🌺 منتظران ظهور بانک ملکوتی
«و للمسلمین عیدا» گوارای وجودتان.
🌺 به امید اقامه نماز عید به امامت امام عصر (عج ) ارواحنا فداه.....
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
✳️منتظران ظهور
🎊 🎊 🎊
☆دوستان عزیزم☆
سلام عید تون مبارک 🌹
☆ ★
★ ☆
★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★ ☆
☆ ★ ☆ ★ ☆
★ ☆ ★ ☆★
★ ☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
☆ ★
☆ ★
☆ ★
☆ ★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★★★ ★★★
★★★★★ ★★★★★
★★★★★★★★★★★
★★★★★★★★★
★★★★★★★
★★★★★
★★★
امیدوارم در این روز عید
خدا بهترین ها رو سر راه
زندگیتون قرار بده 💙🌹❤️
☆ ★
★ ☆
★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★ ☆
☆ ★ ☆ ★ ☆
★ ☆ ★ ☆★
★ ☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
☆ ★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
★ ☆ ★
☆ ★
☆ ★
☆ ★
☆ ★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★
★★★ ★★★
★★★★★ ★★★★★
★★★★★★★★★★★
★★★★★★★★★
★★★★★★★
★★★★★
★★★
ارسالش کـن
به همه اونایی که
خیــــــــلی دوســــــشون داری و عید رو بهشون تبریک بگو🌹😘
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
پل ارتباطی
@Sh2Barazandeh
اینستاگرام Khamenei.ir این تصویر را درباره مرگ #برجام با دو بیت از شعر «صف اول» که امروز میثم مطیعی، در مراسم عیدفطر تهران خواند، منتشر کرده
@KhanevadehMontazeran
جمع خانواده های منتظران
#روز_جمعه
#میوه_بخرید
💢شاد کردن خانواده در #روز_جمعه
✅یکی از #تاکیدات در سیره اهل بیت #شاد_کردن #خانواده بخصوص در روز جمعه است، به هر بهانه ممکن به این مساله توجه داده اند.
امام علی(ع):
روز جمعه #مقدارى_ميوه به خانواده خود هديه دهيد تا از آمدن #جمعه #خوشحال شوند.
📚بحار الأنوار: ج ۲۴ ص ۷۳
در جای دیگر به خرید و خوراک #گوشت در روز جمعه اشاره شده است و البته مقصود این #روایات توجه دادن به #خانواده و اهمیت آن است. امری که در دنیای امروز مورد کم توجهی قرار گرفته است.
جمع خانواده ی منتظران🌤
🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌺💕🌺💕🌺💕🌺💕
#توسل
✅ برجستگی شبیه به جنازه روی گنبد #مسجد_النبی چیست؟!
🔰 #وهّابيون ادعا ميکنند #زائدهاي که روي #گنبد مسجدالنبي وجود دارد شخصي است که تصميم داشته با مواد منفجره، گنبد سبز مسجد را منهدم کند، امّا خداوند نخواسته چنین اتفاقی رخ دهد و او را مسخ نموده و در همان هنگام صاعقهاي از آسمان نازل کرده و او را به گنبد چسبانده و چون پيکر او از #گنبد جدا نميشده با پوششي او را در همانجا دفن کردهاند.😐
🔸وهابیون این خرافه را ساخته و به دهان #شیعیان انداخته و به ریش شیعیان میخندند که شیعیان چقدر ساده و زودباورند.
❎ اما حقيقت مطلب، پنهانکردن صحت #توسل در منابع اهلسنت است😳
♨️در حقيقت اين برآمدگي #پنجرهای بوده که در زمان قحطی و خشکسالی بين آسمان و زمین برای توسل به #قبر مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله باز میشده تا #باران رحمت بر مردم نازل گردد.
بر اساس روایات مورد قبول وهّابيت، اولين بار، اين کار به دستور #عايشه صورت گرفت:
📒«حَدَّثَنَا... أَوْسُ بنُ عبدِاللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ قَحْطاً شَدِيداً فَشَكَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت اُنْظُرُوا قَبْرَ النبيّ فَاجْعَلُوا منه كُوَّواً إلى السَّمَاءِ حتى لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَراً حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ مِنَ الشَّحْمِ فَسُمِّيَ عَامَ الْفَتْقِ.»
📚 سنن الدارمي، ج١ ص٢٢٧
🔖اسکن yon.ir/Wiaxi
📝 «مردم مدينه دچار #قطحي شديدي شدند؛ از اين مشکل به عايشه شکايت بردند؛ او گفت: بالای قبر رسول خدا ص از سقف حجره حضرت، دريچهاي به سوي آسمان باز کنيد تا بين آن و آسمان مانعي نباشد؛ چنين کردند و به حدي باران باريد که گياهان روييد و شتران چاق شدند؛ آن قدر که پوست آنها از چاقي تَرَک خورد و به همين سبب آن سال را سال تَرَک ناميدند.»
🔴از آن به بعد باز کردن اين دريچه جزو سنّتهاي مردم #مدينه شد و تا پیش از ظهور #وهابیت این کار ادامه داشت.
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
🔴 متاسفانه #میثم_مطیعی تو شعرش به #مطالبه_اصلی مردم یعنی #ربنای_شجریان و #رفع_حصر و #ورود_زنان_به_استادیوم و... هیچگونه اشاره ای نکرد...
و بحث رو برد سمت مسائل حاشیه ای و فرعی و به دردنخور مثل #اقتصاد و #بیکاری و #گرانی و #رکود و #اختلاس و #رشوه و #کامیونداران و #کارگران و #مسکن و...
#صف_اول
#میثم_صدای_خانواده_منتظران_است
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
📌رهبرمون فرمودند:
⛔️توهینها و تهمتها در فضای مجازی گناه کبیره است
🔸باید روح وحدت را حفظ کرد
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_چهاردهم: بالاخره بعد از سه ,چهار ماه بابا و بچه ها آمدند.
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_پانزدهم:
سال 1350 صاحبخانه مان که در شادگان زندگی می کرد,از بابا خواست تا خانه را تخلیه کنیم.باباهم خیلی زود دست به کار شد.یک روز که بابا و دا می خواستند دنبال خانه بروند,بچه ها را به من سپردند.در را هم به رویمان قفل کردند مبادا کوچه برویم.
آن روز خانه همسایه بغل دستیمان ختنه سوران بود.سید محسن برای تماشا به پشت بام رفته بود.من توی اتاق با سید منصور مشغول بازی بودم که لیلا سراسیمه آمد و گفت:زهرا بیا که محسن مرد!من فکر کردم الکی می گوید , ولی وقتی گفت به جان دایی حسینی ,دیگر نفهمیدم چه جور بچه ها را رها کردمو به حیاط دویدم.محسن کنار پله ها بیهوش افتاده بود.چشمش متورم و سیاه شده ,بیرون زده بود.هیچ خونی هم در کار نبود.
ن با دیدن محسن در آن وضعیت جیغ کشیدم و صورتم را چنگ انداختم.لیلا هم ترسیده بود.هر دو گریه می کردیم و خودمین را می زدیم.در همین موقع در زدند.دختر خانم نوروزی همسایه روبه رویی مان بود.از همان پشت در گفت:مادرم می پرسد چه شده ؟ چرا اینقدر جیغ می کشید؟
گفتم:محسن مرده !ازبالا پشت بام افتاده
گفت:خب چرا در را باز نمی کنید؟
گفتم:بابا و دا رفته اند بیرون. در را هم قفل کرده اند.
ننه جاسم _همان خانم نوروزی_که زن تنومند و هیکل داری بود ,بعد از شنیدن این خبر آمد و چنان لگدی به در چوبی حیاط زد که در چار طاق باز شد.بعد هم که محسن را دید,گفت این بیهوش شده,باید ببریمش بیمارستان.پدر ومادرت کجا هستند؟
گفتم:رفته اند دنبال خانه بگردند.ولی می دانم الان خانه یکی از فامیل هایمان هستند.
گفت: خدت برو دنبالشان بگو بیایند.
در تمام طول راه فکر می کردم چه طور خبر را به دا بگویم که هول نکند. آخر او بچه دیگری در راه داشت.وقتی رسیدم,همه از دیدن من تعجب کردند.
دا پرسید:برای چه آمدی اینجا؟
گفتم:عمع هاجر از ایلام آمده .در حالی که تا آن موقع عمه هاجر را ندیده بودم.
