eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
418 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 امام باقر (ع): «همانگونه که مردان دوست دارند زینت و آرایش را در زنانشان ببینند، زنان نیز دوست دارند زینت و آرایش را در مردانشان ببینند.» 📚 مکارم الاخلاق: ص80 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
که باشی، حلقه زدن دشمنان به دور امامت را تاب نمی آوری... آنکه امامش را ببیند و بی تفاوت باشد و کاری نکند، بنده شیطان است نه بنده‌ ی خدا.. ◾️ پنجمِ @KhanevadeHMontazeran
✨🍃❤️⚫️❤️🍃✨ روز پنجم محرم روز منتسب به عبدالله فرزند خردسال آقا امام حسن مجتبی عبدالله بن الحسن علیه السلام 🕯پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله میباشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بییاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم» . 🕯در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین ( علیه السلام) روانه شد . عبدالله دست خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان» ! 🕯حسین ( علیه السلام) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق میکند . ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین ( علیه السلام)، به شهادت رسید . http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798 پل ارتباطی @Sh2Barazandeh
هدایت شده از موسسه مصاف
⭕️ شب ها کدام هیئت می روید ؟! ☑️ پیشنهاد ما "هیئت دولته" هیچی نمیده اما تا دلت بخواد مردم رو به گریه میندازه ✅ @masaf
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_صد_و_بیست_یکم: زهره فرهادی گفت:درسته.ما می دونستیم ولی سخت
بسم الله الرحمن الرحیم : دا هم زانوی غم بغل گرفته,به دیوار تکیه کرده بود.یک دستش زیر چانه اش و دست دیگرش روی سرش بود.بچه ها هم دور و برش غم زده نشسته بودند.فقط منصور توی حیاط قدم می زد.آنها را که اینطور دیدم دلم آتش گرفت.جلو رفتم.دلم نمی خواست بچه ها را در ان حال ببینم.چشمشان که به من افتاد,بلند شدند.دست بردم,سعید,حسن و زینب را توی بغل گرفتم.روی سرشان دست کشیدم و نوازششان کردم.دا با دیدن این کار من به گریه افتاد.بچه ها را رها کردم.او را در آغوشم گرفتم و صورتش را بوسیدم.توی گریه هایش گفت:حالا بدون بابایت چه کار کنیم؟بدون اون من با این بچه ها چه کنم؟حرف هایش دلم را می لرزاند.زیر فشار روحی زیادی خودم را کنترل کردم.نگاه بچه ها که با گریه دا بغض کرده و اشک می ریختند,به من بود.نمی خواستم بشکنم.آخر آن روز خیلی اذیت شده بودند.به دا گفتم:چرا بی تابی می کنی؟خوب بود بابا توی تصادف از دست می رفت,یا مریض می شد و به رحمت خدا می رفت؟این ها را که گفتم,گفت:الحمدالله.الحمدالله. گفتم:پس چرا بی تابی می کنی؟ گفت:آتش دلم خاموش نمیشه . خیلی حرف زدم.آنقدر که آرام شد و گفت:زهرا نمی دونم چی تو کلامته که با حرف هایت دلم قرص می شه. دیدن دا در آن وضعیت ناراحتم کرد.آخر او در کودکی مادرش را از دست داده و خیلی سختی کشیده بود. وقتی هم با بابا ازدواج کردند,خیلی مشکلات داشتند اما در کنار هم خوش بودند.همان طور که سر دا روی شانه ام بود,تمام لحظاتی که بابا عشقش را به دا ابراز می کرد,جلوی نظرم می آمد.بابا و دا با وجود هشت تا بچه آنقدر همدیگر را دوست داشتند که انگار روزهای اول زندگی شان است.طوری که وقتی بابا به خانه می آمد و می دید دا نیست,خیلی کلافه می شد.هی راه می رفت و انتظارش را می کشید.وقتی هم خودش از سر کار می آمد با دا می نشستند به حرف زدن.می گفتند و می خندیدند.بچه تر که بودم تعجب می کردم,چون بابا از نظر قیافه قشنگ تر پ از نظر سنی چند سالی هم جوان تر از دا بود.به همین خاطر ,از خودم می پرسیدم؛بابا که هم جوان تره و هم قشنگ تره,پس دا چه چیزی دارد که بابا این قدر او را دوست دارد؟هرچه بزرگتر شدم و به مهربانی ها و صبوری های دا فکر می کردم,می دیدم بابا حق دارد.درک و فهم دا از هر زیبایی ظاهری قشنگ تر است. اخلاق دا با بابا حتی در بدترین شرایط مالی خوب بود.حتی اگر بابا دست خالی به خانه می آمد و از اینکه پولی نیاورده شرمنده بود,دا دلداریش می داد و می گفت:مگه روز آخره؟فردا هم روز خداست.الحمدالله گرسنه نموندیم.بعدا فورا بلند می شد و چیزی سر هم می کرد تا نشان بدهد اجاق خانه گرم است.از آن طرف هیچ وقت مشکلاتش را به پاپا و دایی حسینی نمی گفت.اگر هم حرفی پیش می آمد,در مقابل همه از بابا پشتیبانی می کرد و می گفت:مرد من زحمت کشه,دزدی که نمی تونه بکنه. ادامه دارد... کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی خاطره نگار/سیده اعظم حسینی ⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام است.⛔️ 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🍧🍉 و تـو هر بار رسیدے پَسِ ڪَوشَت ڪَفتم عشـــق مو بافته من، چه عجب برڪَشتی @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
💞ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسه اما باید یاد بگیری! زن ها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستند که نازشون خریدار داره...!! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
#عبدالله که باشی، حلقه زدن دشمنان به دور امامت را تاب نمی آوری... آنکه #تنهایی امامش را ببیند و بی
امام سجاد (ع) بیست سال بر پدر بزرگوار خود گریست و هنگامی که در پیش آن حضرت، طعامی می‌گذاشتند، مدام می‌گریست تا اینکه روزی یکی از غلامانش عرض کرد: آقای من، وقت آن نشده که اندوه شما بر طرف شود. حضرت فرمود: وای بر تو! حضرت یعقوب، دوازده پسر داشت. خداوند یکی از آنان را از او پنهان کرد. آن قدر بر او گریست تا چشمانش از کثرت گریه سفید شد و از بسیاری اندوه بر پسرش موهای سرش سفید گشت، حال آنکه فرزندش در دنیا زنده بود و من به چشم خود پدر و برادر و عمو و هفده نفر از اهل بیت خود را دیدم که شهید گشته بودند و جسدهای مطهر ایشان بر زمین افتاده بود.
هدایت شده از کانال معصومانه کودک شیعه کودکانه کوچولوها بچه ها نوجوان نوجوانان
@KoodakeShieh ⚫️عهد و پیمان اباعبدالله الحسین علیه السلام در عالم ذر، عالم الست خواهید دید که عزاداری و دهه های عزاداری و...در عوض لطف و فداکاری امام حسین علیه السلام ناچیز است. . درعالم ذر،خداوند تعالی در حضور انبیا و اولیا فرمودمن امتی بهتر از امت محمد صلی الله علیه و آله خلق نکردم ولی آنان نیز دچار گناه وگمراهی می شوند در بین شما ، و جنیان و فرشتگان کسی حاضر است مصائبی مانند : . دور افتادگی از وطن، کشته شدن خودش عزیزانش و اصحابش،بی سر شدن قطعه قطعه شدن و اسارت اهل بیتش و...را متحمل شوددر عوض پرچم شفاعت و رحمت من را به دوش بگذارد؟؟ . همه ساکت شدند و سکوت حاکم شد سپس حضرت سید الشهدا علیه السلام جلو رفت و فرمودند :من حاضرم ، در این لحظه پروردگار دستور داد تا مصائب حضرت را در صحیفه ای بنویسندُ به امضای ایشان برسانند و سپس رسول اکرم حضرت علی ،حضرت زهرا و امام حسن صلواة الله و سلامه علیهم اجمعین هم با اشک خواندند و امضا نمودند‌. . سپس آن صحیفه را همه انبیاء و اولیاء و جنیان و فرشتگان مشاهده کردن و آن را تصدیق کردند وقتی امام حسین سلام الله علیه به چهار سالگی رسید حضرت جبرییل نازل شدصحیفه را آورد نزد رسول اکرم صلى الله عليه و آله و سلم و عرض کرد آیا فرزندت به این پیمان حاضراست؟؟ . رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ختمی مرتبت به فرزندش ابلاغ کرد و حضرت سلام الله علیه فرمودند : آری پایبندم بار دیگر در روز دوم محرم حضرت جبرییل نازل شد و به امام حسین علیه السلام فرمود وعده گاه عالم ذر این سرزمین است. . مجدد روز عاشورا حضرت جبرئیل نازل شد دید همه انبیاء، ملائک جنیان به صف شدند منتظر اجازه امام حسین علیه السلام هستن تا به حضرت کمک کنند ولی امام حسین علیه السلام اجازه نداد. . حضرت جبرییل از طرف حضرت باری تعالی پیام آورد که ما می توانیم شهادت را از تو برداریم امتحانت را پس دادی و مقاماتت محفوظ است ولی حضرت فرمودند دوست دارم هفتاد هزار بار در راه خدا شهید شوم. . حضرت جبرییل به آسمان برگشتُ دید حضرت یکه و تنها می جنگد و دشمن مثل مور حضرت را احاطه کرده است هنگامی که حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام برگشت استراحتی کند دید روی زین اسبش جبرییل نامه ای را گذاشته است که در آن نوشته بود سلام بر تو ای عبد صالح و وفادار من اگر بخواهی لشکرت را زنده می کنم و دشمن را به زمین فرو میبرم.‌ . حضرت بابدن غرق خون و جراحات کاری،سر مبارک رابلند نمود و فرمود: خدایا!من قول داده ام امت جدم راشفاعت نمایم مصائب را تحمل میکنم . بحرالمصائب ۱/۱۹۵ . تذکرة الموحدین ۳۲ 🎈 👼💕 http://eitaa.com/joinchat/2701590537C07d31a24cf ⚠️ ! 📌
💠 قــدم قــدم تـاڪـربــ➏ـلا 💠 ❖روزشماررویدادهاے دهه اول محرم ▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿▼✿ ⚜در این روز عبیداللّه بن زیاد نامه ای برای عمر بن سعد فرستاد:که من از نیروی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده ام. توجه داشته باش این روز «حبیب بن مظاهر اسدی» به امام حسین علیه السلام عرض کرد: یابن رسول اللّه ! در این نزدیکی طائفه ای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.امام علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت می کنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. 🍃عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت می نمایم... . در این هنگام مردی از بنی اسد که او را «عبداللّه بن بشیر» می نامیدند برخاست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت می کنم و سپس رجزی حماسی خواند:قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواکلوُا اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ کَاَنَّنِی لَیْثُ عَرِیْنٍ باسِلٌ «حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی که آماده پیکار شوند و هنگامی که سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ که من [رزمنده ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه ام.» سپس مردان قبیله که تعدادشان به ٩٠ نفر می رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام «ازْرَق» را با ٤٠٠ سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین علیه السلام نداشتند. هنگامی که یاران بنی اسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد. حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیه السلام آمد و جریان را بازگو کرد. امام علیه السلام فرمودند: «لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه .» 