eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 4⃣1⃣ اما نہ آن روز و نہ روزه
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 5⃣1⃣ شب سیاه است و قیر گون و مذاب، و من انگار در حفره اے سیاه نشستہ ام. ڪتف ها فرو افتاده و تن خسته و دل، دو دل بود ڪہ چہ ڪنم با نامہ ے دوست دیرینہ ام معاویہ و آن همہ حوادث ڪوچڪ و بزرگ ڪہ در اندڪ مدتے چون صاعقہ فرود می آمد و مرا ڪہ پیــر و فرتوت شده بودم و گمان مے ڪردم از هیچ بادے نلرزم و با برق صاعقه اے و ڪوبش رعدے بہ امید بارانے براے خود نباشم، اینڪ با نامہ معاویہ بہ «چہ ڪنم چہ ڪنم» افتاده بودم. معاویہ نوشتہ بود: پیڪ علے پیش من آمده و می خواهد برای علے بگیرد. نفسم را حبس ڪرده ام تا تــو بیایے.» آیا شب حیاتم آبستن حوادثے بود؟ آیا هشتاد و اندے زیستن کافے نبود تا خواندن چنین نامه اے و چنان تقاضایے دل نکند؟! وسوسہ ها نباشد و عطاے معاویہ به لقایش بخشیده شود؟! ✔️✔️@Heiyat_Majazi✔️✔️ فڪر مے ڪنم وقت آن است باقے عمرم را در این عزلتڪده سر ڪنم و پیڪ را بہ و انتظار بنشینم و پیڪ معاویہ را باز گردانم با نامہ اے ڪہ در آن نوشتہ باشم: برادرم معاویــہ! تو امــیر شامے و بہ دنبال تخت و تاج شاهان و . مرا دیگر آن سوداها از سر گذشتہ، حتے رمقے چندان براے ڪشیدن دست بہ سر و گوش ماهروی و ڪنیزڪان خورشیدوش نمانده، چه رسد بہ مشاورت تو ڪہ بهتر مے دانے در راه است و بنیان هاے حڪومت تو لرزان گردیده و از من چاره سازے براے حفظ تاج و تخت خود نتوانے ساخت. اما نہ! معاویہ است؛ توان این را دارد ڪہ بر حڪومت نوپاے علــے غلبہ ڪند. هر چند او اینڪ خلیفہ است و حڪومت حجاز و ایران و مصر در دست هاے اوست؛ اما شام با وجود و خاندانش بنے امیه لقمہ اے نخواهد بود ڪہ علـــے بتواند آن را به راحــتے هضـــم ڪند. من اگر در ڪنار معاویہ باشم، ڪار براے علـــے خواهد شد و چہ بسا شام بر ڪــوفہ غلبہ ڪند. بعید نیست ڪہ روزے معاویہ را در ڪسوت خلافت ببینم و خود در ڪنار او باشم و حڪومت ایران یا مصر را بر تن ڪنم. بـہـتر است همین امشب پیڪ معاویــہ را با نامہ اے راهے ڪنم ڪہ در آن نوشته باشم: «آغوش بگشا برادر، روباه مے آید.» اما آتش تردید، در برزخم انداختہ است. باید با پسرانم مشورت ڪنم. گفتم محمد و عبدالله بیایند. آمده بودند. نامہ ے معاویہ را خواندند. پرسیدم: رأی شما چیست؟ عبدالله ڪہ بزرگتر بود، گفت: «نروید پدرا معاویہ در افتاده و براے نجات خود دست و پا مے زند. او تو را نیز بہ این مرداب فرو خواهد ڪشید. با بہ قتل رسیدن عثمان، اینڪ علــے خلیـــفہ ے مسلمین است. اگر معاویہ با او بیعت ڪند یا نڪند، علــے او را از امارت شــام خلع خواهد ڪرد و معاویہ از حڪم علے، سر باز خواهد زد. تردید نڪن ڪہ علــے براے سرڪوب معاویہ، با همہ ے توان بہ شام حملہ خواهد ڪرد.» محمد گفت: «حملہ ے علے سودے نخواهد داشت؛ مردم شام بہ تحریڪ معاویہ تشنہ ے انتقام از قاتلین عثمان هستند، پس شام لقمہ ے راحتے براے حلقوم علــے نخواهد بود. بہتر است بہ نزد معاویہ بروے و او را همراهے ڪنے.» ◾️ بھ قلم✍ :‌ ⚫️کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...◾️ رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi ◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️
