بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
اگر جاریام جاری از چشمههای غدیرم
صدای غدیرم
برای علیام برای غدیرم
من از نسل زهرایم از بچههای غدیرم
من از امتداد بلندِ ندای غدیرم
اگر میپَرَم در هوای غدیرم
اگر واژهام در رسای غدیرم
ثنای غدیرم
که از مرتضایم و بعد از علی زنده از مجتبایم
که مدیون صلح قیام آفرینم
که مدیون تدبیر دیّان دینم
که مدیون مردیِ حقالیَقینم
رسیدم مگر دامنش را بگیرم
اگر با غدیری اگر با غدیرم
بگو شُکرِ حق
شکر الطاف سبحان
بگو از کریمِ کریمان
بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان
بگو یا حسن جان
چه غم داری امشب اگر گیرِ گیری
اگر سر به زیری
اگر تشنهای
یا تَرک خوردهای یا کویری
اگر خانه خانه پِیِ در گُشایی
اگر کوچه کوچه پِیِ دست گیری
اگر در گرههای این زندگانی اسیری
اگر بی نصیبی میانِ جوانی
اگر میکِشی دردها را به پیری
اگر نامُرادی اگر بی نوایی فقیری
چه غم داری امشب چه کم داری امشب
بگو از همینجا از این خاکِ ایران بگو از خزر از خلیج و خراسان بگو زیرِ ایوانطلا زیرِ باران
بگو یا حسن جان
دل من اسیر از قدیم و ندیم است
دلم یاکریم است
دلم باکریم است
نه دست دلم نیست تقصیر چشمی رحیم است
که تفسیرِ رمز الف لام و میم است
به هرجا دویدم فقط این شنیدم فقط این شنیدم
که آقا کریم است
که میآید و روی لبهای من تا قیامت فقط یاکریم است
شنیدم حدیثی حدیث نفیسی
که دیدند روزی
گدایی که حیران لطفِ حسین است
گدایی که میدید در زیر دِین است
گدایی میآمد از دل دعایش
که پُر کرد ارباب ما دستهایش
گدایی که میگفت یکسر بیایَد
پس از این فقط پشت این در بیایَد مکرر بیایَد
به او گفت آقا
اگرچه در اینجا
کَرَم دیدی اما
کریم غریبِ خطا پوش ما را ندیدی
مرا دیدی اما حسن را ندیدی
که وقتی به سائل دهد بارِ دیگر نیایَد
مکرر نیایَد چنان بینیازش کند که به این در پِیِ کیسهی زَر نیاد
زِ دست کسی جز حسن این چنین بَر نیاید
و شاید حسین آید اما برایم شبیه حسن جان برادر نیاید
چهها میکند او به خیلِ گدایان
بگو یاحسن جان
جهان جان گرفت و معطر شد امشب
که تقدیر عالم مقدر شد امشب
زمین زَر شد امشب
که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب
لبِ بامِ اینجا
برای تماشا
برای تمنا
که جبریل آمد کبوتر شد امشب
خدا مست اللهاکبر شد امشب
ظهورِ طهورِ کمال و جمال و جلال و خصالش به مظهر
پیمبر اسیر پیمبر و قنبر که مبهوت حیدر شد امشب
علی اَلغَرض جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب
علی نام او گفت و گفت ای مرا جان
بگو ای حسن جان
سپاه علی را سپهداری آقا
تو سرداری آقا
جگرداری آقا
تو در پیش مولا عَلَم داری آری
به میدان قدم داری آری
که تیغ دودَم داری آری
جلوداری آری
تو مثل شهابی
تو گرم شتابی
تو مانند تیری
جمل را امیری
شتربان آن ناقهی سرخ مو دیدت آری که مانند شیری
جمل نه زمین بینِ مُشتت
حسین است پشتت
امیری حسن گفت و نعم الامیری
بگو با دلیران بگو با حسین و بگو با ابالفضل با جمع شیران
بگو یا حسن جان
اگر سایبانی نداری
اگر زائری میهمانی نداری
اگر حوض و فواره شمع و چراغی و طاق و رواقی پُر از آینه یا اگر خادمانی نداری
اگر زائران تو را میزنند و
به جز غم نشانی نداری
به جانت قسم خواهم آمد
برای حرم خواهم آمد
که روزی به پشت امامم قدم در قدم خواهم آمد
حرم سازیات کار ایرانیان است
و آن دَم ضریح تو آماده در اصفهان است
ببین کارگرهای خود را
ببین رُفتگرهای خود را
که جارو به مژگان کشیم و غبار تو را روی چشمان گریان کشیم و با روضههایت حسن جان کشیم و
دو دم میکشیم از دل و جان
پریشان فراوان
بگو یا حسن جان
حسن لطفی #یاشبیر
@Maddahankhomein
#السلام_علیک_یا_ابامحمد
می شود نام تو را عشق به نامم آقا؟
کوچکم، خاک قدمهات، غلامم آقا
تلخ و شیرین، شب و روز و بد و خوب
با تو ایام تمام است به کامم آقا
حسن آباد دلم سبز تر از هر جایی ست
بی تو فردوس برین باد، حرامم آقا
تو بخواهی به خدا می رسم ای حجت راه
تو نباشی منِ بیچاره تمامم آقا
قطره ی اشک پس از عرض سلامم یعنی
داده ای پاسخ گرمی به سلامم آقا
"من حسینی شده ی دست امام حسنم"
خاک بوسی شما داده مقامم آقا
یک جهان خواهشم و ریخته ای چون باران
هر چه را خواسته بودم تو به جامم آقا
چه شود ذکر حسن جان بشود در دم مرگ
آخرین جمله من، حُسن ختامم آقا
#امام_حسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید #استادحسن_کردی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
ولادت امام حسن مجتبی(ع)🌺
گُل مجتبی شکفت، خنده رو لب علی
عیدیتو ازش بگیر، تو در این شب علی
توی هفتا آسمون، شب نور بارونه
حسنش در آغوش، فاطمه خندونه
تو دل هر عاشق، شده عشق ابدی
گل زهرا و علی، یه گل محمدی
دل احمد امشب، چقَدَر شادابه
که رخ حسن داره، رو بروش می تابه
به پیمبر خدا، نوه و قرص قمر
به علی مرتضی، اومد اولین پسر
واسه زهرای بتول، اومده قرة العین
خونه رو داده صفا، کمی زودتر از حسین
کرَمَش بسیاره، آقامون امام حسن
حاجتی داری اگر، در خونه شو بزن
دست خالی کسی رو، آقا رد نمی کنه
بد عالَمم باشی، به تو بد نمی کنه
شیر شیران اومده، یل میدان اومده
برو ای مَه که دیگه، نور تابان اومده
ای زلیخا تو دیگه، حرف یوسف رو نزن
تو کجا و من کجا؟! اَنا مجنون الحسن...
#هادی_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
زمان:
حجم:
610.2K
ولادت امام حسن مجتبی(ع) 🌺
حسن حسن مولا...مولانا حسن
سروری و آقا......مولانا حسن
نور دل زهرا.......مولانا حسن
گل پسر مولا......مولانا حسن
دلخوشی طاها...مولانا حسن
حسن حسن مولا...مولانا حسن
تو جان جانانی....مولانا حسن
چو ماه تابانی......مولانا حسن
تو عشق یزدانی...مولانا حسن
یاور قرآنی...........مولانا حسن
حسن حسن مولا...مولانا حسن
ای دل و ای دلبر......مولانا حسن
زاده ی پیغمبر.........مولانا حسن
امامی و رهبر..........مولانا حسن
تو محشری محشر...مولانا حسن
حسن حسن مولا...مولانا حسن
تو گوهر جانی.......مولانا حسن
کریم شاهانی........مولانا حسن
یار غریبانی...........مولانا حسن
گنج فقیرانی..........مولانا حسن
حسن حسن مولا...مولانا حسن
#هادی_همتی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
ای غریبی که غربت چشمت
غزل ناب آشنایی شد
حس و حالت به شعر جان بخشید
حُسن تو آیتی خدایی شد
چهل و هفت گردش کامل
سهم دنیای توست؛ اما دل
آنقدر حول محورت چرخید
که دل آسمان هوایی شد
صلح تو جنگ نابرابر بود
قلم عهدنامه خنجر بود
شاهد این مثال آوردم
پسرت را که کربلایی شد
ای نگاهت به سبزی قرآن
صوت بارانی تو المیزان
هرکه از جام تو عسل نوشید
چشمهایش طباطبایی شد
دو برادر نگو! دو نیمۀ سیب
هر دو بودید کمسپاه و غریب
پس چرا آستان تو خاکیست
او چرا گنبدش طلایی شد؟
کربلا و مدینه و کوفه
با زیارات غیر معروفه
همه را گشتم و نفهمیدم
این غزل عاقبت کجایی شد
#احمدعلوی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#یاامامحسنمجتبیعلیهالسلام
می خواست ذکر ما بکند یا «کریم» را
بخشید هرچه داشت فقیر و یتیم را
مظلوم و خاکی است و به نام حسن خدا
شاید که آفریده چنین «یا کریم» را
یکبار نه، دومرتبه از هستی اش گذشت
در سایه اش گرفت غریب و مقیم را
اهل کرامتند همه، منتها حسن
شد شهره سفره داری باب النعیم را
یاور نداشت با خود و تسلیم صلح شد
آن نعمت عطا شده ذبح عظیم را
شد عقده های جنگ جمل تیر و می زدند
بر پیکرش تلافی زخم قدیم را
بی خادم است گرد بقیع و خدا گذاشت
جارو کش مزار شریفش نسیم را
#محمدجواد_منوچهری
@Maddahankhomein
مدح کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
آنکه سنجیده دل تنگ حرم را با تو
به سر انجام رساندست کرم را با تو
شاد از آنیم که در پیچش گیسوی غزل
میشناسیم پریشانی غم را با تو
قبل ازآغاز گرفتار نگاهت بودیم
یاد داریم خوشیهای عدم را با تو
کودک طبع که از شوق تو برخاسته بود
اولین مرتبه برداشت قدم را با تو
حسبی الله نوشتی که گدای کرمت
برده از خاطر خودکثرت کم را با تو
یا حسن گفتودلازخیلعلیگویان برد
هرکهبرداشت در ایندسته،علم را با تو
شتر فتنه زمین گیر شد از هیبت تو
در جمل دیده جهان اصل جنم را با تو
نا امیدش نکند فاطمه آنکس را که
آبرو داده هر آیینه قسم را با تو
#عاطفه_سادات_موسوی
#کریم_آل_طه
#آقام_امام_حسن_کریمه
#کریمان_بابدان_هم_بدنکردند
دردت به جان نوکر نالایقت،حسن
#اللهم_العن_قتلة_الزهراء_س
@Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_ولادت
شیرینی نام تو که در کام من افتاد
شهد عسل و طعم رطب از دهن افتاد
از پیکر گلپوش غزل پیرهن افتاد
تا قرعه در این شعر به نام حسن افتاد
این شعرِ متنتن، پُرِ الله شد امشب
در بیت علی، حوض پُر از ماه شد امشب
ماهی به جهان سر زده زیباتر از این؟ نه
نوشیده کسی آب گواراتر از این؟ نه
هر چار فلک دیده مسیحاتر از این؟ نه
دنیا به خودش دیده شکیباتر از این؟ نه
شکرانهی میلاد تو در روزه نگنجد
این بحر همانست که در کوزه نگنجد
امشب که وزید از طرف عرش شمیمی
بی تاب دلم رفته به دنبال نسیمی
دنبال مسیحایی و دنبال کلیمی
افتاده عنانِ غزلم دست کریمی
آیات غریبیست شکوه حسنی را
من عاشقم این سورهی مکّی مدنی را
حُسنش همه جا نُقل محافل شده امشب
"یارب بحسن" ذکر نوافل شده امشب
قرآن غریبیست که نازل شده امشب
از ماه بپرسید که کامل شده امشب
از روی گُلَش، خانهی زهرا شده گلشن
ای نیمهی ماه رمضان! چشم تو روشن
حُسنی متولد شده در حصن حصینی
بر خاک رسیده قدم عرش نشینی
بَه بَه! چه جلال و جبروتی! چه جبینی!
اَلعِزّةُ لِله! چه نقشی! چه نگینی!
نازل شده بر خلق، عجب خیرکثیری!
ُای شعر برقص آ... چه مراعات نظیری!
حق ریخته در میکدهی چشم تو مستی
پیدا شده از مستی چشمان تو هستی
بی حوصلهای شیعهی حیدر! چه نشستی؟
دامان کریم است بچسبید دو دستی
والله که یک عمر به جایی نرسیدهست
هرکس مزهی عشق حسن را نچشیدهست
چشم تو شرابیست که میخانه پسند است
این بادهی نابیست که پیمانه پسند است
زنجیر سر زلف تو دیوانه پسند است
تنها نه فقط دوست، که بیگانه پسند است
ای کاش که بی عشق تو معنا نشوم من
از جمع شهیدان تو منها نشوم من
واللیلِ اذا عسعسَ از موی تو گفته است
والصّبح تنفّس، غزل روی تو گفته است
حافظ چقَدر از شب گیسوی تو گفته است
گل کرده اگر شعر من، از بوی تو گفته است
تنها نه غزل راهِ خیالِ تو گرفتهست
جبریل هم امشب پَر شال تو گرفتهست
در حُسن، تویی مثل خداوند وحیدا
روی تو بهشتیست که وَعداً و وعیدا
محتاج نگاه تو شقیّاً و سعیدا
مَن ماتَ علی حبّ تو، قد ماتَ شهیدا
ای ماه! تو را یک شب اگر بدر ببیند
باید همهشب خواب شب قدر ببیند
روز و شب ما بسته به لا و نعم توست
ماه رمضان هم سر خوان کرم توست
ما را غم خود نیست که اینگونه غم توست
با این همه، دلهای محبان حرم توست
در سینهی ما، گوهر ما بودی از اوّل
تنها غزل ناب خدا بودی از اوّل..
✍ #عباس_شاه_زیدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_ولادت
دارد ای شب چه قدَر ماه تماشا امشب
شب قدر است شب نوزدهم یا امشب؟
این چه ماهیست که دنبال خودش راه انداخت
کوچههای رمضان را به تماشا امشب
این کدام آب حیات است؟ که از نوش لبش
میدهد آب شفابخش به عیسی امشب
به هوایش زدهام بال و پری؛ روشن نیست
میبرد عشق، مرا تا به کجاها امشب؟
دیگر از شوق، عنان غزل از دستم رفت
بسکه در زلف تو خوش کرده دلم جا امشب
چون حسن حاصل عمر مرج البحرین است
داده حق، گوهر نابی به دو دریا امشب
همه ذرات جهان دور سرش میگردند
ما که مستیم و خرابیم به مولا امشب
قبله را در وسط ابروی او خواهد دید
خوب اگر سیر کند مسجد الاقصی امشب
حَسَنی آمده در عالم هستی که به حُسن
دل هستی ز رخش رفته به یغما امشب
سفرهداری به جهان آمده مردم که ز شرم
حاتم افتاده سر سفرهاش از پا امشب
تا شد از گردش ایام قد دهر؛ ولی
تا نشد سفرهی احسان حسن... تا امشب
چون شنیدم حسنش را به جهان خوانده غریب
این غزل هدیهی من باد به زهرا امشب
دارم امید به دست کرمش مثل وصال
بلکه این شعرِ مرا هم کند امضا امشب
چون ندارد غزلم بیشتر از این هنری
اکتفا میکنم اینجا به همینها امشب
✍ #عباس_شاه_زیدی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
نسیم پنجرهی وحی! صبح زود بهشت
"اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو
تو در نمازی و چون گوشواره میلرزد
شکوه عرش خدا، شانههای محکم تو
به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟
به راز عِزّةُ للّه، نقش خاتم تو
من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم
که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو
تو کربلای سکوتی و چارده قرن است
نشستهایم سر سفرهی مُحرم تو
چقدر جملهی "احلی من العسل " زیباست
و سالهاست همین جمله است مرهم تو
هوای روضه ندارم ولی کسی انگار
میان دفتر من مینویسد از غم تو
گریز میزند از ماتمت به عاشورا
گریز میزند از کربلا به ماتم تو
فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
https://eitaa.com/Maddahankhomein