eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
905 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🍃 🌸 🍃 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 ✨ 🍃 ✨ ✨ ✨ ✨ ✨ 🌸 راوی شهدا ازکربلای (ع)تاشهادت که درکناراین امربه معرفی شهدای ٤ میپردازد... ❤️بزرگواران رو به دوستان وگروهاتون 👇👇👇 °°°°°°°°°°°°°°°°°° http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967
هُوَالمَـحْبوبــ پیرمردۍوسط‌روضہ‌یِمان‌گفت: من‌نگفتم‌ولی ... 🍃❤️
👈الهی! دل به سوی کعبه داشتن چه سودی می دهد آنکه را دل به سوی خداوند کعبه ندارد. 📚منبع:الهی نامه علامه_حسن زاده آملی روحی فداء 🍃
🍃°|♥️|° عرفه گوشه نگاهۍ ز تو خواهیم.... بیا 🌱 #یاصاحب_الزمان #ادرڪنۍ •❥•❤️🌿 @Karbala_1365
🍃💫 با احادیث.. پیامبراکرم(ص): هرکس به شمانیکی کردجبران کنید. اگر نمیتوانید آنقدر برایش دعا کنید که مطمئن شوید تلافی کرده اید. 🌸..... @Karbala_1365
💧 💧 💧 💧💧 💧 🌾 ا🌸 ا🌸 🌸 ا🌸 🌸 🌸
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🌸🌸 🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾 #قسمت (۱)📝 .......... 🌾 بچه ها مینی بوس را گذاشته بودند روی سرشان.
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (٢) 📝 ............. نفر پشت سر برگشت و دنبال من گشت و من از ته مینی بوس آمدم جلو و خنده خنده گفتم : اَوّلَندِش که رییس همه مان اباعبدالله است. دومندش چاکر سراپا تقصیر دربست در اختیار حضرتعالی ام. فرمایش تان چیه؟ پا کرده بود در یک کفش که اسمم را بگویم و گفتم. گفتم : "جامه بزرگم" و او گفت : اگر این بی صاحب مانده یک طورش بشود من مسؤولم و باید تا قِران آخر خسارتش را بدهم و اگر ندهم.....😠 گفتم : جوش نیاور عزیزمن! ما فقط تا همین سدگتوند مهمانتیم. پنج کیلومتر هم بیشتر نمانده . اگر ماشینت روشن شد که فبها, و گرنه تا قِران آخرش را خودم بت می دهم. امر دیگری هم هست؟😊 گفت : آخر این ها....😒 گفتم : این ها با من و اصلا همه مان هم دربست می شویم مخلص آقا. بازهم حرفی هست؟😊 داشت خلع سلاح میشد. حتی داشت لبخندی گوشه لبش نقش می بست, اما همین که یادش افتاد تو چاله گیر کرده , دندان قروچه رفت و گفت : پس این بی صاحب... نگذاشتم حرفش تمام شود . گفتم : آن راهم بسپار دست ما. رو گرداندم طرف بچه ها و گفتم : حاجی را یک هُل مهمان می کنید؟ بچه ها یک نگاه به هم کردند و یک نگاه به من. گفتم : کی خسته است؟ بچه ها لبخند زدند و فریاد زدند : دشمن. و خندان از مینی بوس آمدند پایین و دویدند رفتند پشت ماشین. پاها تا زانو رفت داخل گِل. راننده زد تو دنده و بچه ها زور آوردند و یاعلی گفتند و با چند هُل محکم مینی بوس را از چاله در آوردند و بعد یکی از بچه ها گفت : برای اخم های راننده , که می خواهد بزند تو دنده و برای من خواننده , صلوات جَلی ختم کن! صلوات با خنده فرستاده شد و حالا این خنده روی صورت راننده هم نشسته بود. ☺️ آمدم بالا, زدم روی شانه راننده و گفتم : دیدی گفتم بسپار دست ما. راننده تو حال خودش بود . دنده عوض می کرد و برای خودش سوت می زد. از آن سوت هایی که آدم می توانست حدس بزند صاحبش دیگر نگران اتول قراضه اش نیست. موج را می دیدم و مسیر آب را که از سدگِتوند می رفت سمت شوشتر. داشتیم خرامان می رسیدیم به اردوگاه غواصان لشکر. چندتا غواص هم دیدم که تازه از آب زده بودند بیرون. "کریم مطهری" هم بینشان بود. تا ما را دیدند , آمدند ایستادند جلوی موتوری گردان و برامان دست تکان دادند و خندیدند. لباس همه مان خیس بود . غواص ها از آب و ما از شَرجی گرمای هوا و گرمای مضاعف مینی بوس. .... 🍃🌸.... @Karbala_1365
