در اولین دیداری که به محضر حاج آقا ولدی مشرف شدم، حدود سه شبانه روز با حقیر هیچ صحبتی نفرمودند؛ اما بسیار خوشحال بودم که مرا از حضورشان مرخص نفرمودند، چرا که در همین مدت اندک مشاهده کردم ایشان بدون هیچ تعارف و رودربایستی وقتی ساعت ۱۲ شب می شد افرادی را که بعد از روضه در خدمت ایشان نشسته بودند مرخص فرموده و می گفتند: شما را به خدا می سپارم بروید که الان وقت استراحت بنده است.
اما بعد از رفتن مردم، ایشان تا صبح مشغول به دعا و نماز و گریه می شدند، گویا استراحت این مرد عظیم الشأن چیزی جز اشک و ناله و دعا و تضرع به ذوات مقدسه نبود.
بنده در این چند شب با خیلی آرزوها که در سر داشتم در محضر ایشان نشسته بودم.
بعداز سه شبانه روز سکوت، خطاب به بنده و چند تن از حضار فرمودند:
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن
که خواجه خود روش بنده پروری داند
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#دعا
#نماز
#گریه
#اشک
#توسل
#تضرع
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#بندگی
در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی کن و اظهار چاکری
حاج آقا ولدی این شعر حافظ را می خواندند و می فرمودند:
وقتی شخصی کنار خیابان راه می رود، کسی کاری به کارش ندارد اما اگر زمین بخورد، می روند و از زمین بلندش می کنند.
می فرمودند:
تا انسان درِ خانهٔ ذوات مقدسه صلوات الله علیهم اجمعین زمین نخورد و خاک نشود، او را بلند نخواهند کرد.
می فرمودند: برای همین است که حافظ می گوید:
آن کس که اوفتاد خدایش گرفت دست
#ذوات_مقدسه_علیهم_السلام
#کوی_عشق
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#بندگی
#حافظ