eitaa logo
معارف اسلامی
573 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
237 فایل
@drhosseins برای ارتباط با مدیر کانال از این آی دی استفاده کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوشنگ اسدی نویسنده و پژوهشگر ( چپگرا و در حال حاضر مقیم آمریکا ‌) هم سلولی مقام معظم رهبری در زندان ساواک شاه ، ازخاطراتش در مصاحبه با شبکه آمریکایی voa می گوید.
*💠 ( علیه السلام ) :* *همه ما اهل بیت، کشتی‌ های نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین (ع) وسیع‌تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها، سریع ‌تر است.* *🛑 کُلُنا سُفُن النّجاة و لکن سَفینة جَدّی الحُسُین أوسَع و فی لُجج البحار أسرع*. *📚 ج ۲۶ ص ۳۲۲*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقایان و خانمها لطفا به این ویدئو عمل کنید و به دیگران یاد بدین به این امید که ان شاء الله بساط این ویروس منحوس برچیده بشود.
این سکانس پایانیِ یک فیلمِ طنز نیست ، این سکانسِ پایانیِ  کارِ یک دولت است. به آن شاخه ی گل نگاه کنید! وزیری پشتِ وزیر دیگر از راه می‌رسد و تنه ای به گل می‌زند و بی تفاوت رد می‌شود، تا عکسِ دسته جمعیِ پایانِ دولت را بگیرند. آمبیانسِ صحنه هم صدای شدیدِ کلاغ هاست . و شاخه‌ی گل ، در نوسان و تعلیق است و هر لحظه ممکن است شکسته شود. کدام کارگردان می‌توانست به این خوبی و به این روشنی، تمامِ حرف ها را بزند؟ اکثرشان چند دوره، در چند دولت وزیر بوده‌اند و نماینده‌ی مجلس و استاندار. اینها قرار بوده موانع روبروی اشتغال و مسکن و تحریم و نان و ... را بردارند، همین‌ها که خم نمی‌شوند یک گلدان را جابجا کنند، یا ده بیست سانت تنشان را جابجا کنند. بجایش مسئله را نمی‌بینند ، انکارش می‌کنند و تا جایی که گل تحمل کند می‌روند جلو ، شکست هم بشکند به درک😔 رییس محیطِ زیست جوری رد میشود که شاخه ی گل، مثل یک فنرِ فشرده ،با شتاب، به عقب برمی‌گردد و ممکن است بخورد توی صورتِ وزیری و صورت مبارکش را زخم کند و عکس پایانی را خراب. آن ها رفتند اما ما مانده ایم با زخم هایی بر صورت، با تن هایی رنجور😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سکانس پایانیِ یک فیلمِ طنز نیست ، این سکانسِ پایانیِ  کارِ یک دولت است. به آن شاخه ی گل نگاه کنید! وزیری پشتِ وزیر دیگر از راه می‌رسد و تنه ای به گل می‌زند و بی تفاوت رد می‌شود، تا عکسِ دسته جمعیِ پایانِ دولت را بگیرند. آمبیانسِ صحنه هم صدای شدیدِ کلاغ هاست . و شاخه‌ی گل ، در نوسان و تعلیق است و هر لحظه ممکن است شکسته شود. کدام کارگردان می‌توانست به این خوبی و به این روشنی، تمامِ حرف ها را بزند؟ اکثرشان چند دوره، در چند دولت وزیر بوده‌اند و نماینده‌ی مجلس و استاندار. اینها قرار بوده موانع روبروی اشتغال و مسکن و تحریم و نان و ... را بردارند، همین‌ها که خم نمی‌شوند یک گلدان را جابجا کنند، یا ده بیست سانت تنشان را جابجا کنند. بجایش مسئله را نمی‌بینند ، انکارش می‌کنند و تا جایی که گل تحمل کند می‌روند جلو ، شکست هم بشکند به درک😔 رییس محیطِ زیست جوری رد میشود که شاخه ی گل، مثل یک فنرِ فشرده ،با شتاب، به عقب برمی‌گردد و ممکن است بخورد توی صورتِ وزیری و صورت مبارکش را زخم کند و عکس پایانی را خراب. آن ها رفتند اما ما مانده ایم با زخم هایی بر صورت، با تن هایی رنجور😔😔
✅عاقبتِ شمر تعزیه خوان!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان کوبنده نویسنده سرشناس انگلیسی علیه سیاست های ایالات متحده؛ این فاجعه برای آمریکا حتی از شکست در ویتنام هم خجالت آورتر بود! 🔺"مارتین ژاکز" : آنچه آمریکا در افغانستان باقی گذاشت یک افتضاح تمام عیار بود! 💬 @insta_enghelabi
