eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام اول کلیپ رو باز کنید و عاشقانه‌ی امیر و بشرایی رو حس کنید😍. بعدش جونم براتون بگه که ۲۵٪ تخفیف گذاشتیم واسه عزیزانی که از همین حالا تا یکشنبه‌ شب بخوان عضو کانال اشتراکی رمان بشن🤭. VIP VIP😍😍😍 به جای ۴۰۰۰۰ تومان، ۳۰۰۰۰تومان به شماره کارت 6273811080623918 به نام خلیلی واریز و عکس فیش و شماره‌ی پیگیری‌ رو به این آیدی ارسال کنید😊 @Heaven_add لینک کانال خصوصی‌و براتون ارسال می‌کنند🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️͜͡🇮🇷 از فتنه‌های آخرالزمان نترسید از خدا بخواهید که در امان بمانید... 🇮🇷 🧕 ✌️
هیچ وقت نگو: محیط خرابه، منم خراب شدم هرچه هوا سردتر باشد لباست را بیشتر میکنی؛ پس هرچه جامعه فاسدتر شد تو لباس تقوایت را بیشتر کن .. • حجت الاسلام قرائتی • . ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌐دو هشدار شهید آیت‌الله مطهری درباره حفظ انقلاب اسلامی دو ماه پس از پیروزی انقلاب و یک ماه قبل از شهادت 🌹 سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران مبارک باد! ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
ای که ز دیده غایبی، در دل ما نشسته ای
چشمانـــٺ 😌 را آرام برهم بگذار بگـــــو: امشب، با همہ زیباییهایش ماڸ مڹ اسٺ😊 و با امید فردایے زیباٺر خودٺ را بخدایـت بسپار⭐️🙏⭐️ شب زیباتون بخیر
یوسفِ گُمگشته‌ای دارد دلِ کنعانی‌ام شمعم و درخویش میریزم شبی بارانی‌ام آه احساسِ مرا ای کاش میفهمید شهر من به دنبالِ توام بس نیست سر گردانی‌ام؟ 🌷
🏡🔅 سلام🪻 روزبخیر 🍎❤️امروز را زندگی کن فردا را فکر نکن شادی امروزت را از دست نده آنقدر بخند که آسمان دلت از ستاره بارور شود بگذار خورشید از شرق چشمان تو طلوع کند ✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
🕯شمع ❣: ﷽ گفته بودم؟... 🌱 🕊 تعجیل در فرج مولایمان صلوات🖐🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دینداری در آخرالزمان 🎙برادران پیامبر(ص) امروز، چه کسانی هستند؟ ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
در جنبش‌های مزخرف‌تون در خصوص استفاده ابزاری از زنان مطلبی نیست!؟ فقط بلدید به نام زنان کاسبی کنید!؟ زن باید فرش سر کنه تا فرش بفروشید زن باید برهنه بشه تا شما مبارزه سیاسی کنید زن باید بیاد تو خیابون تا ابزار دست شما بشه و گرنه شما درد زن و زندگی و آزادی ندارید! ➥ ┄┅═🔹☫جهاد تبیین☫🔹═┅┄
‏بـه‌تمـام‌آنهـــــایی‌کـه‌قـرار‌اسـت‌ بعـد‌ا‌ز‌مـن‌بمیـرنـد‌بگـوییـد: مـن‌در‌لنـز‌دوربـینـی‌جـامـانـــــده‌ام‌کـه مـی‌خـواست‌ا‌زعشـــــق‌مستنـد‌بســـــازد -آسـد‌مـرتضـی‌آوینـی🖐🏿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش خودآرایی میکاپ صورت😍😍👆 💄💄 آموزش صفر تا ۱۰۰ ❌❌ آموزش و از مبتدی تا پیشرفته کاملا رایگان❌❌ 🌸خوشکلا 💁🏻 عضو شن ••• 😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2303787051C2bc82b087b
دنیا با همه زرق و برق هایش، بدون شما، مثل ویرانه ای است که گرد مرگ روی دیوارهایش پاشیده اند همان‌قدر بی روح... همان‌قدر عذاب آور... کاش زودتر بیایی تا دوباره حیات در رگهای خشکیده جهان جاری شود. السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ 🌷
" يــا صاحـــب الـــزمــــان " آقاي مـن ! مــولاي مـن ! از قـديــم گفته انـد : " خلايـــق هــرچه لـــايــق " بي راه نگـــفـته انــد . اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم ڪه اگرغيـــر از اين بـــود هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم . " از ماســت ڪه برماســــت " آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛ سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛ تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي " عــادت " ڪـرده ايم ؛ هنــوز باورمان نــشــده و غیبتت برایمان عادی شده.... " تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود " 🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
🍃🌸🌸🍃 ✨بـسم‌الله‌الࢪحمن‌الࢪحـیم✨ السَّلامُ‌عَلَیکُم‌یَااَولِیاءَاللهِ‌وَاَحِبّائَهُ، اَلسَّلامُ‌عَلَیکُم‌یَااَصفِیَآءَاللهِ‌وَاَوِدّآئَهُ، اَلسَلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصَارَدینِ‌اللهِ، اَلسَلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصارَرَسُولِ‌اللهِ، اَلسَلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ، اَلسَّلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِ نِسآءِالعالَمینَ،اَلسَّلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصارَ اَبی‌مُحَمَّدٍالحَسَنِ‌بنِ‌عَلِیٍّ‌الوَلِیِّ‌النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ‌عَلَیکُم‌یااَنصارَاَبی‌عَبدِاللهِ ، بِاَبی‌اَنتُم‌وَاُمّی‌طِبتُم،وَطابَتِ‌الاَرضُ الَّتی‌فیهادُفِنتُم،وَفُزتُم‌فَوزًاعَظیمًا ، فَیالَیتَنی‌کُنتُ‌مَعَکُم‌فَاَفُوزَمَعَکُم. ...
‌‌الهی.. صبح را آفریدی و ما را خلقتی دوباره بخشیدی خلقت دوباره تو را در این صبح پرنشاط شاکریم⚜ سلام صبحتون بخیر🔰🔰🔰
؛ وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾ ؛ و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو بازمی گرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را به یک دینار امین شماری، آن را به تو بازنمی گرداند، مگر آنکه همواره بالای سرش بایستی [و مال خود را با سخت گیری از او بستانی]. این به خاطر آن است که آنان گفتند: [چون ما اهل کتابیم] رعایت کردن حقوق غیر اهل کتاب بر عهده ما نیست، [و در ضایع کردن حقوق دیگران گناه و عقوبتی نداریم] و اینان [در حالی که باطل بودن گفتار خود را] می‌دانند بر خدا دروغ می‌بندند. نام سوره : ۳ محل نزول : ۸۹ ۳ ۷۵ - ۲۰۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگۍ‌میگفٺ↓ تڪیه‌ڪن‌به‌شہـداء' شہـداتڪیه‌شان‌خداسټ؛ اصلا‌ڪنارگـݪ‌بشینےبوۍگل‌میگیرے'🙃🌸 پس‌گݪستان‌ڪن‌زندگیټ را‌با‌یادشہـدآ 💕 🌸
اینڪِہ‌تۅ‌را‌دارَم‌اَگَر‌رۅیـٰاست‌ اَز‌خۅاب‌بیدارَم‌نَڪُن‌دیگَر
😄 ..یڪ شخصۍ گفت: الله اڪبر. ..وبعدش دوباره گفت: لااله الا الله محمدرسول الله. ..وبازهم گفت: سبحان الله وبحمد سبحان الله العظیم. ..ودوباره گفت: لااله الا انت سبحانڪ انی ڪنت من الظالین. این شخص ۷۰۰۰۰ هزار نیڪی بدست آورده است. این شخص شما هستین. به همین راحتۍ👌🏻🦋
◾️ امام باقر علیه السلام: 🔹 إِنِّي لَأَدْعُو اللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ 🔺 برای شیعیان گنهکارم، هر شب و روز، هزار بار دعا (و استغفار) می‌کنم. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۱ ص ۴۷۲ 🔺 امام زمان علیه السلام روزی هزاربار برای ما دعا می‌کند، حتّی برای گنهکارترینِ ما! 🔹 ما چقدر دعاگوی او هستیم؟!!
سلام خوبید الهی شکر بالاخره اومدم هرچند با تاخیر اول عذر‌خواهی می‌کنم دوم تشکر می‌کنم که پای من و بشری موندید و اجازه دادید بازنویسیش کنم♥️ برگ جدید رو می‌فرستم خدمتتون ان‌شاءالله که بپسندید🌷 👆🏻ارادتمند به‌وقت‌بهشتی‌ها🤭
💠💠💠✨ 💠💠✨ 💠✨                 ⚜بِسم‌ِالله‌ِالرَّحمَنِ‌الرَّحیم کپی‌حرام🚫 گوشی‌اش را توی دست فشار می‌داد و به حرف‌های امیر گوش می‌کرد. عجز صدا و سرخوردگی نگاه امیر، دلش را نرم می‌کرد. هیچ‌وقت امیر را این‌طوری ندیده بود. -این گرفتاریا از بی‌فکری خودم شروع شد. قضیه به چند سال پیش برمی‌گرده. زانوهایش را بغل کرد: هر چی تو زندگیم خوردم از رفاقت خوردم، از حامد. خیلی دیر فهمیدم. وقتی به خودم اومدم که اون از اسنادی که پیشش داشتم یه پرونده‌ی سنگین برام درست کرده بود. یه پرونده‌ی امنیتی. بشری به امیر نگاه کرد، با چشم‌های باریک. امیر متوجه بود بشری از حرف‌هایش سر در نمی‌آورد. _ده سال پیش با حامد یه شرکت زدیم. رفتیم تو کار واردات قطعات کامپیوتر و شبکه. من که سرم تو بنگاه املاک بابا گرم بود و وقتم پر. قرار شد سرمایه از من باشه و کار از حامد. شرکت با مدیرعاملی من تأسیس شد و همون وقت چند نوبت بار و تجهیزات از امارات وارد کردیم. توزیع و فروش با حامد بود. سود معقولی داشت اما بازار شلوغ بود و ما کم‌تجربه. حامد تو چند سفرش به دبی انگار کاری تو شرکتی که مدیری ایرانی داشت پیدا کرد، منم با سرمایه‌ی جمع شده تو دستم بنگاه مستقل زدم و سرم از قبل شلوع‌تر شد. چم و خم املاک دستم بود و زودتر از چیزی که فکر می‌کردم کارم گرفت. دیگه بی‌خیال شرکت شدم. حامد که امارت سرش گرم شد. شرکت خودبه‌خود تعطیل شد. منم پی‌اش رو نگرفتم. سال بعد کنکور دادم و بوشهر آوردم. یا باید قید درس‌و می‌زدم یا فاتحه‌ی بنگاه رو می‌خوندم. جوری‌ام کله‌ام باد داشت که نمی‌خواستم بنگاه رو دست کسی بدم. ترم اول مرخصی گرفتم و بعد درخواست جابه‌جایی دادم. حامد بار بعد که برگشت شروع کرد تو گوش من خوندن: تو می‌خوای درس بخونی خب بریم انگلیس. اونجا آینده‌ات روشنه. انقدم سگ‌دو زدن نداری. گفتم: چی شد هوس انگلیس کردی! تو گلوت گیر نکنه. خندید: کروکدیل دهن باز کنه راست لقمه رو قورت داده! فکر یه زندگی لوکس و درآمد توپ کورم کرد. خواستم دانشگاه‌و کنار بذارم ولی نمی‌دونم چی شد حامد گفت فعلا نمی‌تونیم بریم و باید مدتی صبر کنیم. همون موقع جابه‌جاییم درست شد و شدم هم‌کلاسی تو. ساکت شد. به بشری نگاه کرد. جز غصه چیزی توی نگاه بشری نمی‌دید. لب پایین‌اش را تو برد. نفس بلندی کشید: منتظر بودم موقعیتی پیش بیاد و با حامد بریم انگلیس. همون گیر و دار بود که مامان بهم پیشنهاد ازدواج با تو رو داد. اینا رو که دیگه خودت می‌دونی. بغض مثل خرچنگ گلوی بشری را چسبید. چشم‌هایش را بست و باز کرد. اشک حلقه‌ زده بود تویشان. آب دهانش را به زور قورت داد: آره می‌دونم.  ✍🏻 کپی یا انتشار به هر شکل است🚫 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