eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
422 ویدیو
238 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
💚😭 تقدیم به ساحت ، (ع) و (عج) ............... ، چکامه ای سبز است ۱ غدیر چشمانت، سالنامه ای سبز است تو شاهزاده ی ایرانی و پر از غیرت قنوتِ روشن تو شاهنامه ای سبز است و روضه ی عطش تو اقامه ای سرخ است و روضه ی عطش تو اقامه ای سبز است ۲ نگاه کن به مسیری که بعد عاشوراست نگاه کن که مسیرت، ادامه ای سبز است بلند بالایی می رسد که مثل شماست نشانِ دیدنی او، عِمامه ای سبز است چه یوسفی که تماشای چهره اش، نور است چه یوسفی که معطر به جامه ای سبز است قم المقدسه ....................؛.................... ۱. زبور آل محمد نام دیگر صحیفه سجادیه می باشد که دربرگیرنده برخی از دعاهای امام زین العابدین (ع) است. ۲. عطش اول: عطش روز عاشورا عطش دوم: عطش حاصل از زهر 🆔 @Maddahankhomein
حدیث حادثه ها چقدر داغ دلت آتشین و پابرجاست چقدر زخم وجودت عمیق و ناپیداست کتاب زنده ی کرب بلا و شاماتی حدیث حادثه ها با تو قابل معناست اگر برای شهیدان بود فقط یک روز تمام عمر برای تو روز عاشوراست رضا به حقی با آنهمه جفا و ستم میان آتش و خون هر چه دیده ای زیباست شکسته بغص تو و کس نبود همدم تو سکوت گریه ی تو آشناترین غوغاست گشود قفل دل خلق را دعاهایت هنوز سیره تو رهگشای انسانهاست به اهل شام سخن گفتی و نشان دادی که نسل پاک پیمبر زبانشان شیواست یزید مرد ولی زنده شد مرام حسین مسیر و راه شما امتداد راه خداست دلم به شوق بقیع ات همیشه در تپش است کویر تشنه جان در تلاطم دریاست غبار در گهتان می کند مرا مدهوش به حکم نوکری ام با خط شما امضاست @Maddahankhomein
رباعیات شهادت حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام ایامِ شهادتِ امامِ سجاد سوزَم زِ اسارتِ امامِ سجاد فرمود سه مرتبه که الشام الشام گِریَم به غَرابَتِ امامِ سجاد #################### شد کارِ هر روز و شبِ مولایمان گریه تا آخر عمرش نمود آقایمان گریه همراه عمه دیده او منزل به منزل سرها به نیزه زین مصائب آسمان گریه #################### سه علی در کربلا دیدند جفا یک علی بیمار و دل خون از بلا ارباً اربا شد علیِ اکبر و با سه شعبه اصغر اما سر جدا ✍️ @Maddahankhomein
نوحه واحدوسنگین امام سجاد(شاهمندی).mp3
2.93M
تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری با ما بگو تو از ، نامَردمان شام از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲) واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی بر خواهر امام ، خون گریه می کنی از کربلا به شام خون گریه می کنی آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام میخوردی ، سنگ کینه از روی بام در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا @Maddahankhomein
آیه ی الله نور وقتی سربريده ی تو درتنوربود آن شب تنور وادی سينای طور بود جبريل با نگاه به سوی سرت حسين حيران زنورآيه ی الله و نور بود ازعرش تاكنارسر غرق خون تو تاصبح دسته دسته ملك درعبوربود چيزي كه شعله بردل افلاكيان فكند غمناله های فاطمه درآن تنور بود وقتی صدای ناله ی زهرا بلندشد گويا كه وقت خاستن نفخ صوربود باديدن شكسته جبينت زهم شكست پهلوشكسته ای كه دلش چون بلوربود قرآن ورق ورق شده بود ودريغ ودرد يك سوره اش به خاك زسم ستوربود خون گريه كن«وفایی»كه هفت آسمان پُر از فرياد غم گرفته ی جانی صبوربـود @Maddahankhomein
🏴 یا سیّدالساجدین🏴 «عزادار کربلا» عرض ادب به محضر بیمار کربلا خون شد دل از عزای عزادار کربلا چون شمع قطره قطره در این سوز آب شد گریانِ لحظه لحظه‌ی غمبار کربلا بیماری‌اش ارادهٔ پروردگار بود تا او شود دوباره علمدار کربلا لب باز کرد، سرِّ دلش شاهکار شد متن دعای مرکز اسرار کربلا یادش نرفت خاطرهٔ تلخ قتلگاه قرآن آیه‌ آیهٔ سالار کربلا حضرت همیشه ذبح که می‌دید، می‌گریست وای از دل صحیفهٔ خونبار کربلا هرگاه آب دید، همیشه عذاب دید جانم فدای شاهد تبدار کربلا بازار اشک و مرثیه داغ است الوداع ای داغدار کشتهٔ کشتار کربلا شعرم تمام، غصه ولی هست همچنان این دل همیشه هست غزلزار کربلا @Maddahankhomein
مرثیه کوفه خون گلوت می چکد از نیزه ی سنان داده چه کس شبیه تو اینگونه امتحان تا طعن خارجی نگدازد تن مرا ای قاری شکسته سرم سوره ای بخوان برگشته از تنور، چه آشفته مو شدی آشفته است مثل سرت کل کاروان لبخند حرمله به رباب است باز، چون در خواب هم دو دست خودش می دهد تکان مانند ماه سوخته بر نیزه ای و من سر میزنم به چوبه محمل چه ناگهان... بر نیزه هم غریبی و هی سنگ می خوری زینب فدای غربت تو ای حسین جان ای کاش نیزه دار تو نرود سمت اکبرت چون قد نیزه چون کمرت می شود کمان زخمی عمیق بر جگرم چنگ می زند زخمی شده است معجر خاکی دختران https://eitaa.com/Maddahankhomein
ذبحی عظیم سرشکسته نیست با آنکه سرش بشکسته است این همای عشق اگر بال و پرش بشکسته است گفت پیغمبر حُسَیْنٌ مِنِّی و زینب بدید آینه در آینه پیغمبرش بشکسته است هاله های نور ، محمل را گرفته در حجاب گر چه دستی دون حریم معجرش بشکسته است نیزه نیزه رأس اسماعیل ، از ذبحی عظیم ذره ذره جان و قلب هاجرش بشکسته است روی نی زخم پسر را سنگ زد نزد پدر آه تیغ از قبل ، فرق اکبرش بشکسته است سنگ لازم نیست حتی با ذغال کوچکی کنج ابروی علی اصغرش بشکسته است تا سرِ عباس می افتد ز نیزه روی خاک دختری با چکمه کل پیکرش بشکسته است کودکی یک دست را دائم بگیرد سمت نی بشکند دستی که دست دیگرش بشکسته است این شکستن ها «رئوفی» از مدینه باب شد از همان روزی که دست مادرش بشکسته است حسین رئوفی @Maddahankhomein
مرثیه امام سجاد علیه السلام از حسین رئوفی بنا شد است بمانم وَ ذره ذره بمیرم و جام زهر نه یکباره ، قطره قطره بگیرم بهانه داد به اشکم صدای گریه ی طفلی به یاد بوسه ی تیر و گلوی طفل صغیرم حصیر هست شناور همیشه در دلِ دریا و رفت حضرت دریا به خاک روی حصیرم پس از گذشت چهل سال کی روَد ز خیالم به روی نیزه به صورت سرِ عموی دلیرم نمیرود ز سرم لحظه ای گرسنگیِ شام به یاد زخم زبان ها ز جان غمزده سیرم میان هلهله ها ، زخم پا و ناله ی طفلان همیشه در همه جا یاد آن سه ساله ی پیرم سیاه مشقِ «رئوفی» تمام ، روضه ی باز است نبود شعر ولی از کرامتم بپذیرم حسین رئوفی @Maddahankhomein
السلام علی زین العابدین در کوفه دلت شکست از درد و بلا در شام شکست حرمتت واویلا آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی : ای کاش که مادرم نمی زاد مرا با گریه تمام روز تو شب شده بود از هرم بلا تنت پر از تب شده بود با دیدن بوریا به خود می گفتی ای‌کاش تنش کمی مرتب شده بود @Maddahankhomein
روضه از زبان بنی اسد دفن سیدالشهدا یکی گفت با گریه این جسم کیست بهم خورده با رمل صحرا یکیست یکی گفت از بس بهم ریخته تکانش مده قابل دفن نیست یکی گفت سر نه لباسش کجاست چرا بند بند تن از هم جداست یکی گفت این زخم های هلال گمانم که جای سم اسب هاست بزرگ قبیله گلو را که دید عبای خودش روی حنجرکشید صدا زد به والله بد کشتنش گلو را نباید به ضربه برید چرا ریش ریش است رگهای او مگر زیر پا مانده است این گلو یکی گفت انگار با چکمه ها شده او دو سه مرتبه زیر و رو @Maddahankhomein
السلام علی من دفنه اهل القری قطعه روضه دفن شهدای کربلا از روی دلسوزی دهاتی های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیوانات صحرا دور گودال باگریه های مادر تو گریه کردند * از تکه های چادری بر خاک پیداست بازور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند * پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند ** دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند **** نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب آور تو گریه کردند * پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای رباب دست بسته بهر علی اصغر تو گریه کردند * از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد آنها همه دور و بر تو گریه کردند * فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشتر تو گریه کردند * @Maddahankhomein