بابا گفت :هاجر چه طور این همه راه را پا شده امده اینجا؟
گفتم:من نمی دانم. حالا که آمده.خودش گفت که عمه هاجرم.
این همه حرف سر هم کردم,اما صورت زخمی و خراشیده من آن ها را به شک انداخت.دروغ گفتن فایده ای نداشت. آن قدر پرس و جو کردندتا بالاخره مجبور شدم بگویم:محسن زمین خورده و حالش بد شده است.من هم از ترس صورتم را کندم.ولی چیزی نیست حالش خوب است.الن هم ننه جاسم آنجاست.
دا با شنیدن این حرف حالش به هم خورد و از هوش رفت.
وقتی به خانه رسیدیم,سید محسن را به بیمارستان برده بودند.چند دقیقه ای از امدنمان نمی گذشت که دیدیم می می به سر و سینه می زند وگریه کنان می آید.محسن را او بزرگ کرده بود.خیلی دوستش داشت,مثل پسر خودش.طاقت از دست دادن این یکی را نداشت. نمی توانست ببیند بلایی سر او آمده است.
نمی دانم این خبر چه طور پخش شد که یک دفعه خانه پر از دوست و آشنا شد.همه گریه و زاری می کردند.ناامید بودند. او را از دست رفته می دانستند.
کتاب دا / خاطرات سیده زهرا حسینی
ادامه دارد........
📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران
⭕️ارسال فقط با لینک
کپی برداری و ارسال بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_پانزدهم: سال 1350 صاحبخانه مان که در شادگان زندگی می کرد,ا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_شانزدهم:
محسن همچنان بیهوش روی تخت بیمارستان افتاده بود.توی این مدت در خانه ما مدام شیون و زاری بود.دست و دل کسی به کار نمی رفت.مثل خانه های عزادار همسایه ها غذا می آوردند و اصرار می کردند,بخورید.اما نمی شد.چیزی از گلوی کسی پایین نمی رفت.
حال و روز ما بچه ها هم مثل بقیه بود.آخر ما انس عجیبی به هم داشتیم. محبت و دوستی زیادی بین ما بود.خود من از همه بدتر بودم. یک شب که رختخواب ها را پهن می کردم,چشمم به جای خالی محسن افتاد که همیشهه کنار سید علی و سید منصور می خوابید.بی اختیار بغضم ترکید.نشستم و زدم زیر گریه.بابا خیلی سعی کرد تا آرامم کند .هرچه می گفت من امروز محسن را دیدم,حالش خوب بود,نگران نباش ,ساکت نمی شدم.حتی بنده خدا رفت از در لغازه برایم خوراکی خرید.ولی فایده نداشت.نمی دانم چرا احساس می کردم ما انشب محسن را از دست می دهیم.
آنقدر گریه کردم که به هق هق افتادم. بالاخره بابا مجبور شد آن وقت شب مرا به بیمارستان ببرد.اما انجا نگذاشتند به ملاقات محسن برم. بابا ناچار مرا به پیرمرد نگهبان سپرد و خودش داخل رفت.پیرمرد که خیلی مهربان بود,مرا کنار خودش نشاند.برایم حرف زد و سعی کرد دلداری ام بدهد.
کمی بعد بابا برگشت .گفت: حال محسن خوب است با هم حرف زدیم.حرفش را باور کرد م و آرام شدم.
محسن سه,چهار روز توی کما بود.بعد کم کم به هوش آمد.اما حافظه اش را ازدست داده بود هیچ کس را نمی شناخت.بعد از ده روز هم از بیمارستان مرخص شد,ولی دیگر مثل سابق نبود.دکتر ها می گفتند: خوب شدنش نیاز به زمان دارد.
انگار منگ شده بود. هوش و حواس درستی نداشت.مثلا پول می دادیم برود نان بخرد,می رفت چند ساعتی بعد دست خالی می آمد. یا اصلا گم می شد.وقتی هم که می آمد پول را خرج کرده بود و نمی دانست او را برای چه کاری بیرون فرستاده اند.طفلک آن زمان کلاس اول را می خواند.درسش هم خیلی خوب بود,اما بعد از این حادثه نمراتش رو به ضعف گذاشت.نسبت به درس بی علاقه شده بود.بابا خیلی سعی کرد او را تشویق کند,اما فایده ای نداشت.بعد ها هم تا دوم راهنمایی خواند و دیگر ادامه نداد.به هر جهت تا مدت ها وضعیت او به همین شکل بود.
