eitaa logo
ماهورآ ‌‌..🌙
7.3هزار دنبال‌کننده
765 عکس
24 ویدیو
191 فایل
رمان انلاین ماهورا به قلم سیین باقری نویسنده رمان 🌹الهه
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهورآ ‌‌..🌙
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 #پارت_402 #ماهورآ #نویسنده_سیین_باقری ❌کپی حر
💜📎💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜 📎💜 💜 ❌کپی حرام پیگرد قانونی دارد❌ نتونستم اعتراضی کنم قبل از اینکه لب باز کنم انگشت اشارش رو گذاشت رو دهانم و گفت _اگر تو و دخترم هدیه ی حضرت زهرا هستین، شغلم لطف حضرت زهراست ماهورا خانم پس حرفی رو به زبون نیار که دلم متزلزل بشه و بمونم پشت خاکریزهایی که بشه مانع به سعادت رسیدنم سرمو انداختم پایین و بغض گلومو پس زدم چشمام خیس بود و دستام میلرزید یک لحظه فکر کردن به نبودن امیرحیدر جونم رو ازم میگرفت از اون ماهورای جسور بعد از این اتفاق هیچی نمونده بود من به امیرحیدر نیاز داشتم تا دلم آرامش بگیره به امیرحیدر نیاز داشتم تا دخترم حضرت زهرایی بزرگ بشه به بودن امیرحیدر نیاز بود تا مارال رنگ خوشبختی ببینه ای وای از مارال ای وای از مادرم و ای وای از آقا رضا که یه عمر برای من پدری کرده بود و جواب مزد و زحمتش رو این چنین داده بودم نتونستم طاقت کنم بغضم سرریز شد و اشکهام راه خودشونو پیدا کردن، شونه هام که لرزید امیرحیدر هم مقاومتش شکست و دستشو پیچید دور شونه هام و سرمو گذاشت کنار شقیقه اش با صدای بم و دو رگه ای گفت _من اگه ندونم دغدغه های تورو که مردت نیستم زبون به گله باز کردم _پس بمون و دغدغه هامو بشور و بده به دست زباله دونی تاریخ و بعد برو تا نگم من واجبتر بودم رهام کرد لبخند زد کمی شونه اش تکون خورد تعجب کردم چه وقت خندیدن بود _مگه قرار برم بمیرم؟ سرمو فشردم به شونه اش و گفتم _خدا نکنه حیدر چه حرفیه منو از خودش جدا کرد و گفت _پس چرا یه جوری حرف میزنی که انگار ... ادامه ی حرفشو فروخورد و ابرو در هم کشید چند ثانیه فکر کرد و زیر لب گفت _من بی غیرت نیستم ماهورا محمد حسن اشتباه کرد سرشو آووورد بالا و ادامه داد _محمد حسن خبر نداره که من از تمام ماجرا با خبر بودم چند ثانیه مغزم متوقف شد یعنی چی از تمام ماجرا با خبر بوده از کجا؟ یعنی امیرحیدر از فرار من با خبر بود یا از جای من؟ انگشتای دستش رو فشردم بین دستام و با لبهای خشک شده پرسیدم _چی .. چیو میدونی؟ از جا بلند شد و پشت به من سرشو بالا گرفت و گفت _حتی نحوه ی فرارت هم طراحی خودم بود رفتن به پارت اول👇 https://eitaa.com/MaHouraA/5 💜 📎💜 💜📎💜 📎💜📎💜 💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜 📎💜📎💜📎💜📎💜 💜📎💜📎💜📎💜📎💜