از کجا شروع کنم.mp3
5.63M
𐇻🦚𐇻
.
.
ˊˋ #نغمه_بهشتی ˊˋ
آقای امام حسین...!
اوضاع من از داغون هم بدتره
ولی به خودت قسم،خودت شدی دلیلِ توبه کردنم...(:
پس خودت کمکم کن قربونت برم💚🥺
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🦚𐇻
𐇻📿𐇻
.
.
ˊˋ #رزق_معنوے ˊˋ
•\•خدایا!
ما الکی هارت و پورت میکنیم؛
و ادای قوی ها رو درمیاریم..؛
خودت خوب میدونی که هیچی نیستیم؛
مراقب ما خسته ها باش..؛
یه قوت اساسی بهمون بده🌱
.
#تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار
#حرفاےدرگوشے😌☝️
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📿𐇻
𐇻🪖𐇻
.
.
ˊˋ #شـبهاے_بلھبرون ˊˋ
«در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد که ۴۰ شب روضه برگزار میکرد،
شهید به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود.
و از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید،
وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت،
یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم
و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم.
بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم،
میگفت برای امام حسین باید فقط سر داد ♥️🕊»
#شهیدمحسن_حججی
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪖𐇻
𐇻🎧𐇻
.
.
ˊˋ #قصّه_بشنو ˊˋ
.
⊹قسمت : ◡ 67 ◠
دیگه نتونستم ادامه بدم...
⊹کتاب : ◡ فرار از جهنم ◠
⊹نویسنده : ◡سید طاها ایمانی ◠
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻⏰𐇻
.
.
ˊˋ #وقت_بندگی ˊˋ
فرموده بود:
از کسی که #منت میگذارد؛
انتظار کار خیر نداشته باشید!
_ علیبنابیطالبعلیهالسلام
غررالحکم،حدیث۶۷۷۶
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻⏰𐇻
𐇻💌𐇻
.
.
ˊˋ #ازخالق_بهمخلوق ˊˋ
« إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ🦋 »
بدان که یاری خداوند نزدیک است!🤍
•{ سورۀ بقره ،آیۀ 214 }•🌧
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻💌𐇻
𐇻🪞𐇻
.
.
ˊˋ #دل_آرا ˊˋ
هرکس که بیشتر برای خدا کار کرد
بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم. برای تحمّل تهمت و افترا و دروغ، چون ما اگر تحمّل نکنیم باید میدان را خالی کنیم.
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪞𐇻
𐇻📿𐇻
.
.
ˊˋ #رزق_معنوے ˊˋ
•\•لوِلِ آدما
نه به گوشی دستشونه؛
نه به ماشینِ زیرِ پاشونه؛
و نه به لباسهای مارکشون!
لِولِ آدما به صحبت کردنشون،
شعور و شخصیتشون،
ادب و احترام و رفتارِشونه؛
آدم اول باید خودش گرون باشه
بعد وسایلش :))💯👌
#تقبلالله
#دلتو_بهخدا_بسپار
#حرفاےدرگوشے😌☝️
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📿𐇻
𐇻🩺𐇻
.
.
ˊˋ #خانواده_درمانے ˊˋ
💖 همدلی 👨👩👦
یکی از نکات مهم تربیتی برای پدرها که باید به آن توجه ویژهای داشته باشند این است که فرزندان پسر به تمامی عملکرد و نحوهی رفتار و صحبتهای پدر با مادرشان دقت میکند.😊👌
📍درواقع نخستین الگوی رفتاری با مادر و سایر زنان در ذهن پسر، از سنین پایین و کودکی، پدر و نگاه او به مادرِ خانواده یعنی همسرش میباشد.👀
💬 احترام، عشق، وفاداری و قدردانی مرد از همسر خود در خانواده، بذریست که او در جان فرزند خود میکارد.👀🤌🥲
#خانواده_خوشبخت
#والدین_آگاه
#پدرانه
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🩺𐇻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻🎐𐇻
.
.
ˊˋ #طواف_دل ˊˋ
ميشناسيم همه جود و عطا را به حسن
كرم و بخشش و احسان و سخا را به حسن
بگذاريد بگويند گدائيم گدا🙃♥️
غم نداريم سپردند گدا را به حسن
#دوشنبههایامامحسنی💚
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎐𐇻
𐇻🧮𐇻
.