روضه هایی که قبول نشدن😔 ✍ مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره )میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟ گفتم: دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم. میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟ چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟ میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند. سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند. سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم السلام علیک یاابا عبدالله... دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان... دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم... شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا به خواب رفتم. وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛ نیتت خالص برای ما نبود. برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی.... آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم! گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟ خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟ میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس بااخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود. بنازم به بزم محبت که در آن گدایی و شاهی برابر نشیند... محرم برسانید_فقط منبع؛ خاطرات مرحوم کوثری # پرچم سیاه عزا
(کرامت بی بی زینب کبری سلام الله علیها در کوفه) در بیان آیت الله ضیاء آبادی رحمة الله عليه
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏ ‌‌‌《أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ》 خداوند پاداش ما را به خاطر سوگواری‌‌مان براى حسين درود بر او باد، بزرگ گرداند و ما و شما را از خون خواهانش به همراه ولیّ‌اش امام مهدى ارواحنافداه از خاندان حضرت محمّد درود بر ايشان باد، قرار دهد.
▪️روضه شیرخواره سید الشهدا علیه السلام بست بر روی سر عمامه پیغمبر را رفت تابلکه پشیمان کند لشگر را من به مهمانیتان سوی شما آمده ام یادتان نیست نوشتید بیا آمده ام یادتان نیست نوشتید کوه فراهم کردیم پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است باغ هامان همه دور از نفس پائیز است ننوشتید که ما در دلمان غم داریم در فراوانی این فصل تو را کم داریم ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه نامه نامه لک لبیک اباعبدالله حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود چشمه هاتان همه از آن ده بالا گل بود باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند نیست از چهره آینه کسی شرمنده که شکمها همه از مال حرام آکنده بی گمان درصدف خالیشان دری نیست بین این لشگر وامانده دگر حری نیست بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود قیمت یوسف زهرا دو،سه من گندم بود آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست فقط از آن همه، یک پاسخ آری میخواست چه بگویم به شما هست زبانم قاصر دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت ناگهان کودک شش ماهه علم را برداشت همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست چون ابوالفضل به ابروی خودش چین انداخت خویش را از دل گهواره به پائین انداخت خویش را از دل گهواره می اندازد ماه تا نماند به زمین حرف ابا عبدالله آیه آیه رجز گریه تلاوت میکرد با همان گریه ی خود غسل شهادت میکرد عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند داستان را همه ی اهل حرم میدانند بعد از عباس دگر آب سراب است سراب غیر آن اشک که درچشم رباب است رباب مرغ در بین قفس این در و آن در میزد هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر میزد آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد اصغر از فرط عطش سوخت خدا میداند میرسد ناله ی آن مادر عاشورایی زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی و خدای منو تو نیز بزرگ است علی میروی زیر عبای پدرت آهسته کودک من به سلامت سفرت آهسته پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام پسرم شادی این قوم فراهم نشود تاری از موی حسین بن علی کم نشود تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید کار از دست تو، از حلق تو بر می آید خطری بود اگر، چاره خودت پیداکن قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد داغ در چهره تو چند برابر گشته طفل سیراب شده خنده کنان برگشته (حمیدرضا برقعی) صلی الله علیک یا اباعبد الله
بنابراین باید خیلی مواظب اعمال و رفتارمان باشیم.
Video from Dr.Hs
گناه آدم را رسوا می کند ‼️ ❇️ پیامبر صلوات الله علیه و اله فرمود گناه بدبوست، بوي بد گناه بالأخره آدم را رسوا مي‌کند، مگر مي‌شود يک چيز بدبويي همراه آدم باشد و رسوا نکند، فرمود گناه اين‌چنين است «تَعَطَّرُوا بِالإِستِغفَارِ لا تَفضَحَنَّکُم رَوَائِحُ الذُّنُوب»، فرمود اين دهان‌ها را هم تطهير کنيد. مسئله مسواک کردن که براي دندان است يک فضيلت شرعي است و فقهي است، حکم خاصّ خودش را دارد؛ ✅ اما اين روايت نوراني فرمود: «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم»، نه «أسنانکم»؛ پاک کردن دندان استحبابي دارد، فضيلتي دارد به نام مسواک کردن که حرفي در آن نيست، اما در اين حديث نوراني فرمود: دهانتان را پاک کنيد، نه دندانتان را، «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم فَإِنَّهَا طُرُقُ القُرآن» ❇️ قرآن مي‌خواهد از اين‌جا عبور کند، مگر نمي‌خواهيد نماز بخوانيد! مگر نماز، قرآن نيست! چرا قرآن را از مسير پاک عبور نمي‌دهيد؟! اگر بخواهيد قرآن بخوانيد بايد از مسير پاک باشد، نماز بخوانيد از مسير پاک باشد. استدلال حضرت اين است، کلمات خدا بايد از اين‌جا عبور کند. حرف بد از اين‌جا در بيايد آلوده مي‌شود، غذاي بد در اين‌جا وارد شود آلوده مي‌شود، بالأخره اين دهان آلوده مي‌شود؛ ❇️ آن وقت اگر شما از کانال آلوده، از شير آلوده، بهترين و پاک‌ترين آب را عبور بدهيد بالأخره بي‌اثر مي‌شود، فرمود دهان شما اين کانال و معبر و نهر «کلام الله» است، بگذاريد اين پاک باشد 🔵👈 «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم فَإِنَّهَا طُرُقُ القُرآن». اگر اين کلمات طيّبه از طريق اين دهان وارد درون شد، بالأخره اثر دارد، اگر از درون اين کلمات طيّبه به مستمعان رسيد، در مستمعان اثر دارد، اين دست‌نخورده است، طيّب و طاهر است؛ ممکن نيست چيزي طيّب و طاهر باشد و بي‌‌اثر.
*🔴 نامه امام خمینی(ره) به مرحوم استاد حکیمی* ♦️ جناب مستطاب ثقة الاسلام آقای حکیمی - دامت افاضاته- ... امید است طبقه جوان که به سردیها و سستیهای ایام پیری نرسیده اند با هر وسیله‌ ای که بتوانند ملتها را بیدار کنند؛ با شعر، نثر، خطابه، کتاب و آنچه موجب آگاهی جامعه است؛ حتی در اجتماعات خصوصی از این وظیفه غفلت نکنند، باشد که مردی یا مردانی بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نکبت بار خاتمه دهند. ♦️ باید جوانهای تحصیلکرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند، و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. باید اشخاص بیدار، تولید مثل کنند و هر چه بیشتر و پیدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایماتْ پایدار و جدی و قوی الاراده باشند، و از تواصی به حق و ، که دستوری است الهی، غفلت نکنند. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم. 📆 ۲۸آبان۱۳۴۸ نجف اشرف *🔴 امام خامنه‌ای: به سراغ آقای حکیمی بروید* ♦️سراغ شخصیتهایی هم که هستند و در صحنه‌ی معارف مذهبی خیلی حضور پیدا نمیکنند، اما آماده هستند که به شما کمک کنند، بروید! ♦️مثلاً سراغ آقای محمّدرضا حکیمی بروید و از ایشان کنید. بنابراین، یک گروه مشاوره درست کنید و از اینها خوراک فکرىِ محتوایی بخواهید؛ اینها هم برنامه‌ریزی کنند و اصلاً به شما بگویند که امروز چه چیزی لازم است!! 📆 دیدار با شورای معارف صدای جمهوری اسلامی ۷۰.۱۲.۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم بالا بخشی از شرح عاشورا را به تفسیر کشیده☝️