° (ع)☀️📖 [187] ° 🍃🌺🌸🍃🌺🍃🌸🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😳 یا خدا!!!!! اینجا کجاست؟؟ ☺️ کوفه. 😳 ما اینجا چکار می کنیم؟؟ ☺️ هیچی! سفر در زمان شنیدی؟؟ این همونه. 🙂 اینا کجا میرن؟ ☺️ اینا جایی که باید می رفتن نرفتن. حالا هم امام داره شون می کنه. گوش کن. +: خدا رو شکر می کنم چون گرفتار شمام. 😒 مگه ما چه ایرادی داریم؟ +: هر وقت دادم نکردین. هروقت برای کاری دادم جواب ندادین. +: میشه سست و ناتوانین اگه کسی دور و اطراف تون جمع بشه بهش می زنین . +: شماها ندارین؟؟ ؟؟ اونم ندارین که بتونه شما رو برای آماده کنه؟؟ +: بی خود نیست که رو می کنه بدون بهش جواب مثبت میدن. اما من با و شما رو دعوت می کنم ولی شما اطراف من جمع نمیشین. 😕 اینقدر بدم میاد از مردم که حد و اندازه نداره بیا بریم که اینجا جای ما نیست 😕 نگفتی چطوری میای اینجا؟ ☺️ از این طریق👇 📚|• . خطبه۱۸۰ مطابق با ترجمه 🍃🌺🌸🍃🌺🍃🌸🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [226] ° ✨عیدتون مبارڪ✨ ••بہ نام خـــــداے علے•• ☺️ یه سؤال؟ هر کسی بتونه جواب بده یه علامت (+ ) تو دفتر براش ثبت میشه. ☺️ وقتی امام (ع) رو کرد امام چه جوابی داد؟ 😀 جواب امام: مرا به خوانده ای ، اگر راست می گویی را بگذار و به جنگ من بیا . و دو را از باز دار. 😀 من ، کُشنده جد و دایی و برادر تو در روز نبرد بدر هستم. که سر آنها را شکافتم امروز همان با من ‌است. 😀 و با همان با ملاقات می کنم. نه بدعتی در گذاشته ام و نه جدیدی برگزیده ام. 😀 من بر همان راه قرار دارم که شما با رهایش کردین و به اون رو پذیرفتین. 📚|• . نامه ۱۰ ‌ مطابق با ترجمه 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [250] ° 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😒 این چه وضعشه ؟؟ یه کم به خرج بدین. 😉 من بلدم!! من بلدم . 😒 بگو ببینم باید چکار کنیم؟؟ 😉 باید گروه زیادی از رو به بکشونی.. الان می پرسین چطوری؟؟ این طوری:: 😉 باید خودت باشی و با گمراهیت مردم رو بدی و در دریای غرقشون کنی تا ها اونا رو دربربگیره. 😏 اینا رو که منم بلدم 😒 خب تو بگو:: 😏 در امواج غوطه ور باشن که از راه به بیراهه بیافتن و به دوران رو بیارن و به ویژگی های اون دوران بنازند. 😒 وایستین ببینم!!!! مگه شما هستین ؟؟ این سیاست اونه. 😳 نه بابا!!!!!!!! 😔 ای وای بازم اشتباه کردم!!!! 😉 از کجا معلوم این سیاست اونه؟؟ 😒 آدرس میدم برید ببینین. 📚|• . نامه ۳۲ مطابق با ترجمه . 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi