حضور پرشور ایستادههای چادریوانقلابـے
در اجتماععظیم #دختران_انقلاب✌️
حسینیهرضوی،اصفهان
۱۳۹۸/۴/۲۷
عکس: 313_insta : bi.neshan
#ارسالی_اعضا
#حامد_زمانی
@ISTA_ISTA
سلام عصرتون بخیر
دوستان یک #نظرسنجی جدید داریم!
ایده ای که همین الان به ذهنم رسید!
موافقید هر روز یا یک روز در میون بخش هایی از آهنگهای مختلف حامد زمانی رو با عنوان #بیو در کانال بزارم؟؟!!
هر کس موافقه به آیدی بنده👇👇
@hamed_istaism81
پیام بده و موافقتش رو اعلام کنه!
راستی به یک ادمین هم نیاز داریم اگر کسی میتونه در اداره کانال کمک کنه به آیدی بنده پیام بده!
#پرچم_ایستاده_ها_بالاست
#ایستائیسم
منتظر نظر هاتون هستم!!!
#نوشته
زخمای این زمونه بی رحمه!
کسی درداتو نه نمیفهمه!!!
#حامد_زمانی
#ادمین_ساخت
@hamed_istaism81
❤️ @ista_ista ❤️
•| عشقیعنیایستادگی |•
مـــعـــجـــزه_عـــشـــق رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق پـــارتـــ👑56👑 من تمام مدت تو فکر بودم .
مـــعـــجـــزه_عـــشـــق
رمان ناب و محتوایی #معجزه_عشق
پـــارتـــ🌹57🌹
-میدونستید رفته سوریه؟؟!!
+اِ .. وااای من چقدر خسته ام برم یکم استراحت کنم.
مادرم اینو گفت و رفت به سمت اتاقش ..
-مامان؟؟!!
پس جواب سوال من چی میشه؟؟!!
+حالا که هم خسته ام هم لباسامو عوض نکردم اومدم میگم برات ..
برو به کارات برس!!
-چشم شما بربد استراحت کنید ..
مادرم رفت به اتاقش و من موندم و یک عالم سوال بی جواب!
رفتم سراغ وسایلم که مرتبشون کنم .
ولی هرکاری میکردم این سوالا از ذهنم نمیرفت ..
همش له این فکر میکردم که اگر نادرم راضی نشه که برم ..
وااای😨😨😵😱😱
اونموقع چیکار کنم؟؟!!
خدایا خودت راضیشون کن ..
هم پدرمو .. هم مادرمو
از فاطمه خانم خیالم راحت بود ..
چون موافقتشونو اعلام کرده بودن ..
ولی اجازه مادر و پدرم خیلی برام مهم بود ..
...
مادر حامد:
اومدم تو اتاقم نشستم روی تخت ..
چطوری به حامد بگم من میدونستم صمیمی ترین دوستش رفته سوریه و داشته میمرده ولی بهش نگفتم ..
میدونم حامد از اون بچه هایی نیست که داد بزنه و قهر کنه و ...
ولی میدونم خیلی ناراحت میشه!!
اصلا من چطوری راضی بشم به رفتنش!!!
تنها بچمو بفرستم جایی که هر لحظه ممکنه جونش در خطر باشه اونم با اجازه خووودم!!!
به اینا فکر میکردم و اروم اروم قطرات اشکم میریخت روی گونه هام!
نمیتونستم بلند گریه کنم و گرنه صدای هق هق ام تا آسمون هفتم میرفت!
نمیخواستم حامد و ناراحت کنم ..
از طرفی هم اگر نزارم بره به خدا چه جوااابی بدم؟؟!!
واااای😭😭😭
چه دوراهی سختی روبرومه!!
چکار باید بکنم؟؟!!
همین خدا میتونست خیلی وقت پیش حامدمو از من بگیره!!
امانتش بود پیشم!
درسته من خوب امانت داری نکردم ..
ولی خودش حواسش بود!
خدایا ..
آخ من باید چه کاری بکنم؟؟!
امیرم مثل من راضی نیست!!!
اگر خودم هم راضی بتونم بکنم خودمو ..
امیرو چیکار کنم؟؟!!
هرکس ندونه من میدونم امیر واسه بدنیا اومدن حامد چقدر نذر و نیاز کرد ..
با اینکه من اصلا اونموقع قبول نداشتم خدارو ولی امیر نا امید نشد!
کلی دعا و نذر و ... کرد تا خدا حامد و داد به ما!!!
...
حامد:
همه کارام و کردم و تا به ساعت نگاه کردم دیدم دو سه دقیقه مونده به نماز ..
سریع رفتم✨وضو✨گرفتم و صبر کردم تا پخش اذان از تلویزیون تموم بشه!
بعدش سجادمو پهن کردم و نماز مغرب و عشامو خوندم!
چه نمازی بود ..
ذهنم آروم شد!
بعد از نماز رفتم میز شامو چیدم!
سالاد شیرازی درست کردم ..
اینو از پدرم یاد گرفته بودم!
...
داشتم غذا رو میکشیدم که پدرم اومد!
-سلام باباجووون😃
خدا قوت
+سلام پسرم ممنونم خسته نباشی ..
غذا رو تو درست کردی؟؟!!!
-سلامت باشید باباجون من با کمک علی درستش کردم!
یعنی ببشترشو علی درست کرد😅
+خب بازم خسته نباشی!
از علی آقا هم تشکر کن!
-چشم حتما!
+خب حالا غذا رو بکش تا من برم لباسمو عوض کنم .
مادرت تو اتاقه؟؟!!
-چشم .. بله مامانم تو اتاقه!!
...
میز شام رو چیدم و مامان و بابا رو صدا زدم .
دوتاشون پکر بودن!
چرا یک دفعه ای اینطوری شده بودن؟؟!!
یعنی چی شده بود؟!!!!
پـــایٕـــان پـــارتـــ٫57٫
#معجزه_❤️عشق❤️
#ایستائیسم
✍: نویسنده/ یک ایستاده
😍 @ISTA_ISTA ❤️
•| عشقیعنیایستادگی |•
سلام عصرتون بخیر دوستان یک #نظرسنجی جدید داریم! ایده ای که همین الان به ذهنم رسید! موافقید هر روز ی
فقط یک نفر؟؟!!
توقعم بیشتر از اینها بود
#ادمین
Hamed Zamani - labbak(128).mp3
4.41M
#موزیک_تایم
اصلا حرم ناموس ما شیعست!
ناموس آدم تو دلش جاشه!!
#حامد_زمانی
#لبیک
#ایستائیسم
🎶 @ISTA_ISTA 🎶