❇️ #بایسته_های_طلبه_و_دانشجوی _عصر_انقلاب (۱) ❇️
🌐 باید درس بخوانید 🌐
🔴 اگر می خواهید افکارتان، پیشنهادهایتان، خصوصیّات برجستهای که روحیّهی شما بحمدالله از آن برخوردار است، در جامعه #تأثیر بگذارد، باید باسواد باشید، #باید_درس_بخوانید، باید ملّا باشید. درس را جدّی بگیرید.
❌ ... باید درس خواند. ما در بین روحانیّون کسانی را داشتیم که ازلحاظ #مبارزه چیزی کم نداشتند، امّا ازلحاظ #علمی، نصاب لازم را نداشتند؛ اینها نتوانستند تأثیر قابل توجّهی در #پیشرفت این مبارزه یا در #ایجاد این حرکت عظیم بگذارند. آن کسی توانست که -مثل امام- در حدّ #نصاب_کامل بود. درس بخوانید! این توصیهی اوّل من است؛ درس را جدّی بگیرید.
🔈 ۱۳۹۶/۰۶/۰۶
#امام_خامنه_ای
#درس_خواندن
#حوزه #دانشگاه
#طلاب_انقلابی_دانشجوی_انقلابی
#شهید یعنی شاهد خدای متعال در قرآن شهیدان را #زنده شمرده است. (بقره: 154، آل عمران: 169)
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید
🔹شهیدی که قرض ها و بدهی تفحص کننده خود را ادا کرد ....
🔹 #شهید سید مرتضی #دادگر🌷
🔹می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.....
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم....
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم....
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه....
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم....
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم....
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد....
🔹شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم.....
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند....
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم....
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم....
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده...
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد....
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم....
🔹 #شهید سید مرتضی #دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
هدایت شده از شبکه ادیان
📌🔎🔍بررسی منطقی دین #مسیحیت
📘کتابی جذّاب و متفاوت
تهیّه آسان این کتاب با ارسال عدد 1 به:👇
🌐 @atash_be_ekhtiar_rahbary
📜 #حـکایتآمـوزنده
✍ ﺷﺨـﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷـﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ
ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣـﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪﺍﯼ
ﻣﺸﺎﻫـﺪﻩ ﮐﺮﺩ #ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸــﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ
#ﻧـــﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ #ﮔﻮﺳــﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐـﻨﺎﺭﺵ
ﻣﺸـــﻐﻮﻝ ﭼِــرﺍ.
ﺍﺯ ﺩﯾـﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤـﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑُــﺮﺩ ﻭ
ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ #ﭼـــﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ و ﺍﺯ ﺍﻭ
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ
ﺭﺍ ﺑﻪ #ﻣـﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟!
👈ﭼـﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ
ﮔﻮﺳـﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧــﯽ ﻣﯿـﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ
ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸــﻮﻧﺪ ﺣﺎﻝ ﻭﻗـﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را
صــدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤــــﺘﺶ ﻧﺮوم ﺍﺯ
ﮔــﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫـــﻢ ﮐﻤـــﺘﺮم!
💠《چشم مومن از دل او سرچشمه گرفته و دلش پشت زبان اوست》
💢 راوی گوید که از حضرت صادق (ع) شنیدم که می فرمود:
[ لایَقَبلُ اللهُ عَمَلا اِلّا بِمَعرِفَه و لامَعرفَهَ اِلاّ بِعَمَل،فَمَن عَرَفَ دَلَّتهُ المعرفهُ علی الَعَمل و مَن لَم یَعمل فَلامَعرِفَه لَه اَلا اِنَّ الایمانَ بَعضَه مِن بعض ]
شرح و ترجمه حدیث توسط آیت الله جاودان:
❗️خدا عملی را قبول نمی کند،مگر اینکه این عمل همراه با معرفت،فهم و شناخت باشد؛معرفت را هم قبول نمی کند،مگر اینکه همراه با عمل باشد.(یعنی عمل باید با معرفت مقرون باشد و عمل بی معرفت هیچ بهایی ندارد،چون شعار تو خالی است.درستی آن وقتی است که با هم هستند.معرفت مقبول، معرفتی است که با عمل همراه است و عمل مقبول، عملی است که با معرفت همراه است.)
❗️هر کس که به شناخت و معرفت برسد،حتما معرفتش او را به عمل می رساند(یعنی اگر خدا و قیامتش را شناختی و آنها را پذیرفتی،امکان ندارد که عمل نکنی؛ کسی که خدا را می شناسد و از قیامت خبر دارد،ممکن نیست که دروغ بگوید)
پس هر کس عمل نداشته باشد،روشن می شود که به معرفت نرسیده.
