خرمشهر
دلی آرام وبی تشویش داریم
سری سرخ ومآل اندیش داریم
هنوز این اوّل آزادی ما ست
چه خرمشهر ها در پیش داریم
#حسین_کیوانی
#سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر
بنام خدا
سروده ای به مناسبت سوم
خرداد سالروز آزادی خرمشهر
"" "" ""
سوم خرداد را باید همیشه پاس داشت
در چنین روزی بباید غنچه ی احساس کاشت
گرکنون ما سایه بان داریم به سر
می بریم در بحر آرامش به سر
گر دم از امنیت هردم می زنیم
گر که راحت سر به بالش می نهیم
نعمت امنیت آیا از کجاست
نعمتی که قیمت آن پر بهاست
بهر این گوهر بسی جنگیده ایم
باکری ها ؛ باقری ها؛ داده ایم
سوم خرداد می دانید چه شد
دست حق درجبهه آنی دیده شد
سربداران بر دل آتش زدند
تیرکین برخصم چون آرش زدند
کشتی صدامیان بر گِل نشست
شهر خرمشهر بلی آزاد گشت
سالها بگذشته یاران ز آن زمان
می رویم راه خطا پیر و جوان
ناسپاسیم مردوزن غُر می زنیم
هم نوا با دشمنان میهنیم
فاخرا خاک وطن ؛ گوهر بود
نی گُهَر ؛ از دُرّ و گوهر سر بود
گر شویم یک رنگ و یکدل بی گمان
در امان یم از گزند دشمنان
بایدش لبیک گوئیم بر ولی
بر عزیز فاطمه سید علی
مسلم فرتوت گلهین #فاخر
"" "" "" ""
http://eitaa.com/Maddahankhomein
🌷 #خادم_الرضا
روی دست دوستان، سمت خراسان میروی
آخرین بار است که پابوس سلطان میروی
حولهی احرامی از جنس کفن داری به تن
موسم حج آمده، حج فقیران میروی
✍ #علیرضا_خاکساری
↳ @Maddahankhomein
در سوگ خدمتگزار
در خدمتِ به خلق، سر از پا نمیشناخت
با داغ رفتنش، دل جاماندگان گداخت
او غرق بود در غم مردم ، شبانه روز
استخر او نداشت و ویلا نمیشناخت
زخم زبان شنید ولی ساخت آن غیور
با بیعدالتی ولی آن مرد حق، نساخت
مانده است نقش پای غزالش به دشت و کوه
آری به جز برای وطن هیچ جا نتاخت
آهنگ خدمتش همه جا را فرا گرفت
با گوشه ی نگاه ، دل تار را نواخت
او گوی سبقت از همگان بُرد ناگهان
جان را به عشق مردم این آب و خاک باخت
#سیدمحمدحسین_ابوترابی
#رییسی
#خادم_الرضا
#شهید_جمهور
#شهید_خدمت
@Maddahankhomein
نشـدی خـستـه ، تــو از بــارِ رســـالـت، هرگز
تو و این دولت و یک لحظه کسالت، هرگز
شــدهای سیـــر ، تـــو از عــالَــمِ فـــانــــی شـایـد
نشـدی سیـــر، تـــو از سفــرهٔ خـــدمـت، هرگز
شب و روزت پِـیِ آســـایشِ مـــردم طــی شد
نَبُـوَد کس چـو تـو با ایـن همه همّت، هرگز
دگر آسـوده بخواب ای شَـهِ من زیــرا، ســــر
ننهـــــادی ، دَمـــی بـــر بستــــرِ راحــت، هرگز
دل و جـــــانت بــه خــداونـــدِ قــدیـــرت محکم
قـــدمـــــی پـس نکشیــــدی ز ولـایـت، هرگز
در و دیــــوار بـه کـــــــردار تـــو بـــاشــــد شاهد
نکنـــد دیـــــده تــــو را هیــچ مـلـامــت، هرگز
غــزلــم نیــز قسـم خـورد به ســـاقــی ، اینک
که ندیدم چـو تـو با حـلــم و بصیرت، هرگز
نظـــرم بـــود کـه بـا عـــــزّت و شــــاءنـــی امّـــا
بـدَهـی بـر وطنــم این همه حــرمـت، هرگز
#محمدرضا_فتحی
#شهید_جمهور
@Maddahankhomein
خادم الرضا
پرچم سادات بالا رفت از اقدام تو
مرغ ارزشمند لایق، تکیه زد بر بام تو
روز و شب نشناختی در راه خدمت ای شهید!
سید خدمت ،شهادت پیشوندِ نام تو
شهرها و روستاها رفتی و با شور و مهر
هر گره را باز کردی ، شد شبِ آرام تو
سیدی ،خدمتگزاری ،تابع رهبر ،شهید!
نام رنگین رضا شد ذکر روز و شام تو
هرکه در دنیا ز محرومان حمایت کرده است
پاک و نیک و ماندگاراست او مثالِ نام تو !
#رسول_مومنی
#شهید_جمهور
@Maddahankhomein
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل تقدیم به شهدایِ خدمت مهمان حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام شهید حسین امیرعبداللّهیان و شهید سیّد مهدی موسوی
دوباره میهمانِ کربلایِ شهرِ تهرانی
شبِ جمعه شبِ روضه تو در آغوشِ جانانی
تمامِ دیپلماسیِ شما یاریِ مظلومین
مرامِ تو نشان داده که در خطِّ شهیدانی
مدالِ افتخارِ تو وزارت با کیاست بود
دلیلِ عزّتِ ایرانِ ما در اوجِ بحرانی
به همراهِ رفیقانت مقیمِ کویِ معشوقی
تو عبداللّهیان هستی تو عبدِ ربِّ رحمانی
پس از این من به یادِ تو در این روضه پریشانم
گلی گم کردهام میجویمَش با چشمِ بارانی
گلی گم کردهام من در گلستانی ولی زینب....
گلی گم کرده بود آن شب خدایا در بیابانی
گلِ ما که زمین افتاد مردم گریه میکردند
گلِ زهرا زمین خورد و سپس با خنده حیوانی...
لباسِ کهنه و عمّامه و انگشترش را برد
بخوان ندبه بگو آری سلیمانی و عریانی
📄۱۴۰۳/۳/۲
#غزل #مهمان_حرم #شهیدان #شهید_حسین_امیرعبداللهیان #شهید_سید_مهدی_موسوی #حضرت_عبدالعظیم_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@Maddahankhomein
شهید جبهه ی مقاومت و خدمت ،
دکتر حسین امیر عبداللّهیان
----------
شهید گشته جاودان امیر عبداللّهیان
رود به سمت آسمان امیر عبداللّهیان
جهادی و تلاشگر میان جبهه ی خطر
مقاومت ازو عیان امیر عبداللّهیان
وزیر جبهه ی ظفر ، عزیز سنگر سحر
به اقتدار و پر توان امیر عبداللّهیان
تو با همین توان خود گذشته ای ز جان خود
چه بی ریا و بی نشان امیر عبداللّهیان
کنار خادِمُ الرِّضا رئیسی عزیز ما
شدی به عرش میهمان امیر عبداللّهیان
ز جان و سر گذشتی و ، ز هر نظر گذشتی و
نگشته ای ولی خزان امیر عبداللّهیان
تو سرفراز خدمتی تو جان نثار ملّتی
تو پرپری چو ارغوان امیر عبداللّهیان
تو پر زدی به موج خون، به آشیان لاله گون
پریده ای چو طایران امیر عبداللّهیان
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
تقدیم به وزیر خارجه ی شهید ،
دکتر حسین امیر عبداللّهیان
----------
حسین است و شهید جبهه ی نور
امیر است امید جبهه ی نور
چو عبداللّهیان عبد خدا بود
همیشه با شهیدان همصدا بود
به میدان خطر ، مرد خطر بود
نوید فتحِ مردان ظفر بود
مقاوم مثل مردان دلاور
شبیه نخل سرسبز تناور
حسینی بود و شوق کربلا داشت
به روی لعل خود قالوا بلی داشت
کتاب عشق را منظوم گردید
ز جان یاریگر مظلوم گردید
نموده با مقاوم همرکابی
بخوان او را وزیر انقلابی
ازو دارند یارانش روایت
که خود را خوانده سرباز ولایت
به کار خود درایت داشت دائم
اطاعت از ولایت داشت دائم
مدیری مخلص و ایثارگر بود
به دستش پرچم فتح و ظفر بود
خدا را بنده گی می کرد آری
چو مردم زنده گی می کرد آری
همه دیدند او بی ادّعا بود
جدا از خویشتن ، غرقِ خدا بود
همان مردی که بود آزاد اندیش
براه دین گذشت از هستی خویش
همان مردی که شد سرو شهادت
به خدمت بود مشغول عبادت
همان مردی که اندوهش فزون بود
دلش با کودکان غرقِ خون بود
تلاطم داشت در توفان غزّه
که بوده یار مظلومان غزّه
دل خود را به دست آسمان داد
شبیه سَیِّد ابراهیم جان داد
چو ابراهیم در حق نور می دید
خودش را خادم جمهور می دید
دریغا رفت از تن جان آن مرد
من و داغ غم هجران آن مرد
من و داغ غم آتش فشانش
من و اندوه و درد بی کرانش
من و این قلب در خون آرمیده
به یادش می رود اشک از دو دیده
دلم خون می شود منزل به منزل
به یاد کربلا می سوزد این دل
به یاد کربلا و قتلگاهش
به یاد زینب و اندوه و آهش
به خون افتاده مرغی بی پر و بال
سری بر نیزه بود و تن به گودال
شهیدی که چو گل پیچید بویش
وَ خواهر سینه زن در روبرویش
محمود تاری «یاسر»
@Maddahankhomein
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تاریخ بنویسد که ما را آزمودند
جلادها از رفتنش خوشحال بودند...
تاریخ بنویسد هر آنچیزی که دیده است
این صحنه فرق بین جلاد و شهید است
تقدیم به شهید سرفراز دکتر حسین امیرعبدالهیان:
سرودی بر فراز مرزها شعری حماسی را
که قدری کم کند در کوه داغ انعکاسی را
دل سرد زمین از جوهر خون تو گلگون شد
نشاندی در دل تاریخ اندوهی اساسی را
سفیر سربلندی ها نه از مردم نه از دنیا
گرفتی از خدا آخر نشان دیپلماسی را
گرفتی از شهیدان نیز رای اعتماد آخر
سپس با شوق رفتی راه سرخ همکلاسی را
برایت قاصدک ها آمدند از دشت های دور
بجا می آورد باران رسومات سیاسی را
بیا از طور ای موسای ما برگرد دلتنگیم!
بیاور یک دم از آن شعله های اقتباسی را
تو سرو سرفراز و محکم این سرزمین بودی
ندانستیم قدرت را ببخش این ناسپاسی را...
#طیبه_عباسی
@Maddahankhomein