از چپ:فرمانده گردان غواصی:آزاده وجانباز #کریم_مطهری و معاون گردان غواصی:آزاده وجانباز #محسن_جامه_بزرگ 🌸.... @Karbala_1365
...🌸 ☄بسم الله الرحمن الرحیم☄ ای شهیدان ! از همان لحظه ای که تقدیر، ما را از شما جدا کرد ، تا کنون یاد شما و خاطرات دنیای پاک شما امید خیالمان گشته. ما امید شما زنده ایم و به آرزوی وصل کوی شما ایستاده ایم. 🕊 مرغ دل پر می زند تا زین قفس بیرون شود جان به جان آمد توانش، تا دمی مجنون شود رهروان بستند بار و بر ، شدند از این دیار باز مانده در خم این کوچه، دل پر خون شود... 🌾 شهدا ! یقین داریم ناگفته هامان را می دانید ، نانوشته هامان را می خوانید و ناپیداهامان را می بینید... پس برایمام دعایی کنید. 🌸🌸🌸 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
از چپ:فرمانده گردان غواصی:آزاده وجانباز #کریم_مطهری و معاون گردان غواصی:آزاده وجانباز #محسن_جامه_ب
🌷 روایتی از ... 👣 اردوگاه ۱۱ 🌾 من در عملیات ۴ اسیر شدم . کربلای۴ هم ۶۵/۱۰/۴ بود تا آزادی ما که سال ۶۹ بود . تقریبا میشود گقت:۴ سالی در اسارات بودم که آنهم توفیقی بود الحمدالله. همه بچه هایی که در اروگاه بودند همه خوب بودند . با بچه های ملایر و همدان در اسارات بودم . در اسایشگاه ها افرادی بودند که بچه ها قبولشان داشتند ودر کارها به آنهامراجعه میکردند. تعدادی از بچه های ملایرو مازندران و سایر استانها در بند۱ بود. بند۲ هم تعدادی از بچه ها بودند که آسایشگاه را جمع و جور میکردند. بند۳و۴ هم که من آن موقع بند ۴ بودم . ونهایتا ۱۴تا آسایشگاه در اردوگاه تکریت۱۱ بیشترنبود. من بعد از اینکه در کربلای۴ اسیر شدم از ناحیه پا بشدت مجروح بودم . خودم را به عراقی ها افسر معرفی کردم . یعنی گفتم ستوان یک هستم . چون خدمت سربازی در زمان شاه کرده بودم بعنوان افسر خودم را معرفی کردم که پذیرفتند و عکسم را انداختند در مجله هایشان. چون زخمی بودم خیلی وضعیتم خوب نبود .وقتی اسیر شدم مرا به بیمارستان بردند و یک مدت بیمارستان بودم (بیمارستان که میگویم نه مثل مال ایران حالا مثلا بیمارستان...) . ما یک نفر به نام قاسمی داشتیم که بشهادت رساندنش . آقای حیدر گلبازی بودکه شهیدش کردند و بودند کسانی که آنها را شبانه از آسایشگاه می بردند و دیگر برنمیگشتند و بعدا بچه ها میگفتندفلانی یک گوشه غرق به خون بوده . 🌹 در بیمارستان که بودم بعداز کربلای۴ به فاصله ۱۵ روز کربلای۵ شروع شد. آمدند و کادرهای بیمارستان را ازپزشک و پرستار و بهیار عوض کردند و یکسری افرادی آوردند کم سن و سال و شاید دبیرستانی بودند. 🌾چند روزی گذشت و آمدند گفتند که شما باید به حضرت امام توهین کنیدتا پانسمانهایتان را عوض کنیم. بچه ها این کار را نکردند و مارا تهدید میکردند که اگر این کار را نکنید پانسمانتان را عوض نمی کنیم تا همینطور بمیرید. 🌾چند روزی به این وضع گذشت و طوری شده بود که بوی بدی از جراحات فضا را آلوده کرده بود. وقتی عراقی ها می آمدند ماسک می زدند که همین وضعیت باعث شد مجبور شوند خودشان پانسمانمان را عوض کنند. 🌾حالا بماند که چطور زخم ها را پانسمان میکردند . گاهی در آن هوای سرد دی ماه بچه ها را میبردند در هوای باز و با آب سرد روی زخمش را می شستند. دیگر به این فکر نمیکردند که بچه ها از هوش میرفتند و....🌹 راوی:آزاده جانباز 🌸..... @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷 روایتی از #اسارت... 👣 اردوگاه #تکریت۱۱ 🌾 من در عملیات #کربلای۴ اسیر شدم . کربلای۴ هم ۶۵/۱۰/۴ بود
