eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
419 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت امام حسن علیه السلام در روز دوشنبه .mp3
477.4K
•᯽🎺᯽• . . •• •• زیارت امام حسن علیه السلام در روز دوشنبه 💚 . . ᯽چوندیدم‌خوشتر از آواز تو᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🎺᯽•
•᯽🍬᯽• . . •• •• 💠 روش‌هـای تربیت مطلوب 3⃣ ایجاد انگیزه‌های درونی 🔆 بچه‌ای ڪه کارش را خیلی خوب انجام داده، لازم نیست در جـمـع تـشـویـق شـود؛😶 چـون اگر مـغـرورش ڪنیم، به نحوے خـراب می‌شود ڪه دیگر کـار درست برایش خوب نـبـوده، وقـتی بـزرگ شـد مـتـکبـر مـی‌شـود. ☹️ ✅ البته نـاز به تشویق هست👏 ولی به همین مقدار ڪه مثلاً وقتی معلم از کـلاس خارج می‌شود بگوید: «امروز خیلی تکلیفت خوب‌بود، آفرین!». 👌 در اینصورت حس‌خوبی به خاطر کــار خوبش به او دست می‌دهد،نه اینکه تمـــایل داشته باشد جلوی همه معرفی‌ شود.👀 📝 «استاد تراشیون» . . ᯽ایرانـم،جـوانـ بمـان᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🍬᯽•
•᯽🪞᯽• . . •• •• گناهتوکردے؟! لذتتوبردے؟! حالامیتونۍتوچشمای‌ِاشڪی‌امام‌ زمانت‌نگاه‌کن(: اگه‌میتونۍنگاش‌ڪن! چون‌عجیب‌داره‌اشک‌میریزه‌برات...!!💔🙂» (: . . ᯽اےآرامِ‌ دلم᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪞᯽•
•᯽🌗᯽• . . •• •• 🖇💌همسر شهید نوید صفری: آقا نوید خیلی به شهید رسول خلیلی ارادت داشت. یک روز سر مزارش می رود و می بیند شهید خلیلی متولد سال ۶۵ است و چند ماه از او کوچک‌تر است. به آقا نوید تلنگر می خورد که این آدم که کوچکتر از تو است، ‌عاقبت به خیر شده. حال آقا نوید منقلب می شود. مناجات‌هایش با شهید خلیلی را هم نوشته است، انگار که شهید خلیلی روبرویش نشسته و دارد با او درد دل می کند! ✓رفیق شهید؛ شهیدت می‌کند✌️ . . . ᯽شھـادتت‌سنگ‌رابوسیدنےکرد᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌗᯽•
•᯽🪴᯽• . . •• •• میگن وسط یه عملیات، یهو دیدن دارن میرن..! گفتن: حاجی کجا میری؟! ماموریت داریم!😳 حاج قاسم گفتن: ماموریتی مهم تر از نداریم..!☺️ حاج قاسم بودن به این هست که ببینیم حاج قاسم چیکار کرد که حاج قاسم شد!👌 . . ᯽خوب‌شد‌شمارا‌ دارم...خدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🪴᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽📞᯽• . . •• •• - چقدر زیباست این قرآن پر از حکمت! 🌧 💙{سـوره علق آیات 15،16}🦋 ♡ . . ᯽چه‌کسےماراشنیـدالاخدا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📞᯽•
•᯽📿᯽• . . •• •• مهربونم! پایان کارِ ما رو توبه مقبول قرار بده🌺 آبرومون رو پیش فرشته های نویسنده‌ی اعمال حفظ کن🥲 . . ᯽سجادّه‌عشق‌تو‌تماشاگه‌راز᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📿᯽•
•᯽🌍᯽• . . •• •• ⚜•آیت الله بهجت: ❤️•براے اینکه بتوانیم یار امام زمان(عج) شویم، اجراے دستورات دینے یعنے انجام واجبات و ترک محرمات، بهترین کار و آغاز راه برای خودسازے است .🪴 . . ᯽همهـ‌جامےبینم‌رخ‌زیباےتـورا᯽ Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽🌍᯽•
هدایت شده از اتحاد کانال های انقلابی 🇮🇷
یه‌دختــر‌دهه‌هشــ⁸⁰‌ـتادی😌💕 یه‌نذری کرده ، میخواد تو‌رو‌ به خدا نزدیکتر کنه تاهمیشه ‌مزه‌ی‌ مهربونی‌خدا‌ زیر‌ زبونت ‌باشه (:🌙🌿 واومده کلی زیبایی‌ها ‌رو‌ تو‌کانال‌ش جاداده ، تا تــوازفضای شیرین اونجا لذت ببری!🪐🧁- کلی مداحی ، پادکست ، کارهای‌خوب محفل‌های‌تاثیر‌گذار و...😎♥️ اگه کارهای‌پر‌ثواب و آسونشو انجام بدی🧪 کیلو‌کیلو فرشته دست راست‌ت برات ثواب مینویسه🧷📚× تا تغییر نکنی و خودتو به خدا ثابت نکنی ، هیچی تغییر نمیکنه ! پس تنبلی نکن ‌و ..بکوب‌رو‌لینک🪨🥸↓ C͎l͎i͎k ͎< https://eitaa.com/Religioustfj >
هدایت شده از اتحاد کانال های انقلابی 🇮🇷
گاهی‌وقتا‌بایــَد‌تغییر‌کنیم،بایــد‌ یه‌سری‌کارای‌خوب‌و‌به‌کارای‌روز‌مره‌مون‌ اضافه‌کنیم.بایدبالاخره‌تو‌این‌دنیا‌ به‌طعم‌شیرین‌ِعبادت‌برسی‌دیگه🍬(: پــــس‌کلیک‌کن . . .👆🏻
هیئت مجازی 🚩
•᯽📖᯽• . . •• #قصّه_بشنو •• •ڪتاب: #طنزِفریبرز •به‌قلم: ناصرکاوه •قسمت‌:«سی و چهارم» هـى مـی شـنید
•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: فریبرز •به‌قلم:ناصر کاوه •قسمت‌: (سی وپنجم) تعـداد زیـادی نیـرو، وارد لشـگر شـدند و بـرای سـاماندهی بـه مسـجد قـرارگاه رفتنـد. مجیـد مـرا صـدا زد و گفـت: فریبـرز، بیـا بریـم ببینیـم از نیروهـای قدیمـی کسـی را پیــدا مــی کنیــم کــه بیاریمــش واحــد. وارد مســجد شــدیم .سرو صــدای زیــادی بـود. همـه نشسـته بودنـد. یـک بسـیجی گوشـه ای نشسـته، دسـتش را سـتون کـرده و بــه آن تکیــه داده بــود. مجیــد بــدون آنکــه متوجــه باشــد، پــای مصنوعــی اش را روی دسـت بسـیجی گذاشـته بـود و سـعی مـی کـرد انتهـای صـف را ببینـد. بسـیجی ابتـدا طاقـت آورد، امـا بعـد سروصدایـش بلنـد شـد و گفت:بـرادر، مگـه ایـن پـا مـال شـما نیسـت کـه منـی دونـی کجـا گذاشـتی؟... دسـتم را لـه کـردی... مجیـد نگاهـی بـه بسـیجی کـرد وگفـت: نـه بـرادر ایـن پـا مـال بنیـاده! **** بـه فریبـرز میگفتنـد، تـو عامـل مخـرب جبهـه هایـی . هروقـت كـه میرفتـم جبهـه همــه چیــز را بــه هــم مــی ریختــم و سر بـــه سر بچههــا میگذاشــتم تــا روحیــه بگیرنــد...در جریــان یكــی از عملیاتهــا یــك‌روز بــه عملیــات مانــده بــود و مــن هـم مسـئول تـداركات بـودم. بـرای ایـن كـه بچههـا شـاد شـوند و در عملیـات بــا روحیــه ی بیشــتری شرکت کنند،بــه نیروهــای تداركاتــی اعــام كــردم دســتور آمــده بچههـای تـدارکات بایـد َسرهایشان را از تَـه بتراشند ! بچههـا كـه ازایـن حـرف مـن جــا خــورده بودنــد همــه اعــتراض كردنــد و میگفتنــد: آقــا فریـبـرز، چــرا بایــد ایــن كار را بكنیـم؟ مـن هـم فكـری کـردم و گفتـم تراشـیدن سرها بـرای ایـن اسـت كـه،رزمنــدگان تــوی خــط بتواننــد براحتــی بچههــای تــداركات را شناســایی كنند. همــه قبـول كردنـد و شروع كردیـم... سرها همـه نیروهـارا كچـل كردیـم. فـردای آنروز بـرای عملیـات آمـاده میشـدیم، یكـی از فرماندهـان وقتـی دیـد بچههـای تـداركات كچـل كردهانـد، گفـت: چـرا اینطـوری شـده ایـد، كـی گفتـه شـا کچـل کنیـد؟ ایـنرا كـه گفــت همــه بچههــا فریبــرز خــان، را نشــان دادنــد و مــن هــم گفتــم. مــن دســتور دادم، مگـر رئـیس تـداركات نیسـتم؟ خـوب بـه نــظرم رسـید بـرای شناسـایی بچههـای تـداركات در منطقـه عملیاتـی ایـن بهترین كار اسـت. البتـه همیـن طـور هـم شـد و كچـل كـردنِ بچههای تدارکات به شناسـایی و در دسـترس بـودن آنهـا تـوی عملیـات خیلـی کمـك كـرد... **** زمـان همچنـان مـی گذشـت و مـن هـم مـدام در نـور سرخ منورهـای عراقـی، نگاهـی بــه ســاعت اهدایــی تعقلــی میانداختــم کــه بــه دســت بســته بــودم، ســه ســاعت نگهبانـی برای ان بـه انـدازه یـک عمـر سـپری شـد . هـر چـه بیـش تـر بـه عقربـه هـای سـاعت نـگاه مـی کـردم، بیشـتر خسـته شـدم. بختیارمنـش هـم مـدام سـؤال مـی کـرد سـاعت یـک ربـع بـه یـک نشـده کـه بـرود نگهبانـان بعـدی را صـدا کنـد؟ و جـواب مـن منفـی بـود . سرانجام سـاعت تعویـض نگهبـان رسـید. بـه خاطـر کمبـود نیــرو، دیگــر از پــاس بخــش خــبری نبــود و بایــد یــک نفــر از خودمــان مــی رفــت نگهبانـان بعـدی را صـدا مـی کـرد و مـی آورد . صبـح روز بعـد ، آنهایـی کـه دیشـب بعـد از مـا نگهبـان بودنـد، از ایـن کـه بـه آنهـا حـال داده ایـم، کلـی تشـکر کردنـد . ماجـرا را کـه جویـا شـدم ، فهمیـدم سـاعت جنـاب فریبـرز خـراب بـوده و مـا یـک سـاعت جـای نگهبانـان بعـدی و فریبـزر پسـت داده ایـم و آنهـا فکـر مـی کردنـد مـا از روی ایثـار و گذشـت ایـن فـداکاری را کـرده ایـم! ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•