eitaa logo
محمد هادی سمتی
165 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
132 ویدیو
22 فایل
📣 کانال شخصی محمدهادی سمتی ✅ طلبه حوزه علمیه قم ✅ سوابق: https://eitaa.com/MHSemati/2935 ✅ راه های ارتباطی: https://eitaa.com/MHSemati/2925 ✅ صفحه من در ویراستی: https://virasty.com/Hadisemati
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻تشیع، نگاهبان دعوت اسلامی 🌻تشیع در درون ساختار دعوت اسلامی و در قالب طرحی نبوی پدید آمد که پیامبر آن را به فرمان خداوند برای نگاهبانی از آیندۀ دعوت اسلامی برنهاده بود. 🌻 تشیع این‌گونه پدید آمد، نه چون پدیده‌ای عارضی که در صحنۀ حوادث شکل گرفته باشد. تشیع رهاورد ضروری طبیعت شکل‌گیری دعوت و نیازها و شرایط اصلی آن بود که ایجاب می‌نمود تا اسلام تشیع را بزاید. 🌻به دیگر معنا، راهبر نخستِ این تجربه، باید راهبر دوم آن را آماده می‌ساخت تا بالندگی انقلابیِ این دعوت به‌دست وی و جانشینانش پی گرفته شود و به‌سوی تکمیل هدف تغییری‌اش به پیش رود و بتواند در نهایت، همه رسوب‌های جاهلی گذشته و ریشه‌های آن را برکند و امتی نو بسازد که در سطح خواسته‌ها و مسئولیت‌های این دعوت باشد. 📚کتاب پژوهشی درباره ولایت، صفحه ۵۸ 🆔 @shahidsadr
هدایت شده از اسلام سیاسی | مومنی
↙️ پای کار اسلام ♦️ سلسله خاطرات خواندنی طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد به قلم حجت‌الاسلام محسن مومنی 🌐در کانال اسلام سیاسی https://eitaa.com/eslamesyasi
محمد هادی سمتی
#ابتهال #عید_غدیر_خم
صلی علیك الله یا سیدی یا امیر المومنین یا علی / غایهُ المدحُ فی عُلاكَ ابتداءُ لیتَ شَعری ما یَصنَعُ ‏الشُّعَراءُ یا اخا المصطفی و خیرَ ابنَ عمٍ و امیرٍ اِن عُدَّتِ الاُمَراءُ / ما تُری ما استَطالَ اِلا تَنَهی وَ معالیك لیس لَهُنَّ ‏انتِهاءُ انتَ لِلحَقِّ سِلَّمٌ ما لِراقٍ یَتَئتَّ بغیره الاِرتقاء / أَنتَ ثانی نَوی الكِساءُ وَ لَعَمِّری اَشرَفُ الخَلْقِ مَن ‏حواهُ الكساءُ وَلَقد كُنتَ و سَمآءُ دَخانٌ ما بِها فرقدٌ و لا جوزاءُ / همُ النور نورُالله جلَّ جلالُهُ هم التینُ و الزَّیتون ‏والشفعُ و الوتر مَهابِطُ وَحیِ اللهِ خُزَّانُ عِلمِهِ میامینُ فی ابیاتِهِم نَزَلَ ‏الذِّكرُ / و أَسمائُهُم مَكتوبهٌ فوقَ عرشهِ وَ مكنونهٌ مِن قبلِ أن ‏یُخلَقَ الذَرُّ و لولا هم لم یَخلُقِ اللهُ آدماً ولا كان زَیدٌ فی الانام و ‏لا عمرو / ولا سُطِحَت اَرْضٌ و لارُفِعَت سَماء وَلا طَلَعَت شَمْسٌ وَ ‏لا اَشرَقَ البَدْرُ و نوح بهم فی الفلكِ لَمَّا دعا نجا و غیضَ بهم طوفانهُ و ‏قضی الامرُ / و لو لا هم نارٌ الخلیل لَما عَدَتْ سَلاماً و بَرداً و انْطَفی ‏ذلك الجَمْرُ و لولا هم یعقوبُ ما زالَ حُزْنُهُ و لا كان عن ایوبَ ‏یَنْكَشِفُ الضُرُّ / عَلِیٌ اِمامـی بَعْدَ الرَّسول سَیَشفَعُ فی عَرصَهِ الحقِّ لی و لا اَدَّعی بِعَلِیٍ سِوا فَضائِلَ فی العقلِ لَم یَشْكُلِ / و لا اَدَّعی اَنّهُ مُرسَلٌ ولكن اِمامٍ بِنَصٍ جَلی و قَوْلُ الرَّسولِ لهُ اِذْ اَتی له شِبهه الفاضِلِ المُفضِلِ / اَلا اِنَّ مَن كُنتُ مولا لّه فَمولاهُ مِن غَیرِ شَكٍ عَلی انا و جَمیعُ مَن فَوق الترابِ فِداً لتُرابِ نَعلِ ابی ترابِ / امامٌ مَدْحُهُ ذكری و دأبی و قلبی نَحْوُهُ ما عِشتُ صابی صلو علیه وآله
محمد هادی سمتی
صلی علیك الله یا سیدی یا امیر المومنین یا علی / غایهُ المدحُ فی عُلاكَ ابتداءُ لیتَ شَعری ما یَصنَعُ
🌺فردوس به صحرای کویر آمده امروز / یا با نفس صبح عبیر آمده امروز🌺 🌺فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز / پیغمبر اسلام بشیر آمده امروز🌺 🌺عید است ولی عید غدیر آمده امروز / حیدر به همه خلق امیر آمده امروز🌺 مبارک باد.
محمد هادی سمتی
🌺فردوس به صحرای کویر آمده امروز / یا با نفس صبح عبیر آمده امروز🌺 🌺فرمان ز خداوند غدیر آمده امروز /
🌹السلام علیک یا اباالحسن یا امیر المؤمنین🌹 🌸الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین علیه السلام🌸 به ذره گر نظر لطف بوتراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند برای دریافت عیدی ویژه از آدرس زیر استفاده کنید: https://pay.eitaa.com/v/?link=v9KN6 کانال http://eitaa.com/joinchat/1335754752Cf57f328c85
محمد هادی سمتی
اگر بانی پیدا شد دوباره هم عیدی خواهیم داشت.
در عرض یک دقیقه تمام شد. ان شاءالله جور بشه و جامانده ها هم دریافت کنند.
محمد هادی سمتی
🌹السلام علیک یا اباالحسن یا امیر المؤمنین🌹 🌸الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیر المؤمنین
به ذره گر نظر لطف بوتراب کند... داستان این بیت شعر چیست؟ عالمی از علمای نجف اشرف که اتفاقاً شاعر زبردستی هم بوده و به دو زبان فارسی و عربی هم خیلی خوب سخن می‌گفته، در حرم مطهر حضرت علی صلوات الله علیه نشسته بود، دید یک نفر عوام آمد جلوی ضریح مقدس و این شعر را گفت: شمع می‌سازم برایت یا امیرالمؤمنین قد این گلدسته‌هایت یا امیرالمؤمنین شاعر عالم که اتفاقاً از نظر مالی هم خیلی در مضیقه بوده، مشاهده کرد به محض اینکه آن مرد عوام این شعر را گفت: طرف روبروی امیرالمؤمنین صلوات الله علیه (مقابل آنجائی که ضریح مبارک با انگشت حضرت شکافته شده) در آنجا یک قندیل بسیار گران‌قیمت بود و آن هدیه‌ی یکی از پادشاهان که برای حرم آورده و نصب نموده بودند، پاره شد و پایین آمد؛ بلافاصله این مرد آن را گرفت که نشکند، تولیت آستان قدس علوی آنجا مشرف بودند. ماجرا را مشاهده کرد، فهمید عطای مولا علی است! ولی این بنده‌ی خدا که نمی‌خواست قندیل طلا را ببرد، آن را به تولیت آستان داد. بلافاصله چهارپایه آورند و آن را نصب کردند. ولی وقتی پایین آمدند، دوباره قندیل پاره شد و آمد و افتاد در دامن این آقا! این دفعه نکته‌ای بود: آن اینکه دفعه‌ی اول مرد عوام زیر قندیل بود، ولی این دفعه زیر قندیل نبود، ولی باز آمد و در دامنش افتاد. در نتیجه‌ این مطلب که این عطای مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه است کسی شک نکرد! تولیت گفت: این را حضرت به شما جایزه مرحمت کرده‌اند این را ببر و بفروش. مرد عوام گفت: این را خودم هم فهمیدم ولی به کی بفروشم؟ خود تولیت گفت: من از پول‌هایی که مردم نذر امیرالمؤمنین صلوات الله علیه کرده، و در ضریح مقدس ریخته‌اند به شما می‌دهم و این را از شما می‌خرم و این دفعه پاره نخواهد شد، و همینطور هم شد؛ بردند و نصب کردند ولی این بار پاره نشد. (این قندیل هم اکنون داخل ضریح مطهر امیرالمومنین علیه‌السلام می‌باشد که از طرف پایین پای مبارک نزدیک درب ضریح مطهر قابل رویت می‌باشد.) آن عالم شاعر فقیر، سری تکان داد و گفت: عجب ما تا حال ضرر کردیم، این قدر که در فقر به سر بردیم، عقلمان نرسیده که یک قصیده‌ای برای حضرت بگوییم و بیاییم پول بگیریم. لذا همان شب نشست و یک قصیده یا غزل بسیار خوبی در مدح مولا سرود. فردا آمد نگاه کرد ببیند کدام قندیل قیمتش بیشتر است، زیر یکی از آن‌ها ماند و خودش را یک کمی عقب کشید که اگر افتاد سرش را نشکند. قصیده را با صدای خوب خواند و منتظر بود که قندیل بیفتد، ولی خبری نشد. با خودش گفت: شاید حضرت نپسندیده، لذا سه روز، پی در پی شعرهایی سرود ولی خبری نشد. روز سوم خیلی عصبانی شد و با عصبانیت گفت: یا علی! اگر بگویی اول مسلمان بودم، قبول، اگر بگویی داماد پیغمبر بودم، قبول، اگر بگویی فاتح خیبر بودم قبول، اگر... ولی ذوق شعری نداشته‌ای، آخه اون شعر بود که آن عطا را دادی؟ شمع می سازم برایت یا امیرالمؤمنین قد این گلدسته‌هایت یا امیرالمؤمنین ولی برای شعر من چیزی ندادی، با حضرت قهر کرد و رفت، همان شب در خواب مولا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه را زیارت کرد در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، فرموند: «او خاص برای خدا گفته بود، ولی تو به خاطر عطا گفتی. فرق شعر تو با او این بود. ولی در این حال چون تاکنون کسی از در خانه‌ی ما دست خالی برنگشته این مطلب را یاد بگیر و برو، و آن اینکه یکی از شعرای شیعه و ثروتمند که در هندوستان است (آن موقع پاکستان و هندوستان از هم جدا نشده بود) بیتی را سروده در مصرع دوم مانده! شما این را یاد بگیر: «به آسمان رود و کار آفتاب کند» به او بگو مصرع اول را بگوید و شما این را بگو چون نذر کرده که نصف ثروتش را به کسی بدهد که مصراع دوم را بیاورد، بگو و جایزه را بگیر.» این شاعر بالاخره رفت و در هندوستان فرد مزبور را پیدا کرد و به او گفت: شنیده‌ام شما شعری در مدح امیرالمؤمنین صلوات الله علیه سروده‌ای و در مصرع دوم یک بیت مانده ای؟ جواب داد: بله! و شعر را گفت: «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند» شنیده ام کسی تا به حال بقیه اش را نگفته؟ گفت: بله، کسی نگفته و نذر کرده‌ام هر کس بگوید نصف ثروتم را بدهم. بلافاصله عالم شاعر گفت: «به آسمان رود و کار آفتاب کند» شاعر هندوستانی گفت: احسنت! معلوم است شاعر زبردستی هستی؟! گفت: شاعر هستم ولی این حکایتی دارد و جریان را گفت. او هم خیلی خوشحال شد که آقا امیرالمؤمنین علیه السلام شعر او را قبول کرده و به نذر خود عمل کرد و ثروتش را بین خود و او تقسیم کرد. منبع: کتاب خرمن معرفت نویسنده: سید عباس موسوی مطلق ناشر : انتشارات هنارس - قم تلفن : 7831411 چاپ اول / 1384 www.kimia-ac.ir
همراهان گرامی، اولین مطلب کانال را از این جا ببینید: https://eitaa.com/MHSemati/5