هدایت شده از 💄آرایشی ارگانیک🍀
خب خب میخوام لیست درست کنم نه مثل قبل از اونا فقط 3 چنل فور میکردن:)! اگه مایل همسایگی هستین این پیامو در چنلتون فور کنین:)! امارتون مهم نیست:)! #فور
هدایت شده از ᴍᴏʜᴇʙ ∫ مٌـحِـب
بھنامحضرٺدوسٺ، ڪھهرچہداریمازاوست..:)🌿
صبحٺونبخیررفقا..'🌸
#بانویبینشان
💖✨💖✨💖✨
✨💖✨💖✨
💖✨💖✨
✨💖✨
💖✨
✨
#دو_مدافع
#پارت_هشتاد_و_هفتم
وقتے رسیدم خونہ هوا تقریبا تاریک شده بود.🌃
گل ها رو گذاشتم داخل گلدون روے میزم.
فضاے اتاق و بوے گل یاس برداشتہ بود. پنجره ے اتاقو باز کردم نسیم خنکے وارد اتاق شد و عطر گلها رو بیشتر تو فضا پخش کرد. یاد حرف علے موقع رفتن افتادم. گل یاس داخل کاسہ ے آب و بو کردو گفت:
_اسماء بوے تورو میده.☺️
لبخند عمیقے روے لبام نشست.🙃
ساعت ۱۰ بود و دیدار آخر من با ماه و آخرین شب نبودن علے.🤩
روبروے پنجره نشستم. هوا ابرے بود هرچقدر تلاش کردم نتونستم ماه رو ببینم.
با خودم گفتم:
_عیبے نداره فردا کہ اومد بهش میگم.
بارون نم نم شروع کرد بہ باریدن. نفس عمیقے کشیدم بوے خاک هایے کہ بارون خیسشون کرده بود استشمام کردم.
پنجره رو بستم و رو تختم دراز کشیدم. تو این یک هفتہ هر شب خوابهاے آشفتہ میدیدم. نفس راحتے کشیدمو با خودم گفتم امشب دیگہ راحت میخوابم.
تو فکر فردا و اومدن علے و اینکہ وقتے دیدمش میخوام چیکار کنم و چے بگم بودم کہ چشمام گرم شد و خوابم برد.😴
نزدیک اذان صبح با صداے جیغ بلندے از خواب بیدار شدم. تمام تنم عرق کرده بود و صورتم خیس خیس بود معلوم بود تو خواب گریہ کردم. نمیدونستم چہ خوابے دیدم ولے دائم اسم علے رو صدا میکردم. مامان و بابا با سرعت اومدن تو اتاق.
مامان تکونم میداد و صدام میکرد. نمیتونستم جواب بدم. فقط اسم علے رو میبردم.
بابا یہ لیوان آب آورد و مےپاشید رو صورتم. یکدفعہ بہ خودم اومدم. مامان از نگرانے رو صورتش قطرات اشک بود و بابا هم کلے عرق کرده بود.😥
ماماݧ دستم رو گرفت :
_اسماء مادر باز هم خواب دیدی؟؟؟😢
سرمو بہ نشونہ ے تایید تکون دادم و نفس عمیقے کشیدم.
صداے اذان تو خونہ پخش شد.
بلند شدم آبے بہ دست و صورتم زدم و وضو گرفتم.
بارون نم نم دیشب شدید شده بود و رعد و برق هم همراهش بود.⚡️
چادر نمازم رو سر کردم و نمازم و خوندم.
بعد از نماز مثل علے تسبیحات حضرت زهرا رو با دست گفتم.📿
بارون همینطور شدید تر میشد و صداے رعد و برقم بیشتر.⚡️
دستمو بردم سمت گردنم و گردنبندے کہ علے برام گرفتہ بود گرفتم دستم و نگاهش کردم.👀
یکدفعہ بغضم گرفت و شروع کردم بہ گریہ کردن.😭
گوشیم زنگ خورد. اشکهامو پاک کردم و گوشیمو برداشتم. یعنے کے میتونست باشہ ایـݧ موقع صب؟؟؟
حتما علے😍
گوشے و سریع جواب دادم.
#کپیباذکرصلواتمانعیندارد
#خانم_علی_آبادی
#ادمین_یا_صاحب_الزمان 🍓
💖✨💖✨💖✨
✨💖✨💖✨
💖✨💖✨
✨💖✨
💖✨
✨
#دو_مدافع
#پارت_هشتاد_و_هشتم
گوشے رو سریع جواب دادم.
