هیچکس نمیتواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، تواناییهایش را پویا و موهبتهای الهی را بالنده سازد. آزادی بهترین روش برای به کار گرفتن امکانات بشری در راه خدمت به جامعه است. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوشگمانی به انسان و حال آنکه نبود آزادی یعنی بدگمانی به انسان و کاستن از کرامت او. کسی میتواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن میفرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است.
منبع؛
گام به گام با امام، جلد۱، صفحه۱۵٤ و١٥٥
Ins: instagram.com/p/ClEIbUir_BW/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
ترور خطرناک است، زیرا در چنین وضعیتی، محاکمه و صدور حکم و اجرای آن تنها در دست یک نفر قرار میگیرد، و آن یک نفر چه بسا به راه خطا رود. اگر این راه باز شود، دیگر ممکن نیست که عدالت در جامعه حکم فرما شود. بر حامیان و نگهبانان جامعه است - اگر جامعه را نگهبانانی باشد - که پدیده ترور را به صورت ریشهای و نهایی درمان کنند.
منبع؛
گام به گام با امام، جلد۱، صفحه۱۵٦
Ins: instagram.com/p/ClGo9IHrEeg/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
پدیده مرگ و حیاتِ پس از آن عین تحول و پیشرفت و تکامل است. هیچ تحولی بدون مردن صورت نمیگیرد. تکامل حقیقی انسان تنها در پرتوِ گذر کردن از مرحلهای تحقق مییابد که در آن میزید. تبدیل سلولهای بدن انسان به اندیشه و فکر تنها پس از مرگ شدنی است. مرگ راه کمال و مقدمه تحول و مایه جاودانگی و راه کشفِ حقیقت است.
منبع؛
گام به گام با امام، جلد۱، صفحه ١٥٦
Ins: instagram.com/p/ClLvIA-uvnT/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
برای اینکه معلوم شود فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی میشود تا چه حد است شما را توجه میدهم به تفاوتی که میان قرآن و کتب حدیث با رسالههای عملیه است. قرآن و کتابهای حدیث که منابع و دستورات اسلام است با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی میتواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن از نسبت صد به یک هم بیشتر است.
منبع؛
ولایت فقیه(حکومت اسلامی)، صفحه ۷و۸
Ins: instagram.com/p/Clq2vR1SW_u/?igshid=MTg0ZDhmNDA=