آزاده جانباز محسن جامه بزرگ.. اسارت #کربلای۴ .. عکسی که در هنگام اسارت گرفته شد ودر مجله عراقی ها چاپ شد که بگویند ما با اسیران خوب رفتار میکنیم. 🌸..... @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایران بخاطر این اقوامه که زیباس کرد بلوچ ترک لر فارس عرب گیلکی همه این ملت ها ایرانو تشکیل میدن 😊 @de_bekhand ☺️
🍃🌼🍃 🌼🍃 🍃 💬استاد پناهیان 📌بدترین گناهے که روز عرفه بخشیده نمیشه اینکه،غروب عرفه شڪ ڪنیم ڪه خدامارو نبخشیده... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌸 ✏️فرمایش ڪردند ڪه حتے شڪ داشته باشیم.... +الان همه ماپاڪ شدیم.... ازنو شروع ڪنیم بندگے رو🍃😍 هیچ وقت از نو شروع ڪردن دیرنیست.💕
و من میروم زیر سقف آسمان به ستاره ها نگاه میکنم و بلند میگویم ... 💔
🍃♥️🍃 ♥️🍃 🍃 عـــــــــــــــــــــید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم. #یاصاحب_الزمان #العجل 🍃🎈 🌱*-*(🌸)*-*🌱
🌱🌙 قل اعوذ من فراقڬ"♥️" پناه میبرم به خداازاین فراق[دوري] 💔 #کــــــــربــــــــــــــــــــلا 💔 #ڪربلایم_دهیدفقط_همین
هر آنچه بود ، گذشت از فضیلت عرفه نگاه ما به شب اول محرم توست... شبتون حسینی....❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بُریده‌ام از فاصله‌ها ببین! . . . اینبار به مسلخ آورده‌ام تمام خودم را ! مُهر بزن پاےِ بندگی‌ِ نصف و نیمه‌ام ... قصد کرده‌ام از زندان #من رها شوم ! #عید_قربان_مبارک 🌹
و بی گمان فلسفه قربان، سر بریدن نیست. دل بریدن است. دل بریدن از هر چیزی که به آن تعلق داری. دل بریدن از هر چه تو را از او می‌گیرد، در قربان, عيد جان باختن و قرباني كردن جان خويش در پاي خداست عيد قربان، عيد سرسپردگي و بندگي به درگاه احديت است... عيد قربان, سر بريدن «نفس» است ؛ و پا بريدن از «شيطان»... عيد قربان سربلندی ابراهیم آرامش اسماعیل امیدواری هاجر عطر عرفه و برکت عید قربان را برای شماخوبآن آرزومندم زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه‌ی زمزم 🌸عید قربان عید بندگی مبارک🌸 @karbala_1365
عید قربان شده و در عوض قربانی ما به قربان تو رفتیم اباعبدالله "و فدیناه بذبح عظیم"
💫 بالاتر از ایثار جان 🌷 رهبر معظم انقلاب: اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راه‌ها برای ما باز میشود. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است. حضرت ابراهیم علیه‌السلام در راه پروردگار، به دست خود عزیزی را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانی که خدای متعال بعد از عمری انتظار به او داده بود. ۱۳۸۹/۰۸/۲۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ نگرانی مقام معظم رهبری از سخت‌گیری ها و معیارهای غلط ازدواج توصیه ای به پسرها، دخترها ، پدرها و مادرها: خواهش میکنم به حکم خدا برگردید. آنچه خدا گفته است را معتبر بدانید و سخت گیری نکنید.
#مهم #کاربردی #بازنشر_شود 🔺 وصف مقام معظم رهبری در کلام دوستان و مخالفان ❤️خوشتر آن باشد که سر دلبران / گفته آيد در حديث ديگران...🍃🇮🇷
🔴این هم بخور بخور رزمنده ها برادران فرمانده اطلاعات تخریب لشکر ۷ ولیعصر (عج) #نفر_دوم از_سمت_چپ #شهید_علی_صباغ 🌹 ایشان تنها فرزند پسر خانواده بودند که در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید و در شهیدآباد دزفول آرمیده است . #روحش_شاد و #یادش_گرامی
💧 💧 💧 💧💧 💧 🌾 ا🌸 ا🌸 🌸 ا🌸 🌸 🌸
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🌸🌸 🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾 #قسمت (٢) 📝 ............. نفر پشت سر برگشت و دنبال من گشت و من از ت
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (٣) 📝 ............. دیده بوسی و خوش و بش که تمام شد , من ماندم وکریم. کریم سر درد دلش باز شد و گفت : « یک تیپ نیرو از دزفول تقسیم شده اند و خیلی ها التماس دعا دارند که بیایند پیش ما.» گفت : « او فقط توانسته 12 نفرشان را جداکند , هرچند که مسؤولین لشکر زیاد از قدوقواره و قوه بنیه شان راضی نیستند. البته اینها زیاد مهم نیست . شنیدم که شهر خبرهایی است و بمباران پشت بمباران .»😔 منتظر جواب من بود. چی داشتم که بگویم. نفسم را باصدا دادم بیرون و سر تأسف تکان دادم . لب هم گزیدم و گفتم : چی بگویم که نگفتنم.......😔 و چشمم به یک غریبه افتاد , از همان تازه واردها, که یک کلمن قرمز گرفته بود دستش و شده بود سقای بچه هایی که تو گرمای ٤٥ درجه تابستان داشتند لَه لَه می زدند. آب را که با لبخند می داد دستشان می ایستاد نگاهشان میکرد و میگفت : " بگو یا عطشان " به کریم گفتم : این هم از غریبه هاست؟ گفت : بله , اسمش "نادرعبادی نیاست" و اهل همدان و از آن جوان های بامعرفتی که هم می جنگد هم درس طلبگی می خواند. گفت : بچه ها بهش می گویند ساعت گردان.😌 دلیل هم آورد که از وقتی آمده , نماز صبح بچه ها یک دقیقه هم پس و پیش نشده. گفت : خلاصه تو چارتِ سازمانیِ اشک و دعاست و از آن مخلص هاشِ. 🌸 و من محو تماشای او شده بودم و پیش خودم فکر میکردم یک جوان ١٧_١٨ ساله مگر چکار کرده که کریم می گوید مهره مار دارد و بچه ها را اسیر خودش کرده؟!...🤔 ادامه دارد.... 🌸..... @Karbala_1365