eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
216 عکس
74 ویدیو
18 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫🌾 سلام اے همه هَستیَم، تمام دلم سلام اے ڪه به نامت،سرشته آب و گلم سلام حضرت دلبر، بیا و رحمے ڪن به پاسخے بنوازے تو قلب مشتعلم.. امام خوب زمانم هر ڪجا هستید با هزاران عشق و ارادت سلام السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💫🍃صبحت بخیر حضرت آرامش دلم 🤲✨🍃الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چند شب می شود که آرامی چند شب می شود که بی تابم چند شب می‌شود که خوابیدی چند شب می‌شود که بی خوابم خانه ای سوت وُ کور مانده وُ من وَ حسن می‌گَـزَد لبِ خود را می‌کند مخفی از دو چشمِ ما زینبـم بُقـچه وُ تبِ خود را او نَه تنها به اِرث بُرد از تو چادرِ خـاکی وُ پُر از لاله از تو آموخته که نیمه یِ شب دور از چشمـها کند ناله چادر وُ بُقچه را بَغَل زده وُ ... گوشه ای از اتاق کِز کردهَ ست مثلِ چشم حسن دو چشمش خون مثلِ قلبم دِلش پُر از درد است دختر چـٰار ساله اَم امروز خانه را خوب آب وُ جارو کرد کار از دست وُ بازویَش که کشید یادِ دردِ عجـیبِ بازو می کرد بستـرِ لاله گونِ مادرِ ما جمع کرد وُ دوباره آه کشید یادِ پهلو وُ سینه اُفتاد وُ..... تکّه ای گوشواره آه کشیده یاد آن روزِ سخت که حَسنَش رفت تا کـوچه هَـمـرهِ مادر رفت وُ برگشت وُ شد عصایِ او وای از خـاکِ چادر وُ معجر بُقـچه را باز کرده وُ دیده دو کـفن در کنارِ پـیراهن هِی به خود طعنه می‌زند که چطور دست وُ پا می‌زند ببینم من حسن از خواب می‌پَرَد اِنگار باز کابوسِ کـوچه را دیده باز دیده که ضربه یِ سیلی سَـندی پاره پاره دزدیده او که آرام شد حسین پرید تشنه وُ بی قـرار وُ سَرگردان السَّلامُ علیَ الحـسین بگو می‌خورد خیزران لب وُ دندان آخـرِ روضه ها دلِ تنگـم می‌تَپَد با نوایِ کرب وُ بلا باز هم ندبه خوان وُ بی تابم همنَـفَس با امام با شهدا زیرِ چَترِ حمایتِ شاهم مَنصَبَـم نوکری شاهِ کرم آرزویم وصالِ دلدار است بِخَرم باز هم حرم بِبَـرَم https://eitaa.com/Madahankhomein
اشعار بعد از شهادت حضرت زهرا(س)   دارم عذاب می کشم و آب می‌کشم با چاه آه از دلِ بی‌تاب می‌کشم   اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من دارم خجالت از رُخِ مهتاب می‌کشم   کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک می‌شوم کِی رَختِ خویش از دلِ سیلاب می‌کشم   سلمانِ پیر زیرِ بغلهایِ من گرفت خود را به رویِ شانه‌یِ اصحاب می‌کشم   عکس تو مانده است به دیوارِ خانه‌ام دستی که بسته شد رویِ این قاب می‌کشم   من هرچه می‌کشم همه از دستِ قنفذ است داد از مغیره از غم خوناب می‌کشم   من هرچه از تو مانده در این بقچه‌ی غریب دارم به چشم خسته‌ی بی خواب می‌کشم   دارم لباسِ سوخته را جمع می‌کنم این میخ این در  همه را آب می‌کشم   ✍حسن لطفی https://eitaa.com/Madahankhomein
4_683669879110238227.mp3
1.09M
:امید غریبان تنها کجایے ─┅═᪥𑁍᪥═┅─ تو زهــرایـے و نور چشــم پـیمـبر تویـی‌ فاطـمه یاور و یـار حـیـدر تو ازهر ترین نجم عـرشے دیـنـی تـو ام الحجـابـے و نجـمے منــور نباشد کسـے جـز تو محـبوبه حق تـو هسـتے زکیه تو هستے مطـهـر تـویـے راضـیـه بهـر یـزدان حبـیبه تو‌ که‌ کوثرے هدیه از سوے داور فــداے سجـایـاے پیـغمـبــرینت وخـلق خـوش و خصلت بهترینت حبـیـبه تـویـے بـر خـداونـد عـالـم منــم خـادمـه خـادم کمـتـریـنت تو خـود رهنمـاے بهشـت بـرینـی تو از بـیـن خـوبان همه بهتـریـنـی تـو کـه اخــتـــر نَـیِّـــر آسـمـانــی تـو ســرور بـه کل زنـان جـهــانـی گل باغ طه تو هم کفو مولا...تو مظلومه زار پهلو شکسته...کـه خـوانـے نمـازت نشــسته... وَ اے همسر قد کمانے حیـدر... فتاده به بستر و زخمے شده بین آتش،... وَ مجروح شده سینه از تیزے و داغ مسمار تو در فکر حال دل زبنبینے ،و گریان حال حسن با حسینے ، بمیرم که تشییع بشد پیکر تو شبانه وَ قبرت ندارد نشانه و‌َ زوار تو غمگنانه به دنبال قبر تو گردد روانه به اشڪ و بهانه تو که‌ مادر خسته جان امام زمانے و او از براے تو گرید دمادم به هر لحظه و هر مکانی و آن منتقم آید و انتقامت بگیرد به امر خدایے هم او که بود منجے مهربان الهی و اشک‌فسایے گذارد سرش بر قدومش به وقت نهایی 🖊شاعر:استاد ابراهیم الهیارے(اشڪ فسایے) 1400/10/16 https://eitaa.com/madahankhomein
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس عزادار این روز های غریبی دمی هم ز شادی نداری نصیبی گل فاطمه حتم دارم نخواند بدون گل روی تو عندلیبی گمانم که در گریه کن های عالم تو در گریه کردن بدون رقیبی اگر چه بعید است با ما نشینی در این روضه حس می کنم که قریبی تو هم با یتیمان فردای زهرا در این روز های فردا گرم امن یجیبی به قربان جدت که در خانه دارد مریضی که دیگر ندارد طبیبی نبیند کسی کاش بی مادری را چه حال غریبی چه حس عجیبی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/madahankhomein
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است ✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/madahankhomein
زبانحال خانم زینب در کنار تربت مادر مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده! با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟ بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟ آنجا که خوب می‏گذرد، با خدایتان جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و جمع شبانه‏ی پدر و چاه دیدنی است ! در این سکوت غم زده حتی نمی شود با خاطرات دور و برت درد دل کنی اما شما هم از در و همسایه راحتی هم می شود که با پدرت درد دل کنی از ماجرای کوچه نگویی برای او! تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف! دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود... می‏بینمت هنوز میان حیاطمان مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی مادر اگر که روسری‏ام را درآورم مثل قدیم موی مرا شانه می زنی بابا برام گفته پس از فوت مادرت می‌گفته‌ای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟» حالا شده است نوبت من تا بپرسم از دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟» آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟ مادر! گلویمان به خدا درد می کند گرچه به حد درد شما نیست... راستی پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟! مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟ اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟ مردم که گفته اند میاییم، دیر شد! پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟! مادر! سوال‌ها که همه بی جواب ماند این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟ پس می روم دوباره سر پله ی نخست مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟   ا.سادات هاشمی https://eitaa.com/madahankhomein
ای نور چشم حیدر گریه کنم کنارت با اشک چشم طفلان گردیده بیقرارت واویلتاواویلا(۴) راحت شدی ز غمها روی به سوی عقبا بعد تو گشته زهرا علی غریب و تنها واویلتا واویلا کی بود باور من دلخسته یاور من خسته شود زدنیا مونس و همسر من واویلتا واویلا ای مونس و حبیبم بنگر که بی مجیبم در وقت غسل وتدفین غمگین وبی شکیبم واویلتا واویلا روی بسوی جنت با پهلوی شکسته علی کنار جسمت دخیل گریه بسته واویلتاواویلا هنگام غسل بدیدم رخساره ی تو نیلی با چه دلی بشویم من جای ضرب سیلی واویلتاواویلا ای بانوی شهیده یاس ز شاخه چیده تا بازوی تو دیدم رنگ از رخم پریده‌ واویلتا واویلا سوزم از این مصیبت غسلت دهم شبانه شود امید حیدر دفن تو مخفیانه واویلتا واویلا وقت کفن نمودن جانم به لب رسیده با دیدن روی تو شد قامتم خمیده واویلتا واویلا آزرده پیکرتو با دست من کفن شد همناله باحسینم خونین جگر حسن شد واویلتاواویلا تاپیکرت کفن شد گریان تو حسن شد حسین و زینب تو در رنج و در محن شد واویلتا واویلا صفای خانه ی من داغ تو کرده پیرم بعد تو فاطمه جان دعانما بمیرم واویلتا واویلا https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« هفتمین روز عزاے دختـر پیغمبـر است موسم سوز وگداز قهـرمان خیبـر است » « سینه اهل ولا شدشرحه شرحه زین الم یوسف ال محـمد غمگسـار مـادر اسـت » بگوشـم هاتفے گفتـا که عـالـم زار میگـرید ز داغ فاطـمه هـر مـومن هشـیار میگـرید قلـم را گفتمـش تفسیر کن شرح غم زهـرا قلم گفـتا چـه بنـگارم در و دیوار میگـرید شرارستان کینه پشت درب عثمت الله شد در ایــن غــم اهل دل با دیده اے خونبـار میگرید در اندم یاس پیغـمبر کبودوغنـچه پرپرشد در این ماتـم عـلے شیر خدا بسیار میگـرید فتـاده کشـتے پهلـو گـرفـتـه در بـم طـوفان به اقیانوس جهل افتاد دین و احمد مختار میگرید علے با اشڪ چشمان شستشو داده شقایق را نموده یاس خونین زیرخاڪ و زارمیگرید نگاه و گریه طفلان بسـوے ان در و دیوار علے را مے کند خونین دل و غمـبارمیگرید شبـانگاهان رود نـزد مـزار مخـفے زهـرا به نخلسـتان ز هجـران رخ دلـدار میگرید اطاعـت از ولے عصـر از زهـرا بیـاموزیـم علے بـر غـربـت و مظلومے ان یار میگـرید هنوزم ناله مظلومـے اش برگوش جان اید ز بے مـهـرے امـت حـیـدر کــرار مے گریـد رسیده هفتمین روز عزاے دخت پیغـمـبر بیـاد غـربـت زهـرا در و مسـمـار میگـریـد ببخـشا جان زهـرا مانده غیبـت خـداوندا امـام منتـقـم از داغ مـادر زار میگـریـد "کیانے" را مدد کن در مسیـر عترت وقـران که مهدے از حضـور جاهل دیندار میگـرید یارب الفاطمه(س) بحق فاطمه (س) اللهم عجل لولیڪ الفرج آمین یا رب العالمین 🖊شـاعراسـتـاد: کیـانے https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیل آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴تنهاترین مظلوم😢 رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی   برداشتی تو بار خودت را ز بستر و آن را به روی شانه بابا گذاشتی   یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی   مادر لباس محسن خود را نبرده ای آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی   این یادگاری ات جگرم را کباب کرد دربین شانه موی خودت را گذاشتی   گفتم که چار ساله کجا مادری کجا این کار را برای اماگذاشتی   آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود آخربرای زینب کبری گذاشتی   ✍مهدی نظری 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده! با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟ بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟ آنجا که خوب می‏گذرد، با خدایتان جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و جمع شبانه‏ی پدر و چاه دیدنی است ! در این سکوت غم زده حتی نمی شود با خاطرات دور و برت درد دل کنی اما شما هم از در و همسایه راحتی هم می شود که با پدرت درد دل کنی از ماجرای کوچه نگویی برای او! تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف! دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود... می‏بینمت هنوز میان حیاطمان مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی مادر اگر که روسری‏ام را درآورم مثل قدیم موی مرا شانه می زنی بابا برام گفته پس از فوت مادرت می‌گفته‌ای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟» حالا شده است نوبت من تا بپرسم از دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟» آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟ مادر! گلویمان به خدا درد می کند گرچه به حد درد شما نیست... راستی پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟! مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟ اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟ مردم که گفته اند میاییم، دیر شد! پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟! مادر! سوال‌ها که همه بی جواب ماند این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟ پس می روم دوباره سر پله ی نخست مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟   🖊شاعر: سادات هاشمی https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوض خانه ی ماها به بیابان رفتی شدی از قوم، دل آزار... نوشتیم بیا درد دین نیست دگر... درد گرانی داریم دل سپردیم به اغیار نوشتیم بیا 🌺💖🌺ا💖ا🌺💖🌺 https://eitaa.com/madahankhomein
غربتامیرالمومنینعلیعلیهالسلام اَلا ای چاه غم بسیار دارم دلی خون از فراق یار دارم ندارم شکوه از نامرد مردم ولیکن از نوک مسمار دارم الا ای چاه چاه بی قرینه ببین آتش به جانم در مدینه دلم را سوخت زخم دست و بازو ولی آتش به جان زد زخم سینه الا ای چاه بی یار و حبیبم پر از دردم سفر کرده طبیبم پس از زهرا همه آوایم این است غریبم وا غریبم وا غریبم الا ای چاه یاسم را بریدند گل و گلخانه را آتش کشیدند نه تنها سینهء زهرا که آنروز تمام تار و پودم را دریدند الا ای چاه جان دیگر ندارم صفای سایهء کوثر ندارم خمیدم در غم زهرا ، دعا کن سر از این خاک ماتم بر ندارم الا ای چاه جانم پر شرر شد به جانم هر چه شد از میخ در شد خودم دیدم که بعد از زخم سینه چگونه جسم یارم مختصر شد الا ای چاه بنگر شور و شینم غم زهرا و درد زینبینم همه دارند خلعت بهر رفتن چرا شد بوریا سهم حسینم https://eitaa.com/madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است یک گوشه حسن نشسته در سوختن است کلثوم و حسین و حسن و زینب و من در روضه‌ی ما فقط همین پنج تن است امشب همه‌ی خانه بهم ریخته است امشب شب نوحه‌های این بی کفن است از این همه گریه بر سرم می‌ریزد این خانه که در حالِ فرو ریختن است دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود لبخندِ تمام شهر هم سهم من است ای کاش بجای دست  چشمم می‌بَست آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم آنکس میان کوچه‌ها بد دهن است ای کاش کسی رد نشود از این راه این کوچه‌ی باریک پُر از راهزن است ای وای از آن چکمه که روی در رفت ای وای از آن دست که  دستِ بزن است من را حسنین پیش تو آوردند امشب شبِ سوم غریبی من است "این صورت قبرها فقط مال تو نیست قبر من و زینب  و حسین و حسن است" پیراهن یادگاری‌ات آوردیم امشب شب روضه‌های این پیرهن است (حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۷) https://eitaa.com/madahankhomein
السلام بار الها چه كنم گوهرم از دستم رفت همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت ماه من در شب تاريك نهان شد در خاك آخر آن مرغ شكسته پرم از دستم رفت ناگزيرم دگر از شهر مدينه بروم چه كنم گر نروم همسرم از دستم رفت فاتح خيبرم و خانه نشينم كردند كشته شد فاطمه و ياورم از دستم رفت درگهم مقتل محبوب جوانمرگ من است هيجده ساله حمايتگرم از دستم رفت غسل ميدادم و ديدم بدنش مجروح است وا مصيبت گل نيلوفرم از دستم رفت فاطمه يك تنه بر من عوض لشگر بود موج زد فوج بلا ، لشگرم از دستم رفت صِهر پيغمبرم و خسته ز جور امّت ساقي كوثرم و كوثرم از دستم رفت دگر از ناله اش اهل وطن آسوده شدند راحتي بخش دل مضطرم از دستم رفت آبِ رفته كه شنيدست به جو برگردد عاقبت نور دو چشم ترم از دستم رفت كاش ميبود خديجه سر قبرش ميگفت واي بر حال علي دخترم از دستم رفت نفسي ميكشم و همنفسي ميجويم درد دل با كه كنم دلبرم از دستم رفت ترسم از آن كه بُوَد زندگيم طولاني سيرم از جان كه ز جان بهترم از دستم رفت گردد از ناله ي زينب جگرم خون شبها گويد اي واي خدا مادرم از دستم رفت https://eitaa.com/madahankhomein