💔زمزمه مناجات وداع با ماه مبارک رمضان
بند💔
جدا شدن از تو،برای من سخته
هر کی که درکت کرد،واللهِ خوشبخته،وگرنه بدبخته
نمی تونم،باور کنم،باید باهات وداع کنم
چجور بدونت سر کنم،باید باهات وداع کنم
شبیه اون،که میره از،شهر و دیارش به سفر
باید منم،سفر کنم،باید باهات وداع کنم
(شهر خدا،شهر دعا
شهر صفا،شهر وفا الوداع)
بند💔💔
یه ماه دلم خوش بود،به ذکر استغفار
تو لیلة القدرت،تا صبح بودم بیدار،کردم گناه اقرار
ته دلم،روشنه که،بخشیده شد گناه من
آخه شنید،صدای من،رو نیمه شب الهِ من
نمیتونم،باور کنم،باید باهات وداع کنم
چجور بدونت سر کنم،باید باهات وداع کنم
شبیه اون،که میره از،شهر و دیارش به سفر
باید منم،سفر کنم،باید باهات وداع کنم
(شهر خدا،شهر دعا
شهر صفا،شهر وفا الوداع)
🙏التماس دعای خیر
✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی
@Maddahankhomein
#مناجات_وداع_رمضان
درشب آخر برایت بی قراری میکنم
رفتی ای ماه خدا من گریه زاری میکنم
رفتی ای ماه خدا,یادشب وروزت بخیر
بعده تو هر لحظه ای ناسازگاری میکنم
رفتی ای ماه خدا,اصراره من بی فایده است
دارم امشب بهرماندن پافشاری میکنم
چشم و گوشم روزه دار و روزه هایم روزه نیست
رفتی و من بی تو نوعی روزه خواری میکنم
رفتی ای ماه خدا.اشکم شده جاری زغم
بادو دیده توبه ها را آبیاری میکنم
رفتی ای ماه خدا ,حال مناجاتت بجاست
بعده تو هرروز وشب احساس خاری میکنم
من فقط دوره تومیگردم نه عشق دیگران
عاقبت برعشق شبهای توکاری میکنم
آرزوی دیدن حیدر مرا درسر بود
روز وشب بردیدنش لحظه شماری میکنم
یارب ازمن روزمحشرعشق حیدر رامگیر
بهره دیداره علی من گریه زاری میکنم
مینشینم روزمحشر باز در سوگ حسین
روزمحشر درعزایش سوگواری میکنم
میشوم(مجنون)اگر دنیا ی من گرددحسین
در صف محشر نگر آنجاچه کاری میکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
@Maddahankhomein
«برای سید شهیدان اهل قلم »
تو از آغاز نامی آشنا نه! با خود ماآشنا بودی
رها،آزاد، بیپیرایه،نامانوس با دنیای ما بودی
غرور نامو نان را در خودت کشتی که برخیزی
تو اصلا اهل اینجاها نبودی مبتلا بودی
شکستی قفلهای این حصار تنگ دنیا را
گسستی بندهای هر تعلق را رها بودی
گذشتی از تمام کوچه های الفت اینجا
گذشتی از شکوه زندگی،بی ادعا بودی
نبود اصلا زمین جولانگه پرواز شاهین ها
همیشه در مسیر فتح قلب و قله ها بودی
روایت کرده ای از فتح های تازه ای در خون
تو از نسل شقایق های سرخ سر جدا بودی
قلم تنها صدای ماندگار درد انسان است
تو پژواک بلند و دلنشین این صدا بودی
سفر،آری سفر باید که طرحی نو دراندازی
ولی اینبار در اروندنه،در فکه نه،در کربلا بودی
عبور از مرگ تنها راه پیش پای مردان است
تو در دنیای ما باقی و فانی در خدا بودی
#معصومه_سادات_اسدیان
@Maddahankhomein
🥀باغِ سَحَرخیزان🥀
به سید شهیدان اهل قلم، سیدمرتضی آوینی
✍۲۰ فروردین سالروز شهادت🥀
سیدمرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی🇮🇷
کدامین صبح، گُلچین رد شد از باغِ سحرخیزان
که بعد از آن فرو مُردند پیدرپی شباویزان
در آن صبحِ شهادت سبزپوشانی از آن بالا
تمامِ وسعتِ چَزّابه را کردند گُلریزان
شبی تفسیرِ آیاتِ شکفتن را به زیبایی
روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان
روایت میکُنی از کوه و مجنونهای گُمنامش