.
ˊˋ #گره_گشا ˊˋ
دعایی به جهت فروش رفتن کالایی که فروش نمی رود ✳️
🌹دعای زیر را بعد از اتمام نماز جمعه بنویسد و در میان کالایی که به فروش نمی رسد پنهان کنید باذن الله مش
تری از غیب پیدا خواهد شد.
🌺بسم الله الر حمن الر حیم🌺
🌼🍃 یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله
یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فلان بن فلان
یا الله یا شکیکفی یا قاهرو یا مغنی یا رزاق یا باسط یا الله 🍃🌼
📚شمیم
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🧮𐇻
𐇻🌱𐇻
.
.
ˊˋ #شکرانه ˊˋ
سر و صدای بازی، خونه رو پر کـرده
بود و خیلی سخت میشد تمرکز کرد...
دلـم میخواست گله کنم و بگـم کاش
میشـد همـه یـه مـدت کامـلاً ساکـت
باشن؛ ولی بعد یادم افتاد کـه همیشه
دلم در کمتر از یه روز برای این هیاهو
تنگ میشه :)
- خدایا، شکرت بهخاطر وقتهایی که
صدای بازی و شادی توی خونه میپیچه🤍
.
.
#شکرانههاتون رو میشنویم...
◠📬◡ @Khadem_Daricheh
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🌱𐇻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻📲𐇻
.
.
ˊˋ #استوریجات ˊˋ
شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود🥲
🥀 شهادت سردار حمید مازندرانی
#تسلیت
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📲𐇻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻🪖𐇻
.
.
ˊˋ #شـبهاے_بلھبرون ˊˋ
انتقاد از خویشتن را جز برنامههای
اصلی خود قرار دهید.
-شهید بهشتی
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪖𐇻
𐇻🎧𐇻
.
.
ˊˋ #قصّه_بشنو ˊˋ
.
⊹قسمت : ◡ 1 ◠
همیشه همین طور ... ازیه جايي به بعد میبری ... و من ... خیلی وقت بود بريده بودم ...
صداش توي گوشم میپیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چي واضح تر مي شد بيشتر اعصابم رو بهم می ریخت...
هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز كن ديگه ...
عصبي شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روي مغزم راه مي رفت ... اونم با كفش هاي میخ دار ... اما
قدرت تكان دادن دستم یا باز كردن دهنم رو هم نداشتم ... به زحمت تكاني به خودم دادم شاید دست از
سرم برداره اما فايده نداشت ... حالا ديگه داشت با لگد مي زد به تخت ...
به زحمت لاي چشمم رو باز كردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ...
لعنتي هیچ جور بی خیال من نمي شد ... به زور دوباره لاشون رو باز كردم ... تصویرمات چهره اوبران در
برابرم نقش بست ...
بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ریختن ... به اطراف
نگاه كردم ...
- من اينجا چه غلطي مي كنم؟ ...
هنوز مغزم كار نمي كرد ... با تمسخر بهم نيشخند زد ...
- تو اینجاچه غلطي مي كني؟ ... همون غلطي رو كه نباید بكني ... تا كي مي خواي اینطوری زندگي كني ؟
... مي دوني دیروز ...
صداش مثل چنگك روي شیارهای مغزم كشيده میشد ... معده ام بدجور داشت بهم ميپیچید ... دیگه
نتونستم خودم رو كنترل كنم ...
- لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند کشیدی ... من احمق رو باش كه واست قهوه آورده بودم ...
- برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ...
چند قدم رفت عقب ... نگاش نمي كردم اما سنگینی نگاهش رو حس مي كردم ... اومدم بلند بشم كه
روي استفراغ خودم سر خوردم و محكم وسط سلول پخش زمین شدم ...
دستم رو گرفتم به صندلي و خودم رو كشيدم بالا ...
نمیدونم چرا توي آشغال رو اخراج نمي كنن؟ ...
سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه كردم ... انزجار خاصي توي چشم هاش موج مي زد ...
یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمیز كن قبل از اينكه سروان توي این کثافت ببیندت ...
