eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
227 عکس
78 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس عزادار این روز های غریبی دمی هم ز شادی نداری نصیبی گل فاطمه حتم دارم نخواند بدون گل روی تو عندلیبی گمانم که در گریه کن های عالم تو در گریه کردن بدون رقیبی اگر چه بعید است با ما نشینی در این روضه حس می کنم که قریبی تو هم با یتیمان فردای زهرا در این روز های فردا گرم امن یجیبی به قربان جدت که در خانه دارد مریضی که دیگر ندارد طبیبی نبیند کسی کاش بی مادری را چه حال غریبی چه حس عجیبی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/madahankhomein
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است تو تمام قوت زانوی من بودی ببین اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل خانه امنی برای دختر پیغمبر است محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است ✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰ https://eitaa.com/madahankhomein
زبانحال خانم زینب در کنار تربت مادر مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده! با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟ بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟ آنجا که خوب می‏گذرد، با خدایتان جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و جمع شبانه‏ی پدر و چاه دیدنی است ! در این سکوت غم زده حتی نمی شود با خاطرات دور و برت درد دل کنی اما شما هم از در و همسایه راحتی هم می شود که با پدرت درد دل کنی از ماجرای کوچه نگویی برای او! تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف! دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود... می‏بینمت هنوز میان حیاطمان مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی مادر اگر که روسری‏ام را درآورم مثل قدیم موی مرا شانه می زنی بابا برام گفته پس از فوت مادرت می‌گفته‌ای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟» حالا شده است نوبت من تا بپرسم از دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟» آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟ مادر! گلویمان به خدا درد می کند گرچه به حد درد شما نیست... راستی پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟! مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟ اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟ مردم که گفته اند میاییم، دیر شد! پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟! مادر! سوال‌ها که همه بی جواب ماند این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟ پس می روم دوباره سر پله ی نخست مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟   ا.سادات هاشمی https://eitaa.com/madahankhomein
ای نور چشم حیدر گریه کنم کنارت با اشک چشم طفلان گردیده بیقرارت واویلتاواویلا(۴) راحت شدی ز غمها روی به سوی عقبا بعد تو گشته زهرا علی غریب و تنها واویلتا واویلا کی بود باور من دلخسته یاور من خسته شود زدنیا مونس و همسر من واویلتا واویلا ای مونس و حبیبم بنگر که بی مجیبم در وقت غسل وتدفین غمگین وبی شکیبم واویلتا واویلا روی بسوی جنت با پهلوی شکسته علی کنار جسمت دخیل گریه بسته واویلتاواویلا هنگام غسل بدیدم رخساره ی تو نیلی با چه دلی بشویم من جای ضرب سیلی واویلتاواویلا ای بانوی شهیده یاس ز شاخه چیده تا بازوی تو دیدم رنگ از رخم پریده‌ واویلتا واویلا سوزم از این مصیبت غسلت دهم شبانه شود امید حیدر دفن تو مخفیانه واویلتا واویلا وقت کفن نمودن جانم به لب رسیده با