✍🏻 معاویه که از زمان دو خلیفه قبل حاکم #شام بود انتظار داشت بعد از قتل #عثمان هم چنان حاکم باقی بماند . حضرت در آغاز حکومت خود نمایندگانی رابرای گرفتن بیعت به سوی معاویه فرستاد که معاویه با مشورت با عمروعاص به نماینده جواب منفی نداد ولی فرستاده #امام به نام جریر را مدتی پیش خود نگاه داشت تا بتواند خود را برای نبرد باحضرت آماده کند. 4ماه پس از جنگ جمل ، جنگ #صفین در شوال سال 36 آغاز شد.
✍🏻 از 1 ذیالحجه 36 (قمری) درگیریهای سطحی بین دو طرف در جریان بود و پس از آن در محرم 37 (قمری) به مدت یک ماه متارکه کردند. پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، از اول ماه صفر درگیریهای سنگینی به مدت 11 روز در محلی به نام صفین که در ناحیه غربی عراق میان بالس و رقه است از سر گرفته شد.
✍🏻 پیامبر از پیش فرموده بودند اگر معاویه بر منبر من رفت او را بکشید . و فرموده دیگرش این بود که عمار یاسر درجنگ اهل #عراق و شام و در جبهه حق شهید خواهد شد.
❗️ دلسوزی امام حتی در آتش جنگ ❗️
🔘 اینکه می گویید، خویشتن داری از ترس #مرگ است، به خدا سوگند! باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ به سوی من آید، و اگر تصور می کنید در #جنگ با شامیان تردید دارم، به خدا سوگند! هر روزی که جنگ را به تاخیر می اندازم برای آن است که آرزو دارم عده ای از آنها به ما ملحق شوند و #هدایت گردند. و در لابلای تاریکیها، نور مرا نگریسته به سوی من بشتابند، که این برای من از کشتار آنان در راه گمراهی بهتر است، گرچه در این صورت نیز به جرم گناهانشان گرفتار می گردند.
#حدیث #امام_شناسی #صفین
📚 نهج البلاغه / خطبه 55
🌪 چهره ی معاویه به روایت #صفین 🌪
#شماره_یک (خطبه مالک اشتر در یوم الهریر)
🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥
❓ابان می گوید: از سُلَیْم بن قِیْس شنیدم در حالی که از او پرسیدم: آیا در صفین حاضر بودی؟
❗️گفت: آری.
❓پرسیدم: آیا در روز « #هریر » هم حاضر بودی؟
❗️گفت: آری.
❓گفتم: در آن روز در چه سنی بودی؟
❗️گفت: چهل سال.
‼️ گفتم: پس برایم نقل کن ، خدا رحمتت کند.
▪️ سلیم گفت: آری ، هرچه را فراموش کنم این #حدیث را فراموش نمی کنم. سپس گریه کرد و گفت:
▫️ آنان #صف بستند و ما صف بستیم. آنگاه #مالک_اشتر سوار بر اسب سیاهی بیرون آمد در حالی که اسلحه اش را بر اسبش آویخته و #نیزه در دستش بود و با آن به سرهایمان فرود می آورد و می گفت: «صف های خود را منظم کنید».
▪️ وقتی گروه های #لشکر را دسته بندی و صف ها را منظم کرد ، سوار بر اسبش پیش آمد تا بین دو صف ایستاد و پشت به اهل #شام نمود و رو به ما کرد و حمد و ثنای الهی به جا آورد و بر پیامبر صی الله علیه و آله و سلم درود فرستاد و سپس گفت:
⚪️ اما بعد، از قضا و قدر الهی این بود که در این مکان از #زمین جمع شویم به خاطر اجل هایی که نزدیک شده و اموری که شدت یافته است. #سیاست گذار ما در این جنگ ، آقای مسلمین و امیرالمومنین و افضل وصیین و پسر عموی پیامبر و برادرش و وارث اوست و شمشیرهای ما شمشیرهای خداوند است ، و رئیس آنان پسر خورنده ی جگرها و پناهگاه #نفاق و باقی مانده ی احزاب است ، که آنان را به شقاوت و آتش #رهبری می کند.
🌱 ما در جنگ با ایشان از خداوند امید #ثواب داریم و آنان #انتظار عقاب دارند. 🔥
⚪️ آنگاه تنور #جنگ داغ شد و به خروش آمد و اسبان بر کشته های ما و آنان تاختند ، ما در جنگ با آنان امید پیروزی داریم. در آن هنگام جز سر و صدای نامفهوم و همهمه چیزی نشنویم.
⚪️ ای مردم! چشمان را ببندید و دندان های پیشین را فشار دهید ، که اینگونه در زدن سرها شدیدتر است. با رویتان به استقبال دشمن بروید و دسته ی شمشیرهایتان را به دست #راست بگیرید و بر مغزها فرود آورید و با نیزه ها به پایین سینه ی چپ بزنید که کشنده است.
⚪️ به شدت #حمله کنید مانند قومی که برای خونخواهی پدرانشان و گرفتن انتقام برادرانشان آمده اند ، و کینه ی دشمنشان را در دل دارند و خود را برای #مرگ آماده کرده اند ، تا ذلیل نشوید و در دنیا برایتان عار نماند.
#حدیث #امام_شناسی #معاویه
📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص281-282
🌪 چهره ی معاویه به روایت #صفین 🌪
#شماره_دو (جنگ در یوم الهریر)
🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥
⚔️ سپس دو لشکر با یکدیگر درگیر شدند و بین آنان امر عظیمی در گرفت ، و با هفتاد هزار کشته از بزرگان #عرب از یکدیگر جدا شدند.
⚔️ جنگ در روز پنجشنبه از وقتی که آفتاب بالا آمده بود تا هنگامی که ثلث اول #شب گذشت ادامه داشت. در آن دو لشکر حتی یک #سجده به جا آورده نشد تا آنکه زمان چهار نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا گذشت. ❇️
❇️ توضیح: یعنی نماز #ترس به جا آوردند که به حالت ایستاده و بدون رکوع و سجود خوانده می شود ، چنانکه از امام باقر علیه السلام در این زمینه نقل شده است: « #نماز مردم در آن روز جز تکبیر در هنگام نماز چیز دیگری نبود».
▫️◾️▫️🔅▫️🔳▫️🔅▫️◾️▫️
📢 سلیم گفت: سپس #امیرالمومنین علیه السلام برای خطابه به پا خاست و فرمود:
◾️ ای مردم! کار شما به اینجایی که میبینید رسید و به دشمنان شما هم مثل آن رسید ، و جز نَفَس آخر باقی نمانده است. کارها وقتی پیش می آید آخر آن با اول آن سنجیده می شود.
◾️ این قوم در مقابل شما بدون آنکه دین داشته باشند #مقاومت کردند تا درباره ی شما به این جایی که می بینید رسیدند. و من انشاءالله صبح به سراغ آنان خواهم رفت و آنان را در پیشگاه الهی به محاکمه خواهم کشید.
#حدیث #امام_شناسی #معاویه
📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص282-283
💥 انعکاس شهادت #امام_حسن علیه السلام
🕯 شهادت مظلومانه سبط اکبر رسول خدا (ص) پرده #نفاق را از چهره کریه معاویه کنار زد. پرده نفاقى که ذوالفقار امیرمؤمنان (ع) در صحراى #صفین قادر بر دریدن آن نگردید. شهادت امام مجتبى (ع) کارى کرد که عمرو بن نعجة گفت: «رحلت حسن بن على (ع) اولین خاک ذلت و خوارى بود که بر سر #عرب پاشید و سیاه بختش گردانید.»
امام شناسی
🌪 چهره ی معاویه به روایت #صفین 🌪 #شماره_دو (جنگ در یوم الهریر) 🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥 ⚔️ سپس دو لشکر با یکدیگر د
🌪 چهره ی معاویه به روایت #صفین 🌪
#شماره_سه (قرآن بر سر نیزه ها)
🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥
🌵 چون خبر وعده امیرالمومنین علیه السلام در مورد حمله صبح روز بعد به #معاویه رسید و وحشت شدیدی او را گرفت ، و همه ی اصحابش و اهل #شام از این جریان احساس شکست کردند.
🌵 معاویه عمروعاص را فراخواند و گفت: ای عَمرو ، فقط همین یک #شب را فرصت داریم تا آنکه صبح به سراغمان آید. نظر تو چیست؟
🌵 عمروعاص گفت: میبینم مردان کم شده اند ، و آنان که باقی مانده اند در مقابل مردان او نمی توانند #مقاومت کنند و تو هم مثل علی نیستی. او بر سر مسئله ای با تو می جنگد و تو بر سر چیز دیگری می جنگی. تو بقا را می خواهی و او فنا را می خواهد. اهل شام اگر علی بر آنان غالب شود آنچنان از او نمی ترسند که اهل #عراق اگر بر آنان غالب شوی از تو می ترسند.