اتفاقی که برای محسن افتاد , خود به خود تخلیه خانه و جابه جایی ما را به عقب انداخت.توی همین خانه بود که سید حسن هم به دنیا آمد.بچه ششم دا و پسر چهارم خانواده.آن زمان پاپا و می می به زیارت امام رضا (ع) رفته بودند.به خاطر همین , زن دایی حسینی و مادرش , دا را به بیمارستان خمبه((نام دیگرش مصدق بود و در نزدیکی فلکه فرمانداری قرار داشت.))بردند.بابا هنوز شغل درست و حسابی نداشت.و وضع مالیمان خیلی بد بود.به همین خاطر , مادر زندایی , مخارج بیمارستان را که پنجاه تومان می شد پرداخت کرد.البته بعد ها بابا پولش را داد.
وقتی دا را خانه آوردند,من از او پرستار ی می کردم.,چون کس دیگری نبود و این برای من که در آن رمان هشت سال داشتم واقعا سخت بود.
در همین اوضاع و احوال بود که دوباره صاحب خانه جوابمان کرد و ناچار به جای دیگری اسباب کشی کردیم.خانه جدید در واقع دو قسمت بود که توسط یک راهرو بلند و باریک به هم وصل می شد.ساکنان قسمت عقبی باید از حیاط جلویی که ما و صاحب خانه در آن زندگی می کردیم ,رد می شدند.توی خانه جدید خیلی اذیت شدیم.صاحب خانه های قبلی مان آۀدم های خوبی بودند.اما این یکی خیلی جرمان داد.او ؟آدم بد جنسی بود.صبح ها فلکه آب را می بستو سر کار ش می رفت.اوایل همه فکر می کردند آب قطع شده است. ولی غروب که می شد ,با آمدن او می دیدیم آب هم وصل شده است.زنش بنده خدا این طور نبود. مدام به شوهرش غر میزد که : خدا را خوش نمی آید,این ها بچه دار هستند,گناه دارند.اما او زیر بار نمی رفت و می گفت:نه این ها ایل وارند آب زیاد مصرف می کنند,پول آب زیاد می آید.
کتاب دا /خاطرات سیده زهرا حسینی
ادامه دارد.......
📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران
⭕️ارسال فقط با لینک
ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🔹نماز عید سعید فطر در مسجدالاقصی واقعی
این همان مسجد الاقصی واقعی میباشد.
#القدس_لنا
@KhanevadehMontazeran
⛅️🌤⛅️🌤⛅️🌤☀️
📌خدایا:هر کی این پست را به اشتراک گذاشت درد دلش رو رفع کن وحاجتش را روا گردان.🙏
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱
💫الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌱
میدونی اگه برابقیه بفرستی تا آخرامشب چند هزار تا #صلوات فرستاده میشه؟ اگه بخیل نیستی به همه ی گروها بفرست.صلوات به نیت تعجیل ظهور #امام_زمان عج💞
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
📍رهبر طالبان پاکستان کشته شد
🔸طالبان از گروهک های تروریستی مورد حمایت رژیم آمریکا است
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
📍 دیدار خانوادههای شهدای هستهای با رهبر انقلاب اسلامی
🔹خانوادههای دانشمندان شهید هستهای پیش از ظهر امروز (جمعه) با رهبر انقلاب دیدار و گفتگو کردند. در این برنامه که در حاشیهی دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی برگزار شد، خانوادههای شهیدان شهریاری، علی محمدی، رضائینژاد و احمدیروشن حضور داشتند. ۹۷/۳/۲۵
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃
میثم مطیعی امسال نیز همانند سالهای گذشته، اشعاری با مضامین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی را در مراسم عید فطر، خواند.
میثیم مطیعی به هجمه های سال گذشته درباره ی شعرخوانی اش در مراسم نماز عید فطر اینگونه پاسخ داده بود👇
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
میثم مطیعی امسال نیز همانند سالهای گذشته، اشعاری با مضامین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی را
﷽
پاسخ میثم مطیعی به هجمههای اخیر پس از مراسم عید فطر
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
ای دوستان که در صف دوم نشسته اید!
وی دوستان که در صف سوم نشسته اید!
ای دوستان که در صف چارم به هردلیل
یا اینکه جایی از صف پنجم نشسته اید!
ای دوستان... شما... نه... شما... پشت نردهها
آری شما که غرق تبسم نشستهاید
ای دوستان که در صف شش، هفت، هشت، نُه
فرقی نمی کند صف چندم نشسته اید
دیگر نصیحت صف اول صلاح نیست!
پای ناصحان که در دل مردم نشسته اید
گویند حرف عدل مگویید و مشنوید
دندان نهید روی جگر خاصه روز عید
وحدت شکن مباش و خیانت مکن دگر
دعوت به کار و خدمت و همت مکن دگر
از کارگر ز دست پر از پینه اش مگو
از دردهای سینه ی بی کینه اش مگو
آیینه ی تظلّم پیر و جوان مباش
فریاد دادخواهی معدنچیان مباش
آخر چه وقت دم زدن از عدل حیدر است؟
نهج البلاغه بسته بماند وزینتر است!
وحدت شکسته هر که به دشمن زند نهیب!
حرمت شکسته هر که ز جرأت برد نصیب!
هر شکوه از خیانت دشمن خیانت است!
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
گر پشت پا زده ست به عهدی که بسته است
مداح را چکار به نقد و نصیحت است؟
مداح مدح ما کند و بس کفایت است!
کم نیست حرفهای نگفته هنوز هم
کم نیست دردهای نهفته هنوز هم
ذاکر شوی نفس نفست وقف هیئت است
وقف صدای مردم و نذر عدالت است
آموختیم امر به معروف با حسین
هرکس حسینی است و فداییست یا حسین
مدح حسین نقد کژیهای امت است
مداح نور دشمن تزویر و ظلمت است
هر دم میان "هِقهِق" و "حَقحَق" زحق بگو
چون دعبل و کمیت و فرزدق ز حق بگو
مداح اهلبیت زبان نگفتههاست
فریاد او صدای هر آنکس که بی صداست
قند است نقد، تلخ شده کامشان چرا؟
عریان شده ست دشنه ی دشنامشان چرا؟
تحریم های تازه رسیده به خیر باد
تحریم دادخواهی و تحریم انتقاد
هرگز نمیرویم به ترس از میانه، ما
مرد شهادتیم چنین فاتحانه، ما
ای مردم همیشه مقاوم، به یادها
ای قوم استوار در این گردبادها
ای سروهای در دل تاریخ سربلند
ای مردم همیشه غریب و شکوهمند
تنها اگرچه در دل سنگر رها شویم
ما عهد بسته ایم زبان شما شویم
زخم زبان ز دوست و دشمن چشیده ایم
وهین نکردهایم؛ که توهین شنیده ایم
حاشا در این مجاهده کوتاه آمدن
یا با فساد ثانیه ای راه آمدن
این ذاکر اهل بیت گفت: در مراسم نماز عیدفطر امسال عده ای تلاش کردند بیت " ای نشسته صف اول نکنی خود را گم " را به یکی از مسئولان نسبت دهند که نه سال پیش در زمان شعر خوانی در مراسم حضور داشت و نه امسال بلکه همراه با مقام معظم رهبری وارد مصلا شد.
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
#فکر_کردن_درد_دارد
💢اروپا سال 1900
این محله مسلمان نشین اروپا نیست👆
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
85580061410017257686[1].gif
129.7K
♥️الـــلّـــ♥️ـهـُـــ♥️ـمَّ عَـــ♥️ـجِـّــ♥️ـلْ لِــ♥️ـوَلــ♥️ـیـــِّکَ ♥️الــــْفــ♥️ــَرَجْ♥️
دستورالعملی برای دیدن ظاهری امام زمان(عج)!!
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱
الحداد. و ما ادراک ما الحداد؟
عارف واصل، آیت عظمای الهی؛ مرحوم «حاج سید هاشم موسوی» از بزرگترین عرفای جهان تشیع و از شاگردان مبرز سید العرفاء؛ مرحوم علامه «سید علی قاضی» است.
او در سال 1318 هـ.ق در شهر کربلا دیده به جهان گشود و در سن 86 سالگی در همان شهر به لقاء الله پیوست.
