#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
اشعار مناجات فاطمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ شاعرناشناس
عزادار این روز های غریبی
دمی هم ز شادی نداری نصیبی
گل فاطمه حتم دارم نخواند
بدون گل روی تو عندلیبی
گمانم که در گریه کن های عالم
تو در گریه کردن بدون رقیبی
اگر چه بعید است با ما نشینی
در این روضه حس می کنم که قریبی
تو هم با یتیمان فردای زهرا
در این روز های فردا گرم امن یجیبی
به قربان جدت که در خانه دارد
مریضی که دیگر ندارد طبیبی
نبیند کسی کاش بی مادری را
چه حال غریبی چه حس عجیبی
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/madahankhomein
#بعد_از_شهادت #حضرت_زهرا
از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است
رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است
چشم میدوزد به در هرکس عزیرش میرود
من ولی میسوزم از اینکه نگاهم بر در است
ای وجودت ساحلِ امن دل طوفانی ام
کشتی غم های حیدر بعد تو بی لنگر است
فضه هم دارد از اینجا میرود، حق میدهم
زندگی،در خانه ی بی فاطمه زجر آور است
تو تمام قوت زانوی من بودی ببین
اینکه افتاده است از پا پهلوان خیبر است
هرکه می افتد زمین با ذکر من پا میشود
چاره بیچارگان است اینکه حالا مضطر است
خسته ام دختر عمو حرفی بزن چیزی بگو
این غریبی که سر قبرت نشسته حیدر است
خانه من که نشد، این قبر خاکی لااقل
خانه امنی برای دختر پیغمبر است
محسنم را هم بغل کن جای من زهرای من
بر دلم مانده است داغ غنچه ای که پرپر است
✍علی اکبر نازک کار -فاطمیه ۱۴۰۰
https://eitaa.com/madahankhomein
زبانحال خانم زینب در کنار تربت مادر
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
ا.سادات هاشمی
https://eitaa.com/madahankhomein
#زمزمه
#سبک_دوباره_مرغ_روحم
ای نور چشم حیدر گریه کنم کنارت
با اشک چشم طفلان گردیده بیقرارت
واویلتاواویلا(۴)
راحت شدی ز غمها روی به سوی عقبا
بعد تو گشته زهرا علی غریب و تنها
واویلتا واویلا
کی بود باور من دلخسته یاور من
خسته شود زدنیا مونس و همسر من
واویلتا واویلا
ای مونس و حبیبم بنگر که بی مجیبم
در وقت غسل وتدفین غمگین وبی شکیبم
واویلتا واویلا
روی بسوی جنت با پهلوی شکسته
علی کنار جسمت دخیل گریه بسته
واویلتاواویلا
هنگام غسل بدیدم رخساره ی تو نیلی
با چه دلی بشویم من جای ضرب سیلی
واویلتاواویلا
ای بانوی شهیده یاس ز شاخه چیده
تا بازوی تو دیدم رنگ از رخم پریده
واویلتا واویلا
سوزم از این مصیبت غسلت دهم شبانه
شود امید حیدر دفن تو مخفیانه
واویلتا واویلا
وقت کفن نمودن جانم به لب رسیده
با دیدن روی تو شد قامتم خمیده
واویلتا واویلا
آزرده پیکرتو با دست من کفن شد
همناله باحسینم خونین جگر حسن شد
واویلتاواویلا
تاپیکرت کفن شد گریان تو حسن شد حسین و زینب تو در رنج و در محن شد
واویلتا واویلا
صفای خانه ی من داغ تو کرده پیرم
بعد تو فاطمه جان دعانما بمیرم
واویلتا واویلا
#حاج_رضا_یعقوبیان
https://eitaa.com/madahankhomein
#شب_هفتم
#عزای_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
« هفتمین روز عزاے دختـر پیغمبـر است
موسم سوز وگداز قهـرمان خیبـر است »
« سینه اهل ولا شدشرحه شرحه زین الم
یوسف ال محـمد غمگسـار مـادر اسـت »
بگوشـم هاتفے گفتـا که عـالـم زار میگـرید
ز داغ فاطـمه هـر مـومن هشـیار میگـرید
قلـم را گفتمـش تفسیر کن شرح غم زهـرا
قلم گفـتا چـه بنـگارم در و دیوار میگـرید
شرارستان کینه پشت درب عثمت الله شد
در ایــن غــم اهل دل با دیده اے خونبـار
میگرید
در اندم یاس پیغـمبر کبودوغنـچه پرپرشد
در این ماتـم عـلے شیر خدا بسیار میگـرید
فتـاده کشـتے پهلـو گـرفـتـه در بـم طـوفان
به اقیانوس جهل افتاد دین و احمد مختار
میگرید
علے با اشڪ چشمان شستشو داده شقایق
را
نموده یاس خونین زیرخاڪ و زارمیگرید
نگاه و گریه طفلان بسـوے ان در و دیوار
علے را مے کند خونین دل و غمـبارمیگرید
شبـانگاهان رود نـزد مـزار مخـفے زهـرا
به نخلسـتان ز هجـران رخ دلـدار میگرید
اطاعـت از ولے عصـر از زهـرا بیـاموزیـم
علے بـر غـربـت و مظلومے ان یار میگـرید
هنوزم ناله مظلومـے اش برگوش جان اید
ز بے مـهـرے امـت حـیـدر کــرار مے گریـد
رسیده هفتمین روز عزاے دخت پیغـمـبر
بیـاد غـربـت زهـرا در و مسـمـار میگـریـد
ببخـشا جان زهـرا مانده غیبـت خـداوندا
امـام منتـقـم از داغ مـادر زار میگـریـد
"کیانے" را مدد کن در مسیـر عترت وقـران
که مهدے از حضـور جاهل دیندار میگـرید
یارب الفاطمه(س) بحق فاطمه (س)
اللهم عجل لولیڪ الفرج
آمین یا رب العالمین
🖊شـاعراسـتـاد: کیـانے
https://eitaa.com/madahankhomein
حضرت زهرا(س)-تشییع-تغسیل
آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود
تصویر یک زن روی دست مرتضی بود
آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت
این ها همه درد سر شیر خدا بود
هی دست روی دست میزد راه می رفت
صدها گره در کار یک مشکل گشا بود
یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم
غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود
هر عضو را بینی که کاری تر شکسته
بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود
یادش نرفته حیدر کرار روزی
می دید زهرایش به زیر دست و پا بود
مادر به هر درد سری آخر کفن شد
دلشوره ها بهر شهید کربلا بود
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود
یک پیکر عریان و بی سر روی خاک
منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود
جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند
تشییع آقا بین تکه بوریا بود
اهل القری آقای مارا دفن کردند
آن آقایی که در بیبان ها رها بود
فرمود فرزندش نشد او را ببوسم
چون بند بند پیکرش از هم جدا بود
#قاسم_نعمتی
https://eitaa.com/madahankhomein
🏴تنهاترین مظلوم😢
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
✍مهدی نظری
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
https://eitaa.com/Madahankhomein
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
🖊شاعر: سادات هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
عوض خانه ی ماها به بیابان رفتی
شدی از قوم، دل آزار... نوشتیم بیا
درد دین نیست دگر... درد گرانی داریم
دل سپردیم به اغیار نوشتیم بیا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺💖🌺ا💖ا🌺💖🌺
https://eitaa.com/madahankhomein
غربت امیرالمومنین علی علیه السلام
اَلا ای چاه غم بسیار دارم
دلی خون از فراق یار دارم
ندارم شکوه از نامرد مردم
ولیکن از نوک مسمار دارم
الا ای چاه چاه بی قرینه
ببین آتش به جانم در مدینه
دلم را سوخت زخم دست و بازو
ولی آتش به جان زد زخم سینه
الا ای چاه بی یار و حبیبم
پر از دردم سفر کرده طبیبم
پس از زهرا همه آوایم این است
غریبم وا غریبم وا غریبم
الا ای چاه یاسم را بریدند
گل و گلخانه را آتش کشیدند
نه تنها سینهء زهرا که آنروز
تمام تار و پودم را دریدند
الا ای چاه جان دیگر ندارم
صفای سایهء کوثر ندارم
خمیدم در غم زهرا ، دعا کن
سر از این خاک ماتم بر ندارم
الا ای چاه جانم پر شرر شد
به جانم هر چه شد از میخ در شد
خودم دیدم که بعد از زخم سینه
چگونه جسم یارم مختصر شد
الا ای چاه بنگر شور و شینم
غم زهرا و درد زینبینم
همه دارند خلعت بهر رفتن
چرا شد بوریا سهم حسینم
#داریوش_جعفری
https://eitaa.com/madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_سوم #فاطمیه
یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است
یک گوشه حسن نشسته در سوختن است
کلثوم و حسین و حسن و زینب و من
در روضهی ما فقط همین پنج تن است
امشب همهی خانه بهم ریخته است
امشب شب نوحههای این بی کفن است
از این همه گریه بر سرم میریزد
این خانه که در حالِ فرو ریختن است
دیوار و در و شعله و خون سهم تو بود
لبخندِ تمام شهر هم سهم من است
ای کاش بجای دست چشمم میبَست
آنکس که نگفت دستِ خیبر شکن است
آنکس که نگفت پیشِ مردش نزنم
آنکس میان کوچهها بد دهن است
ای کاش کسی رد نشود از این راه
این کوچهی باریک پُر از راهزن است
ای وای از آن چکمه که روی در رفت
ای وای از آن دست که دستِ بزن است
من را حسنین پیش تو آوردند
امشب شبِ سوم غریبی من است
"این صورت قبرها فقط مال تو نیست
قبر من و زینب و حسین و حسن است"
پیراهن یادگاریات آوردیم
امشب شب روضههای این پیرهن است
(حسن لطفی ۴۰۰/۱۰/۱۷)
https://eitaa.com/madahankhomein