eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
905 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام ما به لبخند شهیدان به ذکر روی سربند شهیدان سلام ما به گمنامانِ لشکر به تسبیحات یا زهرای معبر همان‌هایی که عمری نذر کردند اگر رفتند دیگر برنگردند یاد کنیم شهدا را با صلوات 🌹اللهم صل علی محمد 🌹و آل محمد و عجل فرجهم
۴ 🔸عملیات ۴ یکی از چند عملیات کشور ایران است که به اهداف تعیین شده نرسید، اما برای نخستین بار نیروهای ایرانی با گذشت از دژهای محکم دشمن وارد کشور شدند و خسارت‌های سنگینی را به دشمن تحمیل کردند... 🔶باتوجه به اینکه کشور اطلاعات خود را در اختیار فرماندهان عراق قرار داده بود و دشمن در حالت و آماده باش قرار داشت، ایرانی موج اول حمله را شروع کردند اما آتش شدید دشمن و موانع وسیع ایجاد شده باعث شد اهداف نهایی کسب نشود و فقط مواضع تصرف شده در موج اول حمله مثل ام‌الرصاص، بوارین و... تثبیت شود. آمادگی دشمن در این به اندازه‌ای بود که از میان ۲۵۰ گردان تدارک دیده شده توسط برای انجام عملیات، فقط ۶۰ گردان وارد عمل شدند. 💢هر چند کشور نتوانست به اهداف نهایی خود که تهدید شهر بصره بود برسد اما اهمیت جزایر تصرف شده ۴ در عملیات ۵ مشخص شد، چرا که نیروهای دشمن بعد از این به مرخصی رفته و رزمندگان ایرانی بعد از ۱۶ روز عملیات پنج را در همان منطقه و توانستند به برسند. 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
🔸 گلزارهای شهدا همگی حال و هوای خاصی دارند اما میان این همه چیز دیگریست. اروند تنها گلزار شهدای آبی جهان است که در آن نه به لفظ بلکه به معنا درک میکنی آنها که رفتند هنوز هستند و نگاهشان به ما دوخته شده است. 🔸انگار در اروند دارند شنا میکنند،آنهم فارغ از آنکه عملیاتشان لو رفته یا ایذایی است. اصلا اروند بعد از آن دیگر آن اروند سابق نشد،انگار شرم حضور دارد از مهمان هایش. 💢کنار اروند فقط یک نوا به دل مینشیند؛نوای مادری که چشم انتظار فرزندش چادر خاکی اش را به صورت کشیده و آرام زمزمه میکند: موج نزن آب فرات به خاطر دل رباب ۶۵ ۴ 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
یاد و خاطره شهدای عملیات کربلای۴ 🌷شهید سیدعباس 🌷 موسس و اولین فرمانده پایگاه آیت اله یثربی(ره) 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
۴_ازلشگر۲۵کربلا ۱ فرمانده گروهان ۲ شهید محمد اکبری ۳شهید زهره منش ۴شهید فرمنی ۵ شهیدغلامحسین شیخ ۶ شهید علی عقیلی کوهستانی ۷ شهید حمیدرضا گودرزی ۸ شهید قدرت الله رضازاده ۹ شهید داریوش کبیری ۱۰ شهیدسید علی جعفری ۱۱ شهیدحمیدرضاگرائیلی ۱۲ شهیدخلیل‌الله گل بی بی شادی روح پرفتوح وهمرزمان مان 🌹صــــــــلوات🌹 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عاشقانه‌های همسر شهید غواص 🔹عملیات کربلای ۴ از سوم دی‌ماه سال ۱۳۶۵ تا پایان شب روز بعد طول کشید. عملیات لو رفته‌ای که در ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه شب چهارم دی‌ماه متوقف شد. 🔹کربلای ۴ فقط ۲۴ ساعت طول کشید؛ اما قصه عاشقانه‌ خانواده‌های شهدای غواص دست‌بسته از یادها نمی‌رود. غواصانی که آن‌ها را در گودال خاک زنده به گور کردند. 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣🕊 ۴ این‌قسمت👇 ... ۱ راوی: 🌾🕊 🌾دیدبان توپخانه ۳۱عاشورا بودم؛ برای آخرین هماهنگی با فرماندهی واحد در آخرین دقایق عصر روز سوم دی ماه ۱۳۶۵ سوار بر موتور واحد از مقر مخفی‌مان که موتورخانه‌ی کوره ای آجرپزی در ساحل (ساحل روبروی جزیره ام‌الرصاص) بود، به مقر فرماندهی توپخانه که اطاقی دوسقفه در ساختمان مخروبه ی بنگاه کیوان(همان ورودی جاده‌ی اهواز به خرمشهر) بود؛ آمدم. همین که وارد محوطه ی بنگاه شدم برادرجمالی که نماینده ی ما در تطبیق آتش قرارگاه توپخانه بود پرید ترک موتور و با اصرار از من خواست تا او را که از تویوتای قرارگاه جامانده بود به قرارگاهشان برسانم. چون وقت زیادی از روشنایی روز نمانده و ما هم باید آماده ی عملیات شب می شدیم، معذرت خواستم ولی او با یادآوری اهمیت حضور خودش در آنجا مرا قانع کرد که او را به سه راه برسانم. هنوز اول راه بودیم و چند ساعتی تا شروع عملیات که قرار بود ساعت ده و نیم شب شروع شود ، وقت باقی بود که یک مرتبه آسمان منطقه به وسیله منورهای خوشه‌ای هواپیماهای دشمن روشن شد. برادر جمالی آهی جانسوز کشید و گفت : وضع خرابه و دشمن از برنامه ما خبردار شده که به این شکل فیلر زده و بعد خیلی مخلصانه برای بچه های خط شکن از خدای بزرگ طلب یاری کرد.✨ بلافاصله بعداز رساندن ایشان راه کوره را در پیش گرفتم اما وقتی به جاده ی موازی با رسیدم نگرانی همه ی نیروها را به وضوح مشاهده کردم. زیر نور تمامی تحرکات نفربرها و نیروهای پیاده مثل روز دیده می شد و ازدحام به حدی بود که مسیری را که قبلا در ۵دقیقه می پیمودیم پس از نیم ساعت معطلی مجبور شدم موتور را همانجا پشت خاکریز جاده پارک کرده و پیاده به کوره بروم. ما کارهای را تمام کرده و با ثبت نقاط حساس خطوط دشمن و نیز مقر آتشبارهایش کاملا آماده بودیم و همه ی هماهنگی ها ی لازم را برای تحویل گرفتن اسکله و انتقال نیرو و تجهیزات لازم برای ادامه ی عملیاتی که به منظور فیصله دادن به جنگ و پیروزی نهایی طراحی شده بود. انجام داده بودیم . متاسفانه به دلیل اصل و حتی ساعت عملیات، یک ساعتی شروع عملیات به تشخیص فرماندهان عقب افتاد. اخباری که در بیسیم ها شنیده می شد بسیار گنگ و مبهم و نگران کننده بود . همین که گروهان های پیش قراول وارد آب شده و حرکت خود را شروع کردند. به دلیل آمادگی دشمن (که ناشی ازخبری بود که به وسیله یک نفوذی صاحب نفوذ و دیگر ستون پنجمی ها؛ در اختیارش قرار گرفته و با حساسیت به موضوع، از کیف و کم عملیات برخوردار شده بود)، عراقی ها حدود ۲ میلی متر روی آب اروند را با سلاحی مخصوص که سازمان ناتو در اختیارشان گذاشته بود تزریق کرده بودند و به محض ورود بچه ها آن را زدند (رودخانه اروند به طول حدود ۱۱ کیلومتر تقریبا از مقابل پل نو. واقع بر نهر عرائض تا روبروی کارخانه ی پتروشیمی در آتش گرفته بود). اگر نیروها در داخل اروند می ماندند همه قتل عام می شدند لذا بر اساس پیش بینی قبلی(البته نه آتش گرفتن اروند بلکه احتمالات دیگر) تنها دستوری که صادر شد این بود که هر کس به هر ساحلی نزدیک است از آب خارج شود (چرا که ماندن در آب برابر بود با فاجعه ای به نام ) و بدین ترتیب عملیات سرنوشت ساز ۴ در همان نطفه خفه شد.💔🍂 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365 👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
❣🕊 #واقعیت‌های‌کربلای۴ این‌قسمت👇 #کربلای‌چهار_از_دید_دوربین‌من... #خاطره‌شماره۱ راوی: #طلبه‌جانباز
❣🕊 ۴ این‌قسمت👇 ... ۲ راوی: 🌾🕊 ❣با (فرمانده واحد)برای کسب آخرین اطلاع از وضعیت اسکله به محل تعیین شده رفتیم و از آنجا که اخبار بی سیم‌ها شفاف نبود و احتمال توقف عملیات را هم با توجه به آن همه آمادگی نمی دادیم، موتور را در فاصله ده متری پارک کردیم و تازه می خواستیم آبی به سر وصورتمان بزنیم که عراقی ها دورهٔ‌مان کردند ولی به دلیلی که من هنوز هم نتوانسته‌ام خود را قانع کنم اصلا به ما تیراندازی نکردند. ما سریع موتور را روشن کرده و از آنجا دور شدیم، ( عراقی ها حتی می توانستند با دستشان موتور را نگهدارند یا واژگون کنند. چه برسد که همه مسلح بودند و به خاطر مسائل پیش آمده در شب حساس و آماده) به هر حال من و رسول از محاصرهٔ اتفاقی عراقی‌ها خارج شدیم و یک راست به مقر فرماندهی آمدیم. به لحاظ عقیم ماندن عملیات، چیزی که مسلم بود این بود که با شروع روشنایی هوا باید منتظر بمباران‌های شدید (مخصوصا ) باشیم و آن همه نیرو و امکانات به شدت در خطر انهدام بود. به ما ماموریت دادند تا از روی توپخانه ی لشکر ۶۳خاتم برنقاط حساس و مخصوصا محل آتشبارهای دشمن آتش بریزیم (آن هم در حجمی وسیع). من و رسول و جمشید از روی مختصاتی که در حدود سه ماه کار اطلاعاتی مخصوص دیدبانی در کالک ویژه ثبت کرده بودیم شروع به کار کردیم و از آنجا که شرجی سحرگاهی و اشعه نورانی خورشید شعاع دیدمان را به شدت کم کرده بود و به مواضع دشمن اشراف دید نداشتیم و نیز از آنجا که قبضه‌های آتشبارهای ما به خاطر شرایط اضطراری میدان جنگ بسیار بیشتر از حد استاندارد تیراندازی کرده و خان‌هایشان به دلیل تحمل حرارت زیاد متلاشی شده بود. احتمال می دادیم که اغلب گلوله‌های ما هدر می رود لذا با احتیاط کار می کردیم. 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365 👇👇👇