🏴محرم97درجمع ماباشید↶ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ 🔴چگونه متوجه شویم که عزاداری ما برای امام حسین مشمول رحمت و بخشش خداوند قرار گرفته یا خیر؟ ✳️ یکی از آثار اشک بر امام حسین ، بخشیده شدن گناهان است . ✳️ در صورتیکه گناهان بخشیده شود قلب نرم شده و سختی و قساوت خود را از دست می دهد. ✳️ اگر گناهان بخشیده شوند لجاجت نفس از بین رفته و موجب نورانیت دل می شود. ✳️ یکی از نشانه های بخشیده شدن گناه این است که ، آدمی به🌹 نماز🌹 و قرآن کریم و عمل به دستورات آن علاقه زیاد پیدا می کند ✳️ بخشیده شدن گناه موجب می شود بزرگی گناه نمایان شود و لذت گناه از بین برود. ✳️ اگر تغییراتی در کیفیت🌹 نماز 🌹هویدا شد بدانید که آثار اشک و عزاداری بر سید الشهداء بوده است. 💥 مهمترین نکته محافظت از آثار اشک بر امام حسین هست تا فرد مجدد به گناهان گذشته باز نگردد🌹.با خواندن نماز اول وقت🌹 و تلاوت قران این امر میسر می شود. http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
animation.gif
43.4K
دستوالعمل استادحسن زاده آملی از اول ماه مُحرم تا روز اربعین حسینی، هر روز یکبار رو به کربلا شوید و ۴۵ مرتبه این ذکر شریف را تلاوت بفرمائید. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 💕نکات لازم برای موفقیت در زندگی زناشویی موفقیت در زندگی زناشویی نیاز مند نکات ذیل است: 1.جو را گرم کنید. هر روز حداقل دو نظر مثبت نسبت به طرف مقابل اظهار کنید. جملاتتان را به صورتی پر حرارت بیان کنید . مثل اینکه : من عاشق برخورد دیروزت در مهمانی شدم. یا من عاشق سبک لباس پوشیدنت در فلان گردش شدم و... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
دستوالعمل استادحسن زاده آملی از اول ماه مُحرم تا روز اربعین حسینی، هر روز یکبار رو به کربلا شوید و
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله.mp3
6.11M
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینم یه چالش دیگه❤️ #چالش عشقم😍😍🙈 ؟؟ اقاتون که جواب داد دوباره ازش بپرسین👇👇 میشه امشب(یا امروز)بیای؟؟ اقاتون میگه کجا شما بگین👇 میان جان مـــــــا😍💏 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد. منتظر اسکرین شات های قشنگتون هستیم
وقتی عذرخواهی می کنید به اونشان میدهید که دوستش دارید و او بیشتر ازغرورتان برایتان ارزش دارد. وقتی عذرخواهیش را می پذیرید به او نشان میدهید که نمی توانید دوستش نداشته باشید... @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_صد_و_بیست_دوم: دا هم زانوی غم بغل گرفته,به دیوار تکیه کرده
بسم الله الرحمن الرحیم : بابا هم خیلی هوای دا را داشت.به خاطر اسم دا که شاه پسند بود,توی باغچه بوته های شاه پسند کاشته بود و حسابی از آنها مراقبت می کرد.به ایام روز مادر که نزدیک می شدیم به فکر می افتاد و چند روز قبل از این مناسبت هدیه اش را برای دا می خرید.به ما هم پول می داد و می گفت:بروید برای مادرتان کادو بخرید.نمی دانم از کجا فهمیده بود دا از گردنبند هفت لیره خوشش می آید.چون هیچ وقت دا چنین مساله ای را مطرح نکرده بود.من می دیدم بابا به مرور و با زحمت در دفترچه حساب بانکی اش هر ماه پول مختصری پس انداز می کند.تا اینکه یک روز دیدم گردنبند هفت لیره ای برای دا خرید.