قهوه رو گذاشت كنارم و رفت بيرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توي سلول چه غلطي مي كردم؟
⊹کتاب : ◡ مردی درآئینه ◠
⊹نویسنده : ◡سید طاها ایمانی ◠
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎧𐇻
𐇻💌𐇻
.
.
ˊˋ #ازخالق_بهمخلوق ˊˋ
ای بنده ی خدا !🦋
به خدایی که همۀ این جهان را برای
توی بنده آفریده اعتماد کن زیرا او آنقدر
مهربان است که تو را در آغوش بکشاند و
زندگی را به کامت زیبا کند و به راستی :
«چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر
است! 💙😇 »
﴿ سورۀ توبه ،آیۀ 111 ﴾
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻💌𐇻
𐇻🪞𐇻
.
.
ˊˋ #دل_آرا ˊˋ
_حاجی؛
کاشمـاهممثلشما
وسطِگرفتاریهـامونبهجایناامیدۍ،
یہلبخندمیزدیم،
وبـااطمینانمیگفتیم؛ یقینا ڪله خیر...!😊
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪞𐇻
𐇻📖𐇻
.
.
ˊˋ #کتابچه ˊˋ
سلـام و عشق ❤️🩹'
الهی که امروز براتون ، اتفاقاتِ قشنگ و خاطرهانگیزی رخ بده ☺️🌼'
بریم سراغ یكمعرفیجذاب 🍒
• مارک منسن در کتاب عشق کافی نیست استدلال میکند
که عشق، تمام چیزی محسوب نمیشود که برای داشتن رابطهای موفق به آن نیاز دارید
و با توصیههای فوقالعادهاش به شما یاد میدهد
که با خودتان صادق باشید
و واقعیت را آنگونه که هست و نه آنگونه که دوست دارید باشد، بپذیرید ☕️'
• روایتـی از کتابـ📚 :
عشق مانند هر تجربهی دیگری، ممکن است سالم یا ناسالم باشد.
مانند هر تجربهی دیگر، نباید اجازه بدهیم هویتمان یا اهداف زندگیمان را تعریف کند.
نباید اجازه بدهیم نابودمان کند.
نباید هویت و ارزش خودمان را قربانیاش کنیم؛
چون وقتی این کار را بکنیم،
هم عشق را از دست میدهیم و هم خودمان را ✨'
در زندگی، به چیزهایی بیشتر از عشق نیاز دارید.
عشق عالی است،
عشق ضروری است، عشق زیباست؛
اما عشق کافی نیست 🍃'
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻📖𐇻
𐇻🌙𐇻
.
.
ˊˋ #مھدییـار ˊˋ
مـحبوب من!
به انـدازه گل در آستانه پژمردگـے
ڪہ فقـط باران میتواند
او را نجـات دهد❤️🩹
تـو را میخــواهم ..🥲🌹
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🌙𐇻
𐇻🩺𐇻
.
.
ˊˋ #خانواده_درمانے ˊˋ
❌باید از جنگیدن با مرد اجتناب کرد‼️
⚠️نه صرفاً به خاطر حفظ غرور او بلکه همچنین به خاطر حراست از شأن و منزلت خود!👀
🖇 هیچ چیز به اندازهی زن شوریده حال و دیوانه؛ بیجاذبه و ناخوشایند نیست😒
زنی که به جای قدرت زنانه، از قدرت زبانش استفاده میکند شهرهی آفاق است.🙄
📍جنگیدن، زن را نزد مرد و نزد خودش زشت و ناخوشایند میکند.😔💔
📌به زنی باهوش و قوی نیاز است تا مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم بلکه با عشق.💖🌺
⬅️ مردان خصوصیات زنانه را به دلیل نرمی و لطافت زن قبول میکنند و نه به دلیل قدرت او⛔️
#خانواده_خوشبخت
#سبک_زندگی_درست
#هر_دو_بدانیم
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🩺𐇻
𐇻🧮𐇻
.
.
ˊˋ #گره_گشا ˊˋ
🍃🍂 نجات از مستاجری 🍃🍂
وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِي مُنزَلࣰا مُّبَارَكࣰا
وَأَنتَ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ
🖊 هر روز بعد از نماز صبح هفتاد
مرتبه بخواند تاثیر این آیه شریفه
در دراز مدت به شرط ایمان به
قدرت خداوند حتمی است هر
چند شخص فقیر و مسکین باشد
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🧮𐇻
𐇻🎐𐇻
.