دیدن روی تو شد قامتم خمیده واویلتا واویلا آزرده پیکرتو با دست من کفن شد همناله باحسینم خونین جگر حسن شد واویلتاواویلا تاپیکرت کفن شد گریان تو حسن شد حسین و زینب تو در رنج و در محن شد واویلتا واویلا صفای خانه ی من داغ تو کرده پیرم بعد تو فاطمه جان دعانما بمیرم واویلتا واویلا https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« هفتمین روز عزاے دختـر پیغمبـر است موسم سوز وگداز قهـرمان خیبـر است » « سینه اهل ولا شدشرحه شرحه زین الم یوسف ال محـمد غمگسـار مـادر اسـت » بگوشـم هاتفے گفتـا که عـالـم زار میگـرید ز داغ فاطـمه هـر مـومن هشـیار میگـرید قلـم را گفتمـش تفسیر کن شرح غم زهـرا قلم گفـتا چـه بنـگارم در و دیوار میگـرید شرارستان کینه پشت درب عثمت الله شد در ایــن غــم اهل دل با دیده اے خونبـار میگرید در اندم یاس پیغـمبر کبودوغنـچه پرپرشد در این ماتـم عـلے شیر خدا بسیار میگـرید فتـاده کشـتے پهلـو گـرفـتـه در بـم طـوفان به اقیانوس جهل افتاد دین و احمد مختار میگرید علے با اشڪ چشمان شستشو داده شقایق را نموده یاس خونین زیرخاڪ و زارمیگرید نگاه و گریه طفلان بسـوے ان در و دیوار علے را مے کند خونین دل و غمـبارمیگرید شبـانگاهان رود نـزد مـزار مخـفے زهـرا به نخلسـتان ز هجـران رخ دلـدار میگرید اطاعـت از ولے عصـر از زهـرا بیـاموزیـم علے بـر غـربـت و مظلومے ان یار میگـرید هنوزم ناله مظلومـے اش برگوش جان اید ز بے مـهـرے امـت حـیـدر کــرار مے گریـد رسیده هفتمین روز عزاے دخت پیغـمـبر بیـاد غـربـت زهـرا در و مسـمـار میگـریـد ببخـشا جان زهـرا مانده غیبـت خـداوندا امـام منتـقـم از داغ مـادر زار میگـریـد "کیانے" را مدد کن در مسیـر عترت وقـران که مهدے از حضـور جاهل دیندار میگـرید یارب الفاطمه(س) بحق فاطمه (س) اللهم عجل لولیڪ الفرج آمین یا رب العالمین 🖊شـاعراسـتـاد: کیـانے https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیل آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴تنهاترین مظلوم😢 رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی   برداشتی تو بار خودت را ز بستر و آن را به روی شانه بابا گذاشتی   یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو با یا علی به آتش در پا گذاشتی   مادر لباس محسن خود را نبرده ای آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی   این یادگاری ات جگرم را کباب کرد دربین شانه موی خودت را گذاشتی   گفتم که چار ساله کجا مادری کجا این کار را برای اماگذاشتی   آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود آخربرای زینب کبری گذاشتی   ✍مهدی نظری 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده! با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟ بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟ آنجا که خوب می‏گذرد، با خدایتان جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و جمع شبانه‏ی پدر و چاه دیدنی است ! در این سکوت غم زده حتی نمی شود با خاطرات دور و برت درد دل کنی اما شما هم از در و همسایه راحتی هم می شود که با پدرت درد دل کنی از ماجرای کوچه نگویی برای او! تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف! دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود... می‏بینمت هنوز میان حیاطمان مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی مادر اگر که روسری‏ام را درآورم مثل قدیم موی مرا شانه می زنی بابا برام گفته پس از فوت مادرت می‌گفته‌ای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟» حالا شده است نوبت من تا بپرسم از دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟» آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟ مادر! گلویمان به خدا درد می کند گرچه به حد درد شما نیست... راستی پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟! مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟ اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟ مردم که گفته اند میاییم، دیر شد! پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟! مادر! سوال‌ها که همه بی جواب ماند این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟ پس می روم دوباره سر پله ی نخست مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟   🖊شاعر: سادات هاشمی https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عوض خانه ی ماها به بیابان رفتی شدی از قوم، دل آزار... نوشتیم بیا درد دین نیست دگر... درد گرانی داریم دل سپردیم به اغیار نوشتیم بیا 🌺💖🌺ا💖ا🌺💖🌺 https://eitaa.com/madahankhomein
غربتامیرالمومنینعلیعلیهالسلام اَلا ای چاه غم بسیار دارم دلی خون از فراق یار دارم ندارم شکوه از نامرد مردم ولیکن از نوک مسمار دارم الا ای چاه چاه بی قرینه ببین آتش به جانم در مدینه دلم را سوخت زخم دست و بازو ولی آتش به جان زد زخم سینه الا ای چاه بی یار و حبیبم پر از دردم سفر کرده طبیبم پس از زهرا همه آوایم این است غریبم وا غریبم وا غریبم الا ای چاه یاسم را بریدند گل و گلخانه را آتش کشیدند نه تنها سینهء زهرا که آنروز تمام تار و پودم را دریدند الا ای چاه جان دیگر ندارم صفای سایهء کوثر ندارم خمیدم در غم زهرا ، دعا کن سر از این خاک ماتم بر ندارم الا ای چاه جانم پر شرر شد به جانم هر چه شد از میخ در شد خودم دیدم که بعد از زخم سینه چگونه جسم یارم مختصر شد الا ای چاه بنگر شور و شینم غم زهرا و درد زینبینم همه دارند خلعت بهر رفتن چرا شد بوریا سهم حسینم https://eitaa.com/madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است یک گوشه حسن نشسته در سوختن است کلثوم و حسین و حسن و زینب و من در روضه‌ی ما فقط همین پنج تن است امشب همه‌ی خانه بهم ریخته است امشب شب نوحه‌های این بی کفن است از این همه گریه بر سرم می‌ریزد این خانه که در حالِ فرو ریختن است دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود لبخندِ تمام شهر هم سهم من است ای کاش بجای دست  چشمم می‌بَست آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم آنکس میان کوچه‌ها بد دهن است ای کاش کسی رد نشود از این راه این کوچه‌ی باریک پُر از راهزن است ای وای از آن چکمه که روی در رفت ای وای از آن دست که  دستِ بزن است من را حسنین پیش تو آوردند امشب شبِ سوم غریبی من است "این صورت قبرها فقط مال تو نیست قبر من و زینب  و حسین و حسن است" پیراهن یادگاری‌ات آوردیم امشب شب روضه‌های این پیرهن است (حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۷) https://eitaa.com/madahankhomein
السلام بار الها چه كنم گوهرم از دستم رفت همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت ماه من در شب تاريك نهان شد در خاك آخر آن مرغ شكسته پرم از دستم رفت ناگزيرم دگر از شهر مدينه بروم چه كنم گر نروم همسرم از دستم رفت فاتح خيبرم و خانه نشينم كردند كشته شد فاطمه و ياورم از دستم رفت درگهم مقتل محبوب جوانمرگ من است هيجده ساله حمايتگرم از دستم رفت غسل ميدادم و ديدم بدنش مجروح است وا مصيبت گل نيلوفرم از دستم رفت فاطمه يك تنه بر من عوض لشگر بود موج زد فوج بلا ، لشگرم از دستم رفت صِهر پيغمبرم و خسته ز جور امّت ساقي كوثرم و كوثرم از دستم رفت دگر از ناله اش اهل وطن آسوده شدند راحتي بخش دل مضطرم از دستم رفت آبِ رفته كه شنيدست به جو برگردد عاقبت نور دو چشم ترم از دستم رفت كاش ميبود خديجه سر قبرش ميگفت واي بر حال علي دخترم از دستم رفت نفسي ميكشم و همنفسي ميجويم درد دل با كه كنم دلبرم از دستم رفت ترسم از آن كه بُوَد زندگيم طولاني سيرم از جان كه ز جان بهترم از دستم رفت گردد از ناله ي زينب جگرم خون شبها گويد اي واي خدا مادرم از دستم رفت https://eitaa.com/madahankhomein
در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده ام به هوایِ دعای تو همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو خیلی به مجتبایِ تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برایِ عزای تو جایِ تمام شهر خودم گریه می کنم از بسکه خالی ست در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو از دستِ گریه هایِ تو راحت شد این محل شِکوه نمی کنند به من از صدای تو دیگر به تیغ فتنه ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو وحید قاسمی https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر عاشق وطنی فقط بازنشر حتما حتما این کلیپ زیبا را ببینید👇🏻 کتک خوردن ورزشکار ایرانی توسط طرفداران داعش در کشور تاجیکستان بخاطر پرچم امام حسین علیه السلام و پوشیدن لباسی که عکس مقام معظم رهبری روی آن بود شیر مادر و نان پدرت حلالت ورزشکار برای سلامتی و عاقبت بخیریش صلوات اللهم صلی علی محمد وال محمدو عجل فرجهم https://eitaa.com/madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شعر زیبای چهارده صلوات 🌸به محمد(ص)سبب خلقت دنیا صلوات 🌸به محبت که نمود هدیه به دلها صلوات 🌸به علی(ع)شیرخدا آن شه مردان جهان 🌸به وجودی همه پرگشته زتقوی صلوات 🌸به تمامی عفاف؛فاطمه(س)آن دخت نبی 🌸به همه حجب وحیا،عصمت زهرا صلوات 🌸به کرامت به درایت به صبوری حسن(ع) 🌸به کریمی که دهد حاجت دلها صلوات 🌸به حسین(ع)خون خدا آن شه مظلوم وغریب 🌸به شهیدی که غمش شد به دل ما صلوات 🌸به سجودی که نمود آن شه سجاد(ع)خدا 🌸به عبادت که نمود حضرت حق را صلوات 🌸به شکافنده هرعلم وبه باقر،به خرد 🌸به شعوری که نمود حل معما صلوات 🌸به علمدارتشیع ،به صداقت ب صفا 🌸به امام جعفرصادق(ع) همه ازما صلوات 🌸به نشاننده خشم،کاظم(ع)محبوس واسیر 🌸به نه تسلیم شده بر ظلم وستمها صلوات 🌸به غریبی که غم ازدل ببرد غربت او 🌸به رضا(ع)آن ک ستاند غم دل را صلوات 🌸به نهم اختر آسمان امامت،به تقی(ع) 🌸به جوادو همه جود کرم ها صلوات 🌸به نقی(ع)هادی ما درره رستگاری ودین 🌸به هدایتگر ما درره عقبا صلوات 🌸به امامی که حسن،عسکری است نام خوشش 🌸به ابا حجت حق،شاه نه پیدا صلوات 🌸به وجود خوش آن مهدی پنهان زنظر 🌸به عدالت که نماید همه برپاصلوات •┈•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈• http://eitaa.com/Madahankhomein
چنان که مرغ دل من شود کبوتر دوست تمام عمر نشیند کنار معبر دوست بخواند از غم هجران روی انور دوست: "صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست" بدون یار، سراپا زیان و خسرانم نشسته ام سر سجاده ندبه می خوانم فراق، حق من بی وفاست می دانم "به جان او که به شکرانه جان برافشانم اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست" بگو برای نگار از ارادت بسیار سلام ما برسان سوی خیمه ی دلدار بگیر پیرهنی بهر دیده ی خون بار "و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار* برای دیده بیاور غباری از در دوست" من و صدا زدنِ یار، بی وضو هیهات رسیده باده بر این خشکی گلو هیهات از اضطرار زنم بر غریبه رو هیهات "من گدا و تمنای وصل او هیهات مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست" سرای سینه ام از غصه