دلم را میبَری تا ارتفاعاتِ قَلاویزان
در اوصافت فرودست و حقیرند استعاراتم
دلم سیرست از تمثیلِ ققنوسان و شبدیزان
و ماییم و فریبِ دامگاهِ رنگرنگ اینجا
هیاهوی فرنگست و هجومِ خیلِ چنگیزان
بپرس این روزهای سرد، حالِ هم قطاران را
بپرس آیا بر آن سجادهها هستند شبخیزان؟
ببین همسنگرانت بیصدا در خویش میمیرند
از آنهایند جمعی همصدای فتنه انگیزان
پس از تو زندگیمان خالی از فصلِ شقایقهاست
که راهی نیست ما را بی تو در باغِ سحرخیزان
اسیرِ جذبهی خنیاگرانِ غرب این ماییم
شبیهِ عنکبوتانی به تارِ خویش آویزان
میانِ لحظههایم دیگر از ”فتحی”،”روایت” نیست
که مضمونهای سُرخَم را دِرو کردند پاییزان
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@Maddahankhomein
مناجات وداع ماہ رمضان
بهترین فصل دعا بود نمیدانستم
مرغ آمین همه جا بود نمیدانستم
یا كریم دل من سی شب و سی روز تمام
درقفس بود و رها بود نمیدانستم
«ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم»
لطف،بیچون و چرا بود نمیدانستم
عابر كوچۀ دلتنگی و حیرت بودیم
خانهی دوست كجا بود؟ نمیدانستم
و خدا را به علی!باز قسم خواهم داد
صحبت از عشق خدا بود نمیدانستم
شاعر رحمتی
🌺امام سجاد (علیهالسلام)
اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ...
السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً
درود بر تو اى بزرگترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا...
درود بر تو ای همنشینی که چون پدید آید، احترامش بزرگ است و چون ناپدید شود فقدانش دردناک باشد.
📗 صحیفه سجادیه، دعای۴۵
@Maddahankhomein
#وداع #باماه_رمضان
من که سی روز مست و دیوانه
کج شدم هی به راه میخانه
مثل شمعی کنار پروانه
سوختم در جوار جانانه
پای هر دار یاعلی گفتم
صد و ده بار یاعلی گفتم
بی علی در عذاب افتادم
هو زدم در شراب افتادم
باز در پیچ و تاب افتادم
پای عالیجناب افتادم
سر نمودم بلند فهمیدم
خویش را زائر نجف دیدم
از مِی و ساغر و سبو گفتم
غرق حق گشتم و از او گفتم
مست گشتم که ذکر ،،هو،، گفتم
در خفا و به رو به رو گفتم:
زنده هستم فقط به نام علی
او امام است و من غلام علی
روز و شب را که با خداست علی
در یم عشق ناخداست علی
بشر است او یا خداست علی
دو قدم مانده تا خداست علی
عقل حیران شده ست در ذاتش
عشق اما نموده اثباتش
شده تزریق در وجودم علی
ذکر سرمستی و سجودم علی
در تجارت تمام سودم علی
شاه بیت هر سرودم علی
ای قسیم بهشت از دوزخ
دست ما را بگیر در برزخ
در خیالم که زائرت گشتم
زائر قبر طاهرت گشتم
با غزلها مسافرت گشتم
لطف حق بود شاعرت گشتم
کربلا و نجف تو قسمت کن
و به پابوسی ات تو دعوت کن
عده ای داده دل به برجامند
از سوی غرب، خوش به پیغامند
با سفیران، اروپا اعزامند
لیک در قصدشان چه ناکامند
نقشه هاشان همه برآب شده
خواب رویایشان سراب شده
با علی میشود ولایت داشت
چشمهایی پر از حقیقت داشت
دستهایی پر از سخاوت داشت
بین هر فتنه ای بصیرت داشت
عمرو عاصان ببین زیاد شدند
و زیادها همه چه شاد شدند
طرح این دشمنان فروپاشی ست
قصد ایشان جنون و اوباشی ست
جنگ و خونریزی است و پرخاشی ست
مرگ بر صهیونیست بر فاشیست
حرف شیعه هنوز یک کلمه ست
کل ایران ،،مدافع حرم،، است
#حسین جعفری
eitaa.com/Maddahankhomein
از چشمِ آوینی...
تا دهر را باچشم خودبینی ببینی
از سر گرانیهاش سنگینی ببینی
از خود رهاشو بازکن چشم دلت را
تا آنچه را حالا نمیبینی ببینی
عالم سراسر آیههای قدرت اوست
کافیست بر سجاده بنشینی ببینی
مانند قاسم گر شوی در مکتب عشق
در مرگِ سرخِ خویش شیرینی ببینی
در هرچه تیر و نیزه که آید به سویت
بر دردهای خویش تسکینی ببینی
وقت مرور هر دعایت در دل خویش
بر شانهی خود مرغ آمینی ببینی
اینگونه خواهی شد اگر دنیای خود را
از چشم زیبابینِ آوینی ببینی
#شهید_آوینی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@Maddahankhomein
وداع ماه مبارک رمضان
می روی افسوس ای مـاه خدا
می شوی از دوستان خود جدا
با تو ما حال و هوایی داشتیم
در سحرهایت صفایی داشتیم
آن شب قدر و شب جوشن کبیر
با دعای افتتاح و با مجیر
آن شب قدر و همه قرآن به سر
در مناجـات خـدا با چشم تر
حاجت خود ازخدا می خواستیم
هم نجف هم کربلا می خواستیم
الوداع ای اشک شب بیدار ها
الوداع ای سـاعت افطار ها
یک وداع این است با ماه خدا
یک وداع دیگر اندر کربلا
یاد آن ساعت که شه بی یار شد
با عـزیزان آخرین دیدار شد
در میان خیمـه ها غوغا شده
دیده هـای بچه ها دریا شده
در کنـارش لاله و یاسی نبود
خیمـه تشنه، لیک عباسی نبود
شه صدا زد خواهر غم پرورش
در میـان خیمـه تنها یاورش
یـادگار مـادرم بـر من بده
خواهرم آن کهنه پیراهن بده
ای امانتدار و ای جـانان من
این تو و،این خیمه و طفلان من
السلام ای شاه بی غسل و کفن"
السلام ای تشنه ی دور از وطن"
یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
وداع با ماه مبارک رمضان
به سبک در وادی محبت
#مناجات_با_خدا
در وادی محبت دربند زینبم من
شادم دراین حوالی چون عبد زینبم من
آب روان بنوشم گویم به آه سوزان
دوست دارم حسین جان فدات بشم حسین جان
يا ربي يا الهي
من بندة تو هستم عهدِ تو را شكستم
پروندة سياهم مانده به روي دستم
عبدِ فراري ات را * دلخون نمي كني تو
از خانه ات را گدا را بيرون نمي كني تو
يا ربي يا الهي
دل با صفا نكردم از تو حيا نكردم
بر توبه نامة خود اصلاً وفا نكردم
شرمنده ام نبردي هر گز تو آبرويم
تازه اجازه دادي با تو سخن بگويم
يا ربي يا الهي
پيش تو سر بزيرم حُبِّ تو در ضميرم
آيا شود كه روزي از عشق تو بميرم
ممنوم از عطايت آیا دهی لياقت؟
بار دگر ببينم اين سفرة ضيافت
يا ربي يا الهي
آنان که در بهشتند خاک مرا سرشتند
بر صورتم از اول نام علی نوشتند
من مست گريه هستم اشكم شده شرابم
زهرا گرفته دستم عبد ابوترابم
يا ربي يا الهي
دل شد حريم جانان هر دم شدم پريشان
عقده ز دل گشودم ناله زدم حسين جان
كلب حريم عشقم شيداي عالمينم
عالم همه بدانند ديوانة حسينم
آب روان بنوشم گویم به آه سوزان دوست دارم حسین جان
آهسته تر برادر شانه زنم به مویت
این لحظه های آخر بوسه زنم گلویت
من پای گیسوانت گیسو سپید کردم
اذنم دهی به میدان دورِ سرت بگردم
گویم به چشم خونبار دیدی شدم گرفتار
حسین خدانگهدار
سرمست وصل یاری پا بر دلم گذاری
دشمن گرفته دورم مارا به که سپاری
آئینه ام مبادا در زیر پا بیفتی
باضربِ نیزه داری تو از صدا بیفتی
بی اکبر و علمدار کارم کشد به بازار
حسین خدانگهدار
#قاسم_نعمتی
@Maddahankhomein