eitaa logo
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
1.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.8هزار ویدیو
151 فایل
📚دوره آموزش اساتید :مداحان مبلغان پيشرفت ، در راستای تمدن نوین اسلامی فرهنگ سازی زمینه ظهور ارائه سرفصل های اموزشی👇👇 سبک زندگی اهلبیت (ع) انسان شناسی طرح اجرایی قرآن زنده است مقتل شناسی اصول و فنون نواها ونغمه فرزند آوری ایدی👇 @Khadmeoshada_114
مشاهده در ایتا
دانلود
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #استاد_حاج_اسماعیلی #دستگاه_شور عالَمی سوخته از آتشِ آهِ من و تو
( سلام الله علیها ) چشماتون پر از اشکه ، حالا دیگه مَحرم شدی ، حالا دیگه میتونی پا بزاری توو خونه ی بی بی فاطمه ، بریم کنار بستر بی بی ، چه خبره الان ، چه میگذره بر امیرالمومنین ؟ چه میگذره بر بچه های فاطمه ؟ امشب شب وصیت گفتنِ ، ... امیرالمومنین داره با فاطمه اش دردِ دل میکنه ، فاطمه جان : عالَمی سوخته از آتشِ آهِ من و توست این درِ سوخته تا حشر گواهِ من و توست ( شاید هر موقع امیرالمومنین از جلوی این در میخواد رد بشه ، چشمش می افته ، سرش رو پائین می اندازه ، از فاطمه خجالت میکشه ... بچه هاشو می بینه ، امام حسن ، امام حسین و زینب رو می بینه ، شرمنده میشه ... ) غربتم را همه دیدند و تماشا کردند بی پناهی فقط انگار پناهِ من و توست ( همه اون همسایه هایی که هر شب براشون دعا میکنی ، غربت مارو دیدند ، اما همه ایستادند و تماشا کردند ؟ ... حالا یکی یکی خاطرات جلو چشم علی داره زنده میشه ، فاطمه جان : ) کوچه آن روز ، پُر از دیده ی نامحرم بود ( آخه مولا غیرتیه ) کوچه آن روز ، پُر از دیده ی نامحرم بود ( فاطمه جان ، این درد داره علی رو میکُشه ، فاطمه رو جلوی چشم علی زدند ؟ یه عده نامحرم به زهرا زدند ؟ امام زمان ، ببخشید آقا ، خب شب شهادته ، امشب نگم ، کی بگم ؟ فاطمه رو یک عده نامحرم زدند ، ... زهرا جان : ) صورت نیلی تو از نفس انداخت مرا هر موقع می اومدم توو خونه ، چشمم به صورت زهرا می افتاد ، اگر همه غم های عالَم را هم داشتم ، فراموشم میشد ، دیدن چهره ی زهرا ، غم ها رو از دلم برطرف میکرد ، اما چی بگم فاطمه ؟ این روزها هروقت چشمم بصورت کبودت می افته ، سرم رو باید پائین بندازم ، از پیغمبر (ص) خجالت میکِشم ... اون لحظات آخر عمرِ پیغمبر (ص) ، دستِ زهرا رو توو دست علی گذاشت ، فرمود : یاعلی ، « هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِهِ » علی جان این امانت دست توست ، اما چه کردند با امانت پیغمبر (ص) ؟ کاری کردند امام صادق علیه السلام فرمود : « يُغْشىَ عَلَيْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ » [مناقب ج3:362.] مادرم ساعت به ساعت از هوش میرفت ؟ آی مادر ... اما من یک جای دیگر هم سراغ دارم ، وصیت پیغمبر(ص) رو ، زیر پا گذاشتند ، پیغمبر(ص) هر موقع حسین رو می دید ، صدا میزد : حسین منی و انا من حسین ، چه کار کردند با جگر گوشه پیغمبر(ص) ؟ یه مرتبه زینب ببینه ، شمشیر دار با شمشیر میزنه ، نیزه دار با نیزه میزنه ، یه ساعتی گذشت ، یه مرتبه زینب سر بلند کرد : سری به نیزه بلند است در برادر زینب خدا کند که نباشد ، سرِ برادر زینب ... هر کجا نشستی بلند صدا بزن ، یا حسین ....