دا خیلی ذوق کرد.هر چند زمان زیادی آن را به گردن نینداخت و برای خرید کولر گازی و نجات از گرمای طاقت فرسای تابستان مجبور شدآن را بفروشد.بابا خیلی ناراحت شد و به دا می گفت راضی به این کار نیست.ولی دا خودش خیلی اصرار کرد. حالا دا چنین کسی را از دست داده بود.نیم ساعتی آنجا ماندم.وقتی خواستم بروم, دا گفت:بمون,نرو . گفتم:کار هست باید برم. گفت:زهرا تو دل آتیش نروی ها.من می شناسمت.هر جا خطره می دوی.فکر من هم باش.دیگه طاقت داغ ندارم . گفتم:نه.من تو مسجد جامع به مجروح ها می خوام برسم.نهایتش اینه که می رم جنت آباد به لیلا سر بزنم.نگران نباش.این را به دا گفتم.در حالی که از عصر به این طرف مصمم بودم هر طور شده بروم خط.می خواستم بروم پلیس راه.جایی که بابا جنگیده و به شهادت رسیده بود.می خواستم آنجا را ببینم. هنوز از دا دور نشده,دیدم ننه رضا,همسایه ی رو به رویمان,یک بشقاب غذا دستش است و دارد به طرف بچه های ما می آید.به او سپردم مراقب بچه ها و دا باشد.ننه رضا گریه افتاد و گفت:خدا پدرت رو بیامرزد.این زینب تان را که می بینم,چه قدر عزیز کرده پدرت بود,دلم آتیش می گیره.مادرت هم خیلی بی قراری می کنه.از عصر تا حالا اشکش خشک نشده.خدا به دادش برسه.ضربه سختی خورده.کاش تو بمونی پیشش. گفتم:نمی تونم.باید برم.خواهش می کنم,شما حواستون بهش باشه. راه افتادم طرف مسجد جامع.توی حیاط مسجد به آقای سلیمانی برخوردم.بااینکه می دانستم مواد غذایی کجاست و چی داریم.ولی می خواستم با نظر و اجازه آنها برای جنت آباد غذایی بردارم.گفتم:من دارم می رم جنت آباد.چیزی دارین براشون ببرم؟ گفت:برو نان و هندوانه بردار.رفتم گوشه حیاط.از توی کارتن ,نان در آوردم.از بین هندوانه های محبوبی که از اصفهان رسیده بود,چند تایی برداشتم.هیچ کیسه و نایلونی پیدا نگردم که نان ها را در آن بگذارم.ناچار پیراهن زنانه ای از بین لباس هایی که گوشه مسجد ریخته شده بود,بیرون کشیدم.نان و هندوانه را در آن پیچیدم.آستین لباس را گره زدم و مثل بقچه روی دوشم انداختم و راه افتادم. ادامه دارد... کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی خاطره نگار/سیده اعظم حسینی ⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام است.⛔️ 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
#زن_شناسی ⬅️ وقتی زنها عصبانی می شوند ، قدرت جسمیشان از بین می رود ؛ اما به همان اندازه قدرت زبانیشان بالا می رود ! تمام بدیهایی که درطول عمرش به او کرده اید را در ۵ دقیقه جلوی چشمانتان می آورند زنها ماجرای عصبانیتشان را گاهی تا یک ماه با خود حمل میکنند . @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
برای اینکه لبخند رضایت را برلبان همسرتان ببینید: دستش را بگیرید، برایش گل بخرید، پیام‌های محبت آمیز بفرستید. اگر همسرتان ابراز علاقه‌ی شمارا احساس کند، حال بهتری داشته وشاد خواهد بود @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🍃 هیچ موقع، زمان دعواهای زناشویی، حرف‌هایی نزنید که راه برگشت خود را ببندید. 👈 آدم‌ها را در این مواقع می‌توان شناخت. همیشه موقع بحث و جدل جانب احتیاط را رعایت کنید... ✅ به این فکر کنید که ممکن است حرف‌هایتان آن‌قدر آثار مخربی به بار آورد که تا سالیان سال از ذهن همسرتان پاک نشود. پس با درایت و خردمندانه رفتار کنید. موفقیت شخصی و همسرداری همراه خانواده منتظران 💪❤️ 👇 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .