رفیق...
دنیاجایماندننیست
بهچگونه
رفتنتفکرکن
مردنیا شهادت...!🕊
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
کاش
خنثی کردنِ نفس را هم
یادمان می دادیـد...
می گویند:
آنجا که نفس، مغلوب باشد
عاشق می شوی
عاشق که شدی
شهید می شوی..
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
به یاد همه معلمان شهید...
شهید بهشتی، شهید رجایی، شهید باهنر، شهید مفتح، شهید مطهری، شهید شهریاری،شهید علیمحمدی، شهید همت، شهید هادی و...
شادی روح بلندشان صلوات 🌸
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️رفتی سفر تا زود برگردی...
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
💢 زیـارتنامهشهــــــداء 💢
❣بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم❣
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم🌹
کاشمیشـدهمچوشهداخاکیباشیم
شهدا نگاهی...
❤️شهید عزیز عباس دانشگر❤️
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#همراه_شهدا
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یااباصالحَ المَهدی
یاخلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ
سیِّدی و مَولای
ْ الاَمان الاَمان الاَمان ورحمة الله وبرکاته
#همراه_شهدا
شهید_امروز
💢 محمد گفت: شناسایی از دعای کمیل خوندن واجبتره...
متن_خاطره| شـبجمعه بود و بعد از نماز مغرب و عشا، مشغول خواندن دعای کمیل شدیم. محمد توی صورت تکتک بچهها نگاه کرد و گفت: شناسایی منطقه و انجام کارهای عملیات، در حال حاضر واجبتر از دعای کمیله. انشاءالله دعا باشه برای شب جمعۀ بعد... دعای کمیل رو نصف و نیمه رها کردیم تا بریم شناسایی... حتی شام هم نخوردیم. محمد میگفت: هر کسی گرسنشه بره یه چیزی بخوره؛ ما شام نمیخوریم تا امشب در حین عملیات خوابمون نبره... چقدر این حس مسئولیت پذیریاش برام درسآموز بود...
راه افتادیم سمت خط مقدم. تا اینکه خمپاره ای به زمین خورد و ترکشی نشست توی سر محمد. و همینکافی بود تا آسمونی بشه و برسه به بهشت...
راستی چهار ماه بیشتر از ازدواجش نگذشته بود. حتی تنها فرزندش فاطمهخانوم رو هم ندید؛ چون فاطمه ۶ ماه بعد از شهادت پدرش متولد شد.
👤برشی از زندگی سردار شهید محمد فتحاللهی
📚منابع: کتاب فاتحان فاو ؛ و روایت رضا حجازیان
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_سیدمصطفی_حسینی
🌷توصیه من به شما عزیزان این است که قرآن را بیاموزید و در آن تامل کنید. پیرو ولایت فقیه و روحانیت متعهد باشید. در آموختن علم از همدیگر پیشی بگیرید. #دعای_کمیل و #نماز_جمعه و جماعت را بر پا دارید، و از خواهرانم میخواهم که #حجابشان را حفظ کنند و خود را از دید نامحرمان بپوشانند.🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
•🍂🥀•
روحمان از بین رفته"
سرگرم بازیچه دنیاییم"
"الَذِینَ هُمْ فی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ" ما هستیم!
مُردهام، تو مرا دوباره حیات ببخش"
خوابم، تو بیدارم کن.
خدایا!"
به حُرمت پای خستهی رقیه(س)"
به حرمت نگاه خستهی زینب(س)"
به حرمت چشمان نگران" حضرتولیعصر(عج)"
به ما حرکت بده..:)"
.
#شهید_عباس_دانشگر
.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همراه شهدا🇮🇷
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_سیُ_شش
صبح زود راهی میشویم و من تفنگ ساچمهایام را میآورم. عمو را که میبینم جویای حال فاطمه میشوم. دیشب با هم حرف زدیم. باید به همین زودیها بروم به دیدارش. تفنگ ساچمهای آوردهام که کنار فرمانده، تیراندازی را تمرین کنم و حاجحمید اشکالاتم را بگوید. درست است که حاجحمید در دفتر هم رفتار پدرانهای دارد، اما بیرون از دفتر، رفتارش رفیقانهتر میشود! حس خوشایندی است.
از وقتی اجازه داده که به سوریه بروم، محبت و ارادتم به او بیشتر شده اما سعی میکنم مرز سرباز بودن را حفظ کنم. حاجحمید اما رفیقتر شده است. در چهره عمو میبینم که متوجه رفتار رفیقانه حاجحمید میشود. جایی ایستادیم برای تمرین تیراندازی. حاجحمید چند قوطی خالی پیدا کرده بود و به هوا میانداخت تا بزنمشان. ناامیدکننده نیستم اما نباید مغرور شوم!
