•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
ڪار را براۍ خـ♡ـدا نڪنید..
برایِ خـ♡ـدا ڪار ڪنید...!
تفاوتش؟!
در همین است کہ ممڪن است
حسینبنعلی{علیهالسلام}
در ڪربلا باشد و من، در حال
ڪسب علم براۍ رضای خُدا🌚!!
'شهید آوینے
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صدوبیست وهفتم)
بعـد از عملیـات عاشـورا در منطقـه جنـوب سـومار تابسـتان سـال 63 بـرای پاکسـازی
رفتــه بودیــم، منطقــه کامــل پاکســازی نشــده بــود و در چنــد ســنگر کــه خیلــی
عقب تر بــود چنــد نفــر از دشــمن پنهــان شــده بودنــد. همــراه بچه هایــی کــه
عملیـات کـرده بودنـد، یـک بسـیجی نسـبتاً کـم سـن و سـال کمتـر از پانـزده سـال بـه
نـام سـید مصطفـی کاظمـی دیـده میشـد کـه بـا سـنگرهای عقبـی فاصله ی چندانـی
نداشتند.سـید مصطفـی میگویـد: دیـروز فشـار دستشـویی شـدیداً اذیتـم میکـرد،
نمیدونستم چـه کنـم اگـه بـه عقـب میرفتـم فاصلـه بـا دستشـویی صحرایـی عراقیـا
زیـاد بـود و چـون مقـر دشـمن نزدیکترمون بـود تنهـا راهـی بـود کـه داشـتم، دوان
دوان رفتـم بـه دو دستشـویی کـه کنـار هـم قـرار داشـت رسـیدم. آفتابه ای کـه نیمـه
آب داشـت برداشـته و رفتـم داخـل و پـس از رفـع حاجـت پتـوی کنـار دستشـویی را
کنـار زدم تـا بیـام بیـرون، همیـن کـه سـمت راسـتم را نـگاه کـردم سرهنگ عراقـی را
دیـدم کـه پشـت بـه مـن در حـال بستن فانسقه اش بـود. اول ترسـیدم کـه اینجـا چـه
میکنـد؟ ولـی خیلـی زود بـه خـودم آمـدم و بـا آفتابه ای کـه در دسـت داشـتم بـه
پشـتش گرفتـم، صدایـم را کمـی کلفـت کـردم و گفتـم: یـدان فـوق!؟ خـودم نفهمیـدم
چـی بلغـور کـردم، دستشـو بـرد بـالا ؛ اجـازه نمیدادم برگـردد تـا مـرا ببینـد. او هـم
از تـرس فقـط دستاشـو بـالا بـرده بـود، حرکتـش دادم بـه جلـو.
در بیــن راه خیلــی ســعی میکــرد کــه برگــردد و مــرا ببینــد. مــن نیــز خــدا وکیلــی
دسـتم خسـته شـده بـود از بـس کـه لولـه ی آفتابـه را بـالا و بـه پشـتش نگـه داشـته
بـودم. تقریبـاً نزدیـک بچهها کـه شـدیم از دور همـه متعجبانـه نگاهـی کردنـد و
خندیدنــد، همیــن کــه رســیدیم بــه نیروهــای خــودی، بچه هــا تحویلــش گرفتنــد و
حالا برگشـت عقـب را نـگاه کـرد تـا مـرا دیـد زد تـوی سرش و بـه عربـی گفـت:
خاک بر سر من که با یه آفتابه و یه بچه بسیجی فسقلی اسیر شدم!...
ایــن موضــوع همــه جــا پیچیــده بــود، بــا دیــدن ســیدمصطفی، مــا هــم روحیــه
گرفتیـم. بـه همـراه بقیـه کـه نسـبتاً بهر مسـیر را بلـد بودنـد راه افتادیـم و چنـد
سـنگر را بـا نارنجـک منهـدم کردیم.چنـد سـنگر دیگـر را تـا آمدیـم نارنجـک بیندازیـم
سر و صدایـی بـه گـوش رسـید یکـی از بچهها کـه کمـی عربـی میدانسـت گفـت:
بیاین بیرون دستاتونو بگیرین بالا !