⚫ *خداوندگار اندیشه و قلم* استاد (١٣١۴-١۴٠٠) پژوهشگر، اندیشور، ویراستار، ادیب و مجتهد نام‌آشنای کشور، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. وی از تبار « *بیدارگران اقالیم قبله* » بود، که با آگاهی و عشق به آموزه‌های علوی به سوی « *سرچشمه خورشید* » می‌تاخت. دل‌بستگی او به تشیع، « *امواج غدیر* » را در میان توده‌ها جاری می‌ساخت و *«فاطمیات* » او اندیشه‌های فاطمی را تفسیر می‌کرد. سالکی که زمزمه‌هایش از جنس « *واژه‌های لاهوتی* » صحیفه سجادیه بود.عاشورا را با *«قیام جاودانه* »به تصویر کشید. این ادیب فرزانه با قلم زیبا و دانش گسترده « *ادبیات و تعهد* » را معنا کرد و به معرفی « *دانش مسلمین* » اهتمام ورزید. او مروج فرهنگ بود و به امکان دسترسی رایگان و آسان *«نان و کتاب* » به عنوان، خوراک جسم و جان تاکید می‌ورزید.همت او در *«جامعه‌سازی قرآنی* » و دغدغه‌ی اصلی‌اش عدالت و توحید بود و به‌حق، فیلسوف عدالت و مرزبان توحید، لقب گرفت. اندیشه‌های عدالت‌خواهانه خود را در مجموعه چند جلدی *«الحیاة* » به طرز شگفتی ارائه کرد. و بدین سان عمر پربار هشتاد و شش ساله‌اش، پیوسته در گسترش دانایی و عدالت‌خواهی سپری شد.نام و یادش برای همیشه جاودان. (یادآوری: عبارت‌های داخل گیومه، نام کتاب‌های استاد است) *ابوالفضل طریقه‌دار*
انالله و انا الیه راجعون باکمال تاسف و تأثر اطلاع یافتیم، یکی دیگر از همکاران قدیمی و عزیزمان *«جناب سرهنگ پاسدار برادرحاج »؛* یکی از فرماندهان سپاه جماران(بیت امام) به دیار باقی شتافت. *👈💖 این پاسدار عزیز کسی بود که با هوشیاری و دقت در انجام وظیفه، نگذاشت* در سال ۱۳۶۰ ، *«کشمیری منافق»* کیف سامسونت حاوی مواد منفجره جاسازی شده را به جلسه ای در محضر امام منتقل و منفجر و جمع حاضر را بشهادت برساند. بطوریکه من از ایشان شنیدم . *مرحوم حاج احمد آقا تماس و اصرار داشت،* (البته از توطئه و فکر پلید این منافق خبر نداشت) که بگذارید *بیاید بالا داخل جلسه، چون ایشان یکی از همراهان آقای رجایی هستند و کیف شان حامل اسناد است* که من گفتم تا کیف ایشان را بازرسی نکنم نمی گذارم به جلسه ببرد، ( البته من به این ملحد گفتم شما خودتان می توانید جلسه بروید ولی باید کیف تان را بازرسی کنم که گفت من بدون کیف نمیروم و آخر الامر نگذاشتم وارد جلسه شود و برگشت ) لذا مرحوم حاج احمد آقا اختیار را به من داد و گفت هر طور وظایف شماست و صلاح می دانید عمل کنید. وی بعد از به شهادت رساندن رئیس جمهود و نخست وزیر، در مصاحبه ای با یکی از شبکه های رسانه ایی آمریکایی اعلام که من می خواستم جلسه ایی که با حضور امام ره تشکیل شد را منفجر کنم که با مقاومت و پافشاری یکی از پاسداران، موفق نشدم. *لذا به روح این پاسدار عزیز و ایثارگر درود فرستاده و برای شادی روحش فاتحه ایی نثار می کنیم.* ✍️علی سهی 🏴🏴🏴🏴