『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💔 🍂 🌾 🍂
🍂 🌾 🍂
🌾🍂
🍂
🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁
🌸قسمت چهارم
🍂🌸🍂
در اغلب تصاویر و فیلمهای بازمانده از دوران #دفاع_مقدس، مشاهده میکنیم که اسرای عراقی با بالا بردن دستها، تسلیم بیشرط سپاه ایران شدهاند؛ در حالی که اکثر اسرای #ایرانی، در حال #مجروحیت اسیر شدند. (٢٢٠ اسیر عملیات #بدر، در حال مجروحیت اسیر شدند.)
🍂 آزادهای میگفت: «رزمندگان ما، امکانی برای دفاع نداشتند که اسیر شدند.»
نباید از یاد برد که جنگ، صحنه یک کارزار بیمنطق است اما حتی در این کارزار، طرفین جنگ باید قایل به معاهداتی باشند که امضای تایید بر آن گذاشتهاند. رعایت حقوق اسرای جنگی، یکی از ضمایم غیر قابل اجتناب جنگ است که طی دهههای پیاپی در اسناد بینالمللی موکد شده است. از مهمترین این اسناد، کنوانسیون #ژنو است که در سالهای پایانی قرن نوزدهم و با توجه به ضرورت توجه به آسیبدیدگان جنگی تدوین شد. از سرفصلهای این سند بینالمللی، کنوانسیون سوم است که سال ۱۹۲۹ و پس از پایان جنگ اول جهانی، توسط تمام کشورها با تاکید بر ضرورت رعایت حقوق اسرای جنگی به تصویب و امضا رسید. با وجود این، حقوق اسرای ایرانی در اردوگاههای #مفقودین و حتی، اردوگاههای شناساییشده توسط صلیب سرخ، در حالی توسط رژیم بعث عراق در هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران نقض شد که این کنوانسیون، صرفا بر رعایت حقوق اسیر جنگی در اردوگاه تاکید نداشته و کشور پذیرنده کنوانسیون، متعهد شده که حقوق مندرج و موکد در این سند بینالمللی را از لحظه اسارت اسیر جنگی تا آخرین ثانیه آزادی او رعایت و اجرا کند. بنا به گفته صدها آزاده، رژیم بعث عراق، از نخستین لحظه #اسارت رزمندگان و غیر نظامیان ایرانی، کمترین احترامی برای حقوق انسانی این اسرا قایل نبود و خاطرات مکتوب و شفاهی صدها آزاده موید عهدشکنی آشکار #رژیم_بعث و در تضاد با عهدسپاری این دولت نسبت به معاهدات بینالمللی است.
در حالی که یکی از تاکیدهای کنوانسیون سوم ژنو، رعایت حرمت اسرا و پرهیز از خشونت و شکنجه اسراست، بازجویی از اسرای ایرانی در لحظات و روزهای نخست پس از اسارت، هیچگاه بدون ضرب و شتم و توهین و تهدید نبود (که در مورد چهرههای شناختهشده همچون #شهیدتندگویان و #شهیدابوترابی، این برخوردهای غیر انسانی شدیدتر و غیرانسانیتر هم میشد) و مهمترین و مشهودترین نقض حقوق اسرای ایرانی، اسارت تعداد قابل توجهی از رزمندگان ایرانی پس از امضای قطعنامه ٥٩٨ – تیر ١٣٦٧ - است که اتفاقا، تمام اسرای ایرانی که #پس_از_پذیرش #آتشبس به اسارت درآمده بودند، به اردوگاههای #مفقودین منتقل شدند و از آنجا که به دلیل ماهیت این تعهد دوجانبه، نهادهای بینالمللی فعال در امور بشردوستانه همچون صلیب سرخ، وظیفه خود برای توزیع جیره غذایی و لباس اسرای جنگی را پایانیافته میدیدند، رژیم بعث عراق از همین زمان محرومیتهای بیشتری بر اسرای ایرانی و به ویژه اسرا در اردوگاههای مفقودین تحمیل کرد و جلوگیری از بازگشت اسرای ایرانی به وطن پس از آتشبس و پایان مخاصمات، آن هم تا دو سال پس از امضای #قطعنامه٥٩٨، یکی دیگر از مهمترین #عهدشکنیهای_رژیم_بعث عراق است.👇👇👇
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💔 🍂 🌾 🍂
🍂 🌾 🍂
🌾🍂
🍂
🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁
🌸قسمت آخر
🍂🌸🍂
این وضع چنان افزایش یافت که در برههای، اعلام میشد تعداد اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، ٨ هزار نفر اما تعداد عراقیهای اسیر در اردوگاههای ایران، حدود ٣٥ هزار نفر است، طی همین ماههای آغازین، دولت عراق برای توافق درباره تبادل اسرا پیشقدم شد؛ چرا که اسارت ٣٥ هزار عراقی، به معنای خالی شدن بدنه جنگاور عراق از وجود ٣٥ هزار رزمنده #درجهدار بود که قطعا، شکستهای بعدتر و مهیبتر به دنبال داشت.