_الو؟؟
_الو سلام بفرمایید.
_سلام خوبے اسماء؟ اردلانم
_اِ سلام داداش ممنونم شماخوبید؟؟ چرا صداتون گرفتہ؟😥
_هیچے یکم سرماخوردم. زنگ زدم بگم من با علے یکے دو ساعت دیگہ پرواز داریم بہ سمت تهران
_اِ شما هم میاید؟ الان کجایید؟🤔
_آره ایندفعہ زودتر برمیگرم. الان دمشقیم.
_علے خودش کجاست چرا زنگ نزد؟
_علے نمیتونہ حرف بزنہ. فعلا من باید برم. خدافظ.
_مواظب خودتون باشید خدافظ.👋🏻
پوووفے کردم و گوشے رو انداختم رو تخت.
بہ انگشتر عقیقے کہ اردلان برامون از سوریہ آورده بود نگاه کردم.💍
خیلے دوسش داشتم چون علے خیلے دوسش داشت.
ساعت ۶ بود. یک ساعتے خوابیدم.😴
وقتے بیدار شدم صبحونمو خوردم و لباس هاے جدیدے رو کہ دیشب آماده کرده بودم و پوشیدم یکم بہ خودم رسیدم و روسریمو بہ سبک لبنانے بستم.🧕🏻
یکمے از عطر علے رو زدم و حلقم و تو دستم چرخوندم و از انگشتم در آوردم.
پشتش رو کہ اسم خودم و علے و تاریخ عقدمون تو حرم رو نوشتہ بودیم نگاه کردم.👀
لبخندے زدم و بوسیدمش و دوباره دستم کردم. تصویرے رو کہ کشیده بودم رو لولہ کردم و با پاپیون بستمش.🎀
اردلان دوباره زنگ زد و گفت کہ بریم خونہ ے علے اینا میرن اونجا.
گل هاے یاسو از تو گلدون برداشتم. چادرم رو سر کردم و تو آینہ نگاه کردم.
الان علے منو میدید دستش و میذاشت رو قلبش و میگفت:
_اسماء واے قلبم
خندیدم و از اتاق خارج شدم.🚶🏻♀
مامان و بابا یک گوشہ نشستہ بودن و با اخم بہ تلوزیون نگاه میکردن.
_اِ مامان شما آماده نیستین؟ الان اونا میرسن.
مامان کہ حرفے نزد. بابا برگشت سمتم.
لبخند تلخے زدو گفت:
_تو برو دخترم ما هم میایم🙂
تعجب کردم:
_چیزے شده بابا😳
_نہ دخترم یکم با مادرت بحثمون شده.🙂
_باشہ من رفتم پس شما هم زود بیاید. مامان جان حالا دامادت هیچے پسرتم هستاااا.
با سرعت پلہ ها رو رفتم پایین سوار ماشین شدم و حرکت کردم. 🚗
با سرعت خیلے زیاد رانندگے میکردم کہ سریع برسم خونہ ے علے اینا.
بعد از یک ربع رسیدم. ماشین رو پارک کردم و دوییدم.🏃🏻♀
در خونہ باز بود. پس اومده بودن. یہ عالمہ کفش جلوے در بود.😟
زیر لب غر میزدم و وارد خونہ شدم: اینا دیگہ کین؟؟حتما دوستاشن دیگہ. اه دیر رسیدم. الان علے ناراحت میشه.😞
وارد خونہ شدم. همہ ے دوستاے علے بودن. با دیدن من همہ سکوت کردن.
اردلان اومد جلو. ریشهاش بلند شده بود. چهرش خیلے خستہ بود.
دوییدم سمتشو بغلش کردم. سرمو دور خونہ چرخوندم نہ علے بود نہ مامان باباش.😟
_داداش پس بقیہ کوشن؟علے کو؟😢
#کپیباذکرصلواتمانعیندارد
#خانم_علی_آبادی
#ادمین_یا_صاحب_الزمان 🍓
کسب و کار خودتو رو راه بنداز...
http://eitaa.com/jahesh_kasbokar_mahdi_yaran
هدایت شده از در سمت توام 🕊
🚌خیلی از زنای فرانسوی دیگه جرئت سوار شدن توی اتوبوس رو ندارن🤭
میدونی چرا؟
چون میترسن از ازار اذیت و دست درازی🔞
جالبه
امار گرفتن ۱۰۰درصده زنایی که توی پاریس هستن توی اتوبوس مورده ازاره جنسی قرار گرفتن😐
یعنی از دم همشوووون
اون وقت هنوزم بعضیا میگن غربیا چشم و دل سیرن😏
میدونی چیه؟
این ادما یا عقلشون ضعیفه یا خودشونو میزنن به اون راه که این حرفو میزنن
خدایی که ادم رو افرید خیلی بهتر از خودش صلاحشو میفمید...ولی خب بعضیا باید سرشون به سنگ بخوره تا اینو بفهمن🤕
منکه هرچی اینارو میبینم بیشتر عاشق دینمون و دستورای پر از فایده و حکمتش میشم💞
شمام همین حس رو دارین؟☺️
خداروشکر که دیندار شدیم و خیلی از رنج های بی فایده رو لازم نیس تحمل کنیم اگرم رنجی تحمل کنیم الحمدلله پر از پاداش و منفعته😊✌️
⚠️#نکته:جمله ی اول توییت چند روز پیش رییس جمهور فرانسه بود
#حجاب
#امنیت
😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️
➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از 🇵🇸ᴀᴘᴘʟʏ|اپـلای
#تباهیات🚶🏻♂️🕳
طࢪفمیشینہبااعضاےخانواده
ماهوارهنگاهمیکنہ😏بعداونطࢪفخونہ،تابلوزدھ:"
یامھدۍادرڪنے"
#دمتگرمخدایے🖐🏻
امامزمانبہخاطرتویڪیهمکہشده
ظهورمیڪنہ
هدایت شده از 『حـَلـٓیڣؖ❥』
هدایت شده از اطلاعاتِحنیفهـ '💛!
تبادلات:
شبانه 400+، کانال اخلاقی...
کمتر از 400 به شرط ویو خوب...
ساعت ۲۲ تا ۹صبح..
تب ویو:
۲۰،۳۰،۴۰ویو...
حمایتی:
آمار 100-
محتوای اخلاقی...
لینکتون به همراه یه جملهی یکخطیِکوتاه، به آیدی داخل بیو ارسال کنید...
هدایت شده از ″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
پسره 👦🏻به مادرش👩🏻 گفت با اين قيافه ترسناكت😏 چرا اومدی مدرسه؟😡 مادر 😞 گفت غذاتو🌭 نبرده بودی نميخواستم گرسنه😔 بمونی پسر 👦🏻 گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی😓... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید😣😔... چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه ☄✨ قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد 👫و بچه👶🏻 دار شد خبر به گوش 👂🏻👩🏻 مادر رسيد مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم😍😘 اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن😫... چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده😰 ... وقتی رسید مادر رو دفن کرده⚰ بودن و فقط 1 يادداشت📜 از طرف مادرش واسش مونده بود😖😞 : پسره عزيزم 🤗 وقتی 6سالت بود🙂 تو 1تصادف⚡ 1چشمتو 👁 از دست دادی 😞 اون موقع من 26سالم بود🖖🏻 و در اوج زیبایی بودم👄💅 و بعنوان 1مادر👩🏻 نميتونستم ببينم پسرم😿 1چشمشو از دست داده🤕 واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم😻 تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم 😽مواظب چشم مادرت باش😴😪... اشك در چشمهای پسر جمع شد😢... ولی چه دیر😓... سلامتی تمام مادرا لايك كنيد 👍🏻 هرکی مادرش رو دوست داره کپی کنه😞
نامردی کپی نکنی!!😑
⊙مامانم 👩🏻 بابامو 👨🏻 صدا زد 🗣 که در شیشه سس رو باز کنه🍴
پدرم 👨🏻 بعد از کلی کلنجار نتونست😯
منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم :اینم کاری داشت؟؟😒
پدرم لبخندی زد و گفت☺:
یادته وقتی بچه👶🏻 بودی من در شیشه🍾 رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟😔
بدجوری بغض گلمو گرفت..😭
سلامتی همه باباها🖖🏻👨🏻
................واما ..................
به سلامتی همه مامانایی که هروقت صداشون کنیم
میگن:جانم!
و هروقت صدامون می کنن،میگیم:چیه؟ها...؟
به سلامتی مادرایی که می تونند تا 10 تا فرزندشونا
نگهداری کنند اما 10 فرزند نمی تونند
از یک مادر
نگهداری کنند!
به سلامتی مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاد بچه هاشون دادند ،
ولی تو پیری
بچه هاشون خجالت میکشند
ویلچرشون
رو هل بدند!
به سلامتی مادری که وقتی غذا سرسفره کم میاد اولین کسی که از اون غذا
دوست نداره خودشه!
به سلامتی مادر .
تنها کسی که وقتی شکمشو لگد می زدم
از شدت شوق می خندید!
به سلامتی
مادر که دیوارش
از همه کوتاه تره !!!!! خدایا هر کی این پست رو کپی کرد درد دلش رو رفع کن..
صحبتهای فرزندی در کنار قبر مادرش:
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺫﯾﺘﺖ ﻧﮑﻨﻢ ❗
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺴﺨﺮﺕ ﻧﮑﻨﻢ ❗
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ❗
ﻧﮕﻢ ﺗﻮ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ ﻋﻘﺐ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ ❗
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻣﺖ...❗
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ❗
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ﺷﺐ ﻫﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ ... ❗
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩ ❗
ﻗﻮﻝ ﻣﯿﺪﻡ ناراحتت نکنم ❗
دیگه صدامو روت بلند نمیکنم ، ❗
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺭﺩ... ❗
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺑﺎﺷﻪ ❗
ﺗﺎ ﺩﯾﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺧﻮﺩﻣﻮﻧﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﯿﻢ
ﻗﺪﺭﺷﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ ❗
تا ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑﺬﺍﺭ
ﺷﺎﯾﺪ ﺧﯿﻠﯿﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﺩﺍﺭﺷﻮﻥ ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﺑﺸﻦ...
سلامتیه همه مادرای عزیز
که نبودشون اول بدبختی هاست.❗
🌸 اگر مادرت هنوز کنارت است ↩
او را رها مکن ↪
و محبتش را فراموش نکن
وکاری کن که راضی باشد
چون در تمام زندگی فقط یک مادر داری و وقتی میمیرد ،
آنگاه ملائکه میگویند که
فوت شد آن کسی که به سبب دعا های آن به تو رحم میکردیم.❗
↩امکان ندارد بخوانی وبه اشتراک نگذاری...↪
مـــــــــ💝ــــــــــ💝ـــــــادر
✨ @gandoooooooi ✨
هدایت شده از گاندو
🖼 به جز زیبایی صبرت ندیدم...
🔰همزمان با وفات حضرت امالبنین(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا، از جدیدترین کمپین خانه طراحان انقلاب اسلامی با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران رونمایی و بر روی عرشه پلها و بیلبوردهای سطح شهر تهران اکران گردید.
✅ سازمان هنریرسانهای «اوج»
#وفات_حضرت_ام_البنین
#مادر_ادب
🇮🇷@ganndo
🇮🇷@ganndo
. حَنیفـھ☁️ .
🖼 به جز زیبایی صبرت ندیدم... 🔰همزمان با وفات حضرت امالبنین(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا، ا
امالبنین یعنی؛ عباس داشتھ باشی و بگویۍ:
از حسین چھ خبر؟!💔
دخترانمہدوی|ʏᴀssʙᴀɴᴏᴏ
۱. خودتون بپوشید و بقیه رو تشویق به پوشیدن کنید...
۲. نظر هرکس قابل احترامه...۳
۳.👌🏻
۴. و علیکمسلام، ممنون از شما... خیر، هرتایمی وقت کنم میذارم...
#ناشناس
۱. انشاءاللّٰه... اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم..
۲.👌🏻
۳. دیگه آخرای رمانیم..
#ناشناس
همونطور که در جریانید، رمان به آخرای خط رسیدھ..
علاقمندم رمان بعدی رو شما انتخاب کنید...
هر رمانی مدنظرتون هست، اسمش رو داخل ناشناس، که در بیو کانال هست، ارسال کنید..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاےزهرابعدزهرامثل زهرامادرے
هرچہ مادراست قربان چنین نامادرے
بافاطمہ هم نامےواین حڪمتےدارد
هرچندازروےادب ام البنین باشۍ
#السلام_علیڪ_یامهربانترین_نامادرے
دخترانمہدوی|ʏᴀssʙᴀɴᴏᴏ