ســه درجــهدار عراقــی، خیلــی هراســان و وحشــت زده و لــرزان از اینکــه االننیروهــای امــام خمینــی میکشــن شــان!؟ اســیر گرفتنــد و بــه عقــب فرســتادند. در
بیـن راه کوتاهـی کـه در پیـش رو بـود از آنهـا سئوالاتی شـد کـه، چـه مدتـی اسـت
در ســنگر ماندهایــد؟ گفتنــد: مــا چهــار نفــر بودیــم یکــی از مــا چــون دستشــویی
داشـت و دیگـر نمیتوانست خـودش را نگـه دارد رفـت بیـرون و برنگشـت و فقـط
مــا موندهایــم تــا شــما بیایــن و مــا رو دســتگیر کنیــن و چــون زن و بچــه داریــم
نمیخواستم کشــته بشــیم! همان جا بــود کــه متوجــه شــدیم نفــر چهــارم هــان
سرهنگی اسـت کـه سـید مصطفـی بـه اسـارت گرفتـه بـود. آنهـا را بـه دو نفـر از
بسـیجیان پختـه و باتجربه تر تحویـل دادیـم تـا بـرای عقـب بـردن شـان اقـدام کننـد.
حـدود یـک هفتـه در آن منطقـه مسـتقر بودیـم تـا نیروهـای تـازه نفـس رسـیدند و
منطقـه را تحویـل گرفتنـد و مـا بـه پایـگاه مـان برگشـتیم... راوی:مصطفـی قیـری
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽🪴᯽•
.
.
•• #وقت_بندگی ••
#پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
ميان مسلمان و كافر فاصله اى جز اين نيست كه #نماز واجب را عمداً ترک كند يا آن را سبک شمارد و نخواند
📚عرفان اسلامی / جلد 5- ص 8
.
.
᯽خوبشدشمارا دارم...خدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🪴᯽•
هدایت شده از عاشقانه های حلال C᭄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
بگو ای پیامبر :«اگر خدا را دوست
دارید،پس از من پیروی کنید! تا
خدا نیز شما را دوست بدارد؛ و
گناهانتان را ببخشد؛ و خدا
آمرزنده مهربان است!❤️🩹»
•< ســوره آل عـمران،آیـه 31 >•🕊
.
.
#چند_ثانیه_آرامش_باخدا 🎧
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•
' ⃟'🔖؛ #کتابچه
.
.
سلامســــلام به شـما رفیقِاهلکتــــاب😍✋🏻
پیشنهاد میکنم کنارِ دستخودتون یک آبقنــد بزارید
چون معرفـ ـ ـ ـی کـتابِ امروزمـون ، از اون کتـابهای فوقالعـــادهسـت 🤭
کـــــ . . . ـتابِ [ سربازِ روز نهم ]
زندگیـــــنامهی شهـیدمصطفیصدرزاده
امــا این کتاب ، یک تفاوتـی با سایر کتابهای زندگینامه داره
و اون اینـکه دراین کتاب سعی شده خاطرات و روایتها به شیوهای بیان بشه که بتــونه به عنوان الگـو مورد استفاده قرار بگیره
درواقع شما حتی اگر کتاب دیگری هم در وصف شهید خونده باشید
این کتاب ، خیلی کاملتر اومده به ابعادشخصیت شهیدصدرزاده اشاره کرده
و از ویژگیها و فعالیتهای اجتمـاعی شهید ، ســـخن گفتـه .
و یکـی از ویژگیهای جالب کتـاب اینهسـت که برای برخـی از قسمتهای کتاب هـم
یک بارکـــد مربوط به همون قسمت گذاشته شده
که شما میتونیـد بعد خوندن خاطره ، ویدیو مربوط به همون خاطره رو هم ببینــید 😃
قسمتـی از مـــتن تقریظ رهبری هــم خدـمت شما ولـی بعدِ خوندنش زود دستبهکار بشید که جای این کتاب ، بین کتابهای شما ، خیلـی خالیـــــــه 😉
[ پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خواندهام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبهی این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است .
این چهرهی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا . ]
• اسفند¹⁴⁰¹
.
.
-گاھ نسیم بسیار ملایمے
برگھاۍ کتاب را میجنبانَـد :)🎈
'♢ ⃟'📖 - Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•
.
.
•• #خانواده_درمانے ••
🔹اگر همسرتان پیشنهادی برای ظاهر یا رفتار شما داد، پیش خود نگویید حتما از من خسته شده😣☹️
🔹در موردش فکر کنید، در صورتی که نمیتوانید اجرایش کنید با آرامش به او توضیح دهید.🤗😇🥰
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
᯽درسـاحلامنخانوادھ᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🧪᯽•
•᯽🌱᯽•
.