اصلا درسِ امروز، درسِ افتادگی است؛ فرمانده بدون کلاس گذاشتن، برایت کلاس خصوصی تیراندازی بگذارد، وسط کوه!
حاجی اما به این قوطیها بسنده نمیکند. جایی وسط کوه، تابلویی زدهاند. حاجحمید مهرداد را فرامیخواند! خودش یک سوی تابلو میایستد و به مهرداد میگوید که آن سوی تابلو بایستد. عرض تابلو آنقدر کم و فاصلهام تا تابلو آنقدر زیاد هست که قدری هراس به دلم راه بدهم! حاجحمید دستی میکشد به موهای جوگندمیاش، یقهاش را مرتب میکند، صاف میایستد و صدای بلندش میپیچد توی کوه:«بزن!»
حرفهای ناگفته حاجحمید میرود توی قلبم و لرزش دستم را میگیرد. یعنی، گاهی اولین تیرِ خطا، آخرین تیرِ خطاست؛ یعنی اگر تیری به خطا بزنی -هرجا که باشی- انگار مرا نشانه رفتهای! مهرداد شوخی و جدی چشمهایش را میبندد و التماسم میکند که درست نشانه بگیرم! از آرامشِ چهره حاجحمید تا نگرانیِ چهره مهرداد، یک تابلو فاصله است!
نفسم را در سینه حبس میکنم و ماشه را میچکانم. هم تابلو بیخطوخش مانده و هم مهرداد و حاجی سالماند! شوخیهای مهرداد جدیتر میشود. دوباره نشانه میگیرم. چشمهایم هدف را جستجو میکنند. ماشه را میچکانم. صدای بمی از تابلو بلند میشود. حاجحمید لبخند میزند...
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
#همراه_شهدا
برای کسی که مصمّم است پرواز کند
نداشتنِ بال فقط یک مسئلهی ساده ست..!
#ورزش_در_جبهه
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
👩میخواستند روسری از سر دخترانمان بکشند،
🧕چفیه سر دخترانشان کردیم...
والعاقبةُ لِلمُتقین...
#نهضت_بیداری_جهانی
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✍ #فرازی_از_وصیت_نامه_شهید « #کمال_حسینیان»:
🌷 #ای_پدر_جان! برای این که بیشتر به اسلام خدمت کنی دوست دارم که برادران کوچکم هم این راه را ادامه دهند و #سربازی_واقعی_برای_امام_زمان (عج) باشند و بدانند که مسؤلیتی سنگین، بس خطیر به دوش آنهاست و باید این کوله بار گران را به سلامت به مقصد برسانند و فردی نمونه برای جامعه باشند.
#برادر_بزرگ_مهربانم! سعی کنید در خط امام و ولایت فقیه باشید و #نماز و #دعا به جان امام را فراموش نکنید و مایه سربلندی ما باشید و دوست دارم که راهم را ادامه دهی و #فردی_متین و #باایمان برای جامعه باشید.
#سخنی_با_خواهرانم! سنگر حجاب را حفظ کنید. همیشه مایه خوشبختی اسلام و انقلاب و فاطمه (س) باشید و =زینب_گونه برای امام اشک بریزید. یکی از علل پیشرفت هر جامعه اسلامی، زنان جامعه اسلامی است که باید #حجاب را رعایت کند و اسلام با حجاب شما رونق یافته و مییابد ... قرآن را زیاد بخوانید و از زینب سرمشق بگیرید که او #معلم شماست.🌷
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
✍ #خاطره_ای_از_شهید
🌷 این شهید در سال ۶۵ در سن هجده سالگی مشغول #تولید و #مصرف_شراب بود، حتی مصرف شراب اکثر جوانهای شهر را هم او تامین می کرد.
بعد کم کم بزرگان اطراف وفامیل او را پیش #قاضی بردند و قاضی هم برایش حکم شلاق صادر کرد، در یک روز جمعه بعد از #نماز_جماعت، او را در مقابل چشم نمازگزاران و قاضی روی یک چهارپایه خواباندند و او را شلاق زدند سرش را که بلند کرد، پدرش جلو آمد و گفت؛ آبروی من را پیش همه بردی. کاش #خدا تو را به من نمی داد.
که در همین هنگام یک امام زاده اونجا بود، ناگهان #شهید_محمد_علی با پشیمانی سرش را بلند کرد و رو به امام زاده گفت؛ آبروی پدرم را برگردان.