بیت الاحزان است همیشه دوری یوسف نصیب کنعان است که گفته است فراق نگار آسان است؟! "دل صنوبری ام همچو بید لرزان است ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست" نمی دهند به مجنون وصال لیلا را نمی دهند به او رخصت تماشا را به سرورش نرسانند عبد رسوا را "اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست" *بار: اذن، اجازه، رخصت ✍محمد جواد شیرازی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 http://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچه مادر می کشد،دردش به دختر می رسد گر بیفتد مادری ، دختر خجالت می کشد دست این از دست آن و...دست آن از دست این.... آه....دارد همسر از همسر خجالت می کشد هر کجا حرف "در" و "دیوار" و...از این چیزهاست چشم خشک از چشمهای تر خجالت می کشد ✍علی اکبر لطیفیان http://eitaa.com/Madahankhomein
بگوش دل رسد این نغمه بر ما که شد در خاک جبهه شور و غوغا شبی یاران درون خیمه بودند همه آهنگ حمله می سرودند که فرمان آمد ای یاران بیایید برای حمله ای آماده باشید به سر دوران هجر و رنج آمد زمان کربلای پنج آمد همه با اشک شوق و روی خندان شدند آمادة دیدار جانان عجب شوری درون خیمه ها بود که ذکر حضرت زهرا بپا بود یکی می گفت یا رب کن عنایت دهم این جان ناقابل برایت ره دشت و ره صحرا بگیرم تقاص سیلیِ زهرا بگیرم یکی می گفت با آوای خسته کجایی مادر پهلو شکسته قسم بر حیدر و بر کودکانت بگیرم انتقام از دشمنانت شب حمله شب معراج یاران شب آزادیِ چابک سواران همه خوشحال و خندان می دویدند تو گویی سوی جانان می دویدند در آن لحظه رخ دلدار دیدند صدای مادرش زهرا شنیدند بیائید ای عزیزانم بیائید شما یاران و فرزندان مایید شما شمع جهان افروز هستید بحق محسنم پیروز هستید ✍محمودژولیده https://eitaa.com/Madahankhomein
از بعد ماجرای زمین خوردنت مرا دست قضا غریب دوعالم نوشته است زهرای من , تو رفتی و از بعد رفتنت تنها خدا برای دلم غم نوشته است سی سال می شود که بدون تو مانده ام رفتی مرا برای دلم, تا گذاشتی شهر مدینه شیره ی جان مرا کشید من را میان این همه غم جا گذاشتی وقتی میان کوچه بن بست میرسم انگار میرسم به دو دست کبود تو امشب بیا به خانه قلبم سری بزن خسته شدم عزیز دلم در نبود تو درد بدی است درد فراق تو و علی من پیر بودم و ز غمت پیرتر شدم کردم وصیت, اینکه من از پا فتاده ام سی سال پیش, کشته ی دیوار و در شدم عمری است لب گزیدم و کابوس کوچه ها لحظه به لحظه بال و پرم را شکسته است تیغی که در سجود, شکسته سر مرا قبلا غلاف او کمرم را شکسته است یا که بیا و پر زدنم را نگاه کن یا که سر مرا به روی زانویت بگیر طوری بیا که باز نیفتی به روی خاک دست مرا رها کن و از پهلویت بگیر از بعد ماجرای زمین خوردنت حسن هرشب ز درد پهلوی من گریه می کند امشب که درد پهلوی من خوب تر شده بر این شکاف ابروی من گریه می کند پنهان نمانده پیش تو, عمری است فاطمه مانند تو سرم, بدنم درد می کند آتش گرفته ام جگرم تیر می کشد بس گفته ام بیا دهنم درد می کند زهرا بیا که روضه بخوانم برای تو زینب نشسته تا کفنم را سوا کند از آن همه کفن پسرم بی کفن شده باید حسین را سپرش بوریا کند دایم برای آن بدن بوریا شده دردی که مانده بر بدنم گریه می کند دیدم به یاد آن تن بی غسل و بی کفن در دست زینبم کفنم گریه می کند یادش بخیر شهر مدینه, خودت به من… گفتی قرارِ بعدیِمان پای نیزه ها  یادش بخیر, پیروهنی را که بافتی… جای کفن برای حسینم به کربلا حالا بیا که خسته ام از گریه های خویش چشمی برای گریه نمانده برای من با چاه کوفه بسکه نشستم گریستم نایی نمانده فاطمه بین صدای من رضاباقریان https://eitaa.com/Madahankhomein