eitaa logo
هیئت مجازی 🇮🇷
3.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
443 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🇮🇷
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 8⃣3⃣ مقابل در کلیسا، دو زن میانسال
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣3⃣ کشیش داشت فکر می کرد که سارق یا سارقین از کجا وارد کلیسا شده اند، ناگهان به فکر در پشتی افتاد. از جا برخاست. از اتاق خارج شد. زن ها که وحشت زده و مضطرب وسط سالن ایستاده بودند، با دیدن او کنار رفتند. کشیش به انتهای سالن رفت. کلید در و قسمتی از چوب آن شکسته شده بود. کشیش چشم هایش را بست و کف هر دو دستش را روی پیشانی اش گذاشت. *** پلیسی که مسن تر بود و درجه ی ستوانی داشت، دستش را جلو آورد و دست نحیف و استخوانی کشیش را به گرمی فشرد و گفت: سلام پدر، من ستوان استپان هستم. ببخشید که کمی دیر رسیدیم. پلیس دوم که جوان تر بود و لاغر اندام، و بند کیف مشکی اش را روی شانه اش انداخته بود، به کشیش سلام کرد و به طرف محراب رفت. ستوان استپان نگاهی به اطرافش انداخت و رو به کشیش گفت: متأسفم پدر، سرقت از کلیسا نهایت بی است... آیا چیز باارزشی هم به سرقت رفته است؟ 💠💠💠@Heiyat_Majazi💠💠💠 کشیش گفت: به نظر نمی رسد از اموال کلیسا چیزی برده باشند، اما در کشوی میز کارم پول نقد بود که حالا نیست. یکی از زن ها آه بلندی کشید. ستوان رو به آنها گفت: خانم ها! لطفا شما سالن کلیسا را ترک کنید. سپس رو به کشیش گفت: یا سارقین از وارد کلیسا شده اند؟ بعد به دو زن که بین رفتن و ماندن مردد بودند، نگاه کرد؛ در واقع چشم غره رفت. زن ها صلیب کشیدند و به طرف در خروجی به راه افتادند. کشیش با دست در پشتی را نشان داد و گفت: قفل آن در شکسته شده است. ستوان به طرف در رفت و لحظه ای بعد برگشت و به همکارش که داشت با دقت بهم ریختگی محراب را نگاه می کرد گفت: سرکار دنیس! لطفا از در پشتی انگشت نگاری کنید. بعد بیایید به دفتر کار جناب کشیش. کشیش و ستوان به طرف دفتر کار به راه افتادند. کشیش نمی توانست به محراب نگاه کند؛ بزرگی که نسبت به ساحت کلیسا شده بود او را آزار می داد. ستوان با دیدن دفتر بهم ریخته ی کشیش پرسید: آیا شما همیشه در دفتر کارتان قابل توجهی پول نگهداری می کنید؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚|@Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🇮🇷
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 6⃣2⃣1⃣ ای مردم! خدا #گوش هایی
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 7⃣2⃣1⃣ کشیش کتاب مقدس را بست و عینکش را برداشت. کتاب را روی میز عسلی گذاشت. با دو انگشت چشم هایش را مالید و با خودش فکر کرد چرا مطالعه ی کتاب مقدس مانند گذشته راضی اش نمی کند؟ پیش از این، عادت داشت شبی چند صفحه ای از کتاب مقدس را بخواند و برخی موعظه ها و دعاهایش را حفظ کند. فکر می کرد مطالعه ی هیچ کتابی چون کتاب مقدس ارضایش نمی کند. کلام انجیل که کلام خدا بود، دغدغه های زندگی را از او می زدود. وقتی چیزی نگرانش می کرد یا اضطرابی داشت، با مطالعه ی کتاب مقدس آرام می شد. 🎈🎈🎈🎈🎈@Heiyat_Majazi به همین دلیل ی کتاب را به همه توصیه می کرد و در موعظه هایش جز از انجیل سخنی نقل نمی کرد. اما مدتی بود که انجیل دیگر آن انجيل سابق نبود. مطالعه ی آن تأثير همیشگی را نداشت. از وقتی سیر مطالعاتی اش تغییر کرده بود و کتاب قدیمی و کتاب هایی درباره ی علی را می خواند، دریچه های تازه ای از مفاهیم نو و درخشان به رویش گشوده شده بود؛ بخصوص كتاب که به اعتقاد کشیش، تازه ای بود. او توانسته بود با کلام على، مؤمنین مسیحی را در کلیسا منقلب کند. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمـــان فوق العاده👏☝️ هرشـــب ساعــت🕘 از ایــن ڪانال👇 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🇮🇷
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣2⃣1⃣ کشیش کتاب مقدس را بست و
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 8⃣2⃣1⃣ کشیش کتاب مقدس را بست و عینکش را برداشت. کتاب را روی میز عسلی گذاشت. با دو انگشت چشم هایش را مالید و با خودش فکر کرد چرا مطالعه ی کتاب مقدس مانند گذشته راضی اش نمی کند؟ 🎈🎈🎈🎈🎈@Heiyat_Majazi پیش از این، عادت داشت شبی چند صفحه ای از کتاب مقدس را بخواند و برخی موعظه ها و دعاهایش را حفظ کند. فکر می کرد مطالعه ی هیچ کتابی چون کتاب مقدس ارضایش نمی کند. کلام انجیل که کلام خدا بود، دغدغه های زندگی را از او می زدود. وقتی چیزی نگرانش می کرد یا اضطرابی داشت، با مطالعه ی کتاب مقدس آرام می شد. به همین دلیل ی کتاب را به همه توصیه می کرد و در موعظه هایش جز از انجیل سخنی نقل نمی کرد. اما مدتی بود که انجیل دیگر آن انجيل سابق نبود. مطالعه ی آن تأثير همیشگی را نداشت. از وقتی سیر مطالعاتی اش تغییر کرده بود و کتاب قدیمی و کتاب هایی درباره ی علی را می خواند، دریچه های تازه ای از مفاهیم نو و درخشان به رویش گشوده شده بود؛ بخصوص كتاب که به اعتقاد کشیش، تازه ای بود. او توانسته بود با کلام على، مؤمنین مسیحی را در کلیسا منقلب کند. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده👏☝️ هرشب ساعت🕘 از این ڪانال👇 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