تقریبا دو هفته بعد #بسیج اعلام کرد که برای جبهه نیرو می خواهند، تلاش کرد برای رفتن به جبهه در بسیج ثبت نام کند اما چون پایگاه بسیج محله او را می شناختند، موافقت نکردند، از طریق یکی از دوستانش به پایگاه محله دیگری معرفی شد، اما متاسفانه آن پایگاه هم با پایگاه محله خودشان در ارتباط بود و آنها هم از ثبت نام کردن او به جبهه امتناع کردند، از باز هم دست بردار نشد، طریق تمان دوستش، به صورت ناشناس در یکی از محله هایی که هیچ کس او را نمی شناخت، برای رفتن به #جبهه در بسیج ثبت نام کرد، قبل از رفتن به دوستش گفت تو زحمت کشیدی و من را برای رفتن به جبهه ثبت نام و رهنمایی کردی، بگذار این حرف را بگویم، من تا ۲۷ روز دیگر شهید می شوم، بعد از ۲۰ روز جنازه م را پیدا
می کنند، دقیقا ۴۷ روز دیگر جنازه ام را برمی گردانند، وصیتم این است که جنازه ام را در همان جایی که مرا شلاق زدن بگذارید، ببینید پدرم چی میگوید؟
#همراه_شهدا
همراه شهدا🇮🇷
✍ #خاطره_ای_از_شهید 🌷 این شهید در سال ۶۵ در سن هجده سالگی مشغول #تولید و #مصرف_شراب بود، حتی مصرف
او راهی جبهه شد و دقیقا بعد از ۴۷ روز جنازهاش به #زادگاهش وهمان مسیر بازگردانده شد، #بوی_عطر_عجیبی تمام محفل را پر کرده بود تمام مردم از همدیگر می پرسیدند تو عطری زدی؟ بوی عجیبی تمام فضا را پر کرده بود، خیلی جای تعجب بود! همه می گفتند که فلانی #شراب_خور بود، بوی تعفن میداد، مگر می شود که این بوی عطر مال این جنازه باشد.
این یکی از معجزات پاک بودن شهدا ی ما بود که جای تعجبش آنجا بود که کدام عقل و علمی می دانست که تا ۲۷ روز دیگر شهید می شود و بعد از ۴۷ روز جنازه اش پیدا نی شود. این است حکمت شهادت و معنویت شهدای و پاک بودن نیت آنها و قوای ادارکی که خداوند به آنها عطا کرده بود.🌷
✍ #راوی:حضرت آیت الله استاد سید علی آملی
🌷 #شهید_محمد_علی_پور_علی_معروف به:( #مندلی) #طلا
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
سالروز شهادت سردار شهید حسین اسکندرلو
🌟با ادامه نبرد در عملیات «سیدالشهدا(ع)» حاج حسین نیز بر اثر اصابت گلوله مستقیم «دوشکا» به گردنش در روز تولدش و در گردانی که نامش با نام طفل شش ماهه امام حسین (ع)بود به شهادت رسید.
،شهید حسین اسکندرلو دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ در جنوب تهران به دنیا آمد.در دوره مبارزات مردمی ضد شاه و استعمارگران وارد صحنه شد و در روز ۲۲ بهمن سال۱۳۵۷ از اولین کسانی بود که با تصرف پادگان تسلیحاتی خیابان پیروزی تهران، به مردم کمک کرد.
پس از پیروزی انقلاب، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به حراست از آرمانهای مردم پرداخت و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در «گردان ۷»پادگان امام حسین (ع) درآمد. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد و در سمتهایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پلذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردانهای سلمان، زهیر و علیاصغر (ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ درعملیات «سیدالشهدا (ع)» منطقه «فکه» بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش به شهادت رسید.
🌟این عملیات روز ۱۱ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در پی اجرای استراتژی «دفاع غیرمتحرک» عراق به مرحله اجرا درآمد. عراقیها توانسته بودند در این زمان تا نزدیکیهای «فکه» و «تپه سبز» پیشروی کنند. اگر جلوی عراقیها گرفته نمیشد میتوانستند تا جاده اندیمشک - اهواز بیایند.به همین خاطر،حاج علی فضلی که آن زمان فرماندهی گردانهای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت، تمامی فرمانده گردانها را در ساختمان نجف اشرف فرا خواند و به آنها یادآور شد که نیروی زمینی سپاه به ما تکلیف کرده است تا عملیاتی برای مقابله با پیروی دشمن انجام بدهیم.
حاج حسین اسکندرلو
این فرمان باید در کمترین زمان ممکن انجام میشد. از آنجایی که مدتی عملیاتی در منطقه طراحی و اجرا نشده بود تعدادی از نیروها در حال بازگشت به تهران بودند. حاج حسین، خیلی زود کسی را به راهآهن فرستاد تا بچهها باز گردند. طرح و نقشه عملیات در ۴۸ ساعت ریخته شد. در خاطرم هست که ۶ گردان از لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع) برای انجام این عملیات آماده شدند. گردان «علی اصغر» به فرماندهی حاج حسین اسکندرلو، گردان «المهدی» به فرماندهی شهید حسنیان، گردان «علی اکبر» به فرماندهی برادر تقیزاده، گردان «زینب» به فرماندهی حاج خادم و گردان «قاسم» به فرماندهی غلامی آماده شدند. نیروهای حسین اسکندرلو در اردوگاه «فرات» در دزفول مستقر بودند.
🌟گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهانهای عمل کننده درگیر نبرد با دشمن شدند.در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند. تا اینکه صبح ۱۲ اردیبهشت ماه ۶۵ تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد.در این درگیریها حدود ۹۷ تن از نیروهای گردان علیاصغر به شهادت رسیدند. با ادامه نبرد، حاج حسین نیز بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش و در گردانی که نامش با نام طفل شش ماهه امام حسین (ع) بود به شهادت رسید.
🌟من یک سرباز به نام «شهید صالحیان» داشتم که حاج حسین بسیار با او احساس دوستی میکرد. به همین خاطر از من خواست تا صالحیان همراهش باشد. پس از شهادت حاج حسین، من از شهید صالحیان شنیدم که حاج حسین اسکندرلو شب پیش از شهادتش گفته است: «امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک -اهواز پیش خواهد.»
🌟 در این عملیات شهیدان «سید مهدی اعتصامی»، «سیدمجتبی زینال الحسینی»، «اصغر کاظمی»، «علی دهقان سانیچ» و «سعید منتظری» از جمع همسنگران تخریبچی لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) نیز در باز گشایی معبر برای رزمندگان به فیض شهادت نائل آمدند.
کتاب کشکول ٫خاطرات دفاع مقدس، ناصر کاوه
راوی: ابوالفضل مسجدی
🌹حاج حسین اسکندرلو شب پیش از شهادتش گفته است: «امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک -اهواز پیش خواهد.»سالگرد شهادت حاج حسین اسکندرلو و شهدای مظلوم گردان علی اصغر (ع) و لشگر سیدالشهدا در عملیات فکه گرامی باد👈 شادی روحشان فاتحه مع الصلوات👐
🌺روایتی ازسردار شهید حسین اسکندرلو👇
💥در میانه آتش و درگیری، بلند شد:
پیراهنش را پاره کرد و دست بر سینهاش گذاشت، گفت: من حسین اسکندرلو هستم. حفظ انقلاب و منطقه خون میخواهد...
اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک -اهواز پیش خواهد رفت..."
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
ارسالی ازاستاد ناصر کاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنهاپلی که بدون حضور مسئولین افتتاح شد!!
وهمه ی ما را شرمنده کرد!!
شرمنده تا قیامت...
درود به شرفتان✋
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
همسر استاد شهید مطهری:
« استاد مطهری با لباس خانه نماز نمی خواند. حتی برای نماز صبح لباس می پوشید، عمامه بر سر می گذاشت و خودش را برای نماز، آراسته و آماده می کرد. این حالت آمادگی قبل از نماز مسلما تأثیر بسزایی دارد.»
مناجات و نمازهای شب استاد مطهری حالت ویژه ای داشت. سروش نیمه شب او هنگام نماز شب این بود که: «نخوابید، شیطان خوشحال می شود.
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada
ذکر خیر مقام معظم رهبری از شهید مطهری :
«ایشان هنگامی که به مشهد آمدند، گاهی اوقات به منزل ما وارد می شدند؛
البته ایشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند،
منتهی به خاطر علاقه ای که من به ایشان داشتم و خودشان هم این علاقه را می دانستند، مستقیما به منزل ما می آمدند.
اتاقی که ایشان شبها می خوابیدند، با یک در فاصله داشت با اتاقی که من شب می خوابیدم.
ایشان همیشه مقید بود به خواندن قرآن نیمه شب.
صدای ایشان را می شنیدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گریه می کردند.
البته، نماز شب خوان زیاد داریم.
اما نماز شب خوانی که در آن نیمه شب با آن حال اشک بریزد و گریه کند، کم داریم.»
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada