتر سخن گفتن در مورد نظام حمل و نقل در اسلام است که به احتمال زیاد به سفاهت و بلاهت متهم خواهی شد. اینکه بگویی از منظر اسلام، حمل و نقل و مسافرت زمینی با همین پای پیاده است و حیواناتی مانند اسب و الاغ. جالب اینجاست که نه یک آیه بلکه حدود شش آیه در قرآن کریم می فرماید: ما چهارپایان را برای حمل و نقل بارها و مسافرت خودتان آفریدیم(از جمله آیات ۵تا۸ سوره نحل). یا قرآن کریم در مورد سفر استثنایی می فرماید: با پای پیاده بروید یا با چهارپا(۲۷ حج). شاید به خاطر همین آیه باشد که تعداد حج های پیاده ی امام حسن علیه السلام را تا ۲۵ عدد هم ذکر کرده اند، با اینکه امام علیه السلام ثروتمند بودند و صاحب اسب و... . همه اینها را گفتم تا برسم به اینجا که اینهمه روایات متعدد عجیب در مورد رفتن به سفر اربعین، أساطیر الأولین و مربوط به آن زمانی که هواپیما و ماشینی در کار نبوده نیست، بلکه یک مدل بسیار پر برکت و فوق پیشرفته مسافرت است برای همیشه تاریخ. در یادداشت بعدی حدود ده خاصیت بی بدیل سفر با پای پیاده را ذکر خواهم کرد و این خاصیتها دقیقا همان چیزهایی است که اربعین را اربعین کرده. ویژگی هایی که اگر از اربعین بگیریم، جز یک سفر لاکچری اتو کشیده کم خاصیت مانند باقی نخواهد ماند. نگارش: طریق نجف کربلا/ عمود ۱۰۸۰ @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹۶ ۲۱ مهر ۱۴۰۱/سال دوم چند دوست از ملائکه الله دارید؟ یکی از مهمترین حوادث روز قیامت این است که خداوند متعال، پیامبر عظیم الشأنش را به عنوان شاهد اعمال انسان ها حاضر میکند(۴۱ سوره نساء). از معدود گزارش هاییکه قرآن کریم در مورد سخنان پیامبر صلوات الله علیه در آن روز ارائه داده، شکایت آن حضرت در مورد مهجور و متروک بودن قرآن در میان قوم است(۳۰ سوره فرقان). ، آقا امیر المومنین علیه السلام در حدیثی می فرمایند: من آن قرآنی هستم که مهجور و متروک ماندم( کتاب شریف کافی ج۸ص۲۸). از بنیادی ترین معارف گرانقدر و فوق متروک قرآن و اهل بیت علیهم السلام، الله هستند و آنچه که مربوط به آنهاست. عجیب تر اینکه تنها در قرآن کریم بیش از هفتاد بار از لفظ استفاده شده و سه سوره نازعات، قدر و مرسلات هم بصورت اختصاصی در مورد فرشتگان سخن می‌گویند. به تصریح کلام الله، خداوند متعال تدبیر امور عالم را با فرشتگان انجام میدهد(سوره نازعات آیه ۵) و ارزاق بنی آدم و سرنوشت شان را از طریق ملائکه تقسیم و تدبیر می‌کند(سوره قدر/ سوره ذاریات آیه ۴/ کتاب شریف من لایحضره الفقیه ج۱ ص۵۰۴). جالب اینجاست که فرشتگان الهی خود را دوست و یاری کننده مومنان در همین دنیا معرفی میکنند که تحت شرایطی می توانند به صراحت با آنها صحبت کنند(سوره فصلت آیه ۳۰و۳۱). از بارزترین آنها فرشتگانی اند که وظیفه یاری جنود حق را در جنگها به عهده دارند(سوره آل عمران آیه ۱۲۳تا ۱۲۶/ سوره انفال آیه ۴۸).از آنجا که بارها گفته ایم ایمان و مومن بودن محصول مستقیم سبک زندگی است، بنابراین آنچه که متعلق به سبک زندگی است، مربوط به ملائکه و موثر در میزان ارتباط آنها با مومنان نیز هست. بنابراین می توان در مورد سرفصل های زیر به تفصیل سخن گفت: ملائکه و تغذیه، ملائکه و شغل، ملائکه و معماری، ملائکه و حیوانات، ملائکه و نظام اقتصادی و دهها عنوان تمدنی دیگر . مثلا بر طبق احادیث گرانقدر، فرشتگان الهی وارد خانه ای نمی شوند که در آن سگ وجود داشته باشد، یا شراب نوشیده شود. خانه ای که در آن ادرار شود( آپارتمان) ملائکه را دفع میکند، همینطور خانه ای که اهالی آن اهل مهمانی دادن نیستند و... . از آن طرف کمک و یاری به کفار را داریم که مفصل در قرآن و روایات به آن پرداخته شده. برایتان عجیب نیست که چرا تا این حد نسبت به این مدیران اصلی عالم و دوستان حقیقی مومنان غافلیم؟ ریشه اش به نظام تعلیمی آموزش و پرورش و دانشگاهی ما بر میگردد که اساسا بر اساس شبه علمهای مدرن غربی منکر عالم غیب و ملائکه بنا شده. فراموش نکنیم که ابلیس یک تمدن ساز بزرگ است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۹۷ ۲۷ مهر ۱۴۰۱/ سال دوم قرآن کریم: امتهای سابق عالم تر، پیشرفته تر، قدرتمند تر، پر جمعیت تر و دنيايشان آباد تر بود! یکی از مهم ترین اسبابی که مانع ارتباط و استفاده حداکثری ما از قرآن کریم میشود، این است که ما، مدرنیته و باورهای غلط اندر غلط آن را از جان و دل پذیرفته ایم. تمدن مدرن و ضد قرآن غرب، دهها سال از طرق مختلف آموزشی به کل بشر باورانده که دنیای ماقبل مدرن، دنیایی عقب افتاده، سراسر نادانی و حماقت بوده. جهانی که مردمانش اگر امروز بخاطر وبا و طاعون نمی مردند، قطعا فردا فاتحه شان خوانده شده بود. به ما باورانده اند که عصر کنونی، دنیای و آبادانی است و پیش از آن جز بدبختی و جهل و فلاکت چیزی نبوده. این در حالی است که خداوند متعال تصریح دارد: «» هم زمین را آباد تر کردند، هم قدرتشان بسیار بیشتر از ما بوده، هم ثروت و جمعیت شان(سوره روم آیه ۹/ سوره توبه آیه ۶۳). همه اینها یعنی ملل سابقه، هم از لحاظ علمی و هم از نظر سلامت جسمی پیشرفته تر از عصر حاضر بوده اند. حال می دانید چرا ارتباط مان با قرآن و روایات در حد قرائت و ثواب بردن است نه درس گرفتن و ساختن زندگی؟ چون ما فرزندان مدرنیته، عملا قرآن را مربوط به دوره حماقت و جهالت بشر می دانیم! قاعدتاً مخالفان و دشمنان انبیاء الهی را هم مشتی احمق و نادان بدوی. در این منظر بدیهی است که راهکارها و هدایت‌های انبیاء علیهم السلام، جز یک متن خاموش به درد نخور مقدس تاریخ گذشته نخواهد بود. ما خودمان را پیشرفته و عالم می دانیم و نتیجتا قرآن را مربوط به دوران ابتدائی زندگی بشر! واضح است که عالم باسواد به جاهل نادان رجوع نمیکند! اما اگر نگاهمان به قرآن همانطور بود که باید، و انبیاء و در رأسشان پیامبر اسلام را و الگوی جامع تمامی عرصه ها می پذیرفتیم(سوره احزاب آیه ۲۱)، درین صورت قرآن برای ما گزارش سنگین ترین و پیشرفته ترین نبردهای حق و باطل میشد که بدون رهنمود هایش حتی نمی توان نفس کشید. انبیاء علیهم السلام را می دیدیم که مسیر تاریخ را یک تنه تغییر داده اند. ‏@besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱٠ اسفند ۱۴٠۲/ سال سوم به خواهران و برادران تمدنی انتخابات: مرزهای فدک را فراموش نکنید! در این دوره یکی از بهترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی را دیدیم. از این جهت که شاهد ظهور یک قدرتمند جدید، در کنار دوگانه قدیمی چپ و راست یا اصلاح طلب و اصولگرا بودیم. گفتمانی که سخن از راهکارهایی جدید، امید آفرین و مبتنی بر کتاب و سنت می زند. داعیه دار طرح هایی مانند قانون گرانقدر «احیای موات» است و «پیشگیری از بیماری به جای تمرکز بر درمان». برای ساخت دار برنامه دارد و به دنبال احیای مشاغل برتر اسلام است. بنابراین فارغ از نتیجه باید بگوییم که در این انتخابات، گفتمان تمدن نوین اسلامی خوش درخشید و در تراز گام دوم انقلاب ظاهر شد. اما نکته مهم این است که نزاع ما با تمدن ضد انسانی مدرن، بخشی و تک بعدی نیست. مرزهای ما به گستره تمام ابعاد زندگی انسانی است. پس بزرگترین اشتباه و خطر این است که مفهوم را به دست خودمان، تقلیل و محدود به یک یا چند عرصه کنیم. به تجربه هم دیده ایم که انقلابی های دغدغه مند، امضا کننده طرحهای کثیر توسعه ای مجالس شدند و برای طرحهای قلیل، بخشی و تک بعدی اسلامی شان هم نتوانستند کاری کنند. چرا که از ابتدا متوجه های مختلف درگیری نبودند. پیشنهاد تشکیل هیئت اندیشه ورز در قم، یکی از راهکارهای مناسب برای بعد از انتخابات است. هیئتی که وظیفه پشتیبانی فکری از نمایندگان تمدنی را دارد، تا شجره طیبه ، بیش از پیش تبیین و تکمیل شود. نتیجه اینکه با طرح های علمی جامع، رزمنده هایی در مجلس خواهیم داشت که توانایی درگیری همه جانبه با پیشنهادات ضاله توسعه را دارند. و إلّا نتیجه نبردی که از صد عرصه حمله می کنند و تنها در دو سه زمینه تصمیم به پاسخ دارید از ابتدا مشخص است. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۷ فروردین ۱۴٠۳/ سال چهارم دستان بسته خدا در آموزه های رشته مدیریت! تاکنون در چند یادداشت به این مسئله پرداخته ایم که ارتباط ما با قرآن عظیم قطع است و بریده. ما قرآن را کتابی مربوط به گذشته می دانیم و شخصیت های هدایت و ضلالت مطرح در قرآن را، های تاریخ گذشته. این است که نه از انبیاء علیهم السلام و موضع گیری شان راه امروزمان را روشن می کنیم، نه دشمنان پیامبران و حرفهایشان را کماکان زنده و در جریان می دانیم. شرح دلایل این مصیبت معرفتی در این مقال نمی گنجد اما می توان گفت: به رسمیت نشناختن قرآن و سنت به عنوان یک ، در رفع تمامی نیازهای انسان و نپرسیدن مسائل و مشکلات زندگی از قرآن، نتیجه این نگاه است. از باب نمونه: مهم ترین عرصه حیات انسان، راه و روش و علومی است که بر اساس آن، زندگی را می کند و پیش می برد. یکی از نمودهای مبنا نبودن قرآن در زندگی ما این است که تصمیم گیری مدیران جامعه، از حزب اللهی و انقلابی تا توسعه گرا و سکولار، بر اساس مجموعه کتابها و نگاه های یکسانی در رشته های مختلف است. عرصه های متنوع دانش مدیریت کنونی در یک موضوع بنیادین اشتراک دارند و آنهم عدم توجه به جایگاه مدیریتی خداوند متعال در عالم و تاثیر آن در سرنوشت انسان است. مبنای عمل یک مدیر حزب اللهی همان کتابهایی است که مبنای کار مدیر ضد دین و ملحد است. شاید تنها تفاوتش این باشد که مدیر انقلابی در ابتدای کار بسم الله هم می گوید! بیشتر به آپارتمان ام الفسادی می ماند که مسمای به یک نام مذهبی هم شده. نتیجه این رویکرد این است که حضرت باری تعالی هیچ نقشی در عالم ندارد و این است همان نگاه های مثلا علمی ذاتا مسموم! حذف نرم و بنیادین خداوند متعال از اداره زندگی بشر، همان امتداد نگاه است که با لباس و این بار در کتابهای رشته مدیریت ظاهر شده: وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّـهِ مَغْلُولَةٌ (۶۴ مائده). اما مبنای اصلی نگاه مدیریتی صحیح زندگی انسان که در قرآن ارائه شده، توجه به اَبَر مسئله ی است(۲۱ حجر). امری که دانش مدیریت کنونی فرسنگها با فهمش فاصله دارد. تقدیری که از طرف خداوند متعال به صورت سالیانه برای انسان رقم می خورد و آغازش از است(سوره قدر/ طلاق۱۲/ دخان ۱تا۶). تقدیر الهی حداقل چهار عرصه مهم برای انسان دارد: حیات و ممات(۵۶ یونس)، فقر و غنا(۲۶ آل عمران)، عزت و ذلت(۲۶ آل عمران) و سعادت و شقاوت. مناسک حاکم بر تقدیر و نسبت آن با اختیار انسان، همچنین نوع ارتباط بین تقدیر و شب قدر با نظم و نظامات اجتماعی از مهم ترین موضوعات مطرح در زندگی انسان بر اساس صراط مستقیم قرآن است. مطالعه بیشتر: ارکان ثلاثه مدیریت اسلامی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم تعطیلی چهل ساله حساب صد، تا ایستگاه هشتم رئیسی! یکی از بنیادی ترین تصمیمات تمدنی امام راحل در کنار تاسیس کمیته امداد، نهضت سواد آموزی، جهاد سازندگی و کمیته های امنیتی محله محور، برای ساماندهی به مسئله حیاتی مسکن بود. امام خمینی رحمه الله علیه با تمام مسائل و مشکلات طاقت فرسا و کمرشکن ماههای اول انقلاب، ساماندهی به مسئله خانه و کاشانه مردم را تنها شصت روز پس از پیروزی قیامشان شروع کردند. به این سخنان کماکان زنده ۴۵ سال پیش امام توجه کنید: در رژیم منفور پهلوی، یکی از مصیبت ‏بارترین مشکلات اجتماعی مردم ما بود. بسیاری از مردم در تهیه یک قطعه زمین و داشتن یک لانه بودند، و چه بسا تمام عمرشان را زیر بار و و به سر می ‏بردند تا بتوانند پناهگاهی را برای خود و فرزندانشان دست و پا کنند. قشر عظیمی از مستضعفان جامعه هم به کلی از داشتن خانه محروم بودند و در زوایای بیغوله‏ ها و اتاقک های تنگ و تاریک و خرابه ‏ها به سر می‏ بردند؛ و چه بسا از درآمد ناچیزشان را بایستی برای‏ اجاره آن بپردازند... نظام اسلام چنین ظلم و تبعیضی را تحمل نخواهد کرد؛ و این از هر فرد است که باید مسکن داشته باشد. و همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کسی در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد. بر اسلامی است که برای این مسئله مهم چاره ‏ای بیندیشد، و بر همه است که در این مورد همکاری کنند...در این طرح به هیچ وجه نباید پولی در برابر خرید زمین پرداخت شود. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ نکته مهم و جذاب داستان، مدلی است که حضرت امام برای عملیاتی شدن این امر مهم پیشنهاد می کنند. راهکاری به محوریت ها، و حضور حداکثری مردم( آیه۲۵سوره حدید) در ساخت و حتی تامین مالی این طرح از طریق حساب شماره صد. محور اساسی این طرح تمدنی اسلامی، اعطای رایگان زمین به عنوان حق مردم و موهبت الهی است(تهذیب الاحکام ج۷ ص۱۵۲). حال چرا پس از حدود پنجاه سال از انقلاب، قریب چهل درصد مردم ایران مستاجرند و کماکان محروم از نعمت خانه؟ دلیل اصلی همان مواردی است که امام در پیامشان اشاره می کنند: که نانشان در کالا شدن، احتکار زمین و های آپارتمانی است. همینطور که از همان ابتدا هم و امام، نامشان را در کنار غارتگران طاغوتی ذکر می کند. واقعیت های میدانی نشان می دهد که جز در برهه هایی اندک، این طرح گرانقدر فقیه تمدنی شیعه، آنگونه که باید و شاید مورد اهتمام واقع نشد. حتی کار به جایی رسید که وزیر مسکن بی درد و دولت توسعه گرای روحانی، امثال چنین طرح هایی را به صراحت خواند. همه ی این مصائب ادامه پیدا کرد تا اینکه 🖤🖤 به عنوان هشتمین رئیس جمهور ایران انتخاب شد و مسئول اصلی اجرا و پیگیری طرح . او که سلام خدا بر او باد، با خستگی ناپذیری مثال زدنی خود، توانست در اولین گام از طرح ، واگذاری یک میلیون قطعه زمین رایگان به مردم را در دستور کار دولت خود قرار دهد. نام و راه ، تا ابد زنده و پر رهرو. سایر اقدامات تمدنی آیه الله رئیسی @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۹ بهمن ۱۴۰۱/ سال دوم و هنگامی که به آنها گفته میشود به پیامبر ایمان بیاورید، می گویند: مدرنیته برای ما کافی است!!! چرا هیچگاه پیامبر را جدی نمی گیریم؟؟ به دلایل مختلفی ارتباط ما با و پیامبر سلام الله علیه قطع است و آنها را جدی نمی گیریم. بخش مهمی به پذیرش تمام و کمال دروغ های تمدن کفر در مورد باز می گردد. تصور غالب ما از دشمنان انبیاء این است که موجوداتی احمق، عقب افتاده، منهای عقل، فاقد فکر، بدون طراحی و احتمالا با شاخ و دمی در سر و پشت بوده اند! انسان هایی که اگر امروز در اثر نمی مردند، قطعا فردا بخاطر از بین می رفتند. بدیهی است که در این فضا، خود انبیاء و در رأسشان حضرت را هم، درگیر مسائل و مشکلاتی پیش پا افتاده می دانیم و مشغول انسان هایی نخستین. با این مجمع الأوصاف پیش فرض های غلط اندر غلط، که بویژه از طریق کتابهای در ذهن ما رسوخ یافته، چه لزومی است که به قرآن مراجعه کنیم؟ کتابی که در نگاه ما، شرح و گزارش دوران کودکی، سادگی و بیسوادی بشر است؟ ما از قرآن و پیامبر به عنوان عبور کرده ایم. چرا که تصور می کنیم با دشمنان، چالش ها و مسائلی بسیار پیچیده تر و سخت تر از ایشان مواجهیم. ما به دلیل پذیرش از گذشته، زمانه پیامبر را عصر سادگی، کم دانشی و بساطت میدانیم. از طرفی به دلیل نداشتن روایت صحیح از مدرنیته، دوران کنونی را عصر پختگی و زمانه پیشرفتها و پیچیده گی های محیرالعقول علمی تصور می کنیم. و کدام انسان عاقل پیشرفته باسواد، به انسان ساده کم دانش رجوع می کند؟ بدیهی است که در چنین فضایی، حداکثر یک احترام صوری مناسبتی بی خاصیت به پیامبرش خواهیم گذاشت نه بیشتر. همه اینها درصورتی است که اولا قرآن کریم تصریح دارد که «والذین من قبلکم» از شما قدرتمندتر بودند، ثروت بیشتری داشتند، فرزندانشان از شما بیشتر بود و از همه مهمتر اینکه زمین را بیشتر از شما آباد کرده بودند(اینجا)، ثانیا مقتدا و بودن مطلقه ی پیامبر سلام الله علیه(نساء آیه۸۰/قلم آیه۴/احزاب آیه۲۱)، یعنی که حضرتشان بر قله ی همیشگی سنگین ترین، پیشرفته ترین، پیچیده ترین و طاقت فرساترین نبردهای تاریخ حق ‌و باطل ایستاده اند که فرمود: ِلكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّٰا عَمِلوُا( سوره انعام آیه۱۳۲). در این منظر، حتی نفس کشیدن های رسول الله هم برایمان مهم می شود که ایشان، فرمانروای همیشه زنده تمامی تاریخند، نه انسانی صرفا خوب و محترم که تاریخش گذشته و گاه و بیگاه مریضی شفا می دهد و شرح حالش، مناسب درس اخلاق های فردی سکولار است( آل عمران آیه ۸۱/ کتاب کافی ج۱ ص۴۴۱)! با این نگاه، دوباره به مرور گفت و گوها و مبارزات انبیاء علیهم السلام، با دشمنان جنی و انسی شان در قرآن بپردازیم. نبردهایی در سطح تغییر مسیر یک تمدن! تغییر مسیر یک تاریخ. یادداشت مشابه: حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳/ سال چهارم حزب اللهی بی قلم؟؟ فَإنَّ هٰذا شَيْءٌ عَجيبْ!! مهم ترین خواسته ی امام رضا علیه السلام سالانه حدود سی میلیون نفر به زیارت حضرت آقا امام رضا علیه السلام مشرف می شوند. اما بسیار اندکند زائرانی که خواسته حقیقی امام از خودشان را می دانند. چه اینکه ما به زیارت می رویم تا کاری برایمان انجام شود. توجه نداریم که از اصلی ترین مفاهیم زیارت، است و کاری که قرار است ما برای ایشان انجام دهیم!(اینجا) امام رضا علیه السلام در یک راهبرد تمدنی گرانقدر، وظیفه تاریخی همه دوستداران و شیعیان را این چنین معین کرده اند: رحمت خدا بر کسی که امر (حکومت) ما اهل بیت _علیهم السلام_ را زنده کند. سپس در پاسخ به شیوه انجام این ماموریت فرمودند: را بیاموزید و به مردم آموزش دهید. آنگاه این جمله معروف را اضافه کردند: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا. (معانی الاخبار ج۱ص۱۸۰). حال در شرایطی که حکومت های دیکتاتور مدرن برای کوچکترین مسائل هم به وضع قوانین جبری می پردازند، بسیاری از آیات و روایات نشان می دهد که حکومت در اسلام، مبتنی بر رعایت انسان و جهت دهی به آن در طریق است. طبق فرموده آقا امام رضا علیه السلام، راهکار این مدل از حکومت و هدایت هم در نشر علوم حقه قرآن و روایات نهفته است. پس تمامی مسائل، حول محور است و هدایت انسان، که اساسا تعلیم، تعلم و ارتقای سطح تفکر مردم جبری نیست. حال چه باید کرد؟ از طرفی اساس حکومت و گردآوری اختیاری مردم به دور کعبه امام، مبتنی بر و محاسن کلام ایشان است و از طرف دیگر، در زمره اصلی ترین آفتهای علم(المحاسن ج۱ص۱۶). چگونه باید این علوم را حفظ، منتشر و مردم را از محاسن کلام و راه امام آگاه کرد؟ به عبارتی چیست؟ حضرت علیه السلام پاسخ می دهند: قَيِّدُوا العِلْمَ بِالْكِتابَة: دانش را با نوشتن قید بزنید و برای خود حفظ کنید(تحف العقول ج۱ ص۳۶). در این منظر، جزو مهم ترین زیرساختهای حکومت در اسلام است. نوشتن و نویسندگی در این طراحی باشکوه تمدنی، در زمره هر فردی است که در پی و ارتقای سطح تفکر جامعه است(نهج البلاغه خطبه اول). در واقع برخلاف آموزش و پرورش مدرن که نوشتن و نویسندگی را به کالایی استثنایی بدل کرده(پایان نامه نویسی جبری در مقطع ارشد و دکترا)، در ، از همان ابتدا همگی اهل کتابت و نشر علوم امامند. یعنی به میزانی که فهمیده اند و از باب ، هر روز و هر هفته را به اختیار می نویسند. چه اینکه هدفشان حکومت امام است و راه آن، نشر مجموعه علوم ایشان و کتابت، زیرساخت و ابزار اصلی نشر. نکته پایانی اینکه: شیوه نشر علوم اهل بیت علیهم السلام، یک ساختار چهار مرحله ای بدیع، کارآمد و جذاب دارد که از آن به یاد می کنیم. بدون توجه به چرخه نشر علم، بسیاری از تلاشهای مفید این عرصه (یادداشت، مقاله، کتاب و...) مونسی جز گرد و غبار قفسه کتابخانه ها نخواهد یافت و به صورت حداکثری، منجر به امام نخواهد شد. مطالعه تکمیلی: چرخه تحریک فکر @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟ نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!! شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده). یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از در بعضی از روایات همان است. مثلا: ۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است. (مکارم الاخلاق ص۶۶) ۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است. در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد: : آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟ : پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی !!!! : استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند. حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما . او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف). با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود نادیدنی، می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء). : اگر مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟ : اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه). : مگر الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه باشد؟؟؟ آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس بوده!!!! اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است. همین نگاه ناقص است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز را به تقلیل می دهد و قص علی هذا . پذیرش این ، ریشه در کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که ، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری است. @besalamen_amenin