#مناجات_مهدوی_فاطمی
یکی از مواردی که از امامی به امام دیگر می رسه مابقی هیزم های پشت دره تا برسه به دست منتقم، تا بیاد و انتقام مادر علیهماالسلام رو بگیره😭
#هیزم
#شعله
#آتش_خیام
#تنور
#خاکستر_داغ
#کوی_یهودی
الغوث،طاقت دل شیعه تمام شد
داغ فراق حضرت دلبر، مدام شد
یارب بیا دگر فرجش را رقم بزن
صبر تمام منتظرانش تمام شد
شد موی ما سپید و ببین که دعای ما
با اضطرار، خواهش ِ درک ِامام شد
شد قلب شیعه خون و فقط وعده ی ظهور
بر درد هجر منتظران التیام شد
بنگر هنوز منتقمت گریه می کند
صبح و مساء مراد دلش، انتقام شد
از لحظه ای که وارث هیزم شده ست او
دیگر خوشی به سینه ی پاکش حرام شد
آن هیزمی که آتش بیت علی شده
حالا دلیل روضه ی هر صبح و شام شد
هیزم کجا و خانه ی زهرای مرضیه
آن جا که قلب احمد ِ خَیْرُالاَنام شد
هیزم کجا و خانه ی حیدر که جبرئیل
با صد اجازه وارد آن با سلام شد
آن خانه ای که نوکر آن شاه عالم است
مریم کنیز خانه و سلمان، غلام شد
بیتی که بی اجازه؛ مَلَک، واردش نشد
حالا بدون اذن، در آن ازدحام شد
غربت همین که پشت در ِخانه،طاهره
با ثانی حقیر و لعین، هم کلام شد
لعنت به آن که با لگدش، دنده ای شکست
تا وقت مرگ، داغ علی مستدام شد
احمد کجاست تا که ببیند به بیت وحی
با تازیانه دختر او، احترام شد
سی سال درد حیدر کرّار این شده:
هیزم بیار ِمعرکه، صاحب-مقام شد
آن شعله ای که شد شرر قلب مرتضی
در کربلا شراره ی اهل خیام شد
هیزم به کوفه، بین تنوری رسید و بعد
شعله کشید و داغ شرربار ِ شام شد
در کوچه ها رسید به عمّامه ی امام
اسباب بغض و کینه ی اشرار بام شد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#شهادت_زهرای_مرضیه_ع🖤😭
دردانه
............
دردانه ی پیغمبرشان رفت از بین
بر گردن مردمان شهر است این دِین
در سینه ی تابوت، فقط فاطمه نیست
تشییع علی و زینب است و حسنین (ع)
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein
🖤😭 تقدیم به مادرِ هستی
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
چشم خود را بست
...............................
چه داغی... آه! دختر چشم خود را بست
چه سنگین بود! حیدر چشم خود را بست
چه آمد بر سر مادر که در کوچه
برادر مثل خواهر چشم خود را بست
رها کردند سنگی را به دستِ ننگ
پر از خون شد کبوتر چشم خود را بست
صدا زد باردارم، دست بردارید!
چنان زد با لگد، در... چشم خود را بست
ملافه، پرچم سرخ شهادت شد
به جای فضه، بستر چشم خود را بست
حسن این آخری ها از شِفا می گفت
ولی افسوس، مادر چشم خود را بست
حسینِ مادری، در خواب آن شب دید
که در گودال، خنجر چشم خود را بست
ولی زینب نه تنها داغ مادر دید
که دید از روی نی، سر... چشم خود را بست
دهان کوفه و شام از عطش وا بود
ولی ابرِ سبکسر چشم خود را بست
شبی چشمان عباسش نجاتش داد
شبی با دستِ اکبر چشم خود را بست
رباب آمد که شیرش را دهد شیر و
به یاد آورد اصغر چشم خود را بست
چه کردند اسب ها با پیکر شاهش
که حتی کل لشکر چشم خود را بست
گرفته پهلویش را شاعر از این داغ
چه داغی... آه! دفتر چشم خود را بست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
https://eitaa.com/Maddahankhomein