پدرش «سید قاسم» از شیعیان هند بود که به کربلا مهاجرت کرده بود و مادرش «هدیه» از اعراب اصیل عراق بود.
از آنجا که به حرفه ی نعل کوبی مشغول بود به «نعل بند» شهرت یافته بود اما بعدها خودش آن را به «حداد» تغییر داد.
گرچه به این حرفه اشتغال داشت، ولی از نظر معیشتی در سختی و تنگنای طاقت فرسایی قرار داشت.
18884516372075212818[1].gif
31.7K
شاگرد برجسته اش جناب «آیت الله علامه طهرانی (ره)» درباره او فرموده است:
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
شاگرد برجسته اش جناب «آیت الله علامه طهرانی (ره)» درباره او فرموده است:
«من چه گویم درباره کسی که به وصف در نمی آید، نه تنها لایوصَف بود، بلکه لایدرَک و لایوصَف بود ... لذا در نوشتهجات حقیر نامی از او به چشم نمی خورد ... چرا؟ ... برای اینکه ... او شاهباز بلند پروازی است که هر چه طایر فکر و اندیشه اوج بگیرد و بخواهد وی را دریابد، می بیند او برتر و عالی تر ... است.»
«او مردی بود كه از جزئیّت به كلّیّت رسیده بود. دیگر نظری به كثرات نداشت، بلكه محیط و مُهَیمِن و مسیطر بر كثرات بود. در تمام عمر از ایشان سخنی از روی مجامله و مصلحتاندیشی و تعارفات معموله مرسومه متداوله، و یا در مقام جواب از لحاظ فروتنی، خودشكستنیهای متعارف كه مطابق با واقع نیست ابداً در او موجود نبود.
جمله و كلمهای را از باب تواضع و سرشكستگی أدا ننمود؛ چرا كه طبق حال و مقام وی اینها همه مَجاز و خلاف واقع بود. او در مقامی نبود كه محتاج باشد با این جملات صدقاً و یا از روی مصالح عامّه بدان گویا گردد.
او یك بنده خدا به تمام معنی الكلمه بود. بنابراین هرچه در این باره پیجوئی كند و بخواهد و بطلبد، غلط است؛ چون خود در مقامی ارجمندتر، و افقی وسیعتر، و قلّهای بالاتر قرار دارد؛ و بر تمام كائنات و مخلوقات حضرت حقّ متعال از آن نظر مینگرد. او برخود و بر غیر خود از آن مقام منیع شاهد و ناظر است.»
18884516372075212818[1].gif
31.7K
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) نیز او را چنین توصیف نموده است:
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره) نیز او را چنین توصیف نموده است:
«حداد سرالله است،حداد را هر کسی نمی تواند بشناسد» [1]
در یک جمله، حضرت حداد در تمام شۆون زندگی عبد بود و عبد بود و عبد بود.
گویی حضرت یعسوب الدین و امیرالمۆمنین امام علی (علیه السلام) این جملات را در مورد او فرموده است:
«فَمِنْ عَلَامَةِ أَحَدِهِمْ أَنَّكَ تَرَى لَهُ قُوَّةً فِی دِینٍ وَ حَزْماً فِی لِینٍ وَ إِیمَاناً فِی یَقِینٍ وَ حِرْصاً فِی عِلْمٍ وَ عِلْماً فِی حِلْمٍ وَ قَصْداً فِی غِنًى وَ خُشُوعاً فِی عِبَادَةٍ وَ تَجَمُّلًا فِی فَاقَةٍ وَ صَبْراً فِی شِدَّةٍ وَ طَلَباً فِی حَلَالٍ وَ نَشَاطاً فِی هُدًى وَ تَحَرُّجاً عَنْ طَمَعٍ»؛ [2]
«از نشانه هاى دیگر ایشان (متقین)، آن است که كه هر یک را داراى نیرومندى در دین، دوراندیشى با نرمى، ایمان همراه با یقین، حرص در دانش، علم با بردبارى، میانه روى در توانگرى، فروتنى در عبادت، آراستگى در تهیدستى، بردبارى در سختى، جویایى حلال، نشاط در هدایت، و دورى از طمع بینى».
18884516372075212818[1].gif
31.7K
دستورالعملی برای رۆیت ظاهری امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
🌤جمع خانواده های منتظران☀️
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb01179
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