حضرت در ادامه می فرمایند:
⭕️ بخش های ایمان از هم جدایی ندارد ( یک بخش ایمان در جان و روح و قلب اوست و یک بخش دیگر آن در اعضا و جوارح آدمی است،در چشم اوست،در گوش اوست،در دست اوست و..
اگر ایمان در جان آدمی ، جا داشته باشد، نمی شود اعضای او فرمان نبرند.ایمان در جان آدمی و عمل آن در اعضا و جوارح از هم جدایی ندارند.یعنی نمی شود انسان مرحله قلبی ایمان را داشته باشد ولی در مرتبه خارجی،ایمان را نداشته باشد. چشم مومن از دل او سرچشمه گرفته و دلش پشت زبان اوست)
📗 کتاب حدیث اندرز ص ۱۵ اثر استاد جاودان
جهت سفارش 👇🏻
@Allamehaskari
✅ پندنامه
http://eitaa.com/joinchat/2054750225Cbba925a3ed
📖 #بایسته_های_طلبه_عصر_انقلاب (۳) 📖
📔 کتاب بخوانید 📔
📚 طلبه باید دستش از #کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورهی #جوانی بخواند. این ذخیرهی حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهی جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیری - که بنده همین حالا هم با همهی گرفتاریها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید. این منبع قیمتىِ ارزشمند را از #اطلاعات_ارزشمند، از آگاهیهای مفید و لازم در زمینههای مختلفی که برای #تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هرچه میتوانید، انباشته کنید؛ از این استفاده خواهید کرد.
🔎 ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
#حوزه
#ظرفیت_جوانی
#کتابخوانی طلبه= #دانشجوی علوم دینی این توصیه های مقام معظم رهبری در خصوص اهتمام به مطالعه، برای دانشجویان عزیز در همه ی رشته های علمی کارساز و راهگشاست.
✍ آیتالله شهید دکتر #بهشتی
🖊 #مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل نکنید
✅اگر بخواهید مسلمان زیستن را بر مردم تحمیل کنید آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد
✅انسان بالفطره خواهان آزادى است. میخواهد خودسازى داشته باشد، اما خودش خودش را بسازد.
مبادا بر خلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زیستن را بخواهید بر مردم تحمیل کنید که اگر تحمیل کردید، آنها علیه این تحمیلتان طغیان خواهند کرد.
انسان عاشق آزادى است. میخواهد خودش بهدست خود و با انتخاب خود، خود را بسازد.
«إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا.»
✅آنقدر تحمیل این راه و عقیده بر انسانها نامطلوب است که خدا به پیغمبر اکرمش خطاب میکند. پیغمبر اصرار داشت و پافشارى میکرد و زحمت میکشید و خودش را بهرنج و تعب میانداخت تا مردم را بهراه خدا بیاورد، اما قرآن به پیغمبر گفت اى پیغمبر، کار تو هم حدی دارد. «أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِین.»
تو میخواهى مردم را وادار و #مجبور کنى بهاینکه #مؤمن باشند. این که راه #پیغمبر نیست.
✅توصیه من به طلاب عزیز و فضلاى ارجمند این است که منادى #حق باشید، دعوتکننده بهحق باشید، آمر به #معروف و ناهى از #منکر با رعایت تمام معیارهاى عالى اسلامیاش باشید، اما مجبورکننده مردم بهراه اسلام نباشید؛ چون آن مسلمانىای ارزش دارد که از درون انسانها و عشق انسانها بجوشد و بشکفد.
ندیدید مردم ما در این دوران پرارزش انقلاب چه #خودجوشى و چه خودشکوفایىای از خودشان نشان دادند؟
✅بزرگترین اصل بعد از پیروزى یک انقلاب چیست؟ تداوم همان انقلاب. همانطور که مردم ما با #آزادى بهراه #اسلام آمدند و رهبرى اسلام را پذیرفتند، همانطور که حتى یک مسیحى ارمنى رهبرى عالى اسلامى ما را آزادانه پذیرفت، بگذارید در تداوم انقلاب هم مردم آزادانه راه خدا و اسلام و حق و عدل و خیر و صفا و صدق را انتخاب کنند و ادامه دهند. این است سفارشم بهطلاب و فضلاى عزیز.
✅سخنرانی آیتالله شهید دکتر سیدمحمد حسینی#بهشتی در سالروز قیام ۱۹دی در جمع طلاب در سال ۱۳۵۹