.
•• #شکرانه ••
سپاسگزارم برای سلامتی و تندرستی
جسم و جانم 🤲🏻
شکرگزارم برای نفس عمیقی کہ در هر
لحظه میکشم 🍃
سپاسگزارم برای قدرت و توانی که در
بدنم دارم
شکرگزارم برای حواس پنجگانهام کہ
دنیا را به من نشان میدهند👀
الهی شکر، الحمدلله❤️
💌• #ارسالے_شما
.
.
شکرانههاتون رو میشنویم...👀
••📬•• @Daricheh_khadem
.
.
᯽منبےتودمےقرارنتوانمکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌱᯽•
TanhaTarinAdameDonya-Ghadim.mp3
3.16M
•᯽🎺᯽•
.
.
•• #نغمه_بهشتی ••
تنهاترین آدم دنیا منم
#شب_زیارتی_ارباب
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
.
.
᯽چوندیدمخوشتر از آواز تو᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🎺᯽•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•᯽🌗᯽•
.
.
•• #شـبهاے_بلھبرون ••
- یه لحظه لیلی از کوی مجنون میگذره..
بچه ها؛ یه لحظه امام زمان عج از کوی دلتون میگذره..
#حاج_حسین_یکتا
.
.
.
᯽شھـادتتسنگرابوسیدنےکرد᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽🌗᯽•
•᯽📖᯽•
.
.
•• #قصّه_بشنو ••
•ڪتاب: #طنزِفریبرز
•بهقلم:ناصرکاوه
•قسمت:(صدوبیست وهشتم)
خــود شــهید اســماعیل اســدی باخنــده بــرای مــا تعریــف مــی کــرد و میگفــت:
مــن بــرای تاکســی ثبــت نــام کــرده بــودم وبــه بقــال محــل و تمــام بچه هــا ی محــل
سـپرده بـودم کـه اگرآمدنـد تحقیقـات همگــی بـا هـم بگـن ایـن بدبخـت و فلـک
زده اسـت و چیـزی بـرای خـوردن هـم ندارد.همزمـان مـادر اســماعیل برایـش میـرود
خواسـتگاری و خانـواده دختر میگـن قبـل از اینکـه پسرتان تشریف بیـاورد مـا بایـد
یـک تحقیقـات محلـی انجـام بدهبـم. مـادر اســماعیل قبـول کـرد ولـی یـادش رفـت
بــه اســماعیل بگویــد. آنهــا هــم بعــد یــه مــدت کمی آمدند تحقیقــات. بچههای
محـل هـم اشـتباهی خیـال کـردن از تاکسـیرانی آمـده انـد. هرکـدام شـان یـه حرفـی
زده بودنـد... یکـی گفتـه بـود بابـا ایـن آنقـدر بدبخـت وبیچـاره اسـت کـه، خرجـش
را هـم مـا مـی دهیـم. آن یکـی گفتـه بـود پـول اتوبـوس و ماشـینش را بـرای حمـل
و نقـل مـا مـی دهیـم. از همـه بدتـر بقـال محـل گفتـه بـود کـه ایـن بدبخـت جـای
خــواب نــداره و شــب هــا هــم میایــد مغــازه مــا مــی خوابــد. خلاصــه سرت را درد
نیــاورم خواســتگاری بــه هــم خــورد و وقتــی هــم کــه تاکســیرانی بــرای تحقیقــات
آمدنـد، بچهها بـرای اینکـه درسـت کننـد آنقـدر از وضـع اســماعیل تعریـف کردنـد
کـه بـه اســماعیل تاکسـی هـم ندادنـد... از اینجـا مانـده از آنجـا رانـده شـده بـود
اسـماعیل.... نـه زن گرفـت و نـه تاکسـی بهـش دادنـد...
ڪپےبدونذڪرنامنویسندهممنوع!📌
.
.
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📖᯽•
•᯽📞᯽•
.
.
•• #ازخالق_بهمخلوق ••
هنگامی که به انسان زیان و ناراحتی
رسد،ما را درحالی که به پهلو خوابیده،
یا نشسته،یا ایستاده است،میخواند!
امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف
ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز
مارا برای حل مشکلی که به او رسیده
بود، نخوانده است!🌧🦋»
•(ســوره یـونس،آیــه 12)•💙
.
.
᯽چهکسےماراشنیـدالاخدا᯽
Eitaa.com/Heiyat_Majazi
•᯽📞᯽•