🌵 ولی مسئله ای را به آنان القا کن که اگر آن را رد کنند به #اختلاف می افتند و اگر هم بپذیرند باز به اختلاف می افتند!
🌵 آنان را به کتاب خدا دعوت نما و #قرآن ها را بر سر نیزه ها کن ، که به مقصود خود خواهی رسید و من این نقشه را برای تو ذخیره کرده بودم.
#حدیث #امام_شناسی #معاویه
📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص283
🌪 چهره ی معاویه به روایت #صفین 🌪
#شماره_چهار (نامه ها)
🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥🌪🔥
✉️ نامه ی معاویه
▫️ معاویه درستی نقشه ی #عمروعاص را فهمید و گفت: راست گفتی ، ولی فکری به نظرم رسیده که با آن بر علی حیله کنم: «شام را به عنوان مصالحه از او بخواهم» ، و این اولین چیزی بود که مرا از آن محروم کرد.
❕عمروعاص خندید و گفت: ای معاویه ، تو را چه رسد به #مکر با علی؟! ولی اگر می خواهی بنویس!
▫️سلیم می گوید: معاویه به دست مردی از «سَکاسِک» به نام «عبدالل بن عقبه» این #نامه را برای علی علیه السلام فرستاد:
🔥 «اما بعد ، اگر تو میدانستی که #جنگ کار ما و تو را به اینجا می کشاند و ما هم می دانستیم ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم. و اگر عقل هایمان بر ما غالب باشد ، این مقدار از فرصت باقی مانده که گذشته را ترمیم و آینده را اصلاح کنیم.
🔥 من از تو #شام را درخواست کرده بودم به شرط آنکه اطاعت و بیعتی را بر من لازم نکنی ، ولی تو قبول نکردی ؛ و خداوند آنچه منع کردی به من عطا فرمود. من امروز تو را دعوت می کنم به آنچه دیروز دعوت کردم.
🔥 تو هم از #بقا امید نداری مگر آنچه من امید دارم و از #فنا نمی ترسی مگر آنچنان که من می ترسم. به خدا قسم جگرها نازک شده و مردان از میان رفته اند. ما همگی فرزندان عبدمناف هستیم ، و بعضی از ما بر بعض دیگر فضیلتی ندارد که عزیزی به خاطر آن ذلیل شود یا ذلیلی به غلامی #برده شود. والسلام».
📮📩📤📮📩📤📮
✉️ جواب نامه
▫️ سلیم می گوید: وقتی #علی علیه السلام نامه ی معاویه را خواند خندید و فرمود: «تعجب از معاویه و حیله ی او بر من است!» سپس حضرت ، نویسنده اش عبیدالله بن ابی رافع را صدا زد و فرمود: بنویس:
🌿 «اما بعد ، نامه ی تو به دستم رسید که در آن یادآور شده بودی «اگر تو و ما می دانستیم که جنگ نسبت به ما و تو به این حد می رسد ، هیچکدام این جنایت را بر دیگری روا نمی داشتیم» ، ای معاویه ما و تو در مرحله ی نهایی از جنگ هستیم که هنوز به آن نرسیده ایم.
🌿 اما اینکه شام را درخواست کردی ، من چیزی را که دیروز به تو ندادم امروز هم نمی دهم. اما اینکه «در #ترس و امید هر دو مساوی هستیم» ، تو در شک قوی تر از من در یقین نیستی ، و اهل شام هم بر دنیا از اهل #عراق نسبت به آخرت حریص تر نیستند.
🌿 اما اینکه گفتی «ما فرزندان عبدمناف هستیم و هیچکدام بر دیگری فضیلتی نداریم» ، ما هم چنین هستیم ،
✅ ولی «امیه» همچون هاشم نیست ،
✅ و «حرب» همچون عبدالمطلب ،
✅ و «ابوسفیان» همچون ابوطالب ،
✅ و آزاد شده همچون هجرت کننده ،
✅ و منافق همچون #مومن ،
✅ و مدعی باطل همچون مدعی #حق نیست.
🌿 در دست ماست #فضیلت مقام نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که با آن بر عرب حاکم شدیم و #عجم را تحت اختیار خود درآوردیم. والسلام».
#حدیث #امام_شناسی #معاویه
📚 اسرار آل محمد علیهم السلام / خوئینی / ص284-285