eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
903 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
اولین تصویر از پیکر مطهر شهید #مدافع_حرم " علی سلطان مرادی" در معراج شهدا. پیکر شهید سلطان مرادی پس
ـ🍃🌺﷽🌺🍃 🌺🍃🌷 " ☘عشق یعنی مادری چشم انتظار قد خمیده با نگاهی بیقرار ☘عشق یعنی یک پدر بی دست و پا گریه های بی صدایش در خفا ☘عشق یعنی صورتِ تاول زده سرفه های بی امان و سرزده ☘عشق یعنی هر نفس با دستگاه ☘عشق یعنی یک پدر یک تکیه گاه ☘عشق یعنی یک شهیدِ بی نشان پرکشیدن بر فرازِ آسمان ☘عشق یعنی یک پلاک از یک شهید کز میان خاک ها آمد پدید ☘عشق یعنی یک جوان بی ادعا غوطه ور در خون میانِ لاله ها ☘عشق یعنی لاله ها پرپر شدند در کلاسِ عاشقی اول شدند...  🍂💔
#سلطان‌علےموسےالرضا(ع) نگو حاجتت را، دلت پُر ڪہ باشد بدون تڪلم گـــــــره مےگشاید ... 🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
هدایت شده از پاسدار شهید محمد غفاری
♥️●بِـسـمِ رَبِّ الشُّـھدا●♥️ #ختم_صلوات🕊 هدیہ بہ: حضرت زینب سلام اللہ علیھا🌸 ✨به نیابت از #شھیدحسین‌همدانے💕 👈سهم شما یڪ صلوات👉 قبول باشه 🌹 🇮🇷🇮🇷 https://eitaa.com/saberin_shahid_ghafari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سه ماه بعد از شهادتش در گودالی پیدا شد، در نامه ای نوشته بود: مادر می خواهند ما را زنده به گور ڪنند ... 🌹 🌹
... در باز شد برپا...! بر جا...! درس اول: بابا آب داد ، ما سیراب شدیم .بابا نان داد ما سیر شدیم. اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود. و چقدر همه منتظر امدن حسنک بودند کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم .ریز علی در شبی سرد جلوی قطارمان ایستاد ...راه را روشن کرد و قطار زندگی سوت زد و رفت و ما در زندگی گم شدیم همه زیبایی ها رنگ باخت نگاهمان سرد شد و دستمان خسته این روزها دیگر باران با ترانه نمی بارد و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ... زرد شدیم ، پژمردیم و سالهاست وقتی پشت سرمان را نگاه میکنیم،جز ردپایی از خاطرات خوش کودکی نمی یابیم... و در ذهنمان جز همهمه ی زنگ تفریح، طنین هیچ صدایی نیست... و امروز چقدر دلتنگ آن روزها هستیم. و هرگز نفهمیدیم چرا ما برای بزرگ شدن اینهمه بی تاب بودیم...💔🍂
🌷 ❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم.... 🌸.... @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷 ❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گو
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸صفحه اول 🍂 ... 🍂🌸🍂 🌷در مورد مریضی که در شایع شد، اولین بار در یازده روزی که ما در بودیم اتفاق افتادهیچگونه مراقبت پزشکی و رسیدگی بهداشتی وجود نداشت به همین دلیل اولین مریضی ها بوجود آمد. به این دلیل که بچه ها زخمی بودند، خورده و دست و پا شکسته زیاد داشتیم و هیچ امکاناتی برای مداوا وجود نداشت. زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم. به همین دلیل و در اثر همین مشکلات بچه هایی که بودند روز به روز ضعیف ترمی شدند. بعد بچه ها را به منتقل کردند که این زندان سلولی بود. مثل ساواک قدیم خودمان. وقتی بچه ها را وارد زندان کردند در اتاقهایی دو در سه، و یا سه درچهار قرار دادند و درب سلولها را می بستند. صبحانه ای که می دادند باید بین خودمان تقسیم می کردیم و به صورت مایع بود اسمش بود. نان هم که می دادند اصلا کفافمان را نمی داد و سطلی داشتیم که در آن آب می ریختند و چون همگی بودیم سریع آب را می خوردیم و همه بی آب می ماندند. ضعف بچه ها و نبودن غذای کافی همه این عوامل باعث عفونت داخلی بچه ها می شد...👇👇👇
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸صفحه دوم 🍂 🍂🌸🍂 🌷بچه ها به دلیل بسته بودن درب نمی توانستند از دستشویی استفاده کنند و چون اسهال گرفته بودند اجبارا از سطل آب به عنوان محلی برای رفع حاجت استفاده کنند. صبح که درب را باز می کردند آب و چایی بدهند آب برای شستشوی سطل نداشتیم . لباسهای تنمان از لباسهای نظامی خاکی رنگی بود که به ما داده بودند. هر دفعه یک نفر جیب لباسش را می کند تا بوسیله آن سطل را تمیز کند. البته وقتی آن را خالی می کردیم شستنی در کار نبود. خب همین مسئله باعث می شد تا عفونت داخلی بچه ها بیشتر شود و ما با این حالت 57 روز را سپری کردیم. من خودم هر روز عفونت پای بچه ها را می گرفتم. زخمهای آنها را باز می کردم و به هر ترتیب عفونت را خارج می ساختم و با پارچ آنها را بیرون می ریختیم. ما هیچ آبی برای شستشو نداشتیم. حتی 57 روز نتوانستیم استحمام کنیم گِل های شب هنوز سرمان بودکه موهای سرمان را با ماشین نتواستند کوتاه کنند و سرمان را با تیغ اصلاح کردند. این وضعیت ما در آنجا بود و به همین خاطر خیلی از بچه ها مریض شدند. بخاطر کوچک بودن جای خواب حتی تعدادی از بچه ها سر پا می ایستادند و پاهایشان را جابه جا می کردند تا دیگران بتوانند بخوابند خواب بچه ها در ساعت مشخص بصورت شیفتی عوض می شد. در کل همه مسائل دست به دست هم داده بود که بچه ها   بگیرند  و چون آب و صابون برای نظافت نبود نمی توانستند آنها را از بین ببرند. این شپشها باعث خارش پوست می شدند.👇👇👇
چنین اتفاق افتاده باشدکه اسیرسالم به وطن برگشته باشد.ماهم الان باورشخصی مان نیست وقتی ذهن رابه طرف باری تعالی،خداوندقادرومهربان وبخشنده میبریم میفهمیم چنین مواردی میشوداتفاق بیفتد.
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شنونده_باور_نمیکند چنین اتفاق افتاده باشدکه اسیرسالم به وطن برگشته باشد.ماهم الان باورشخصی مان نیست
💔 🍂 🌾 🍂 🍂 🌾 🍂 🌾🍂 🍂 🍁 ..🍁 🌸صفحه آخر 🍂 ... 🍂🌸🍂 بچه ها آن نواحی را می خاراندند و آن نواحی زخم می شد. سپس شپشهای ماده در نواحی زخم تخم ریزی می کردند و همان باعث ابتلا به بیماری (یا به قولی جرب) می شدند که آن را باید با صابون مخصوص شستشو کرد که ما اصلا این امکانات را نداشتیم. من خودم شاهد بودم چونکه درآشپزخانه کار می کردم می دیدم عراقیها را بدون لباس در خاک و شن ها می خواباندند و بر روی آنها مایعی روغنی به همراه چند ترکیب می ریختند و به بر می گرداندند. در واقع هیچ راه درمانی برای بچه ها نبود. من بیرون از محوطه کار می کردم. برگه های را از آشپزخانه دزدکی بر می داشتم و به بچه هایی که اسهال داشتند می رساندم و این باعث می شد تا زود خوب شوند. یا یک قاشق ماست یا قهوه . بالاخره  مجبور  بودیم  با اینها  خودمان را  درمان کنیم . میوه ای هم که می دادند آنقدر نبود که برایش ویتامینش مفید باشد تاجبران کمبودهای بدن اسرا را داشته باشد... حکایت همچنان باقی ، بعضی از مطالب قابل گفتن نیست چون شنونده باور نمی کند چنین اتفاق افتاده باشد که اسیر سالم به وطن برگشته باشد ماهم الان باور شخصی ما نیست وقتی ذهن را به طرف باری تعالی خداوند قادر توانا ومهربان وبخشنده می بریم می فهمیم چنین مواردی می شود اتفاق بافتد... ممنونیم از رحمت ایزد منان او که همیشه حافظ ما بنده های گنهکار وتوبه شکن هست و خواهد بود. ان شاءالله 🌺ارسالی از:راوی، آزاده وجانباز 🌸.... @Karbala_1365
🔸طرح| رهبر انقلاب: مبارزه‌ فکری و سیاسی ۱۹ ساله و بی‌امان امام باقر علیه‌السلام دشمن را به ستوه آورد. ۵۹/۷/۲۷ 🔹هفتم ذی‌حجه، شهادت امام باقر علیه‌السلام @jaarchi
این ها، زیر خاکی" " هستند ! متعلق به همه ی دلهای عاشق . . این" " ها ی زیر خاک ، چه نیازی دارند به ؟! به ؟! به ؟
دلاور مردان اطلاعات وعملیات لشکر حضرت نبی اکرم(ص) کرمانشاه ، عکس جنوب سال ۶۴ یا ۶۵
ما نود و نه درصد روے بود و یک درصد روے ! .
از سر عادت و تکرار نوشتیم بیا اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا تو زِما بندگی و ترک گنه میخواهی با همین قلب گنهکار نوشتیم بیا 💔 " اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه(س) "
🌸امام صادق عليه السلام : ✨برتو باد بخشندگى و خوش خويى؛زيرا همان گونه كه گوهرِ درشتِ وسط گردنبند مايه زيبايى آن است،اين دو خصلت نيز مايه زينت مرد هستند 📚ميزان الحكمه جلد5 صفحه 139 @Karbala_1365
🌷شهید رجایی🌷 حزب الله آنهایےهستند که به فرمان امام اگر لازم باشد سکوت میکنند واگر لازم باشد فریادمیکشند حزب الله نه تنها توقعی از انقلاب ندارند بلکه هنوزهم خودرابدهکار به آن میدانند
یک لحظه شدیم خیره تا درچشمت دیدیم تمام غُصه رادرچشمت چشمان تو ازروضه ی مکشوف پر است پیداست تمام کربلادرچشمت شهادت پنجمین اخترتابناک آسمان ولایت وامامت تسلیت باد...🏴
#شهادت_امام_باقر_علیه_السلام هر چه شنیده اید غریبانه دیده ام 🏴باور نمیکنید چه رنجی کشیده ام 🏴کوفه به شام را در ایام کودکی همپای عمه ام رقیه دویده ام
هدایت شده از جهش ایران
@Farsna
3.88M
🎙زمینه|خون گریه کن مدینه/ دنبال این مسافر... با نوای محمودکریمی @montakhabtanz
🍂💔 ❣#دلم_برایت_تنگ_است... امشب باز هم برایم #پدرانه دعاکن... دعاکن دخترت سر به راه و آدم شود... دعاکن دلم از دلتنگی درآید.. 🌹سردار دلم #شهیدحاج_حسن_تاجوک💔 🍂 🍂 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
" شهیـد عـکاس دفاع مقدس " در سال ۱۳٦۳ در منطقه عملیاتی با شهادت خود زیباترین شات را برای همیشه در لنز دوربین تاریخ ثبت ڪرد .