🌱 #نخستین_مرحله_تبادل اسرای ایران و عراق مربوط به آزادی اسرای مجروح و معلول و سالمند بود که طی سالهای جنگ، حدود ٣٠٠ نفر از اسرای ایرانی مشمول این شرایط، آزاد شدند. مرحله دیگری از تبادل اسرا، سال ١٣٦٧ و پس از امضای قطعنامه ٥٩٨ بود اما آن چه امروز به نام « #سالگردبازگشت_آزادگان» در متن #تقویم جمهوری اسلامی ایران به ثبت رسیده، #روز٢٦مرداد١٣٦٩ است که بیشترین تعداد آزادگان ایران، پس از سالها #اسارت، در این روز پا به خاک وطن گذاشتند و این مرحله تا پایان #مهر١٣٦٩ ادامه یافت. هر چند بازگشت اسرا به ایران تا نیمههای دهه ٧٠ هم ادامه داشت؛ چنان که #خلبان_حسین_لشکری که به دلیل ١٦ سال اسارت در اردوگاههای مفقودین و دو سال اسارت در اردوگاههای شناساییشده توسط صلیب سرخ در عراق، به « #سیدالاسرا» ملقب شد و تنها یک هفته پیش از نوزدهمین سالگرد بازگشت آزادگان به ایران، بر اثر شدت آسیبهای وارد شده در سالهای اسارت، به #شهادت رسید، #فروردین١٣٧٧ به ایران بازگشت در حالی که تا سال ١٣٧٥ و در واقع، تا ٨ سال پس از پایان جنگ عراق علیه ایران، دولت عراق، اسارت این رزمنده را کتمان میکرد و نیروهای #صلیب سرخ از اسارت وی در اردوگاههای مفقودین عراق #بیخبر بودند.
🍂💔 #آزادگان، مانند #شهدا نیستند که #پلاک و یادمان داشته باشند. مانند #جانبازان هم نیستند که #نشان و بیرق داشته باشند. #آزادگان، #مردان_گمنامی هستند در همسایگی من و شما. پزشکی که از مطبش خارج شدهاید، استاد دانشگاهی که پای درسش نشستهاید، کاسبی که باقی پولتان را بیش از آن چه باید، پس داده، رفتگری که نجوای بامدادی جارویش به تن کوچههای محلتان، بیدارباشی معصومانه است، شاید هر کدام، اگر بپرسید، خاطراتی از « #اسارت» داشته باشند.»💔😭
@Karbala_1365
منبع:
https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/96052616423
خیلی اتفاقی جان مک کین قبل از شکل گیری داعش با ابوکر البغدادی دیدار میکند،خیلی اتفاقی باز جان مک کین با مریم رجوی و ربع پهلوی هم دیدار میکند،خیلی اتفاقی عربستان به داعش و ربع پهلوی کمک مالی میکند و #ترکی_الفیصل با #مریم_رجوی ازدواج میکند
خیلی اتفاقی سوریه و عراق ویرانه شدند و خیلی اتفاقی ایران...
خیلی اتفاقی!!!
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
خیلی اتفاقی جان مک کین قبل از شکل گیری داعش با ابوکر البغدادی دیدار میکند،خیلی اتفاقی باز جان مک کین
#مریم گفته آقا قبول نیس من شوهر هندی ندارم!
لذا ترکی فیصل سلام هندی داده بهش
کلا روزای اول، حرف حرف عروسه😊
"قره داغی"😂
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
اولین تصویر از پیکر مطهر شهید #مدافع_حرم " علی سلطان مرادی" در معراج شهدا. پیکر شهید سلطان مرادی پس
ـ🍃🌺﷽🌺🍃
🌺🍃🌷 #عشق_یعنی_یه_شهید"
☘عشق یعنی مادری چشم انتظار
قد خمیده با نگاهی بیقرار
☘عشق یعنی یک پدر بی دست و پا
گریه های بی صدایش در خفا
☘عشق یعنی صورتِ تاول زده
سرفه های بی امان و سرزده
☘عشق یعنی هر نفس با دستگاه
☘عشق یعنی یک پدر یک تکیه گاه
☘عشق یعنی یک شهیدِ بی نشان
پرکشیدن بر فرازِ آسمان
☘عشق یعنی یک پلاک از یک شهید
کز میان خاک ها آمد پدید
☘عشق یعنی یک جوان بی ادعا
غوطه ور در خون میانِ لاله ها
☘عشق یعنی لاله ها پرپر شدند
در کلاسِ عاشقی اول شدند...