.
ˊˋ #طواف_دل ˊˋ
امشب که به دست ما خدا داده برات😍
شیرین شده دامنِ دل از قند و نبات
از نعمتِ بی کرانِ حق، بفرستید
بر روی صادق آل محمد صلوات 🤍🙂
#سهشنبههایاهلبیتی
#السلامعلیکیاجعفرالصادقعلیهالسلام
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎐𐇻
#Manam Dame Margam_Hadadian_F01.mp3
2.79M
𐇻🦚𐇻
.
.
ˊˋ #نغمه_بهشتی ˊˋ
🌱یقیندارم
اگرگناهوزنداشت!
اگرلباسمانراسیاهمیڪرد!
اگرچینوچروڪصورتمانرا
زیادمیڪرد!
بیشترازاینهاحواسمانبہخودمانبود
گناه قد روحراخمیده!
چهرهبندگۍراسیاه!
وچینوچروڪبہ
پیراهن سعادتمند می اندازد🌱
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🦚𐇻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𐇻🪖𐇻
.
.
ˊˋ #شـبهاے_بلھبرون ˊˋ
شما فقط یه مکتب
فقط یکی
برای من بیار که دختر کلاس اولیِ
وابسته به بابایِ مهربونش محکم
بگه من به بابام افتخار میکنم که
شهید شده!(((:💕
#شیعه
#شهید_حمزه_جهاندیده
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🪖𐇻
𐇻🎧𐇻
.
.
ˊˋ #قصّه_بشنو ˊˋ
.
⊹قسمت : ◡2 ◠
قهوه رو برداشتم و رفتم بيرون ... افسرپشت میز زل زده بود بهم ... چهره اش جدید بود ... نهایتابیست
و چند ساله ... سرم تیر میکشید ... تحمل نگاهش رو نداشتم ...
- به چي زل زدي تازه كار؟ ...
هیچی قربان ...
و سریع سرش رو انداخت پایین...
قهوه رو گذاشتم روي میزش و رفتم رختكن ... شلوارم رو عوض كردم و بدون اينكه برم سمت دفتر،
راهم رو گرفتم طرف در خروجي ...
هی كجا میری؟ ...
بابی حوصلگي چرخيدم سمتش ...
می بینی دارم ميرم بیرون ...
- كور نيستم دارم می بینم ... منظورم اینه كدوم گوري میری؟ ... همین چند دقیقه پیش بهت گفتم یه
پرونده جدید داریم ...
منتظر نشدم جمله اش تموم بشه ... رفتم سمت خروجي ...
توی ماشین منتظرت مي مونم ...
در ماشین رو باز كرد ... تا چشمش به من افتاد با عصبانيت، پرونده هاي دستش رو پرت كرد روي صندلی
عقب ...
- با معده خالي؟ ... همین چند دقیقه پیش هر چي توي شكمت بود رو بالا آوردي... هنوز هيكلت بوي گند
میده ... اون وقت دوباره ...
- هر احمقي مي دونه قهوه ... هر چقدرم قوی خماري رو از بین نمی بره ...
شیشه ماشین رو كشید پایین ... و با عصبانيت زل زد توي صورتم ...
میدونی چیه توم؟ ... من یه احمقم كه نگران سلامتي توئم ... واینکه معلق یا اخراجت نكنن ... اما همه
اش تا الان بود ... دیگه واسم مهم نيست ... هر غلط میخوای بكني بكن ... دیگه نمي تونم پشت
سرت راه بيوفتم و كثافت كاري هات رو جمع كنم ...
بابی حوصلگي چشمم رو چرخوندم و نیم نگاهي بهش انداختم ...
- من ازت خواسته بودم كثافت كاري هام رو جمع كني؟ ...
تکیه دادم به صندلي و چشم هام رو بستم ...
- وقتي رسیدیم صدام كن.
⊹کتاب : ◡ مردی درآئینه ◠
⊹نویسنده : ◡سید طاها ایمانی ◠
.
.
◠ Eitaa.com/Heiyat_Majazi ◡
.
.
𐇻🎧𐇻