🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
برادر شهید مدافع حرم شهید #سیداحسان_میرسیار در ارتباط با نحوه اعزام شهید به سوریه گفت: یک گروه قرار بود از لشکر #محمدرسول_الله اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار #تکاپو کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند.
ایشان دو اعزام به #سوریه داشتند که دراعزام اول در اربعین حسینی برگشتند که از دو ناحیه ترکش خوردند و #جانباز شدند و در دومین اعزام خود شهید شدند.
وی در درباره آخرین دیدار خود با شهید گفت: آخرین دیدار ما قبل از اعزام دوم در دی ماه سال ۹۴ ا بود که برای بدرقه ایشان به فرودگاه رفتم.
برادر
شهید مدافع حرم درباره خبر شهادت شهید گفت: اولین سه شنبه بعد تعطیلات بود که مسوولین لشکر ۲۷ محمد رسول الله خبر شهادت ایشان را به ما دادند و گفتند: ایشان #مفقودالاثر هستند. بعد از آخرین مکالمه ایشان با بی سیم تقریبا ۱۶ دقیقه بعد بی سیم دست دشمن بود.
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹
🌹
💞شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم💞
و علی الخصوص شهید
💠 #شهیداحسان_میرسیار💠
🌷 صلوات 🌷
🌹
🍃🌹
🌹🍃🌹
🍃🌹🍃🌹
🌷
قَطره هایِ اشکِ شُما یِکی یِکی حِساب میشَن...
از تو هَمین #سینه_زنی ؛ شَهیدا انتخاب میشَن💔
🌸🍃
🍃
💦 #ماموریت_روی_آب
روایت رزمندگان #لشکرانصارالحسین (ع)
#همدان
🍂🌾🍂
🌷اهمیت شهر #بصره، که هدف اصلی استراتژی جمهوری اسلامی پس از فتح #خرمشهر به شمار می رفت، مهم ترین عامل در انتخاب این منطقه برای عملیات کربلای چهار بود. برای انجام عملیات #کربلای۴ ، مناطق #شلمچه، ابوالخصیب، ناحیۀ مقابل جزیرۀ #ام_الرصاص و جزیزۀ مینو انتخاب شد. این چهار منطقه از نظر مانور آتش و عقبه و پشتیبانی به یک دیگر وابستگی داشتند، از این رو هرکدام به یک قرارگاه سپرده شد. اما این عملیات به دلیل عوامل تاکتیکی و استراتژیکی مختلفی ناکام ماند. از جملۀ عوامل برجسته در ناکامی این عملیات عبارت است از:
🔸آگاهی #عراق از مکان و زمان عملیات که بیش تر مرهون اطلاعاتی بود که آمریکا به تلافی ماجرای مک فارلین در اختیار این کشور قرار داده بود و دوم تجربۀ دشمن از عملیات #فاو و عبور #غواصها از #اروند و نیز مسلح کردن زمین در محورهای حمله آن گونه که امکان مقابله با مهاجمان را برای آن ها فراهم می ساخت. این کتاب در قالب داستان، بازنویسی خاطرات رزمندگانی است که در عملیات #کربلای۴و۵ شرکت کرده اند.
از امشب قسمتهایی از این کتاب ارزشمند را در کانال قرار خواهیم داد، شاید نگاه پر مهر #شهدای_مظلوم_کربلای۴ شامل حالمان گردد...🌷
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🍃
🍃
💦 #ماموریت_روی_آب
قسمت اول
💧 #وقتی_دستورمخابره_شد...
🌺 راوی: #سعیدحاج_اسفندیاری
🍃💦
🌷آخرهای سال ۶۵ بود. باهم هم محلی های هم سن وسال تصمیم گرفتیم برویم جبهه.☺️
خودمان را معرفی کردیم , شدیم از نفرات سپاه حضرت رسول(ص).
لشکر پدرو مادردار بزرگی از #آب در آمده بود. خیلی ها اسم نویسی کرده بودند. توی هر شهرستانی واحد اسم نویسی سپاه حضرت محمد(ص) نیرو می گرفت. گفتند همه ی نیروهای سپاه حضرت محمد(ص) بیایند #تهران. وعده گاهمان استادیوم آزادی بود. همه از گوشه و کار کشور خودشان را رساندند.
استادیوم آزادی پر شد از بسیجی. همه پیشانی بند
" یامهدی" ،" یاحسین"،"الله اکبر"و"سپاهیان محمد" داشتند. لبخند به چهره ها نوید پیروزی می داد. این حضور خودش نمایش جالب و باشکوهی از قدرت لشکر اسلام بود.
آیت الله #خامنه_ای و آقای هاشمی رفسنجانی برایمان صحبت کردند. آخرسر هم #صادق_آهنگران نوحه خواند و ما سینه زدیم.
برای اموزش واعزام به پادگان های نظامی , تقسیم شدیم. من و دوستام و عده ی دیگری از بچه ها افتادیم پادگان #پرندک تهران.
دوره اموزشی کوتاهی را انجا گذراندیم . باید از نو تقسیم میشدیم و به گردانهای مختلف می رفتیم.
برای اینکه برویم به لشکرهای دلخواهمان , قصد کردیم انفرادی اعزام بشویم.
من و دامادمان برای یکی از لشکرهای #همدان برگه ی اعزام گرفتیم و از #لشکرانصارالحسین(ع) همدان سر در اوردیم.
برگه و فرم بسیج را پر کردیم و در یکی از گردان ها جاگرفتیم.
یک ماه قبل از عملیات #کربلای۴ در دزفول , حول وحوش #رودخانه_دز تمرین را شروع کردیم.
باید از لحاظ جسمی و روحی ساخته و پرداخته میشدیم. در این یک ماه برنامه های جورواجوری را تجربه کردیم. در کلاس های شبانه قران می خواندیم. برنامه های رزمی و تاکتیک ها را مرور میکردیم. بعضی شب ها رزم شبانه داشتیم و مهارت ها را مرور میکردیم. یک ماه قبل از عملیات اینطور گذشت...
🍃
🌷حالا دیگر جزء گردان #خط_شکن #حضرت_علی_اصغر(ع) لشکرانصار بودیم.
یک هفته به عملیات دسته مخصوصی را به اسم #گروه_ویژه_خط_شکن از میان ما انتخاب کردند. همه از نیروهای کارکشته وخبره بودند. در دوسه روز آخر میدان تیر را هم رفتیم و بالاخره همه سلاح و مهارت گرفتند و دست و پاشان را ورچیدند و سوار اتوبوس ها شدند.
رفتیم #خرمشهر و رسیدیم پای کار. کنار #اروندرود ماندیم و منتظر رمز عملیات.
عراق با رسیدن ما کوبیدن و بمباران خشکی و آب را شروع کرد . فکر کردیم شاید رفت و امد و حرکاتمان را دیده است و چشممان به کم شدن حجم آتش بود, اما ول کن نبود.
حمله را شروع کردیم . بچه ها دسته دسته سوار قایق ها می شدند تا از اروند رد شوند. خط شکن ها که زودتر حرکت کرده بودند , رفتند آنطرف اروند. خط را شکستند و رخنه کردند . بااینکه عراقی ها همه راه ها را ازقبل بسته بودند, نتوانستند در قدم اول جلوی خط شکن هامان را بگیرند , اما بقیه نیروها نتوانسته بودند برای پشتیبانی بیایند.
چندساعت بعد دستور برگشت مخابره شد. در واقع باید برمی گشتیم . نباید بیخود تلفات روی دست خودمان می گذاشتیم.بعضی ها موقع برگشت می گفتند حالا دستشان امد که هر چقدر هم آماده باشند باز هم می توانیم بتارانیمشان .
معلوم بود که منطقه و مواضع لو رفته و گرای نقاط مهم ما را داشتند و به ما #خیانت شده بود. باید برای مدتی می رفتیم عقب. همه برگشتند. در پادگان #شهیدمدنی دزفول دور هم جمع شدیم. همان لخظه همه با تمام قوا برای جبران اماده بودند.
۱۴_۱۵ روز بعد عملیات #کربلای۵ دلخوری ها را تبدیل کرد به شادی و امید.
حالا وقت وارد آوردن ضربه کاری بود....
#ادامه_دارد…
🌸…..
@Karbala_1365