🍂💔
سه ماه بعد از شهادتش در گودالی پیدا شد، در نامه ای نوشته بود: مادر می خواهند ما را زنده به گور ڪنند ...
🌹 #شهید_عباس_سهیلی🌹
... #چه_زود_دیر_میشود
در باز شد
برپا...!
بر جا...!
درس اول: بابا آب داد ، ما سیراب شدیم .بابا نان داد ما سیر شدیم.
اکرم و امین چقدر سیب و انار داشتند در سبد مهربانی شان و کوکب خانم چقدر مهمان نواز بود. و چقدر همه منتظر امدن حسنک بودند
کوچه پس کوچه های کودکی را به سرعت طی کردیم .ریز علی در شبی سرد جلوی قطارمان ایستاد ...راه را روشن کرد و قطار زندگی سوت زد و رفت و ما در زندگی گم شدیم
همه زیبایی ها رنگ باخت
نگاهمان سرد شد و دستمان خسته
این روزها دیگر باران با ترانه نمی بارد
و ما کودکان دیروز دلتنگ شدیم ... زرد شدیم ، پژمردیم
و سالهاست وقتی پشت سرمان را نگاه میکنیم،جز ردپایی از خاطرات خوش کودکی نمی یابیم...
و در ذهنمان جز همهمه ی زنگ تفریح، طنین هیچ صدایی نیست...
و امروز چقدر دلتنگ آن روزها هستیم.
و هرگز نفهمیدیم چرا ما برای بزرگ شدن اینهمه بی تاب بودیم...💔🍂
🌷
❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم
و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم....
🌸....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷 ❣زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گو
💔 🍂 🌾 🍂
🍂 🌾 🍂
🌾🍂
🍂
🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁
🌸صفحه اول
🍂 #من_لباس_تنم_از_جنس_گونی_بود...
🍂🌸🍂
🌷در مورد مریضی که در #اردوگاه شایع شد، اولین بار در یازده روزی که ما در #بصره بودیم اتفاق افتادهیچگونه مراقبت پزشکی و رسیدگی بهداشتی وجود نداشت به همین دلیل اولین مریضی ها بوجود آمد. به این دلیل که بچه ها زخمی بودند، #تیر خورده و دست و پا شکسته زیاد داشتیم و هیچ امکاناتی برای مداوا وجود نداشت.
زخم بچه ها را با گونیهایی سنگر که خودمان دوخته بودیم ، می بستیم و من حتی خودم لباس تنم از جنس گونی دوخته بودم. به همین دلیل و در اثر همین مشکلات بچه هایی که #مریض بودند روز به روز ضعیف ترمی شدند. بعد بچه ها را به #زندان_الرشید منتقل کردند که این زندان سلولی بود. مثل ساواک قدیم خودمان. وقتی بچه ها را وارد زندان کردند در اتاقهایی دو در سه، و یا سه درچهار قرار دادند و درب سلولها را می بستند. صبحانه ای که می دادند باید بین خودمان تقسیم می کردیم و به صورت مایع بود اسمش #شوربا بود. نان هم که می دادند اصلا کفافمان را نمی داد و سطلی داشتیم که در آن آب می ریختند و چون همگی #تشنه بودیم سریع آب را می خوردیم و همه بی آب می ماندند. ضعف بچه ها و نبودن غذای کافی همه این عوامل باعث عفونت داخلی بچه ها می شد...👇👇👇
💔 🍂 🌾 🍂
🍂 🌾 🍂
🌾🍂
🍂
🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁
🌸صفحه دوم
🍂 #شپشها
🍂🌸🍂
🌷بچه ها به دلیل بسته بودن درب #سلول نمی توانستند از دستشویی استفاده کنند و چون اسهال گرفته بودند اجبارا از سطل آب به عنوان محلی برای رفع حاجت استفاده کنند. صبح که درب را باز می کردند آب و چایی بدهند آب برای شستشوی سطل نداشتیم . لباسهای تنمان از لباسهای نظامی خاکی رنگی بود که #عراقیها به ما داده بودند. هر دفعه یک نفر جیب لباسش را می کند تا بوسیله آن سطل را تمیز کند. البته وقتی آن را خالی می کردیم شستنی در کار نبود. خب همین مسئله باعث می شد تا عفونت داخلی بچه ها بیشتر شود و ما با این حالت 57 روز را سپری کردیم. من خودم هر روز عفونت پای بچه ها را می گرفتم. زخمهای آنها را باز می کردم و به هر ترتیب عفونت را خارج می ساختم و با پارچ آنها را بیرون می ریختیم. ما هیچ آبی برای شستشو نداشتیم. حتی 57 روز نتوانستیم استحمام کنیم گِل های شب #عملیات هنوز سرمان بودکه موهای سرمان را با ماشین نتواستند کوتاه کنند و سرمان را با تیغ اصلاح کردند.
این وضعیت ما در آنجا بود و به همین خاطر خیلی از بچه ها مریض شدند. بخاطر کوچک بودن جای خواب حتی تعدادی از بچه ها سر پا می ایستادند و پاهایشان را جابه جا می کردند تا دیگران بتوانند بخوابند خواب بچه ها در ساعت مشخص بصورت شیفتی عوض می شد. در کل همه مسائل دست به دست هم داده بود که بچه ها #شپش بگیرند و چون آب و صابون برای نظافت نبود نمی توانستند آنها را از بین ببرند.
این شپشها باعث خارش پوست می شدند.👇👇👇
#شنونده_باور_نمیکند چنین اتفاق افتاده باشدکه اسیرسالم به وطن برگشته باشد.ماهم الان باورشخصی مان نیست وقتی ذهن رابه طرف باری تعالی،خداوندقادرومهربان وبخشنده میبریم میفهمیم چنین مواردی میشوداتفاق بیفتد.
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شنونده_باور_نمیکند چنین اتفاق افتاده باشدکه اسیرسالم به وطن برگشته باشد.ماهم الان باورشخصی مان نیست
💔 🍂 🌾 🍂
🍂 🌾 🍂
🌾🍂
🍂
🍁 #واقعیتهای_اسارت..🍁
🌸صفحه آخر
🍂 #خداهمیشه_حافظ_بنده_هایش_هست...
🍂🌸🍂
بچه ها آن نواحی را می خاراندند و آن نواحی زخم می شد. سپس شپشهای ماده در نواحی زخم تخم ریزی می کردند و همان باعث ابتلا به بیماری #گال(یا به قولی جرب) می شدند که آن را باید با صابون مخصوص شستشو کرد که ما اصلا این امکانات را نداشتیم.
من خودم شاهد بودم چونکه درآشپزخانه کار می کردم می دیدم عراقیها #اسرا را بدون لباس در خاک و شن ها می خواباندند و بر روی آنها مایعی روغنی به همراه چند ترکیب می ریختند و به #آسایشگاه بر می گرداندند. در واقع هیچ راه درمانی برای بچه ها نبود. من بیرون از محوطه کار می کردم. برگه های #پیاز را از آشپزخانه دزدکی بر می داشتم و به بچه هایی که اسهال داشتند می رساندم و این باعث می شد تا زود خوب شوند. یا یک قاشق ماست یا قهوه . بالاخره مجبور بودیم با اینها خودمان را درمان کنیم . میوه ای هم که می دادند آنقدر نبود که برایش ویتامینش مفید باشد تاجبران کمبودهای بدن اسرا را داشته باشد...
حکایت همچنان باقی ، بعضی از مطالب قابل گفتن نیست چون شنونده باور نمی کند چنین اتفاق افتاده باشد که اسیر سالم به وطن برگشته باشد ماهم الان باور شخصی ما نیست وقتی ذهن را به طرف باری تعالی خداوند قادر توانا ومهربان وبخشنده می بریم می فهمیم چنین مواردی می شود اتفاق بافتد...
ممنونیم از رحمت ایزد منان او که همیشه حافظ ما بنده های گنهکار وتوبه شکن هست و خواهد بود. ان شاءالله
🌺ارسالی از:راوی، آزاده وجانباز
#علی_میرزا_شاه_محمدی_پاشا
🌸....
@Karbala_1365
🔸طرح| رهبر انقلاب: مبارزه فکری و سیاسی ۱۹ ساله و بیامان امام باقر علیهالسلام دشمن را به ستوه آورد. ۵۹/۷/۲۷
🔹هفتم ذیحجه، شهادت امام باقر علیهالسلام
@jaarchi
این ها، #عتیقه_های زیر خاکی" #ملت_عشق" هستند ! متعلق به همه ی دلهای عاشق .
. این" #غسیل_الملائکه " ها ی زیر خاک ، چه نیازی
دارند به #قبر ؟! به #غسل ؟! به #کفن ؟