eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
130 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 *سبک زندگی اهلبیت (ع) *انسان شناسی *طرح اجرایی قرآن زنده است *مقتل شناسی *اصول و فنون *نواها ونغمه * فرزند آوری و فرزندپروری
مشاهده در ایتا
دانلود
roze - fatemie 2 - 1401 - alavi.mp3
5.74M
|⇦•زخمی ترین مریض... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدمحمود علوی•✾• ●━━━━━━───────
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•زخمی ترین مریض... #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نف
/ ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی فاطِمه، السَّيِّدَةِ الْجَليلَه، ذَاتِ الْأَحْزَانِ الطَّوِيلَه، فِي الْمُدَّةِ الْقَلِيله، الْمَخْفِيَّةِ قَبْرُها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرُها، الْمَمْنُوعَةُ ارثها، الْمَجْهُولَةِ قَدْرَهَا، المَکسورة ضِلْعُهَا، المَقتولة وَلَدَهَا، المغصوبة حَقَّهَا" زخمی ترین مریض علی را بهم نریز "المضروبة وَجْهِ هَا، المجروحة عینها، المضلومة بَعْلُهَا" بزرگ مدینه، بزرگ همه دعای قنوتِ شب فاطمه بیا خانه را آب و جارو زدم به عشقت خودم پشت درآمدم *روزای آخر گفت: فضه! زیر بغل هام رو بگیر، خانوم جان حالتون خرابه، گفت: فضه! علی ببینه من پشت درم نیرو میگیره...* خودم آمدم تا سلامت کنم به جای همه احترامت کنم بیا احترامت فقط با من است جوابِ سلامت فقط با من است تو خورشیدِ زهرای این خانه ای عزیزم تو آقایِ این خانه ای مُهیای تو خانه را ساختم علی جان بیا سفره انداختم بیا سیر امشب نگاهت کنم تماشای رخسار ماهت کنم نگاهِ تو را از خدا خواستم من از دارِ دنیا تو را خواستم تمنای دستانِ سرد منی تو دل گرمیِ من، تو مَرد منی بیا چاره ی حالِ پروانه کن بیا گیسوانِ مرا شانه کن اگر گیسوانم به هم ریخته کمی کار خانه سرم ریخته سرم را اگر پیش تو بسته ام اگر گریه کردم کمی خسته ام خیالِ تو راحت رویم زرد نیست اگر گریه هم کردم از درد نیست که این گونه دلگیر کرده تو را چه کس این چنین پیر کرده تو را به امر پیمبر عمل می کنی بمیرم که زانو بغل می کنی *بی بی اومد تو مسجد گفت: چرا هیچکی از حق علی دفاع نمیکنه؟ مگه علی با شما چه کرده؟ اون که چاه میکَنه وقف میکُنه، اون که خرماها رو تقسیم میکُنه، عبارو تکون میده مبادا یه خرما به عبا چسبیده باشه و به خونه بیاد...* چه کرده اید که خَلق احترامِ او نکنند سپرده اید غلامان سلامِ او نکنند ـــــــــــــــــ ببینم تو را رو به راهی علی بمیرم برایت الهی علی غمت را روی شانه ام برده ام نگو از غریبی مگر مُرده ام مدینه اگر نیست گریان تو من و بچه هایم به قربان تو به دنیا پرستی عمل می کنند شنیدم تو را کم محل کنند اگر بی قراری به مسجد نرو اگر غصه داری به مسجد نرو کنارِ من و بچه هایت بمان همین جا نمازِ جماعت بخوان تو مولای والامَقامِ منی بدان تا قیامت امامِ منی اگرچه دَرِ خانه ات هم شکست علی خانه ی تو بهشتِ من است یل خیبر این قدر گریه نکن جلوی در این قدر گریه نکن من از اشک مردانه دق میکنم همین گوشه ی خانه دق می کنم مگر مُرده باشم تو گریه کنی زمین خورده باشم تو گریه کنی تو به حدِّ کافی پریشان شدی همان کوچه بس بود، گریان شدی زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلاً فدای سرت بر آن خونِ دیوار خیره مَشو به تیزی مسمار خیره مَشو به جانِ علی پهلویم بهتر است عزیزِ دلم بازویم بهتر است تو حرف از مدینه شنیدی علی سَرِ من خجالت کشیدی علی ببین رفتنی ام به زحمت نیوفت جواب هرکسی را نده هرچه گفت
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
|⇦•زخمی ترین مریض... #روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نف
/ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *هر کاری میخوای بکنی مردونه اش خوبه، جهاد مردونه، صدقه مردونه، دستگیری مردونه، یه کاری هست زنونه اش به همه ی کارها می ارزه، اگه خواستی برا زهرا گریه کنی زنونه گریه کن، هی به سینه بزن بگو: یارالی نَنَه، ای مادرِ زخمیِ من، به پا بزن بگو: ای جوان نَنَه... مادری که تو سن هجده سالگی دست به دیوار میگرفت راه میرفت...* نمی تونم پَرَمو بلند کنم از زمین مادرمو بلند کنم زدنت تو کوچه ها روم نمیشه جلوی مردم سَرمو بلند کنم * امام حسن میگه: موقعی که میرفتیم من دستم تو دستِ مادرم بود، اما از مسجد که می اومدیم من عصای مادرم بودم...* از مسجدِ جَدّم می اومدیم خونه ابرِ چشمِ مادر دیدم که بارونه حسرت او روزا کوتاهی قد شد با مادرم رفتم خیلی برام بد شد ـــــــــــــــــ مردک پست که عُمری نمکِ حیدر خورد نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد *یهو دیدم نامرد یه قدم جلو اومد مادرم یه قدم عقب رفت، دوباره یه قدم جلواومد مادرم عقب تر رفت، مادرم نگاه به اون نانجیب نمی کرد، نانجیب یه نگاهی دور و برش کرد تا دید کسی نیست، تا دید بابام نیست، بی هوا سیلی به مادرم زد...* ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ـــــــــــــــــ سادات شرمنده مغیره داره به حسن میخنده روزِ قیامت که میگن امروزه در داره رویِ مادرم میسوزه ـــــــــــــــــ اون مادر شهید میگن: هر چه اصرار می کردیم که آزمایش دی اِن اِی انجام بده تا بچه ات که گمنامه مشخص بشه کجاست، حتی به بچه هاش هم اجازه ی این کار و نمیداد، میگفت: الان بچه ی من که گمنامه مادرش زهراست، اگه دیگه پیدا بشه من میشم مادرش، الان شب های جمعه زهرا میره بالا قبرش، من مادری بیشتر بلدم یا زهرا؟ بخدا زهرا بیشتر مادری بلده... بچه ها اومدن فضه گفت: بچه ها غذاتون آماده است، بشینین غداتون رو بخورید، یه نگاهی کردن گفتن: فضه! کی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم؟ فضه گفت: بچه ها دیگه بی مادر شدید زود باشید باباتون علی رو خبر کنید، روایت میگه: بچه ها دویدن سمت مسجد تا گفتن:"اَبَتا مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَة" بابا مادرمون فاطمه از دنیا رفت، دیدن علی با صورت زمین خورد، هی دیدن تا مسجد زمین میخوره، دست گذاشت روی در" یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُل" دید فاطمه جواب نمیده... "يَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْن" راوی میگه: "فَأَلْقَی الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ"دیدن علی عبا و عمامه رو درآوُرد" وَ نَادَاهَا یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ" زهرا! با من حرف بزن..* بگذار بگویمت به فریاد چون طفل علی به گریه افتاد ارکان فلک ز حرکت افتاد مولای سخن به لُکنت افتاد *دوباره علی صدا زد"یَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُکَلِّمْه" راوی میگه: دید علی چاره ای نداره، صدا زد:" فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب" روح از جسم قبض شده بود، اما زهرا دید علی داره گریه میکنه، با خودش شاید گفته باشه، من محسن دادم علی گریه نکنه، من دستم شکست علی گریه نکنه، روایت میگه: "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا فِی وَجْهِه" زهرا چشماش رو باز کرد، یه نگاه به صورت علی کرد،"وَ نَظَرَتْ إِلَیْهِ وَ بَکَتْ وَ بَکَی" دو تایی شروع کردن گریه کردن... بذار از اینجای روضه برم کربلا، آخه خود مادرمون لحظه های آخر وصیت کرد" وَ لَا تَنْسَ قَتِيلَ الْعِدَى بِطَفِّ الْعِرَاق" علی جان خیلی حواست به حسینم باشه... "صلی الله علیک یا مظلوم" حسین هم از باباش امیرالمؤمنین یاد گرفت، دید چه جوری باباش مادرش زهرا رو صدا زد تا جوابش رو داد، حسین هم روز عاشورا، کربلا کنارِ بدنِ اِرباً اِربای علی اکبرش، صدا زد:* اي پسر من پدر پير توام پدر پير و زمين گير توام آمدم با چه شتابي سويت تا مگر زنده ببينم رويت چشم اگر باز كني جادارد حال باب تو تماشا دارد *ای حسین!...*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#پنج تن آل عبا/ حاج میثم مطیعی #نوحه
پنج تن آل عبا سلام ای خاتم پیغمبران سلام خیرالانام جان جهان سلام نور زمین روح زمان جنگیدی با دست خالی، برا اسلام، میون کفّار با اینکه دیدی از دشمن، همیشه غم، همیشه آزار واسه دردای این مردم ، تو بودی یار، تو بودی غم‌خوار تازه وقت آغاز توست این نهضت هم، اعجاز توست «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» علی آقاجانم اول مظلوم علی با یاد تو دل شد آروم علی، شاه عالم از حق محروم هر جا که حرف غیرت بود، تو هم بودی، میون میدون واسه اسلام پیغمبر، چقدر ساده، گذشتی از جون هرکس که توو راهت باشه، توی فتنه، نمیشه حیرون حیدر یعنی اوج غربت حیدر یعنی کوه غیرت «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» سلام تنهاترین مادر زهرا سلام ای بانوی حیدر زهرا سلام ای شافع محشر زهرا پای عشق حیدر موندی، توی آتیش، توو آتیش غم ای محجوبِ هر دو عالم، ندید اما، تو رو نامحرم واسه حق از جونش نگذشت، شبیه تو، کسی توو عالم دلهای ما، دریایی شد چون حاج قاسم، زهرایی شد «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» حسن، ای صلح تو جنگی پنهان حسن ای روح دین جان قرآن حسن توو دستاته حکم طوفان تو کاری کردی که حتی، سکوت تو، جهادت باشه این عالَم مدیون لطف و کراماتِ زیادت باشه شیعه توو روضه‌ی زهرا قسم خورده به یادت باشه تو طوفانی، تو غوغایی تو فریاد عاشورایی «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» حسین زیبایی دنیای ما حسین ای محبوب دلهای ما حسین آقای ما مولای ما توو راه عشق تو باید، سر و جون داد، بدون تردید تو ثابت کردی که میشه، تک و تنها، با دشمن جنگید بین تیغ و نیزه میشه، میون خون خداوندو دید یا ثارالله و ابن ثاره این دل خیلی دوسِت داره «تا جون داریم، دم می‌گیریم ما مدیون اهل بیتیم» شاعر: رضا یزدانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کنار بستری خاموش و غمناک علی امید خود را می کند خاک بهار آرزویش گشته پائیز دلش از غربت و غم گشته لبریز به هر حالش که می آید ز سینه خجالت می کشد شهر مدینه نفسهایش فتاده در شماره کند بر صورت زهرا نظاره به هر چشمی که یارش می گشاید توان از قلب پر سوزش رباید به لب های علی پیوسته آه است گمانم مرتضی در فکر چاه است به آرامی کنار بستر او علی خم شد چو شمعی روی زانو که روی یار را بهتر ببیند ز باغ چشم یارش لاله چیند به نجوا گفت یا زهرا غریبم مخواه اینگونه تنهایم حبیبم گل آلاله گلخانه من تو هستی چهل چراغ خانه من علی اینجا دگر یاری ندارد کسی چون من شب تاری ندارد ببین ای یاور شب زنده دارم ز تنهایی گره خورده به کارم چه شد کز همسر خود دل ربودی مگر اشک امامت را ندیدی چو شرح راز بر دیوار دیدم پس از آن صورتت را تار دیدم اگرچه روز داغ حیدر آمد ولی شادم جدائی ها سر آمد به همره می بری با خود صفا را ولی دیدی چو روی مصطفی را الا ای سوره مجروح کوثر سلامم را رسان نزد پیمبر
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س 🏴#سبک_زمینه 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه
با غم تو مسمار گریه میکنه آسمونم انگار گریه میکنه یه جور زدن که عاقبت در شکست و دیوار گریه میکنه بمیرم چه غربتی داری آخه نه شکایتی داری نه میتونی پاشی از بستر نه یه خواب راحتی داری نه یه استراحتی داری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری معلومه مادر درد داری درد داری درد داری آسمون صدا زد پشت در نرو وی نرفت و آمد پشت در نرو بمون بخاطر علی بوی هیزم اومد پشت در نرو یه نفر دلش نمیسوزه ورم رو گونه میسوزه یه جوری زدن برا داغت دل تازیونه میسوزه داره قلب خونه میسوزه خدا میدونه چی میشه چی میشه چی میشه مادر میون آتیشه آتیشه آتیشه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری معلومه مادر درد داری درد داری درد داری یاس رنگ خونم پیش من بمون ماه قد کمونم پیش من بمون چرا نفس نمیکشی مادر جوونم پیش من بمون دلم از غم تو سرشاره خونمون چه غربتی داره تو میخوای صدام کنی اما تنگی نفس نمیزاره داره خون تازه میباره هوای خونه دلگیره دلگیره دلگیره تو میری بابا میمیره میمیره میمیره ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب تا صبح از درد بیداری بیداری بیداری معلومه مادر درد داری درد داری درد داری قدم مثل هلاله محاله شفا دیگه محاله دلم تنگه دلم تنگه یه اذان بلاله اذان بگو یاد پیمبر بلند بگو الله اکبر بلند بگو اشهد ان علیا حجة الله خیلی غریبه حیدر وای بلال حرمتمو شکستن وای بلال دست علی رو بستن وای بلال دست علی رو بستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
١۴٠١/٩/١٩ دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم